- کاظم صدیقی: برجام عبرت بزرگی بود، برخیها دستپاچه شدند و رفتند بتن ریختند / مذاکره مستقیم با آمریکا در شأن ما نیست
- ایران در حال بررسی ارائه پیشنهاد یک توافق هستهای موقت به امریکا، پیش از ادامه مذاکرات برای دستیابی به یک توافق جامع است
- ذاکریان: اصل مذاکره مهم است نه مستقیم یا غیرمستقیم بودن آن / آقایانی که فرصتها را سوزاندند، باید پاسخگو باشند
- خوش بینی وزیر خارجه تندرو ترامپ به مذاکرات روز شنبه در عمان!
- حضور حسن روحانی بر سر مزار والدین خود (عکس)
- خبر امیدوارانه علی اکبر صالحی از مذاکرات عمان
- ماجرای عزل شهید صیاد شیرازی و خلع دو درجه او
- علت شکایت از حسام الدین آشنا این توئیت است
- بمبافکن «بی ۲» در یک قاب عجیب (عکس)
- افشای پشت پرده مذاکره ایران و آمریکا از سوی کیهان
مناظره عبدى و مهاجرى درباره رييس جمهور نظامى
آرمان ملى: عباس عبدي، فعال رسانهاي اصلاحطلب و محمد مهاجري، فعال سياسي اصولگرا مناظرهاي داشتند. موضوع اين مناظره «رئيسجمهور نظامي» بوده است. طرفين اين مناظره ديدگاههاي خود را مطرح کردند. عبدي در مخالفت با رئيسجمهوري نظامي تصريح کرد: «بازار سياستي که در آن کيفيت مشارکت و رقابت تامين شود تا در حوزه سياست تغييري صورت نگيرد اتفاقي در حوزه اقتصاد نميافتد چه با نظامي چه با غيرنظامي» مهاجري نيز معتقد بود يک رئيسجمهور نظامي ميتواند گرهگشاي مشکلات اقتصادي باشد.
بهبود اوضاع با کدام جريان؟
مهاجري در ابتدا گفت: به نظر من هيچ تضميني وجود ندارد که سرنوشت گذشتگان بر سر دولت آينده نيايد، اصلا من معتقد نيستم که اين تقصير آن دولتهاست. يک فرهنگ سياسي بر کشور ما حاکم است که معمولا ما آدمها دوست نداريم با خوبي و خوشي با آنها وداع کنيم و آدمها هميشه دوست دارند با يک خاطره بد در چهره تاريخ بمانند، اين ربطي به بعد از انقلاب ندارد و قبل از انقلاب هم بسياري از چهرههاي سياسي همين گونه هستند. صرفنظر از چهرههاي کاريزماتيک که وضعشان متفاوت است در مورد چهرههاي سياسي هم همين گونه است. همانطور که عرض کردم به ذات فرهنگ سياسي که ما در کشور داريم برميگردد. اما گمان ميکنم رويکرد و اولويت رئيسجمهور بعدي با توجه به فضاي حاکم بر کشور قطعا رفع موانع معيشتي مردم خواهد بود. چه اين دولت اصلاحطلب باشد، چه اصولگرا، چه اعتدالي باشد، چه غيرحزبي بايد پاسخگوي مطالبات معيشتي مردم باشد.
نظاميان هيچ استقلالي ندارند
در ادامه عبدي اظهار کرد: بخشي از عدم پيشرفت ما فقط محصول نفهميدن نيست بلکه محصول اين است که تعارض ميان نيروهاي سياسي و رسمي وجود دارد؛ به همين دليل تصور آنها اين است که اگر نظاميها سر کار بيايند ميتوانند اين مشکل را حل کنند. من فکر نميکنم اين اتفاق رخ دهد، چون اولا بخشي از نظاميهاي ما چندان نظامي نيستند و کمي شلختهتر از نظاميهاي کلاسيک جهاني هستند، نظاميهاي کلاسيک جهاني يک فرمانده دارند و همه از او تبعيت ميکنند اما در اينجا همه ماشاا... فرمانده هستند، ثانيا اينها قدرت قاهر در قضيه نيستند. به لحاظ بنياني فکر نميکنم که دولت نظامي يا بناپارتيسم جواب دهد.
دفاع از محسن رضايي
مهاجري نيز در ادامه عنوان کرد: همه ما ميدانيم در ابتدا که سپاه پاسداران تشکيل شد واقعا از ابتدا بحث نظاميگري در آن مطرح نبود، سپاهي بود که پاسدار انقلاب است بنابراين مثلا آدمي مثل محسن رضايي با يک عقبه سياسي دوران مبارزه که در يک تشکيلات مخفي هم عضو بوده و زماني که انقلاب شده عضو سپاه و بعد فرمانده سپاه شده است پس سپاهي شدن او جايگاه دومش است. لذا اينها آدمهاي سياسي هستند که لباسشان عوض شده است و اگر بخواهند لباسشان را عوض کنند و دوباره سر جايشان برگردند تازه به اصل خودشان برگشتند که به نظر من اين اتفاقي منفي نيست. نکته دوم ساختار قدرت در کشور ماست که ساختاري سياسي است و ما کم و بيش با آن آشنا هستيم. اگر يک رئيسجمهور نظامي که به ظن من به ارکان اصلي حاکميت نزديکتر است، رئيسجمهور شود ميتواند بهراحتي تعامل بيشتري برقرار کند و اين مشکل را حل کند.
روحاني نميتواند، نظاميان ميتوانند؟
عبدي گفت: الان در اين ساختار قدرت روحاني چه کاري را نميتواند انجام دهد که يک نظامي توانايي انجام آن را داشته باشد؟ اما ايراد اصليتر اين است که آقاي مهاجري بايد مقداري آن را توضيح دهند، اگر اين فرد ذاتا سياسي است و عرضا نظامي بوده است، نظامي بودن او در اينجا به چه دردي ميخورد؟ و اگر قرار باشد ربطي به سازمان نظامياش نداشته باشد باز حضور او به چه درد ميخورد؟ مگر اينکه بگوييم به همان منطقي که ايشان از آقاي ولايتي حمايت ميکرده که آن منطق در چهارچوب خودش قابل توجه است، بگويد من اصلا کاري به نظامي و غيرنظامي ندارم، من کسي را ميخواهم که بيايد و بتواند جامع اين نيروها باشد که اين قابل دفاع است اما پرسش اين است که مگر شخص است که ميتواند اين جامعيت را برقرار کند؟ من فکر نميکنم شخص بتواند اين مساله را حل کند. گير اين مساله در سياست است و هر کسي که ميآيد بايد ايده و امکان سياسي حل اين موضوع را براي آن بيان کند.
رئيسجمهوري نظامي کارآمدتر است
ما ميگوييم دولت بايد معيشت مردم را کنترل کند يا موضوع هستهاي بايد به يک نحوي هم عزتمندانه و هم به نفع مردم حل شود يا موضوع FATF و روابط خارجي و گفتمانهاي بينالمللي بايد حل شود، آنها هم همين حرفها را ميزنند اما اينکه در مقام عمل چه اتفاقي خواهد افتاد، همان اتفاقي که براي يک نظامي ميافتد ممکن است براي يک سياسي هم بيفتد و من اصلا منکر اين نيستم که ممکن است فردا يک آدمي مثل قاليباف رئيسجمهور شود يا مثلا آقاي حسين دهقان رئيسجمهور شود و بعدا بسياري از حرفهايي که ما ميزنيم براي آنها هم به وجود آيد. ببينيد آقاي عبدي من همچنان معتقد هستم تفاوتي بين يک رئيسجمهور نظامي و سياسي نيست، جز در يک مورد و آن اين است که يک رئيسجمهور نظامي امکان بالقوه کارآمدتر کردن مجموع ساختار اقتصادي و سياسي و فرهنگي و اجتماعي کشور را بيشتر از بقيه دارد.
عبدي: اين امکان را از کجا آورده است؟
مهاجري: اين امکان به دليل نزديکتر بودن به هسته سخت قدرت براي اينها يک امر مسلم است.
عبدي: يک سياسي هم ميتواند باشد.
مهاجري: در حال حاضر وجود ندارد.
عبدي: يعني شما به صورت تئوري نميگوييد و مصداقا به اين نتيجه رسيدهايد.
مهاجري: از ابتدا که اين را مطرح کردم حرف من اين است که شما وقتي وارد ساختار حکومت ميشويد در حال حاضر نظاميها به دليل اينکه تزاحمهاي کمتري در مقابلشان قرار دارد کارآمدتر هستند. کارآمدي به نظر من وجه غالب و شايد وجه کاملا موردنياز جامعه امروز ما باشد.
