- تصویر جذابی که شیوا مکینیان، شریِ پایتخت از خود منتشر کرد (عکس)
- فروش فوقالعاده یک خودرو از فردا دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۴ +لینک ثبتنام
- اعتراض متفاوت هواداران به بازیکنان استقلال!
- جروزالم پست: ترامپ به نتانیاهو گفت ایران میتواند تاسیسات اتمی غیرنظامی خود مانند راکتور بوشهر را حفظ کند / او قولی برای پذیرش مدل لیبی نداد
- قطع برق به تهران رسید / نحوه اطلاع از جدول خاموشی ها
- پاسخ رد هایده به خواستگاری احمدشاه قاجار + عکس
- روزهای قمر در عقرب سال ۱۴۰۴ : آغاز سال نو با نحسی! (جدول)
- راهنمای استفاده از سپینو بانک صادرات برای کارت رفاهی معلمان و فرهنگیان + مراحل
- خواص بی نظیر کلم بروکلی که نمی دانستید
- تقویم کامل سال ۱۴۰۴ همراه با تعطیلات و مناسبتها + زمان سال تحویل و شروع ماه رمضان
مولفه ها و شاخص هاي گرايش به كارآفريني
دكترحسن عباس زاده*

گرايش به کارآفريني (EO) (Interpreneurial orientation) متفاوت از کارآفريني است به دليل اينکه کارآفريني به مطالعه افراد مي پردازد و تفاوت بين کارآفريني و EO يک تمايز بين محتوا و فرآيند است. لامپکين و دس کارآفريني را به عنوان عمل ورود به بازارهاي جديد يا از قبل تاسيس شده همراه با کالاها يا خدمات جديد تعريف کرده اند.
کارآفريني آنچه را اتفاق مي افتد توضيح مي دهد و گرايش به کارآفريني توصيف مي کند که چطور ورود به بازارهاي جديد و ارائه محصولات جديد مي تواند تداوم داشته باشد؛ همين طور گرايش به کارآفريني انتقال از سطح فردي به سطح سازماني است.
بنابراين، ديدگاه مهمي که فرآيند کارآفريني را به استراتژي هاي سازمان پيوند مي دهد گرايش به کارآفريني است. براساس اين نظر، هر سازمان طيفي از حالت انفعال يا محافظه کار تا جسور و تهاجمي1 يا کارآفرين بودن را دربرمي گيرد.
زماني که سازمان جسور و تهاجمي است نوآوري، ابتکارعمل و ريسک پذيري ازجمله استراتژي هاي سازمان محسوب مي شود و سازمان بر شناسايي فرصت ها، ارزيابي و بهره برداري از آن تاکيد مي کند، اما سازمان هاي منفعل چنين ويژگي هايي را ندارند.
سازمان هايي که بر فرآيند کارآفريني تاکيد دارند استراتژي هاي سازماني شان نوآوري، ابتکارعمل و ريسک پذيري است.
سازمان هايي که گرايش به کارآفريني دارند در طيف رقابت تهاجمي2 قرار دارند و داراي ويژگي هايي نظير ميزان تعهد منابع، سازمان ريسک هاي مرتبط با تخصيص منابع جهت دستيابي به نوآوري و بهبود سهم بازار هستند.
نوآور بودن به تلاش هايي جهت تفکر، خلاقيت، نوگرايي، رهبري تکنولوژيک در محصولات و فرآيندها اشاره دارد. همچنين ابتکار عمل و ريسک پذيري و استقلال عمل به اقدامات افراد يا تيم هايي اشاره دارد که تمايل به راه اندازي مفهوم ايده يا بينش کسب وکار جديد دارند.
ابعاد، مولفه ها و شاخص هاي گرايش به کارآفريني
پديده رفتار کارآفريني سطح سازمان يا گرايش به کارآفريني (EO) به عنوان نيروي محرک فعاليت هاي کارآفريني توسط سازمان ها پيگيري مي شود که در بيست سال گذشته محور اصلي بررسي هاي کاربردي و تئوريک بوده است. لامپکين و دس، دو بعد مبارزه رقابتي و توانايي براي اقدامات مستقلانه (استقلال عمل) را به مفهوم EO اضافه کردند. ساير پژوهشگران، ابعاد ديگر را نظير ايجاد انگيزش و گرايش بلندمدت افزوده اند.
آنتونيک و هيسريچ، EO را در کارآفريني درون سازمان قرار داده و هشت بعد را به عنوان ويژگي آن به کار برده اند که عبارت است از: مخاطره آميز بودن کسب وکار جديد، ورود به کسب وکارهاي جديد، نوآوري محصولات و خدمات، نوآور بودن فرآيند کاري، نوسازي، ريسک پذيري، ابتکارعمل و مبارزه رقابتي. به طور کلي ابعاد اصلي گرايش به کارآفريني شامل نوآور بودن، ابتکارعمل داشتن، ريسک پذيري، استقلال عمل و رقابت تهاجمي است که در ذيل دو بعد نوآوري و ابتکار عمل توضيح داده مي شود:
نوآور بودن
اولين بعدي که گرايش به کارآفريني يک سازمان را مشخص مي کند نوآوري است. نوآور بودن مستلزم در نظر گرفتن موارد ذيل است:
الف- قوانين و رويه هاي کاري از تجارب و ايده هاي جديد و نيز فرآيندهاي کاري خلاق3 حمايت مي کند که منجر به فرآيندهاي تکنولوژيک، خدماتي، محصولات جديد يا بازارهاي تازه جهت ارزش آفريني4 يا افزايش ارزش جاري براي مشتريان شود.
ب- کسب، توسعه و به کارگيري5 تکنولوژي ها و شيوه هاي توليد محصول در جهت بهبود و پيشرفت فرآيندهاي توليد صنعتي است.
ج- علاقه مندي به عدم استفاده از فرآيند، تکنولوژي، سيستم ها و رويه هاي کاري موجود يا کنار گذاشتن شيوه هاي جاري.
نوآوربودن، اساس گرايش به کارآفريني است همان طوري که توجه به خواسته هاي مشتري، اصول اساسي گرايش بازار را تشکيل مي دهد. نوآور بودن شکل هاي مختلفي به خود مي گيرد از به کارگيري شيوه نوين تبليغات تا استفاده از استراتژي هاي تکنولوژيک پيشرفته.
نوآور بودن مستلزم فرهنگ، ساختار و سيستم هاي سازماني جهت حمايت از نوآوري و انعطاف پذيري است تا فرآيندها، ساختارها و سيستم هاي داخلي سازمان تدابير لازم را براي پاسخگويي به خواسته ها و نيازهاي متغير محيطي به عمل آورند. نوآوري در يک فرهنگ حمايتي6 رشد مي کند که تلاش هاي نوآورانه را به روش هاي مختلف در سازمان افزايش مي دهد .
به عنوان مثال، ارائه محصولات و خدمات جديد مستلزم سازمان هايي است که منابع انساني و مالي لازم را جهت جذب و برانگيختن افراد متخصص و حرفه اي به کار مي گيرند تا طرح هاي تحقيق و توسعه و نيز فرآيندهايي را به منظور تامين نيازهاي بازار و جلب رضايت مشتريان انجام دهند.
فرهنگ و سياست هاي سازماني که همکاري، موفقيت فردي7، تبادل اطلاعات8 را ترغيب مي کنند، نيازمند افزايش سطح نوآوري هستند؛ بنابراين سازمان ها جهت نوآور شدن به تدوين سياست هاي منابع انساني و به کارگيري سيستم پاداش جهت جذب انديشمندان و افراد حرفه اي نياز دارند و نيز ايجاد محيط هاي کاري که در آن به خلاقيت و نوآوري اهميت داده مي شود.
بيانيه ماموريت سازمان 9 بر رهبري بازار10 و رقابت به منظور ارائه شيوه ها، تکنولوژي و نوآوري هاي جديد تاکيد دارد.
براي اينکه سازمان ها به معناي واقعي نوآور شوند، لازم است که بودجه و منابع کافي را جهت نوآوري فراهم کنند، شامل افراد حرفه اي و متخصص موردنياز، حمايت از برنامه هاي آموزش فني و نيز عرضه محصولات و خدمات جديد به بازار.
به علاوه چنين سازمان هايي به تحقيق و توسعه از طريق سرمايه گذاري روي فرصت ها جهت ارزش آفريني مي پردازند تا با جلب رضايت مشتريان و حفظ رهبري در بازار و پيشتاز بودن در بين رقبا، سهم بيشتري از بازار محصول را به خودشان اختصاص دهند.
سياست کسب، توسعه و به کارگيري تکنولوژي هاي نوين مستلزم تقويت توان رقابت پذيري سازمان و افزايش اعتبار و شهرت آن در معرفي تکنولوژي و شيوه هاي جديد کاري است.
استفاده از تکنولوژي هاي پيشرفته، نه تنها سرعت ارائه محصولات و خدمات را به بازار افزايش مي دهد، بلکه قدرت رقابتي سازمان را از طريق توليد محصولات يا تکنولوژي هاي جديد، شناسايي و تسخير بازارهاي تازه يا جذب مشتريان از طريق تنوع بخشيدن به محصول، قيمت مناسب و سرعت ارائه خدمات بالامي برد.
همچنين در ارتباط با خط مشي تکنولوژي بايد چرخه زندگي محصول11 پذيرفته شود تا سهم محصولات و خدمات در رشد، سودآوري و ميزان رقابت پذيري سازمان بازنگري و تحليل شود تا تصوير سازمان و محصولات آن در ذهن مشتريان بازسازي و بهبود يابد.
همچنين سياست هاي نوآوري سازمان برکسب، توسعه و به کارگيري تکنولوژي هاي نوين تاثيرگذار است.
به عنوان مثال، انعطاف پذيري يا سختي سياست هاي دولت در رعايت حقوق مالکيت فکري، قابليت دسترسي به منابع کمياب، کمک مالي، پرداخت وام و شيوه هاي حمايتي ديگر مي تواند بر خلاق و نوآور بودن سازمان تاثيرگذار باشد.
سازمان ها به منظور تقويت گرايش به کارآفريني، شيوه هاي رسمي و غيررسمي تاثيرگذاري بر فرآيند سياست گذاري دولتي جهت غلبه بر موانع نوآوري را پيگيري مي کنند. همچنين از طريق جذب و تامين مالي کارآفرينان سازماني و مديران عالي کارآمد و نيز برقراري ارتباط با سازمان هاي دولتي، غيردولتي، اتحاديه هاي کارگري و موسسات مشابه، فرآيند نوآوري در سازمان را تقويت مي کنند.
در صنايع همگوني نظير صنعت سازماني، پيشرفت هاي به دست آمده در زمينه محصولات، خدمات، فرآيندها يا تکنيک ها مي تواند قابليت سازمان ها را جهت کسب مزيت رقابتي، شهرت و اعتبار بيشتر و نيز ايفاي نقش سازنده و موثر در خدمات رساني افزايش دهد.
همين طور نوآوري مستلزم انعطاف پذيري در پذيرش فرآيندهاي کاري جديد در سطح عملياتي سازمان است تا از طريق آن بتوان محصولاتي با کيفيت بالا، قيمت مناسب و در سريع ترين زمان ممکن به مشتريان عرضه کند.
ابتکار عمل
دومين بعد يعني ابتکار عمل از طريق جست وجوي فعالانه روش هاي غيرمعمول يا جديد جهت دستيابي به کارآفريني و تحقق اهداف سازماني به دست مي آيد. ابتکار عمل موارد پنج گانه ذيل را در بر مي گيرد:
الف- تاکيد بر اهميت مديران کارآفرين جهت فراهم آوردن چشم انداز و ايده آل هاي لازم به منظور شناسايي فرصت ها و استفاده از آن
ب- تاکيد بر اهميت تدوين و اجراي استراتژي به منظور بهره برداري از فرصت هاي بازار ج- توانمندسازي منابع انساني به منظور ارائه محصول با کيفيت و استانداردهاي جهاني د- به دست آوردن ابتکار عمل از طريق پيش بيني و پيگيري فرصت هاي جديد و سهم داشتن در بازارهاي نوظهور ه- به کارگيري گرايش به رقابت تهاجمي12 و توانايي جهت شناسايي و استفاده از فرصت ها قبل از رقبا به نظر ونکاترمن ابتکار عمل از سه طريق صورت مي گيرد: پيگيري فرصت هايي که ممکن است با عمليات جاري سازمان مرتبط باشد يا نباشد، معرفي محصولات و برندهاي جديد قبل از رقبا، متوقف ساختن رويه هاي کاري قديمي و به کارگيري روش هاي نوين جهت توليد محصولات و نيز بهبود سيستم ها و فرآيندهاي سازماني.
اغلب محققان، داشتن ابتکار عمل را جزء مفهوم کارآفريني قلمداد مي کنند که نقش مهمي را در بهبود عملکرد سازماني ايفا مي کند. در واقع، سازمان مبتکر و فعال در محيط رقابتي يک رهبر و پيشرو است و نه پيرو. به دليل اينکه فرصت هاي جديد را شناسايي و از آن بهره برداري لازم را به عمل مي آورد.
همين طور ابتکار عمل داشتن سازمان ها، مستلزم مهارت هاي مديريتي و کارآفريني و نيز خود اثربخشي13 است تا سهم بيشتري از بازار محصول را به خود اختصاص دهند.
چنين سازمان هايي، به طور هوشمندانه حوادث و تغييرات آينده را در بازار پيش بيني کرده و از طريق ارائه محصولات و خدمات، تکنولوژي و رويه هاي جديد کاري موجب بقا و توسعه آن مي شوند. به علاوه با توسعه رفتار مبتکرانه سازمان ها، به طور مستمر فرآيندهاي توليد محصول را جهت ايجاد و افزايش ارزش به مشتريان به کار مي گيرند. به منظور اينکه سازمان ها، عملکردي کارآفرين داشته باشند مجبورند در پيش بيني تغييرات عوامل محيطي و ايجاد نوآوري هايي در شکل دادن به محيط و استفاده از مزيت رقابتي ابتکارعمل داشته باشند. عوامل موجود در محيط هاي سازمان شامل سياست هاي دولت، شرايط اقتصادي و اجتماعي، ثبات سياسي، رقابت، تکنولوژي و گرايشات فرهنگي در سطوح ملي و بين المللي و تحليل وضعيت موجود و مديريت آگاهانه است.
تمامي اين عوامل به طور مستقيم و غيرمستقيم بر سازمان تاثير مي گذارند و در نظر گرفتن آنها در صنعت سازماني ضروري است به دليل اينکه ماهيت کسب وکار سازمان ها اقتضا مي کند تغييرات و رويدادهاي آينده پيش بيني شود تا بتوان از فرصت هاي موجود در آينده به نحو مناسب بهره برداري کرد و استراتژي هايي جهت حفظ عمليات سازمان ها و بهبود آن به کار گرفته شود.
به رغم پيشرفت هاي سريع در تکنولوژي اطلاعاتي، عدم اطمينان در حال افزايش است و اطلاعات منبع اصلي در عرصه رقابت محسوب مي شود.
از اين رو، داشتن مهارت هاي اجرايي بالا، چشم انداز و استراتژي نياز اساسي سازمان ها جهت مبتکر شدن است.
ارتباطات رسمي و غيررسمي مديران عالي و نيز منافع متقابل با موسسات دولتي و غيردولتي، اتحاديه ها، سرمايه گذاري مشترک و نظاير آن براي ابتکار عمل سازمان ها جهت تغييرات در محيط شان مفيد هستند.
بنابراين ابتکار عمل شامل پيشگامي و پاسخگويي سريع به خواسته ها و نيازهاي مشتريان در محيط رقابتي است.
نتايج برخي پژوهش ها نشان مي دهد که ابتکار عمل با مبارزات رقابتي رابطه نزديکي دارد. در اين حالت، ابتکار عمل مستلزم آن است که سازمان الگوي رقبا بوده و در دستيابي به بازارهاي جديد، افزايش سهم بازار يا غلبه بر موانع موجود با سازمان هاي مشابه رقابت کند.
جهت پاسخگويي مبتکران به محيط رقابتي، سازمان ها بايد نقاط قوت و ضعف رقبايشان را تجزيه و تحليل کنند و بر توليد محصولات داراي ارزش افزوده بالامتمرکز شوند تا بتوانند با عرضه محصولات با کيفيت و قيمت مناسب، سهم بيشتري از بازار را به خود اختصاص دهند.
به علاوه ابتکار عمل داشتن، بر شناخت سازمان ها نسبت به اهميت زمان تاکيد داشته و به موفقيت سازمان ها در ارائه و توليد محصولات و خدمات به بازار، زودتر از رقبا کمک مي کند.
بنابراين جهت حفظ رهبري بازار، سازمان ها بايد محصولات و خدمات جديد و متنوعي را از طريق نوآوري و ابتکار عمل توليد و به بازار عرضه کنند.
پاورقي:
1- Aggressive
2-Aggressive competition
3- Creative processes
4- Creat new value
5-Acquiring، developing and deploying
6- Supportive culture
7-Individual achievement
8- Exchange of information
9-Organizations mission statement
10- Market leadership
11- Product lifecycle
12- Aggressive competition orientation
14- Self-efficacy
کارشناس بانکي، مدرس دانشگاه*
□ روزنامه دنياي اقتصاد
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.