- تصویر وایرال شده از تجمع حمایت از طرح عفاف و حجاب در قم
- انتقاد میرسلیم از عدم رعایت شان رئیس جمهور در سفر پاکستان
- توضیح سردار رادان درباره نقش رئیسی در طرح نور و حجاب: رئیس جمهور حساب رای را نکرده؛ ایستاده تا حیا، دین و عفت در جامعه ساری و جاری باشد
- جهانگیری: مگر آقایان قبل از مجلس فعلی نگفتند ما خیزش برای حل مشکلات اقتصادی هستیم؟ پس چه شد!؟
- همسر آیت الله سیدمصطفی خمینی دار فانی را وداع گفت
- حق با آقاي ذوالنور است!
- «دیپلماسی مخفیانه» در دستور کار ایران و آمریکا
- آيا تصادفي است كه هر گاه كفگير خزانه به ته ديگ ميخورد دستي از غيب ميآيد و نرخ ارز را بالا ميبرد!؟
- واکنش محسن برهانی به حکم اعدام توماج صالحی
- چهار گزینه ریاست مجلس جدید مشخص شدند
نواندیش- آریا سعادتمند: الهام علیاف احتمالا بهتر از هر کس دیگری از عمق روابط استراتژیک اسرائیل با کشورش آگاه است، اما خوب ترجیح می دهد به روی خودش نیاورد. اسرائیل؛ کشوری که نزدیک به ۱۴۰۰ کیلومتر از مرزهای ایران و آذربایجان فاصله دارد، اما سایه سنگینش از همان نخستین سال استقلال آذربایجان، بر رابطه تهران-باکو سنگینی میکرده است.
اگر چه رابطه باکو و تلآویو، موضوع جدیدی نیست، اما بررسی این رابطه و روند نزدیکی دو کشور، به ویژه در پنج سال اخیر نشان میدهد که ریشه اصلی مشکل ایران، در همین دوستی استراتژیک است که روز به روز عمیقتر میشود.
اسرائیل یکی از نخستین کشورهایی بود که استقلال جمهوری آذربایجان را به رسمیت شناخت و در فاصله چند ماه، حکومت تازه تاسیس آذربایجان نیز به جمع کشورهایی پیوست که اسرائیل را به رسمیت میشناسند. علاوه بر این، ارزش استراتژیکی که دو کشور برای یکدیگر دارند موجب شد تا آب در دل رابطه آذربایجان و اسرائیل تکان نخورد.
برای اسرائیل، آذربایجان کشور مسلمانی است که برخلاف بسیاری کشورهای مسلمان دیگر، از رابطه با آنها ابایی ندارد. همزمان، این کشور با اکثریت شیعه و ارتباطات تاریخی با ایران، میتوانست به شکل بالقوه به حیاط خلوت ایدئولوژی اسرائیلستیز جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود و کم نیستند کسانی که در تلآویو و بیتالمقدس معتقدند باید همیشه جلوی چنین تحولی را گرفت.
برای جمهوری آذربایجان نیز اسرائیل از جمله راههای فراری است که کمک کرد این کشور خود را از سلطه مسکو رها کند و سیاست دفاعی-امنیتی مطلوب خودش را پی بگیرد. از آن جمله تقویت قدرت نظامی برای مقابله با ارمنستان و بازپس گرفتن مناطقی که در همان نخستین سالهای استقلال در جنگ با این کشور از دست داده بود.
شیمون پرز در سال ۲۰۰۹، نخستین رئیسجمهور اسرائیل بود که در سفری رسمی به باکو رفت.
در دو دهه اخیر، نقطه عطف این رابطه نیز افتتاح خط لوله باکو-تلفیس-جیهان (خط لوله BTC) در سال ۲۰۰۶ میلادی بود که نفت آذربایجان را به دریای مدیترانه میرساند و موجب شد تا به شکل قابل توجهی بر میزان صادرات نفت آذربایجان به اسرائیل افزوده شود. تا جایی که امروز آذربایجان به عنوان تامینکننده ۴۰ درصد از نفت اسرائیل، جایگاهی ویژه در محاسبات اقتصادی این کشور دارد.
سه سال بعد نیز، شیمون پرز، رئیسجمهوری اسرائیل به باکو سفر کرد تا دستکم بخشی از این رابطه، از «زیر زمین» بیرون بیاید و دیگران هم بیشتر با نزدیکی دو کشور آشنا شوند. بماند که در همان زمان الهام علیاف، همچنان آنچه را که در بین دو کشور میگذرد به کوه یخی توصیف کرد که «یک دهم آن روی زمین است و باقی زیر زمین است.
در سال ۲۰۱۲ وقتی آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه وقت اسرائیل گفت «آذربایجان از فرانسه برای اسرائیل مهمتر است»، احتمالا بخشی از همین روابط و همکاریهای پنهانی دو کشور را در ذهن داشت.
بعد از سفر پرز، روابط سیاسی و دیپلماتیک دو کشور وارد دورانی بیبازگشت شد که در آن، به جز همکاریهای پنهانی، معاملات چندین میلیارد دلاری تسلیحاتی نیز قابل شناسایی است. بر اساس محاسبات سیپری (انستیتوی تحقیقات صلح بینالمللی در استکهلم)، در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، اسرائیل دومین منبع تامین تسلیحات آذربایجان بعد از مسکو بوده است.
تهران خود با کشور غیر مسلمان ارمنستان دوستی بر قرار می کند وبه دیگران می گوید که با فلان کشور ارتباط نداشته باش.
چرا تهران ارمنستان را بر کشور مسلمان آذربایجان ترجیح می دهد....؟
بعدشم دشمن دشمن من دوست من است