- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
شروع و پایانی متفاوت؛ "ایران" در قرن سیزدهم هجری شمسی
نواندیش- محمدصادقی: سال ۱۴۰۰ با همه خوبی ها و بدی هایش با همه سختی ها و مشکلات اش به نقطه پایان رسید، سالی که نه فقط پایان یک سال بلکه پایان یک قرن است، قرن سیزدهم هجری شمسی که در شرایطی متفاوت آغاز و حالا با گذشت 100 سال در شرایطی متفاوت به پایان می رسد.
ایران در حالی پای به قرن سیزدهم هجری شمسی گذاشت که کشور را فقر، ناامنی و عقب ماندگی در همه سطوح در بر گرفته بود، شاهان بی لیاقت قجر که جز زن بارگی توان دیگری نداشتند ایران را از یکی از قدرت های برتر جهان به یک کشور عقب مانده، مقروض و حوزه نفوذ روس و انگلیس تبدیل کرده بودند.
در این شرایط بود که ایرانیان وارد قرن سیزدهم شدند و آمیزه ای از تحولات پیش بینی ناپذیر، توسعه نامتوازن، تضاد سنت- مدرنیته و اذهان خیال اندیش را در این سده تجربه کردند. طی 57 سال دوره پهلوی ایران با وجود از سر گذراندن جنگی جهانی و آسیب دیدن از این جنگ که اتفاقا در آن اعلام بی طرفی کرده بود کوشید تا رخت توسعه بر تن کند، توسعه ای که اگرچه نامتوازن و وابسته بود اما با توجه به شرایط آن روزهای ایران در ابتدای قرن سیزدهم یک موهبت به حساب می آمد.
هراس ایرانیان از عقب ماندگی آن ها را به اخذ تکنولوژی مدرن بدون کسب آمادگی های ذهنی- فرهنگی لازم وادار ساخت. تعطیلات تاریخ سپری شده و مهابت غرب اسباب حیرت شده بود. ایران نه تنها نتوانست به تلفیقی میان همه عناصر فرهنگی خود دست یابد بلکه با تعارضاتی افزون تر مواجه شد. حکومت سکولار بستری برای رشد گرایشات دینی، و حکومت دینی زمینه ساز رونق تمایلات سکولار شد و در این میان آن چه در توسعه ایرانی مفقود بود بی شک همین رشد و توسعه فرهنگ سیاسی است.
در این بین انقلاب اسلامی کوشید تا طرحی نو دراندازد باشد و تا حدی هم موفق بود اما برخی مشکلات همچنان پابرجاست. ایرانیان در شرایطی به قرن جدید گام می گذارند که هنوز بسیاری از پرسش های گذشته را بی پاسخ نهاده اند. شکاف؛ ملت- دولت در ژرف ترین وضعیت خود قرار گرفته و سرمایه های انسانی- اجتماعی به شدت در حال گریز و افول هستند. پنجره جمعیتی در حال بسته شدن و پیری جمعیت رو به افزایش است. هنوز هم هیچ چشم انداز روشنی برای ایران عاری از تحریم فراروی ساکنان این سرزمین وجود ندارد. اقتصاد زیر سایه سیاست و سیاست زیر سایه ترس معنا می یابد. روزمره گی بر عرصه حکمرانی چیرگی یافته و امور بدون تغییری معنادار در حال گذران است. سیاست نه در اندیشه همنوایی با جامعه که دل نگران کنترل آن است!
قرن چهاردهم این چنین گذشت و اکنون ایرانیان در آستانه قرن پانزدهم ایستاده اند. در قرنی که ایران سه حکمرانی متفاوت را تجربه کرد اما برخی مشکلات آن همچنان پابرجا ماند، مشکلاتی که اگرچه با آغاز قرن حاضر قابل قیاس نیست و ایران امروز در جایگاهی متفاوت ایستاده است، اما برای پایانی پر فروغ تر در 100 سال بعد روزی که هیچ کدام از ما نیستیم اما این دیار همچنان پابرجاست باید در مقام حل آن ها برآمد.