- خبرگزاری انقلابی: هم با ترانه علیدوستی برخورد قضایی شود هم از جان او محافظت کنید!
- از بنیاد مستضعفان تا آستان قدس؛ آقای پزشکیان این نهادها عملاً برای خود دولتی شدهاند
- همنشینی خاتمی و ناطق نوری در یک مراسم ختم (عکس)
- آیتالله سید علی شفیعی، عضو مجلس خبرگان درگذشت
- فتنه جدید؟ درباره هشدار علم الهدی در سالگرد اعتراضات ۹۶
- غمنامه رییس جبهه اصلاحات برای بهرام بیضایی
- تصویری عجیب از مراسم خاکسپاری اکرام الله سریع در تهران (عکس)
- اگر دولت و مجلس نداشته باشیم، اوضاع از این که هست واقعا بدتر میشود؟
- واکنش زیدآبادی، فاضل میبدی، سلاحورزی و فلاحتپیشه به اظهارات عراقچی در اصفهان؛ وزیر تحریم یا رفع تحریم؟
- السودانی: تلاشی مهم را برای دیدار بین ایران و آمریکا در بغداد آغاز کردهایم
نه فقط گاز فلفل بر صورت دختران... که اسید بر چهره ایران!
عصر ایران؛ جعفر محمدی- خبرها و تصاویر منتشر شده از مشهد، بسیار اسفناک است: عده ای از بانوان علیرغم این که بلیت تهیه کرده بودند، اجازه نیافتند وارد ورزشگاه شوند و بدتر از همه این که به صورت برخی از آنها، گار فلفل زدند.
این که بانوان به ورزشگاه بروند یا نروند، دغدغه اصلی من نیست و نگویید "همه مشکلات حل شد و فقط همین یک مورد مانده؟"؛ آنچه باعث شد این چند سطر را بنگارم، دغدغه های بزرگ تری است:
1 - دغدغه من این است که چرا دغدغه مسوولان ما که باید ناظر به موضوعات کلان و ملی باشد، تلاش برای نرفتن بانوان به ورزشگاه است؟
آیا از بیت المال و در واقع از جیب مردم حقوق می گیرند که کشور را در مسیر پیشرفت مدیریت کنند یا آن که نابلدی ها و ناتوانی های خود را در حاشیه هایی مانند نرفتن بانوان به ورزشگاه و طرح صیانت و نظایر این ها پنهان کنند و دو قورت و نیم شان هم باقی باشد؟!
2 - دغدغه من این است که قانون در این مملکت، هنوز چیزی است در مایه های کشک! در همین مورد حضور بانوان در استادیوم، هیچ قانونی آن را منع نکرده است ولی سلائق فردی هنوز بر قانون ارجح است. جالب توجه این که در همین فقره مشهد، خود مسوولان به بانوان بلیت ورود به استادیوم فروخته بودند ولی باز هم برخلاف تعهد قانونی ناشی از فروش بلیت، آنها را به استادیوم راه ندادند.

بی توجهی به قانون، سرطانی است که دیروز خود را در مشهد نشان داد و سال هاست که در ادارات و نهادها و شهرداری ها و قوای سه گانه و ... مانع بزرگ حرکت رو به جلو کشور است.
تا قانون در این مملکت حاکم نباشد، به هیچ جا نخواهیم رسید؛ به هیچ جا!
3 - دغدغه من این است که نام و برند کشورم در دنیا که در طول تاریخ، با فرهنگ و تمدن و احترام آمیخته بوده است، اکنون با حماقت های برخی، از آن جایگاه رفیع، تنزل یافته است. از دیروز که صدای شیون و ضجه های دخترانی که به صورت و چشمان شان گاز فلفل اسپری کرده بودند، شنیدم؛ هم دلم به حال آنها که دختران و خواهران همه ما هستند می سوزد و ناراحت شان هستم و هم به این فکر می کنم که وقتی مردم جهان این صحنه های شرم آور را از ایران می بینند، درباره ما چه فکری می کنند؟
آیا این همان تصویری است که واقعاً می خواهیم از ایران در ذهن جهانیان ترسیم شود؟ وقتی ما اقدامات وحشیانه و نابخردانه طالبان را در افغانستان می بینیم، درباره آنها چه فکری می کنیم؟ با این کارهای احمقانه داخلی، همان نگاه درباره ما هم شکل می گیرد؛ تعارف که نداریم!

کسی که در دنیای بدون مرز امروز، از حق ساده ای مانند تماشای مسابقه فوتبال جلوگیری می کند، بعد ظاهراً کوتاه می آید و بلیت می فروشد و سپس زیر حرف اش می زند و مانع می شود و از همه بدتر، با بی رحمی به صورت دخترکان بی گناه، گاز فلفل می افشاند؛ فقط به صورت آنها گاز اسپری نکرده، بلکه به چهره ایران اسید پاشیده است و خدا می داند چقدر باید جراحی های ترمیمی انجام شود تا این چهره زیبای تاریخی که همیشه مورد تحسین و رشک و حسادت دیگران بوده، بار دیگر زیبایی خود را به دست آورد!
حیفِ ایران...!
قطعا این کار بسیار وحشتناک و غیر قابل پذیرش است اما ماهیگیری شما هم راه حل نیست

