- انتقاد تند مشاور روحانی از حسین شریعتمداری: بر رخسارهی تکیدهی این ملت چنگ میزنید/ هر صدای عقلانی را با برچسب دشمنی و غربزدگی خفه کردهاید
- روایت معاون سیاسی سپاه چرایی آشتی ناپذیری ایران و آمریکا
- تسلیت رهبر انقلاب به خانوادۀ صابر کاظمی
- کشف ۷۴ جسد در سد کرج صحت دارد!؟
- شبنم نعمتزاده کجاست؟
- دستور پزشکیان برای دلجویی از خانواده احمد بالدی و برخورد قاطع با عاملان خودسوزی
- وزارت خارجه: آمریکا پیامهای متناقضی میفرستد
- سوخو ۳۵ با این موشک قدرتمند به ایران میآید؟
- برکناری معاون هنری افاقه نکرد؛ استیضاح وزیر ارشاد با ۲۲ امضا کلید خورد
و این دیکتاتورهای دموکراسی خواه!
نواندیش- محمد صادقی: ماجرای سفر پرویز پرستویی به آمریکا و برخورد وی با فردی به نام سام رجبی واکنش های متفاوتی را برانگیخت، برخی رفتار پرستویی را ستودند و برخی هم گفتند بهتر بود وی هیچ واکنشی نشان نمی داد، یک نکته اما رفتار لمپن گونه رجبی و دوستانش که خود را به اصطلاح فعال سیاسی می نامند بود، دیکتاتورهایی کرواتی که پیش تر هم نشان دادند جز خودشان و همفکرانشان هیچ کس را تحمل نمی کنند، افرادی که به اصطلاح ادعای دموکراسی خواهی دارند اما خود از بدیهی ترین الزامات آن برخوردار نیستند.
با این اوصاف واقعا بدا به حال براندازان که فعالان سیاسی شان امثال رجبی، علی نژاد و رپر خارج نشین سروش لشکری شده اند، لشکری یا به قولی همان هیچکس که حالا گویا رهبری اپوزوسیون را هم بر عهده گرفته و به مردم دستور می دهد!
او روز گذشته در توئیتی از مردم یا البته بهتر بگوییم همفکران خودشان خواست تا هر کس که مخالفشان است از فامیل و دوست و آشنا را بایکوت کنند! این افراد که ثانیه ای تحمل مخالفان خود را ندارند و با هیچ کس قادر به گفتگو نیستند چطور ادعای آزادی خواهی دارند؟! آیا آزادی و دموکراسی فقط فحاشی به مخالفان است؟!
این افراد البته پیش تر هم در جریان انتخابات سال گذشته نشان دادند که تا چه اندازه دیکتاتورهایی خطرناک هستند وقتی که با فحاش و توهین سعی داشتند حق انتخاب را از افراد دیگر بگیرند. نکته جالب آنکه آنها حتی توان گفتگو و اجماع با یکدیگر را هم ندارند و همین چندی پیش در جریان برگزاری یک نشستی بین خود دچار مشکل و درگیری شدند!
شاید به قولی بتوان گفت که برخی از به اصطلاح آزادی خواهان ایرانی خود دیکتاتور ترین دیکتاتور ها هستند و در این بین بیچاره براندازانی که به ریسمان پوسیده این لمپن ها چنگ می زنند، کسانی از این جا رانده و از آن جا مانده که خود هم نمی دانند چه می کنند!
