- علت شکایت از حسام الدین آشنا این توئیت است
- بمبافکن «بی ۲» در یک قاب عجیب (عکس)
- افشای پشت پرده مذاکره ایران و آمریکا از سوی کیهان
- رویت شی نورانی ناشناس در آسمان قم + عکس
- پیام های مهم انتخاب استیو ویتکاف برای مذاکره با ایران
- حمایت جهانگیری از تیم مذاکره کننده / از هر اقدام جناحی و غیر ملی باید پرهیز شود
- استقبال رئيس جبهه اصلاحات ايران از مذاكره ايران و آمريكا
- پزشکیان: هیچ مخالفتی با سرمایه گذاری آمریکایی در کشور وجود ندارد
- حسن روحانی: مذاکرات مستقیم و در سطح بالا معمولاً مفیدتر است / برخلاف تصور آمریکا، ایران ۴ کارت مهم روی میز دارد
- ادعای رویترز در مورد شرط جدید حزب الله لبنان برای خلع سلاح!
وقتي مسئولان نتوانند از سوز دل مردم بکاهند، دل سوز بودنشان چه سودي دارد؟
غلامرضا بنى اسدى در روزنامه جمهورى اسلامى نوشت؛ دلسوز بودن خوب است. حتي لازمه کار هم ميتوان شمرد اما کفايت نميکند. به اصطلاح، شرط لازم هست براي مديريت و مسئوليت اما شرط کافي، نه!
کسي که مسئوليت ميپذيرد، بايد توان کاستن از سوز دل مردم را داشته باشد. آدم خوب يک چيز است و مدير خوب يک چيز ديگر. کسي که پا به ميدان ميگذارد، حتما بايد مدير خوب و توانمندي باشد و الا آدم خوبي هم نخواهد بود. به قول شهيد چمران، کسي که مسئوليتي را ميپذيرد که تخصص آن را ندارد، تعهد هم ندارد.
حال با کارنامه عملي بعضي از حضرات نميشود در متعهد بودنشان به ترديد نگاه کرد؟ خوب بودن اگر چه در رابطه با انسان يک صفت کلي است اما براي مدير، يک صفت نسبي است و در تناسب با جايگاه و عمل سنجيده ميشود نه در صفتها اخلاقيي چون خوش خلقي و مردم دوستي و دلسوزي.
اينکه بر خي از محترمينِ تريبون دار، ميگويند، گراني هست اما مسئولان دلسوزند! خب تا وقتي نتوانند از سوز دل مردم اندکي بکاهند، دل سوز بودنشان چه سودي براي جامعه ميتواند داشته باشد؟ برخي ديگر هم همچنان پاي خدا را به ميدان گراني ميکشند و امتحان الهي ميخوانند وضع موجود را. يادشان نمانده است انگار پيش از اين چه ميگفتند در برابر گراني! وليمردم يادشان هست و رسانهها ثبت کردهاند. چقدر خوب است آقايان که ميخواهند امروز در اين موضوع صحبت کنند، فرمايشات سالهاي قبل خود را رصد کنند و سنجيده بگويند تا حرفشان خريدار پيدا کند در اين بازار گراني! باري، دل سوزي خوب است اما کافي نيست چنان که پيشترها هم نبود. يادم هست، در عمليات مرصاد، به کمين منافقين افتاديم، فرمانده ما - که آدم دلسوز و خوبي بود - توان فرماندهي و مديريت بحران نداشت لذا گروهان به هم پاشيد اما يکي ازمسئول دستهها که بر خود مسلط و توانا به امور بود، جايش را گرفت و با حرکت دست، يگان از هم پاشيده را سامان داد. با فرماندهي او با بچههاي قرارگاه رمضان دست داديم و شر دشمن را جمع کرديم. امروز هم شايد لازم باشد مسئول دستهها جاي فرمانده گروهانها را بگيرند تا از کمين گراني به سلامت عبور کنيم. مجلسِ همسو با دولت هم – انگار - متوجه موضوع شده است. بازخواست وزاري اقتصادي دولت و زمزمه استيضاح را هم ميتوان در همين راستا دانست. خوب بودن و دل سوز بودن کافي نيست بايد توانمند بود و سوز دل مردم را که درحال کباب شدن است، به نسيم تدبير، کمي فرو نشاند. اميدواريم روزهاي خوب از راه برسند و حال همه ما خوش شود، انشاالله. ما که از اميدمان نميکاهد و باور داريم به يسر خواهيم رسيد هرچند عسر، رمق بستاند، باز هم انشاالله!