- کیهان علیه حضور زنان در ورزشگاه: آن از اراک [بازی استقلال] این هم از تهران [باز پرسپولیس]!
- جعفرزاده: هر کسی به جز قالیباف رئیس مجلس شود کشور شفافتر اداره میشود
- واکنش به توسل علم الهدی به منیژه!
- ماجرای آشنایی مولانا و شمس / از عشق نافرجام کیمیا خاتون تا گوهر و کرا خاتون!
- شاهنامه؛ «حجاب» یا «دادگری»؟ / آقای علم الهدی! منیژه قبل از اینکه ادعا کند تنش را آفتاب ندیده، با بیژن ماجراها داشته است!
- آذری جهرمی خطاب به مالک شریعتی: امنیتیها مثل شما دهن لق نیستند که...
- مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم زهرا شجاعی با حضور خاتمی (گزارش تصویری)
- حضور سیدمحمد خاتمی در مراسم چهلم سیده زهرا شجاعی (عکس)
- آقای علم الهدی! برای حجاب به شاهنامه و منیژه متوسل می شوید!؟ یادتان هست شبانه نقاشیشان از میدان فردوسی مشهد پاک شد!؟ + عکس
- پیام روحانی منتقد خطاب به احمد خاتمی درباره کاظم صدیقی و چای دبش
نواندیش- محمد صادقی: شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد محمود احمدی نژاد در سال 1388 یعنی زمان معارفه محمودرضا خاوری در سمت ریاست بانک ملی وی را فردی عالِم، با تجربه، باتقوا و کارشناس خواند و گفت که در انتخاب وی نهایت دقت و وسواس صورت گرفتهاست، طولی نکشید اما که این فرد با تقوا و عالم با خیانت به اموال بیت المال راهی کانادا شد تا خیلی زود صلیب را جایگزین چفیه کند و نشان دهد که ظاهر همیشه گویا همه چیز نیست!
خاوری که روزگاری با ریش و چفیه در همه مراسم ها حاضر بود حالا ریش که هیچ حتی تحمل پاچه های شلوارش را هم در هوای معتدل انتاریو ندارد، این هم بالاخره از بازی های روزگار است و البته مختص به کشور ما هم نیست در همه دنیا هستند آدم های عوام فریبی که با بی توجهی به مملکت خود به آن پشت کرده و دست به اختلاس یا خیانت و جاسوسی و امثال هم می زنند.
ماجرای خاوری و امثال خاوری اما در داخل برای ما حداقل می تواند حاوی پیام های مهمی باشد، مایی که همواره ظاهر را بر هر چیز مقدم می دانیم، مایی که همیشه آن ها که ظواهر امر را رعایت می کند خودی و ان که پوشش اش شبیه ما نیست را غیر خودی می دانیم، داستان خاوری هر چه نداشته باشد این درس بزرگ را دارد که ملاک خودی و غیر خودی دانستن افراد لزوما نباید شکل ظاهر آنها باشد، چه بسیار هستند و البته در سال های دفاع مقدس هم بودند که بدون ریش و پیشانی پینه بسته جان خود را فدای ایران و اسلام کردند و چه بسیار بودند و البته هنوز هم هستند که همه چیز خود را پشت ریش و چفیه و نمادهای مقدسی که بر گردن نامقدس ها می رود پنهان نمودند، خاوری هم از همان دست ها بود کسی که سال ها نان و نمک نظام و ایران را خورد اما سرانجام نمک دان شکست!
امروز کم نیستند افرادی که از ایران مهاجرت کرده اند اما با این وجود حاضر نیستند صلیب به گردن بیاندازند یا حتی کروات بزنند و امروز هم با همان سر و شکلی کار می کنند که روزی در ایران بودند، کسانی که شاید در روزگاری که در ایران بودند ما انها را در دایره خودی ها نمی دانستیم!
در ماجرا خاوری البته مسئولیتی متوجه هیچ کس نیست چرا که هستند آدم هایی که ممکن است یک عمر ظاهر سازی کنند تا به هدف خود برسند یا اینکه اصلا یک شبه عوض شوند، افرادی که شاید تا همین دیروز اتفاقا با تقوا و مسئولیت پذیری کامل هم انجام وظیفه می کردند و یکباره پایشان لغزید، از این بابت نمی توان هیچ کس را مقصر دانست یا اینکه آینده را پیش بینی کرد چرا که به قول معروف فاصله حریت و خریت نقطه ای بیش نیست بسیار بودند بهتر از خاوری که یک شبه تغییر رویه دادند و چفیه شان به شلوارک و صلیب تبدیل شد و بسیاری هم بودند بد تر از او که ماجرا برایشان دقیقا برعکس بود، درس این ماجرا اما فقط یک چیز است که ملاک قضاوت عملکرد آدم ها برای ما نباید لزوما ظاهرشان باشد چرا که این ظاهر یک شبه قابل تغییر است، این بزرگترین درسی است که باید از ماجرای خاوری بگیریم!