- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
سوگنامه هادي خانيكي در اندوه برادر
نوانديش: سوگنامه دكتر هادى خانيكى در اندوه برادرش:
انا لله و انا الیه راجعون
نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان
سوی تو میدوند هان! ای تو همیشه در میان
(سایه)
مهدی برادرم امروز صبح در آیسییوی بیمارستان امام رضای مشهد درگذشت و من همچنان مجبور به ادامه درمان در شیراز. او سخت به من وابسته بود و من همیشه در اندیشه او. زندگیش پس از مرگ مادر در حال و هوای او گذشت و مادر در نگرانی از آینده او، مهدی را به ما سپرد. معلول بود و نیازمند حمایت و چه زیبا معنی محبت را میفهمید؛ از خواهرانم و فرزندانشان تا من و دخترانم و پرستار مهربانشان و دوستانی که به دیدارش میرفتند.
وقتی درگیر سرطان و بیمارستان شدم، غم تمام وجودش را گرفت و هر روز میخواست که با من صحبتی داشته باشد و بگوید «داداش برایت دعا میکنم که خوب شوی.» دعایش گرفت و من بهتر شدم، اما او چهل روز به آیسییو رفت و بهرغم تلاشهای پزشک پرتلاشش، دکتر صداقت و کادر درمان بیمارستان، روزبهروز گامها را تندتر در راه رفتن نهاد. نتوانستم ببینمش اما دخترم زهرا پا پیش نهاد و از بالین من در شیراز دیروز به دیدار او در مشهد شتافت. شاید در همان نیمهجانی و بیزبانی هم میخواست مهر و عاطفه ناگسستنی میان ما را تجدید کند.
«رنج رفتن» او سنگینتر از «درد سرطان» من بود، اما در دنیای لطف خداوند، همچنان که درد دوم در مسیر درمان افتاد، امیدوارم که رنج اول نیز با عنایت پروردگار و دعای دوستان بر من و خویشان سبکتر شود. خدا در همه حال مهربان و پناهگاه و توانافزاست، باید به او پناه برد و تکیه کرد.
هادی خانیکی – ۱۱ شهریور ۱۴۰۱