- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
زندگی خدانور لجهای به روایت خواهرش
اعتماد- بهاره شبانكارئيان:
بررسيها و پيگيريهاي خبرنگار اعتماد درباره اين گزارش يعني صحبت با يكي از خواهران «خدانور لجهاي» جوان 27 ساله اهل زاهدان از توابع استان سيستانوبلوچستان چندين هفته به طول انجاميده است. يك منبع مطلع هم چند نكته تازه در خصوص لحظه فوت خدانور به «اعتماد» گفته است. خدانور در محله شيرآباد زاهدان زندگي ميكرد و مانند بسياري از مردم بلوچستان با مشكل نداشتن شناسنامه روبرو بود. خدانور روز يكشنبه 10 مهر سال جاري در جريان اعتراضات جان خود را از دست داد اما عكسي از خود در شبكههاي اجتماعي به جاي گذاشت كه واكنشهاي زيادي از سوي افكار عمومي برانگيخت. يادآوري ميكنيم كه در اين گزارش سعي شده است با رعايت بيطرفي واقعيات زندگي و مرگ خدانور لجهاي از زبان خواهر خدانور و براساس رسالت خبري خبرنگار اعتماد روايت شود.
از زبان خواهر خدانور لجهاي
خدانور سنيمذهب و بلوچ بود. در حاشيه شهر زاهدان و محله شيرآباد ساكن بود و گفته شده كه در فضاي مجازي خصوصا اينستاگرام فعاليت داشته است. از لحظهايكه خدانور لجهاي جانش را از دست داد، تلاش كردم با يكي از اعضاي خانواده او گفتوگو كنم. در نهايت موفق شدم با مادر «خدانور لجهاي» از طريق تلفن صحبت كنم. اما مادر خدانور نميتوانست به زبان فارسي صحبت كند. در نتيجه مادر او گوشي تلفن را به يكي از خواهران خدانور داد و خواهر خدانور در پاسخ به سوالاتي كه از او ميپرسم با احتياط جواب داد.
چند خواهر و برادر هستيد؟
8 خواهر هستيم و خدانور تنها پسر خانواده بود. يكي از خواهرانم هم كه 21 سال داشت بعد از ماجرايي كه براي خدانور اتفاق افتاد، دق كرد و مُرد.
آيا خدانور مجرد بود؟ شغلش چه بود؟
خدانور نامزد داشت و گچكار بود. از بچگي گچكاري ميكرد و خرج خانواده را ميداد. البته مادرم هم تا قبل از اينكه خدانور كار كند همه ما را يكه و تنها بزرگ كرد. بعد هم كه خدانور بزرگ شد او خرج مادر و خواهرم را ميداد.
حالا كه ديگر خدانور نيست مخارج مادرتان به عهده كيست؟
از مسجد زاهدان به مادرم كمك ميكنند.
چي شد كه خدانور دستگير شد؟ عكسي كه از او در شبكههاي اجتماعي منتشر شده مربوط به چه زماني است؟
خدانور دو، سه ماه قبل از اينكه كشته شود، دستگير شده بود. تازه از زندان آزاد شده بود كه اين اتفاق برايش افتاد. عكسي هم كه از خدانور منتشر شده مربوط به زماني است كه در كلانتري بود. پس از يكي، دو ماه هم با قيد وثيقه آزاد شد. ما هم درست نميدانيم به چه دليل زندان رفته بود. وقتي هم كه از زندان آزاد شد همان روزي كه معروف به جمعه خونين زاهدان است، خدانور هم كشته ميشود. البته اول تير ميخورد و چند روزي در بيمارستان تامين اجتماعي زاهدان بستري ميشود بعد هم ميميرد. پس از آن هم عكسش زماني كه در كلانتري به ميله پرچم دستبند زده شده بود، پخش شد.
خدانور به خاطر سرقت دستگير شده بود؟
چي؟ سرقت؟ خدانور؟
خواهر خدانور ادعا ميكند كه دليل بازداشت خدانور «بگومگو» با يك بسيجي بوده است. البته روايت رسمي در اين زمينه چيز ديگري است. از جمله مهدي شمسآبادي، دادستان عمومي انقلاب اسلامي زاهدان 19آبانماه جاري در خبرگزاري فارس در خصوص خدانور لجهاي عنوان كرده بود: «خدانور لجهاي سابقه ۱۶ فقره سرقت مسلحانه داشته و دهم مهر حين يك سرقت ديگر در درگيري مسلحانه با ماموران كشته شده است. چگونگي كشته شدن لجهاي در دستگاه قضايي استان در حال بررسي است.» البته تفاوت روايت رسمي و روايت خانواده خدانور به همين محدود نميشود. در حالي كه خانواده خدانور خود را ايراني ميدانند دادستان عمومي انقلاب اسلامي زاهدان گفته است: «هويت خدانور لجهاي؛ صادق كبداني، معروف به ياغي و از اتباع افغانستان است و تيرماه سال جاري به جرم سرقت مسلحانه بازداشت و ۲۷ مرداد با وثيقه آزاد شده بود.»
درباره مرگ خدانور هم اختلاف روايت وجود دارد. در اينزمينه، يكي از ساكنان بومي منطقه كه تمايل نداشت نامش در اين گزارش قيد شود، در خصوص ماجراي كشته شدن خدانور به من گفت: «يك مثال برايتان ميزنم. در هر نقطهاي اگر تصادفي رخ ميدهد افراد خواه ناخواه جمع ميشوند كه ببينند چه خبر شده است؟ حالا جمعه خونين زاهدان را خاطرتان است؟ همان روز خدانور و چند نفر از دوستانش وقتي صداي شليك را ميشنوند سريع به محل ميروند كه ببينند ماجرا چيست! همان جا خدانور گلوله ميخورد و بر زمين ميافتد. دوستانش گفته بودند كه خدانور در لحظهاي كه روي زمين ميافتد، گفته بود مرا به بيمارستان برسانيد. مادر و خواهرم غير من كسي را ندارند. بعد هم مادرش براي اينكه خدانور زنده بماند، نذر ميكند كه روزه بگيرد و در تمام مدتي كه خدانور در بيمارستان بود مادرش زبان روزه بالاي سر او بود و ذكر خدا را بر لب تكرار ميكرد و ميگفت خدايا؛ خدانور را به من برگردان. حتي زماني كه آب ميوه و كيك براي مادر خدانور بردند از گلويش پايين نميرفت. با اينكه روزه بود و گرسنه.» اين منبع مطلع در ادامه ميگويد: «يكي از خواهران خدانور هم پس از مرگ برادرش دچار حمله قلبي شد و جانش را از دست داد. برخي منابع محلي نيز گزارش كردهاند كه وضعيت مادر خدانور بعد از مرگ دخترش وخيمتر شده است.»همانطوركه شمسآبادي ميگويد نحوه فوت خدانور توسط دستگاه قضايي در حال بررسي است اما از زمان انتشار اظهارات دادستان عمومي انقلاب اسلامي زاهدان هيچ خبري درباره اين بررسيها منتشر نشده است.