- پس از ۲ سال وقفه در مذاکرات هسته ای؛ ژنو، میزبان هیات های مذاکره کننده ایران و اروپا
- زیدآبادی خطاب به رسایی: عضو تیم مذاکرات بشو تا کسی هم تو را «مای شیخ حمید» صدا بزند!
- اجرای سرود سلام فرمانده توسط جنگ زدگان لبنانی در محفل قرآنی زینبیه دمشق (ویدئو)
- رسایی: فضائلی سخنگوی دفتر رهبری نیست/ قالیباف: صحبتهای او در مورد نقل قول از رهبری مورد تائید است
- عکس جنجالی میثم مطیعی، مداح در لبنان (عکس)
- حکم جدید وزیر علوم: حسین واله کیست!؟
- کیهان ول کن دولت پزشکیان نیست؛ حمله با بهانه جدید + تصویر
نقد هاى سياسي برادران ليلا: حمله ای بیپروا به نظام يا فيلمى كه خود ايرانه!؟
منابع: مووى مگ / نوانديش / توييتر
خلاصه داستان:
لیلا (ترانه علیدوستی) قصد دارد پس از سالها تجربه فقر در خانواده، کاری را به همراه برادرانش آغاز کند اما دراین راه مشکلات زیادی پیش رویش قرار دارد که…
کارگردان:
سعید روستایی که با ساخت فیلمهای «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» تبدیل به یکی از مهمترین کارگردانان یک دهه اخیر سینمای ایران شده است.
ميثم كريمى: جدیدترین اثر سعید روستایی را میتوان یک برداشت مجدد از فیلم «ابد و یک روز» با تغییرات زیاد دانست. روستایی در جدیدترین فیلم خود بار دیگر به سراغ تحسینشدهترین اثر خود رفته و تصمیم گرفته همان فرمولها را این بار در روایتی جدید به کار گیرد، روایتی که البته همیشه هم مسیر متفاوتی را پیش نمیگیرد و عیناً میتوان سکانسهایی را در فیلم یافت که در دو اثر کارگردان تکرار شده است (مانند سکانس عکسگرفتن لیلا). بااینحال، فیلم جدید روستایی از لحاظ کیفی در جایگاه پایینتری نسبت به آثار پیشین این کارگردان قرار میگیرد.
«برادران لیلا» از لحاظ مضمون بهراحتی میتواند با مخاطب ایرانی ارتباط برقرار کند. فیلم جدید سعید روستایی بار دیگر در فضاسازی عملکرد بسیار خوبی از خود به نمایش گذاشته و بخشی از فرهنگ سیاه برخی از خانوادههای ایرانی را به تصویر میکشد. جایی که ظاهرسازی در اولویت بالاتری نسبت به واقعیت قرار میگیرد و گاهی این ظاهرسازیها چنان جدی گرفته میشوند که تبدیل به اصل شده و آن را با واقعیت اشتباه میگیرند. سعید روستایی بار دیگر نشان داده که خانواده و فرهنگ ایرانی را بهخوبی میشناسد و میتواند سیاهترین بخش آن را با زبان سینما به تصویر بکشد.
اما مشکل فیلمنامه اینجاست که مجموعه تنشهای فیلم جز دیالوگهای پینگ پونگی، باعث گسترش فیلمنامه نمیشود و این بزرگترین ایراد فیلم محسوب میشود. در سالهای اخیر بسیاری از آثار سینمایی ایران به ساخت آثار تنشآمیز اقدام کردهاند که در نهایت باعث شده همگی آنها شبیه به یکدیگر باشند و بهجای پرداخت به قصه و جزئیات و شخصیتپردازی، فیلمنامه را با بگومگو و جدل جلو ببرند. حال، «برادران لیلا» نیز به همین معضل مبتلا شده «برادران لیلا» و بهجای گسترش داستان با بهتصویرکشیدن زبان تصویر و موقعیتسازی، به ایجاد تنش طی بیش از 2 ساعت اقدام کرده است. تنشهایی که از مخاطب میخواهد موقعیت و زبان تصویر را به حال خود رها کند و در یک اتاق کوچک، صرفاً حرکتکردن بازیگران و قطعکردن دیالوگهای یکدیگر را ببیند و آن را بهعنوان یک اثر سینمایی جذاب بپذیرد.
از همین رو، متأسفانه علیرغم پتانسیل بالایی که «برادران لیلا» داشته، نتوانسته به چیزی بیش از چند اشاره سیاسی و اجتماعی دست پیدا کند. شاید بهتر میبود فیلم ارتباط فرزندان با پدر را در طول داستان گسترش میداد و به پراکندهگویی نمیپرداخت، اما حالا در فیلم جدید سعید روستایی، ما میتوانیم ردپای شعارهای اجتماعی از افزایش قیمت سکه و دلار گرفته تا سخنرانی ترامپ، اخراج کارگران، بازار بیسروسامان خودروهای داخلی یا حتی اختلاس و… را در طول قصه شاهد باشیم بیآنکه فیلم از دل آنها موقعیت مهمی خلق کند. پرداخت به موضوع دلار یا آن سکانس عجیبوغریب تماشای دخترانی که از ماشین پیاده میشوند، باعث شده فیلم از نیمه به بعد تمرکز خود را از دست دهد و نتواند راه به جایی ببرد.
بااینحال، «برادران لیلا» از لحاظ بازیگری اثری ستایش برانگیز محسوب میشود و تیم بازیگران موفق شده تنش موردعلاقه کارگردان را به اجرا درآورند. بهترین بازیگر فیلم قطعاً سعید پورصمیمی است که در این فیلم بازی مسلطی از خود به نمایش گذاشته است. بهترین سکانس فیلم، حضور شخصیت پدر (با بازی پورصمیمی) در مراسم عروسی است. جایی که دوربین از نمای پشت، پدر که در اوج قدرت قرار گرفته را به تصویر میکشد که در ادامه او بر روی صندلی نشسته و سیگاری دود میکند. شاید بتوان گفت بازی در این فیلم یکی از بهترین بازیهای پورصمیمی در دوران بازیگریاش به شمار میرود که به لطف هوشمندی روستایی به بهترین شکل ممکن بهنمایشدرآمده است.
«برادران لیلا» برای سعید روستایی قدمرو به جلویی محسوب نمیشود. تکرار فرمولهای موفق «ابد و یک روز» در اینجا با پراکندهگویی همراه بوده بهطوریکه حتی تمرکز فیلمساز از قصه اصلی منحرف شده است. فیلم حتی برخی از روایتهای فرعی نظیر ماجرای بزرگ فامیل شدن و مخصوصاً ماجرای تعدیلنیروی کارخانه را به حال خود رها میکند و به نظر میرسد که کارگردان در اینجا تنها قصد داشته معضلات اجتماعی را هر جور که شده به داستان اضافه کند و نتیجه کار فیلمی شده که در فضاسازی عملکرد درخشانی دارد و مخاطب ایرانی احتمالاً بهخوبی آن را لمس خواهد کرد؛ اما از جنبههای سینمایی، دچار ایرادات اساسی در فیلمنامه است و یک عقبگرد آشکار برای سعید روستایی محسوب میشود.
ساير نقدهاى توييترى پس از انتشار فيلم در فضاى مجازى:
مهدی افشار:
فيلم برادران لیلا با ذهنیت خیلی مریض؛ یک خانواده رو به تصویر میکشه که سعی میکنه بگه نگاه پدر این خانواده رفتاریه که حاکمیت ایران با مردمش انجام داده.
احمد آيت: نيم ساعت ابتدایی برادران لیلا رو دیدم
اگه آدم وطن پرستی باشید
حالتون بهم میخوره از این حجم سیاه نمایی و
کثافت نشون دادن کشورتون ....
اگه یه روزی سعید روستایی رو ببینم یه تف میندازم تو صورتش.
بعدم پول فیلمش و پرت میکنم جلوش تا مدیون همچین شخصیتی نباشم...
على ازهاري: برادران لیلا دارای یکی از هوشمندانه ترین و نمادین ترین فیلمنامه های ایرانی ست که شاید کدهای موجود در اون برای مخاطب غربی به راحتی قابل رمز گشایی نباشه. فیلمی خوش ساخت، خوش ریتم و حاوی طنزی تاریک و به اندازه. روی هم رفته فیلم شدیدا دیدنی ست و دیدنش رو حتمن توصیه میکنم.
احسان موحديان: برادران لیلا حمله ای بیپروا به نظام و رکن اصلی آن به عنوان دروغگو،بی توجه به رفاه و آینده مردم،جاه طلبی با جیب خالی و... است که باید از دختران خواهان پیشرفت سیلی بخورد تا ادب شود!نمایشی تهوع آور از خانواده ایرانی رکن دیگر این فیلمه.تاریخ جعلی بودن روایت این فیلم را ثابت میکند.
هنوز سال به پایان نرسیده مشخص شد سازندگان فیلم برادران لیلا چقدر از انصاف،معرفت و فهم درست از مسائل دور هستند.البته برخورد چکشی باامثال سعید روستایی راه چاره نیست.اینها باید خودشان به فهمی درست از ظرائف دنیای علوم انسانی برسند و بفهمند غرب وحشی چرا از سربلندی ایران هراس دارد.
سکانس پایان فیلم که در آن مرگ پدر لحظه نوزایی خانواده و تولد دختران ایران زمین ترسیم شده وبا رضایت فرزندان همراهه،اوج تحلیل غلطه.نمایش مردان درقالب افرادی بی عار،بی عرضه،حقه باز که باید پیروی زنان باشند تا ایران پیشرفت کند،برای جایزه گرفتن از کن خوبه،ولی تناسبی با واقعیت نداره!
عسل داداشلو: چه عجیب که ما سالهاست داریم برادران لیلا رو زندگی میکنیم و باز یک عدهای معتقدند که فیلم فیکه.
این فیلم خود ایرانه با همه نمادهاش.
ببینید فیلم رو امثال مثل من درک میکنن
شما نوع فیلم رو میبینید ولی باید عمقش رو ببینید
یعنی چی؟
1یعنی دختر خانواده ای که بخاطر حرف پدرش و حرف مردم ازدواج نکرده
2 یعنی دختری که در جامعه غمخار خانواده اس
3 دختری که برادرانش ولش کردن و تنهایی هم خرج خانواده رو میدهد و هم پدر و مادرش را تر و خشک میکند
4 دختری که روزانه دعواهای الکی پدر و مادر رو تحمل میکند
5 کارگری که ماه ها حقوق نگرفته و به زور باید تنها حقوق سه ماه رو قبول کنه
6 خروج از کشور تنها راه نجات انسان از کشور داغون ایران
7 پدری که با بی تربیتی و بی مسئولیتی بزرگ شده و جز توهم هیچی تو مغزش نیست
8 بیماری های الکی پدر یا مادر خانواده
9 پدر و مادری که جز زنده بودن خودشون به هیچی فکر نمیکنن
اینکه عدهای از تشبیه این فیلم غافل و هر آنچه میبینند رو متن اصلی میپندارند جای بسی نامیدیست
تبریک میگم به جناب روستایی عزیز که تونست تا حد زیادی این واقعیت کشور را در این فیلم به نمایش بزاره و شاهکار دیگهای از خود بجای گذاشت
فقط باید از اکثر اتفاقات باخبر بود تا منظور هر سکانس رو فهمید و هوشمندی کارگردان رو ستائید
از لحاظ فیلمنامه ای که میشه ایراداتی رو به آقای روستایی گرفت ، مثل رها کردن قصه ی تعطیلی کارخانه و یا قصه ی بزرگ فامیل شدن پدر خانواده و دیگر موارد که البته به نظرم ، هدف داشتن یک فیلم بی نقص و خوش ساخت نبوده ، بلکه فقط قصد داشتن این فیلم رو نمادی از حاکمیت جامع و کل کشور نشون بدن .
به نظر بنده خانواده جوراب لو ، نماد کشور ایران که هر کدوم از شخصیت ها نماد بخشی از جامعه هستن ، تو سکانسی که لیلا و علیرضا روی پشتبام در حال سیگار کشیدن حرف میزن ، و علیرضا از ترسو بودنش میگه ، یه گربه ی تو بغل لیلا هستش که میخواد مارو به نماد ایران ارجاع بده ، اگه بگید اشتباه فکر میکنم ، منم میپرسم چرا لیلا خرگوش بغلش نبود یاهمستر یاحتی یه عروس هلندی ، بگذریم ، اگه خانواده جوراب لو نماد حاکمیت و مردم ایران باشه ، پس پدر دروغ گو و بی خیال خانواده میشه نماد حاکمیت جامع ، لیلا نماد زنان آزادی خواه جامع هستن ، و هر کدوم از اعضای خانواده به شکلی نماد بخشی از جامعه رو به دوش میکشه ، مثل پسر بزرگ خانواده که پنج تا بچه داره و زندگیش رو به سختی و با فلاکت میچرخونه ، نماد دهه ی پنجاه ی ها هستش انگار و یا علیرضا که تنها شخصی که ریش داره حتی تو عروسی و همه قبولش دارن و تو سکانسی بعد از عروسی همه رای به علیرضا میدم تا سند مغازه به اسمش بخوره و تنها کسی هستش که به پدرش تعلق خاطر بیشتری داره و حتی پدر هم اون رو بیشتر از بقیه قبول داره تو سکانس قبل عروسی که پدر سکه هارو بهدست علیرضا میسپاره ، انگار عوامل فیلم میخواد قشر مذهبی طور جامع رو هم با این اعتراضات همراه کنه ، و البته بعد از مرگ پدر و یک عزاداری کوچیک به جشن تولد دخترها (تو بخوان انقلاب زنان) می پیونده
و این خانواده یا این کشور وقتی رنگ شادی رو میبینه که پدر خانواده نماد حاکمیت می میره ، و لبخند پیروز مندانه لیلا بعد از مرگ پدر .
چرا یه هنرمند که تویی امنیت و آرامش تحصیل کرده با امکانات جمهوری اسلامی ایران به این جایگاه رسیده باید اینطوری سیاه نمایی کنه ، چرا باید یه بیننده فرانسوی یاهرجایی این فیلم رو نماد کشور ایران و مردمش بدونه ، میدونید مادری تویی این سرزمین زندگی میکنه که هشت فرزند شهید داره ، میدونید پاکبان های تویی این کشور هستن که از خونه شون دکتر و مهندس ها بیرون اومده ، تو بدترین خانواده ها هم یه جا نماز و سجاده هستش ، چرا هیچ کدوم از فیلم های شما هیچ رنگ و بویی از خدا و دعا و امید نداره .
چرا کشور مون رو طوری تو دنیا نشون میدید که دشمن شادمون کنید ، البته میدونیم ، کسی به فیلم های که نماد پیروزی و امید ایران باشه جایزه و ویزا تنیده.
دهه شصتی هایی که چهل ساله شدن و بیکار و تنها موندن
مگه قشر طبقه متوسط و ضعیف جامعه زندگی بهتر از این رو دارن؟
به خدا زندگی هامون ی شکله فقط ی سری نقاط فرق داره