- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
نشستن مصدق روی صندلی انگلیسی ها در دادگاه لاهه صحت دارد؟
کانال مطالعات تاریخ و سیاست: امیراصلان افشار دیپلمات وقت ایران در لاهه، سفیر ایران در آمریکا و آلمان و آخرین رئیس کل تشریفات دربار شاهنشاهی می گوید:
وقتی دکتر مصدق وارد دادگاه شد، نمایندگان انگلستان که دارای کلاههای مخصوصی به شکل کلاه گیس های سفیدرنگ بودند در جایگاه خود نشسته بودند و طبیعتا امکان این که دکتر مصدق بر صندلی آنها بنشیند وجود نداشت.
در عکسهای باقیمانده هم مشخص است که مصدق از کنار آنها عبور می کند و بر روی صندلی خود می نشیند. پیش از این هم او در کتاب خاطراتش که به سه زبان فارسی، انگلیسی و المانی تالیف شده ماجرای نشستن مصدق بر صندلی نمایندگان انگلستان را در دادگاه لاهه تکذیب کرده بود.
فریدون مجلسی مورخ و دیپلمات سابق وزارت امور خارجه ایران در این زمینه گفته بود : امير اصلان افشار، سفير وقت ايران در امريكا كه در دادگاه لاهه حضور داشته اند به عنوان شاهد عينی، در شرايطی كه شاهد ديگری وجود نداشت، در كتاب خاطرات خود از اين ادعا ياد می كند و می گويد چنين ادعایی كذب محض است.
در واقع گواهی شايعه بودن اين اتفاق را كسی می دهد كه در آن زمان به عنوان جوان ترين ديپلمات ايراني در دادگاه لاهه حضور داشته و به دليل داشتن دكترای حقوق و تسلط بر سه زبان انگليسی، فرانسه و آلمانی و به طور كلی به اعتبار توانایی هايش در جريان جزييات اين اتفاقات نيز بوده است. در واقع اين قدرت منطق و استدلال دكتر مصدق بود كه به راي دادگاه به نفع ايران منجر شد، ايشان از يك حق اصولی دفاع مي كرد و اين قبيل رفتارهای غيرمنطقی در صورت بروز يافتن از سوي دكتر مصدق، مطمئنا چنين نتيجه ای را به دنبال نمی آورد.
امير اصلان افشار می گويد که در آن روزهای تاريخی در لاهه پيام آوردند که مرحوم مصدق او را به نام به اتاقش در هتل محل اقامت احضار کرده بود. با حيرت عازم هتل دکتر مصدق می شود. مصدق در بالکن اتاق محل اقامتش که رو به دريا بود، از او پذيرایی می کند و جويای اوضاع و احوالش می شود. با انگشت به آن سوی دريا، به سوي انگليس اشاره می کند و می گويد که ما هر چه می کشيم از دست اينهاست. سپس می گويد: «يکی دو روز قبل خانم والده شما که از دوستان همسرم خانم ضياءالسلطنهاند، وقتی شنيدند که من عازم لاهه هستم، گفته بودند که اتفاقا پسرشان يعنی شما هم در لاهه تشريف داريد و لذا دو کيلو پسته هم سوغاتی مرحمت کردند که در اين سفر برايتان بياورم» سپس دکتر مصدق برميخيزد و سراغ گنجه می رود و بسته بزرگ پسته را ميآورد و به دست افشارِ جوان می دهد.