- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
نظم سهقطبی جدید خاورمیانه؛ ایران، ترکیه و اسرائیل
هم میهن- *استاد دانشگاه آمریکایی بیروت: نظم جدیدی در خاورمیانه در حال ظهور است که بهزودی جایگزین پانعربیسم بهعنوان نیروی مسلط منطقهای خواهد شد. این نظم جدید پس از دههها شکست کشورهای عربی در حل مناقشات طولانیمدت و پیگیری منافع مشترک، بر خاورمیانه مسلط خواهد شد. نظم جدید - سیستم سهقطبی با حضور اسرائیل، ترکیه و ایران - همچنین آغازگر دوره جدیدی در سیاست منطقهای است که از طریق تغییر روابط بین دولتها رشد و نمو خواهد کرد. بهعنوان مثال، هفته گذشته، عربستان سعودی و سوریه روابط کامل دیپلماتیک خود را از سر گرفتند و سلمان، پادشاه عربستانسعودی، بشار اسد، رئیسجمهور سوریه را به نشست آتی کشورهای عربی در جده دعوت کرد. چندین دولت عربی خاورمیانه برای عادیسازی روابط با سوریه تلاش میکنند و سوریه یک هفته پیش پس از 12 سال بار دیگر به اتحادیه عرب دعوت شد.
عدم همکاری اعراب
ظهور این نظم جدید نتیجه سالها اختلال و ناکارآمدی در میان کشورهای عرب بود. در دهه 1950، نوعی جنگ سرد عربی بین رژیمهای رادیکال پانعرب و سلطنتهای محافظهکار درگرفت و همکاری میان کشورهای منطقه را کاهش داد. این جنگ سرد، پس از جنگ شش روزه سال 1967 فروکش کرد، زیرا همسایگان عرب اسرائیل مشغول درگیریها بر سر از دست دادن سرزمینهایشان شدند. سال 1970، پس از اینکه سوریه نتوانست سازمان آزادیبخش فلسطین را در درگیریهایش با ملک حسین، پادشاه اردن نجات دهد و این شکست منجر به اخراج ساف به لبنان شد، حافظ اسد، کودتایی را در سوریه سامان داد و دولت وقت دمشق را سرنگون کرد. پس از آن، اسد در یک انتخابات بدون رقیب به ریاستجمهوری رسید. او عناصر رادیکال دولت را حذف کرد و سیاست داخلی و منطقهای عملگرایانهای را که مبتنی بر اصل عدم مداخله در امور کشورهای عربی بود، در پیش گرفت.
مرگ جمال عبدالناصر، رئیسجمهور مصر، چند هفته قبل از کودتا، روند حرکت به سمت نظم سیاسی عربی را تسهیل کرد و ثبات و همکاری امنیتی را ارتقا داد. در سال 1978، انور سادات، رئیسجمهور مصر، معاهده صلحی را با اسرائیل منعقد کرد که نقض توافق بین کشورهای عربی بود. در آن زمان کشورهای عربی توافق کرده بودند هرگونه توافق صلح جامع با اسرائیل باید توسط یک بلوک متحد عربی مذاکره شود. این اقدام منجر به تعلیق عضویت مصر در اتحادیه عرب و از سرگیری جنگ سرد اعراب شد که تاکنون در درجات مختلف ادامه داشته است. حالا کشورهای عربی، همراه با ترکیه و ایران، اختلافات خود را کنار گذاشته و دوباره بر ضرورتهای اقتصادی و امنیتی خود تمرکز میکنند.
سوریه در مرکز توجه
هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه پیشین ایالات متحده، زمانی گفت: «عربها نمیتوانند بدون حضور مصر بجنگند و بدون حضور سوریه نمیتوانند صلح کنند». این اصل در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری صادق است. سوریه نقطه اتکای معادلههای قدرت در خاورمیانه است. نزدیکی اعراب با سوریه با هدف پایان دادن به درگیری در این کشور نیست، بلکه برای اطمینان از این است که سوریه عرصهای برای حلوفصل مسائل بینالمللی و منطقهای بدون تأثیر مستقیم بر طرفهای خارجی باقی خواهد ماند. در دهه 1970 و 1980، کشورهای عربی به دلایل مشابه وارد جنگ داخلی لبنان شدند. این درگیری تا سال 1989 پایان یافت. در آن سال، کشورهای عربی متوجه شدند که نمیتوانند اختلافات خود را با جنگیدن در لبنان حلوفصل کنند. امروز، کشورهای خاورمیانه علاقه شدیدی به مهار درگیریها در سوریه بهعنوان یک میدان نبرد کنترلشده دارند چراکه اسرائیل میتواند به بهانه سوریه خشم خود را بدون اینکه منجر به جنگ همهجانبه علیه ایران شود- که امنیت کشورهای خلیج(فارس) را تهدید میکند- تخلیه کند. بنابراین، تغییر چشمانداز منطقهای اعراب همزمان با از سرگیری روابط عربستان و ایران انجام شده که خود نشاندهنده تمایل به محدود کردن درگیری اسرائیل و ایران به محدوده سرزمینی سوریه، بدون تأثیر منفی بر سایر کشورها، است.
با این حال، موج اخیر آشتی با سوریه منعکسکننده آنچه در سوریه در حال وقوع است، نیست. ترکیه به بهانه تامین منافع ملی خود، مواضع فعلیاش در شمال سوریه را حفظ خواهد کرد و نیروهای دموکراتیک سوریه به رهبری کردها کنترل خود را در شرق و تحت حفاظت نیروهای آمریکایی حفظ خواهند کرد. در همین حال، روسیه و ایران به حمایت از اسد ادامه خواهند داد. حکومت اسد نه اراده و نه توانایی محدود کردن نفوذ ایران را دارد، هرچند به نظر نمیرسد که اساسا کشورهای عربی از اسد چنین درخواستی داشته باشند. دولتهای عربی میخواهند با ایران در سوریه همکاریهای مفیدی داشته باشند تا از سرمایهگذاریهای آینده خود در بازسازی سوریه در برابر فساد دولتی محافظت کنند. ایران و کشورهای عربی نیز منافع مشترکی در بازگرداندن امنیت در این کشور جنگزده دارند. در مورد روسیه، باید گفت که این کشور میتواند از نزدیکی اعراب و سوریه سود برده و با استفاده از آن برای تقویت روابط با کشورهای عربی آنهم درست در زمانی که به واسطه فشارهای غرب بهطور فزایندهای منزوی شده، بهره مند شود.
سرمایهگذاران همچنان در مورد سرمایهگذاری در سوریه محتاط خواهند بود. حتی اگر ایالات متحده چشم خود را بر تلاش برای دور زدن تحریمهای سوریه تحت پوشش کمکهای بشردوستانه ببندد. با این وجود، کشورهای حاشیه خلیجفارس بر این باورند که تخصیص منابع مالی برای بازسازی سوریه اثرات ثباتزایی خواهد داشت. تهران همچنین بهدنبال سود اقتصادی از بهبود وضعیت سوریه است. در سفر اخیر ابراهیم رئیسی به دمشق، رئیسجمهور ایران، تمایل داشت بر روابط اقتصادی با سوریه تمرکز کند که مشخصه آن کنترل کامل ایران بر بخشهای املاک، برق و فلزات است. تلاش برای بازگشایی سفارتهای کشورهای عربی در دمشق فراتر از سطح دیپلماتیک نرفته است. یک روز قبل از اعلام بازگشت دمشق به اتحادیه عرب، اردن عملیات نظامی را داخل خاک سوریه برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر آغاز کرد. این اقدام اردن این پیام را برای اسد ارسال کرد که بازگشت او به اتحادیه عرب لزوما آزادی عمل بیشتری به او نمیدهد. عمان که نقش اساسی در میانجیگری این روابط داشت، در همان روزی که اتحادیه عرب اعلام کرد عضویت سوریه را باز میگرداند، چهرههای نزدیک به حکومت سوریه را به فهرست نظارت بر تروریسم خود اضافه کرد.
بازسازی سوریه همچنین از نظر یکپارچگی اتحادیه عرب که گروهی متشکل از کشورهایی با سوابق مشکوک حقوق بشری است، معنای کمی دارد. بسیاری از دولتهای عربی برای حمایت از اعتراضات مردمی در درگیری سوریه مداخله نکردند و حتی با استفاده از گروههای مخالف مسلح در سوریه با هدف پیگیری برنامهها و منافع خودشان، کار این نیروها را مختل کرده و هزینههای آوارشده بر سر مردم سوریه را افزایش دادند.
ایران نیز که به نوبه خود جنگ در سوریه را پایانیافته میداند، اکنون بر روی راهبردی متمرکز شده است که به عنوان دفاع از جبهه مقاومت شناخته میشود و هدف آن ایجاد موانع نظامی به عنوان اولین خط دفاعی خود در هر جنگی در آینده است. هدف این استراتژی همچنین تضمین این واقعیت است که تهران بتواند مسیرهای ارتباطی خود را با گروههای مقاومت نزدیک به خود حفظ کند. بنابراین، تهران باید با خرید زمین در دمشق، مسیرهای حملونقل ایمن را برای ایجاد یک حائل و ایجاد مسیر دسترسی مطمئن و دائمی به برجستهترین متحد خود، یعنی حزبالله، تضمین کند. گشادهرویی اعراب به روی دولت دمشق تأثیری بر این طرح ایران ندارد.
وضعیت دفاعی عربستان و امارات
عربستان سعودی و امارات متحده عربی بهتدریج در حال توسعه یک سیاست منطقهای جدید برای کاهش تنشها در خاورمیانه هستند که با بهبود روابط با ترکیه و قطر و توسعه گفتوگو با ایران و حکومت اسد آغاز شده است. ابوظبی سیاست منطقهای فعالتری را اتخاذ کرده است که از نظر نظامی و اقتصادی براساس توافق صلح با اسرائیل استوار است. حاکمان امارات اینطور متوجه شدهاند که سیاست دولت بایدن در خاورمیانه وابسته به کشورهای حاشیه خلیجفارس یا مصر نیست و دلیل این امر تا حدی به دلیل سوابق بد حقوق بشری آنهاست. در عوض، ایالات متحده دیدگاه خود برای خاورمیانه را براساس اسرائیل استوار کرده است، چراکه از نظر واشنگتن، تلآویو یک متحد قابل اعتماد است.
بنابراین امارات سیاست منطقهای خود را در راستای این چشمانداز اصلاح کرد و از درگیریهای پرهزینه در یمن و لیبی خارج شد. عربستان سعودی با کمی تأخیر از این سیاست امارات پیروی کرد و از درگیری در یمن خارج شد. جنگ یمن، جنگی بود پرهزینه که تنها ضعف نظامی عربستان را آشکار کرد. طولی نکشید که پادشاهی عربستان متوجه شد که تنها راه رهایی از ماجراجویی نظامی و اشتباه محاسباتیاش، نزدیک شدن به تهران است. امارات متحده عربی و عربستان سعودی اکنون بهطور فزایندهای بر توسعه اقتصادی متمرکز شدهاند و در این راستا سعی میکنند از وابستگی به نفت و ماجراجوییهای پرهزینه خارجی اجتناب کنند.
خاورمیانه شاهد یک موج بیداری تحت نظم منطقهای جدیدی است که فرهنگها، ملیتها، مذاهب و ایدئولوژیها را با هم ترکیب میکند. این نظم جدید البته ممکن است منجر به درگیریهای جداییطلبانه در آینده شود و بافت فرهنگی و فکری جامعه عرب را تغییر دهد. صرفنظر از دوقطبی شدن سیاست داخلی ترکیه، ترکیه به عنوان یک شریک فعال در منطقه خلیجفارس و در میان سنیهای عرب در عراق، سوریه و لبنان ظاهر خواهد شد. نفوذ ایران نیز به دلیل روابط نزدیک تهران با شیعیان در کشورهای جهان عرب، اهمیت بیشتری خواهد داشت. اسرائیل به عنوان یک بازیگر منطقهای مهم، نقش مهمی را در اختیار خواهد داشت و بهعنوان یک الگو برای مدرنیزاسیون و یک رابط مؤثر با غرب عمل خواهد کرد. در همین حال، مصر به هماهنگی میان کشورهای عربی ادامه خواهد داد و درگیریها را به محض وقوع آرام میکند چراکه ناگزیر از این کار خواهد بود.