کد خبر: ۱۷۲۶۰۵
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۰
تعداد نظرات: ۳ نظر

نواندیش / فوت و فن / ویکی پدیا / روزیاتو: فیلم انجمن یا جامعه برف (Society of the Snow) اثری درام و درباره بقا است و سکان کارگردانی آن را جی ای بایونا در دست دارد. این فیلمساز برنده جایزه و سرشناس قرار است با این اثر سینمایی تازه بازگشتی به فیلمسازی به زبان اسپانیایی داشته باشد. این اثر سینمایی تازه بر اساس رمانی غیرداستانی به همین نوشته پابلو ویرچی است و داستان فاجعه مرگبار پرواز آندس را بازگو می‌کند که در سال ۱۹۷۲ میلادی رخ داد و در آن، گروهی از بازیکنان راگبی و بازمانده از سقوط باید ۷۲ روز را در شرایط مرگبار کوهستان سپری می‌کردند و این در حالی بود که با گرسنگی و درد شدید دست و پنجه نرم می‌کردند.

معرفی و نقد فیلم انجمن یا جامعه برف Society of the Snow 2023 : داستان واقعی آدم‌خواری بازماندگان سقوط هواپیما / ماجرای پرواز آند چیست؟


عوامل سازنده فیلم

پابلو ویرچی نویسنده رمان اصلی است و داستان این فیلم اقتباسی را ارائه می‌دهد. این نویسنده و فیلم‌نامه نویس مقیم مونته‌ویدئو اوروگوئه همچنین شهروندی ایتالیا را در اختیار دارد. او در سال ۲۰۰۸ میلادی این رمان غیرداستانی را به چاپ رساند که بیشتر با نام اسپانیایی La Sociedad de la Nieve شهرت دارد. او همچنین هم‌کلاسی بازماندگان این سقوط هواپیما بوده است.

 

کارگردان جی ای بایونا که متوسط شهر بارسلونا است، سکان کارگردانی این اثر سینمایی و اقتباس را در دست دارد. او بیشتر به‌خاطر ساخت پروژه‌هایی همچون Lord of the Rings: The Rings of Fire و Jurassic World: Fallen Kingdom شهرت دارد. فیلم «انجمن برف» بازگشت جی ای بایونا به فیلمسازی به زبان اسپانیایی به شمار می‌رود. فیلم‎‌نامه فیلم «انجمن برف» را نیز جی ای بایونا به همراه برنات ویلاپلانا، نیکلاس کاساریگو و جیمی مارکوس قلم زده است.

معرفی و نقد فیلم انجمن یا جامعه برف Society of the Snow 2023 : داستان واقعی آدم‌خواری بازماندگان سقوط هواپیما / ماجرای پرواز آند چیست؟


داستان فیلم
فیلم «انجمن برف» بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده، رمانی که اتفاقات واقعی پرواز ۵۷۱ اروگوئه را روایت می‌کند. در تاریخ ۱۳ اکتبر سال ۱۹۷۱ میلادی، تیم راگبی مونته‌ویدئو قرار بود برای یک مسابقه از اروگوئه به سانتیاگوی شیلی برود. اما آن‌ها هنگامی که در نزدیکی مقصد خودشان بودند، هواپیما در کوه‌های برفی آند سقوط کرد. بسیاری از افراد زخمی شدند و ۱۲ نفر نیز در اثر برخورد از دنیا رفتند. ۲۹ نفر بازمانده نیز توانستند یک روز دیگر را تحمل کنند اما در نهایت و پس از ۷۲ روز جستجو تنها ۱۶ نفر نجات پیدا کردند.

 

بخش اعظمی از این اقتباس سرویس آنلاین نتفلیکس از این داستان قرار است از دیدگاه نوما تورکاتی روایت شود که یکی از اعضای این تیم راگبی سوار بر هواپیما است. در حالی که فیلم «انجمن برف» ماهیت تلخ این موقعیت را مورد توجه قرار می‌دهد، فیلم همچنان تلاش می‌کند تا پیامی از مقاومت انسان در مواجهه با مرگ را منتقل کند. خلاصه داستان رسمی منتشر شده برای فیلم «انجمن برف» به شرح زیر است:

 

«در سال ۱۹۷۲، پرواز ۵۷۱ اروگوئه که حامل تیم راگبی به مقصد شیلی بود، به طور فاجعه‌آمیزی در یخچال‌های مرکز کوه‌های آند سقوط می‌کند. تنها ۲۹ نفر از ۴۵ مسافر از سقوط جان سالم به در بردند و خودشان را در یکی از سخت‌ترین و بدترین محیط‌های جهان پیدا کردند. حالا آن‌ها برای اینکه زنده بمانند باید با شرایط بسیار دشواری دست و پنجه نرم کنند.»


بازیگران فیلم

    انزو ووگرینچیچ به عنوان رولدان نوما تورکاتی
    ماتیاس رکالت به عنوان روبرتو کانسا
    آگوستین پاردلا به عنوان ناندو پارادو
    توماس ولف به عنوان گوستاوو زربینو
    دیگو وگزی به عنوان مارسلو پرز دل کاستیو
    استبان کوکوریچکا به عنوان آدولفو “فیتو” استراخ
    فرانسیسکو رومرو به عنوان دانیل فرناندز استراخ
    رافائل فدرمن به عنوان ادواردو استراخ
    فیلیپه گونزالس اوتانیو به عنوان کارلیتوس پائز

معرفی و نقد فیلم انجمن یا جامعه برف Society of the Snow 2023 : داستان واقعی آدم‌خواری بازماندگان سقوط هواپیما / ماجرای پرواز آند چیست؟

درباره فیلم:

نورا تاجدینی: فاجعه پرواز آند در تاریخ ۱۳ اکتبر ۱۹۷۲، مسیر زندگی ۴۵ نفر را تغییر داد.


فیلم ترسناک ساخت نتفلیکس انجمن برف (Society of the Snow)، به روایت داستان خشن مسافران بازمانده پرداخته است.


همه چیز از آنجایی شروع شد که یک خلبان به نام دانته هکتور لاگورارا، متوجه شد که هواپیما از مقصد اصلی خود ۷۰ کیلومتر فاصله داشته و به کوه‌های آند در آمریکای جنوبی برخورد کرد.


۱۲ مسافر بلافاصله جان خود را از دست دادند، ۱۷ نفر دیگر بر اثر جراحات و خفگی بر اثر سقوط بهمن از بین رفتند و ۱۶ مسافر نیز به سختی و با خوردن گوشت و اعضای بدن دوستان کشته‌شده خود زنده ماندند.


انجمن برف که جزئیات ۷۲ روزی که این مسافران برای زنده ماندن جنگیدند را شرح می‌دهد، فردا در سینما‌های اروگوئه و اسپانیا اکران می‌شود و در تاریخ ۴ ژانویه در نتفلیکس منتشر خواهد شد.


این فیلم، بر اساس کتابی به همین نام نوشته پابلو ویرچی ساخته شده که در سال ۲۰۰۹ منتشر شده است.

ویرچی در این هواپیما حضور نداشته، اما با مسافران بازمانده به یک مدرسه می‌رفت.


روبرتو کانسا، یکی از بازماندگانی که ایده آدمخواری را مطرح کرد نیز کتابی در سال ۲۰۱۶ درباره تجربیات خود نوشت.


کتاب زندگی‌نامه او، I Had to Survive: How a Plane Crash in the Andes Inspired Calling My Save Lives نام دارد.


علیرغم این که این ایده متعلق به کانسا بوده، این بازمانده اعتراف کرده که خوردن بقایای دوستانشان «آنقدر وحشتناک بود که نمی‌توان به آن فکر کرد».


    ما برای مدتی طولانی عذاب می‌کشیدیم. در برف بیرون رفتم و از خدا خواستم که راهنمایی‌ام کند.

    بدون رضایت او، احساس می‌کردم که دارم یاد و خاطره دوستانم را از بین می‌برم و روح آن‌ها را می‌دزدم.


    ما فکر می‌کردیم که حتی با فکر کردن به چنین ایده‌ای دیوانه شده‌ایم. آیا ما تبدیل به یک عده انسان وحشی و بی رحم شده بودیم؟

    آیا این تنها کار عاقلانه‌ای بود که باید انجام داد؟ ما واقعاً داشتیم از مرز‌ ترس‌های خود عبور می‌کردیم.


کانسا در طی یک پیاده‌روی طولانی با فرناندو پارادو گفت که ترجیح می‌دهد برای ملاقات با مرگ پیاده‌روی کند تا اینکه منتظر بماند تا مرگ به سراغش بیاید.

پس از اینکه رامون سابلا و ۱۵ بازمانده دیگر در پنجاهمین سالگرد سقوط هواپیما گرد هم آمدند، او درباره تصمیم خود برای روی آوردن به آدمخواری صحبت کرد.


ایده خوردن گوشت انسان برای مسافران وحشتناک بود، اما به گفته سابلا همه آن‌ها به آن عادت کردند.  

    به عبارتی، دوستان ما از اولین اهداکنندگان عضو در جهان بودند؛ آن‌ها به تغذیه ما کمک کردند و ما را زنده نگه داشتند.


کارلوس پائز رودریگز، بازمانده و نویسنده کتاب «پس از دهمین روز»، توضیح داده که زندگی در یخبندان چگونه بوده و احساس می‌کرده که «وظیفه او بوده» که داستانش را تعریف کند.
    من محکوم هستم که این داستان را برای همیشه تعریف کنم.


مدیر انجمن Snow J. A Snow J. A. Bayona گفته است:

    ما در همان زمان از سال از ارتفاع ۳ هزار متری عکس‌برداری می‌کردیم؛ دقیقاً در همان نقطه‌ای که هواپیما سقوط کرد.


احتمالاً تماشای فیلم انجمن برف برای بازماندگان احساسی و دردناک خواهد بود.

در این فیلم، بازماندگان متعددی توسط بازیگران اروگوئه‌ای به تصویر کشیده شده‌اند و نام بازماندگان تغییری نکرده است.

 

جوایز:
 این فیلم جوایز بسیاری را کسب کرده و داستان آن توسط شخصی روایت شده که از بازماندگان این حادثه است و توانسته از آن جان سالم بدر ببرد. 


نقد کلی:
این فیلم نه تنها از نظر داستانی بلکه از نظر ساختاری نیز مورد توجه قرار گرفته و امتیاز 7.7 را از سوی IMDB به خود اختصاص داده است.

معرفی و نقد فیلم انجمن یا جامعه برف Society of the Snow 2023 : داستان واقعی آدم‌خواری بازماندگان سقوط هواپیما / ماجرای پرواز آند چیست؟

ماجرای واقعی پرواز آند چه بود؟
پرواز شماره ۵۷۱ نیروی هوایی اروگوئه یکی از بحث برانگیزترین حوادث هوایی رخ داده بر فراز کوه‌های آند است. در طی این پرواز یک هواپیما در روز ۱۳ اکتبر ۱۹۷۲ با ۴۵ سرنشین سقوط کرد. بازماندگان نهایی این سانحه که ۱۶ نفر بودند در ۲۳ دسامبر ۱۹۷۲ (۲ ماه و ۱۰ روز بعد از سقوط) پیدا شدند.

 

بیش از یک چهارم از مسافران در لحظات اولیه سقوط مرده و بقیه نیز از سرما و گرسنگی و بر اثر جراحات وارده در گذشتند. افراد باقی‌مانده در ارتفاعات و در مقابله با سرمای وحشتناک، دوران بسیار سختی را گذراندند. آن‌ها برای بقای حیاتشان مجبور شدند از بقایای دوستانشان که درگذشته بودند تغذیه کنند. گروه‌های جستجوگر تا هفتاد و دو روز بعد از حادثه هیچ خبری از بازماندگان حادثه نداشتند. تا اینکه دو تن از بازماندگان حادثه به نام‌های روبرتو کانه سا و ناندو پارادو پس از دوازده روز راهپیمایی و با کمک یک روستایی شیلیایی به نام سرجیو کاتالان توانستند خبر دهند که عده‌ای زنده مانده‌اند.

 

سقوط هواپیما

در روز جمعه سیزدهم اکتبر ۱۹۷۲ یک تیم آماتور راگبی از دانشگاه قدیمی مونته ویدئو به منظور مسابقه با یک تیم شیلیایی در سانتیاگو با یک هواپیمای FH-227D پرواز کردند. البته سفر یک روز قبل آغاز شده بود اما به دلیل بدی آب و هوا هواپیما و مسافرانش مجبور به یک توقف یک روزه در فرودگاه بین‌المللی کاراسکو در شهر مندوزا شدند. در پرواز مجدد که در ارتفاع بیست و دو هزار و پانصد پایی از زمین انجام شد خلبان نمی‌توانست به صورت مستقیم به سانتیاگو برود. او ابتدا باید به کوه‌های آند رسیده و سپس با چرخش به سمت غرب به مسیرش ادامه می‌داد. هواپیما در بعد از ظهر، زمانی به بالای کوه‌های آند رسید که هوا به شدت ابری بود؛ بنابراین خلبان باید فقط متکی به رادار حرکت می‌کرد. بر اساس یک اشتباه مهلک خلبان به تصور آنکه به سانتیاگو رسیده‌است ارتفاع را کم کرد. اما لحظاتی بعد هواپیما با ارتفاعات قله کوه برخورد کرد و در همان لحظات اولیه حفره‌ای در عقب هواپیما به وجود آمد سپس ضربه دیگری به سمت چپ هواپیما وارد آمد و در نهایت هواپیما بر روی زمین و بر روی برف و شیب کوه سرخورده و با برخورد با یک صخره متوقف شد. در زمان اولیه سقوط ۱۲ تن از مسافران در گذشته و سپس در ساعات اولیه سقوط نیز ۶ نفر دیگر بر اثر شدت مجروحیت در گذشتند. از میان ۲۷ نفر باقی‌مانده نیز تعدادی دچار شکستگی‌های متعدد شدند. از اینجا به بعد فاجعه به شکل دیگری ادامه یافت، زیرا هیچ‌یک از مسافران وسایلی برای زنده ماندن در یخبندان و برف نداشتند. فقط دو دانشجوی پزشکی سعی کردند با تخته‌های چوب برای کسانی که دچار شکستگی شده بودند امکاناتی فراهم بیاورند.

 

جستجو

پس از انتشار خبر سقوط هواپیما سه گروه از سه کشور، عملیات جستجوی خود را آغاز کردند اما به دلیل قرار گرفتن هواپیمای سفید رنگ در میان انبوه برف‌ها موفقیتی به دست نیامده و پس از هشت روز، جستجو متوقف شد. بازماندگان سقوط هواپیما که از طریق یک رادیوی ترانزیستوری کوچک اخبار را با سختی دنبال می‌کردند، متوجه شدند که جستجو برای یافتن آن‌ها متوقف شده‌است. «روی هارلی» که این خبر تاسف بار را شنیده بود آن را به اطلاع دیگران رساند. «پاول راید» در یک مصاحبه پس از نجات یافتن می‌گوید: ما همه دور «روی» جمع شده بودیم اما چون صدای رادیو بسیار ضعیف بود او رادیو را به گوشش چسبانده و خبرها را گوش می‌کرد. وقتی خبر را شنید با گریه شدید گفت: بچه‌ها فقط دعا کنید، آن‌ها جستجو را متوقف کردند.

 

بیم و امید

در ابتدا ما را بهت و حیرت فرا گرفت اما "نیکو لیچ" فریاد زد ما خودمان باید خودمان را نجات دهیم، جرات داشته باشید بچه‌ها ما از اینجا خارج می‌شویم. بازمانده‌ها چند بسته کوچک غذا داشتند و مقداری نوشیدنی و چند بسته شکلات. آن‌ها به تدریج و پس از تمام شدن نوشیدنی‌ها روشی برای آب کردن برف و نگهداری آن در بطری‌ها پیدا کردند اما علی‌رغم جیره‌بندی سخت، غذاها تمام شد. در آن ارتفاع بالا و یخبندان هیچ گیاه یا جانداری برای شکار و تهیه غذا وجود نداشت. بحث‌های سختی درگرفت اما در نهایت برای ادامه زندگی آن‌ها مجبور شدند که از جسد در گذشتگان به عنوان غذا استفاده کنند. در کتاب "معجزه در آند" که کتابی در مورد این حادثه و آنچه بر او و همراهانش گذشت در سال ۲۰۰۶ چاپ کرد، در مورد این تصمیم می‌گوید: در آن ارتفاع هیچ غذایی وجود نداشت بارها اطراف را گشتیم اما هیچ چیزی به دست نیاوردیم. ما سعی کردیم چمدانها را پاره کرده و آن را به باریکه‌های چرمی تبدیل کرده و به عنوان غذا بخوریم اما مواد شیمیایی به کار رفته در آن‌ها امکان خوردن آن‌ها را از ما گرفت. روکش صندلی‌ها را کندیم بخوریم اما آن‌ها هم همین مشکل را داشتند. بقیه چیزها هم آلومینیومی و پلاستیکی بودند.

 

در صبح روز ۲۹ اکتبر در حالی که افراد در داخل بقایای هواپیما در حال استراحت بودند یک بهمن فرو ریخت و آن‌ها در داخل هواپیما محبوس شدند. «ناندو پارادو» سعی کرد با سوراخ کردن بدنه هواپیما یک راه تنفس به وجود آورد آن‌ها ۳ روز را در این فضای وحشتناک به سر بردند. پس از نجات از بهمن‌ها به این نتیجه رسیدند که ماندن در این مکان راه چاره نیست. آن‌ها باید حرکت کنند زیرا علاوه بر آن، دچار برف کوری و کمبود آب در بدنشان به دلیل حضور در ارتفاعات شده بودند. بازمانده‌ها فکر می‌کردند اگر از ارتفاعات عبور کنند و در مسیر شرق بروند به کشور شیلی خواهند رسید؛ بنابراین تصمیم گرفتند که یک تعداد از افراد برای آوردن گروه نجات بروند. برای آن‌ها غذای بیشتر و لباسهای گرمتر در نظر گرفتند. ترکیب گروه زیاد مهم نبود اما «پارادو» که نسبت به بقیه فعال تر بود خود را به عنوان اولین داوطلب معرفی کرد. به دنبال آن دو دانشجوی پزشکی نیز آمادگی خود را اعلام کردند. بیشتر افراد از اینکه داوطلب شوند بیم داشتند آن‌ها فکر می‌کردند این توانایی را ندارند که به راهپیمایی در مسافت‌های دور دست بروند در نهایت پس از تکمیل نفرات گروه نجات تصمیم گرفتند ابتدا در مسیرهای نزدیک تمرین کنند سپس با کمتر شدن سرما راهپیمایی اصلی را انجام دهند.

تقریباً ۷ هفته بعد گروه، عملیات اصلی را آغاز کردند. آن‌ها پس از چندین ساعت راهپیمایی به بخش دم هواپیما رسیدند. این بخش به‌طور کامل دست نخورده باقی‌مانده بود. مقداری سیگار، شکلات، پوشاک تمیز و نیز تعدادی کتاب طنز توسط آن‌ها یافت شد. این حادثه در تقویت روحیه گروه تأثیر زیادی گذاشت. از همه مهم‌تر اینکه برای اقامت در شب یک مکان مناسب پیدا کرده بودند. صبح روز بعد گروه حرکتش را به سمت شرق ادامه داد ولی شب دوم مجبور شدند که در فضای باز اقامت کنند. سرمای کشنده آن‌ها را رو به مرگ برد و آن‌ها به این نتیجه رسیدند که بهتر است به محل استقرار شب قبل یعنی دم هواپیما بازگردند و در همان‌جا صرفاً به انجام اقداماتی برای رساندن پیام کمک خواهی ازجمله سر دادن فریاد کمک بسنده کنند. آن‌ها به محل افتادن دم هواپیما برگشته و با کمک باتری‌های هواپیما و قطعات باقی‌مانده سعی کردند یک فرستنده رادیویی بسازند. گروه چند روز به سرپرستی «روی هارلی» که از الکترونیک اطلاعاتی داشت تلاشش را برای ساخت فرستنده ادامه داد. اما تلاش‌هایشان بی‌نتیجه ماند؛ بنابراین هیچ راهی جز عبور از قله کوه‌ها باقی نمانده بود.

 

گروهی که از سقوط هواپیمای اروگوئه‌ای جان سالم به در برده بودند همچنان نگران سرنوشت دوستانی بودند که از آن‌ها جدا شده و برای کمک آوردن به سوی مرز شیلی رفته بودند. گروه داوطلب مجبور بودند برای نجات خودشان به راهپیمایی سخت و مبارزه با سرما بپردازند. البته تحمل سرمای روز امکان‌پذیر بود اما سرمای شب در میان برف‌ها غیرممکن بود؛ بنابراین راه چاره این بود که نوعی کیسه خواب گرم برای خوابیدن در شب بسازند. «ناندو پارادو» توانست با استفاده از مواد عایق و چرم صندلی هواپیما یک نوع کیسه خواب سه لایه را درست کند. این کیسه خواب می‌توانست به خوبی گروه را از سرمای کشنده حفظ کند. اعضای گروه همگی در این وضعیت از مادر پارادو یاد کردند که به او اندکی دوخت و دوز یاد داده بود. این تخصص در چنین زمان و مکانی می‌توانست جان آن‌ها را نجات دهد. بعد از آنکه کیسه خواب‌ها آماده گردید گروه متقاعد شد که به کوهپیمایی اش ادامه دهد.

 

آنها در ۱۲ دسامبر دوباره حرکت کردند پارادو که گروه را هدایت می‌کرد به همراه دوستانش پس از ۳ روز راهپیمایی به قله یک کوه رسیدند. آن‌ها در زمان صعود با کمبود اکسیژن نیز مواجه بودند. اما به این فکر می‌کردند که پس از رسیدن به قله راه سرازیری را در پیش گرفته و در نهایت می‌توانند به طرف کشور شیلی بروند. اما وقتی به قله رسیدند آنچه ملاحظه کردند برایشان غیر باور بود. تا چشم کار می‌کرد کوه‌های متعدد دیده می‌شد. آن‌ها می‌دانستند پایین رفتن از قله انرژی زیادی از آنان خواهد گرفت اما فکری به نظرشان رسید. «کانه سا» به سمت دم هواپیما بازگشت تا با بدنه فلزی هواپیما چند سورتمه درست کند. پس از آماده شدن سورتمه‌ها آن‌ها وقتی به تدریج از کوه پایین می‌آمدند یک دره کوچک را دیدند که یک رودخانه در میان آن در جریان بود. تصمیم گرفتند وقتی به پایین دره رسیدند در مسیر رودخانه حرکت کنند آن‌ها پس از چند روز راهپیمایی تعدادی گاو را در آن سوی رودخانه دیدند که مشغول چرا هستند. این موضوع برایشان باور کردنی نبود.

معرفی و نقد فیلم انجمن یا جامعه برف Society of the Snow 2023 : داستان واقعی آدم‌خواری بازماندگان سقوط هواپیما / ماجرای پرواز آند چیست؟

از خستگی مفرط دیگر جان نداشتند که راه بروند به ناچار در همان محل آتشی روشن کردند تا هم گرم شوند و هم اگر کسی در آن محل بود از حضور آن‌ها مطلع شود. پس از چند ساعت آن‌ها یک مرد را در حالی که بر روی اسب سوار بود در آن سوی رودخانه دیدند. «کانه سا» در ابتدا فکر می‌کرد دچار توهم شده‌است اما وقتی یک نفر به سه نفر تبدیل شد موضوع از شکل توهم خارج شد و آن‌ها تلاش کردند تا با سر و صدا اعلام کنند که به کمک نیاز دارند. سوار و همراهانش رفتند و آن‌ها تصمیم گرفتند که پس از استراحت شبانه فردا به راهشان ادامه دهند اما روز بعد آن مرد با مقداری غذا به کنار رودخانه بازگشت. او خودش را کاتلان معرفی کرد و غذاها را برای آن‌ها پرتاب کرد. بعد گروه با یک ماتیک قرمز بر روی کاغذ یادداشتی نوشته و آن را دور یک سنگ پیچیده و به آن سوی رودخانه پرتاب کردند. کاتلان موضوع را به پسرانش گفت و بعد به گروه یاد داد که چگونه به مسیرشان ادامه دهند تا به یک پل برسند و بتوانند به آن سوی رودخانه بروند. قرار شد تا زمانی که آن‌ها به پل برسند پسرهای کاتلان نیز موضوع را خبر داده و گروه کمکی را به محل بیاورند. گروه پس از راهپیمایی و عبور از پل به روستای پونته رسیدند و در آنجا مستقر شدند.

 

سرانجام
در این بین ارتش شیلی از موضوع با خبر شد و اقدام به انتقال گروه به سانتیاگو نمود. در همین حین نیز هلیکوپترهای ارتش علی‌رغم مه گرفتگی پرواز کرده و توانستند بقیه بازماندگان را پیدا کنند. تا آن زمان همه فکر می‌کردند تمام سرنشینان هواپیما مرده‌اند. با انتشار خبر نجات افراد، گروه‌های مختلف خبری به منطقه آمدند تا گزارش‌های دست اول را از ماجرا تهیه کنند. هلیکوپترها در آب و هوای توفانی افراد را پیدا کردند اما به سبب مه غلیظ نتوانستند نیمی از افراد را نجات دهند بنابراین باز هم یک گروه مجبور شد یک شب دیگر را در باقی‌مانده هواپیما سر کند. صبح فردا بقیه افراد نیز نجات یافته و مستقیماً به بیمارستان برده شدند. اکثر آن‌ها دچار کم‌آبی بدن، سوء تغذیه و شکستگی اعضای بدن بودند. پس از نجات گروه، شایعات بسیاری در مورد آن‌ها ساخته شد به همین جهت پس از بهبودی نسبی آن‌ها یک مصاحبه مطبوعاتی در روز ۲۸ دسامبر در دانشگاه استلا برگزار شد تا همه چیز روشن شود. پس از پایان ماجرا در محل سقوط هواپیما و محل دفن کشته شدگان با قرار دادن سنگ‌ها روی یکدیگر و یک تابلوی آهنی، یک بنای یادبود ساخته شد. تمامی بقایای هواپیما نیز سوزانده شد تا دیگر هیچ نوع کنجکاوی نسبت به این ماجرا وجود نداشته باشد. پس از آن کتاب‌های متعددی از این ماجرا تهیه و چاپ شد و اولین کتاب را دو سال پس از حادثه یکی از بازماندگان به نام «آندریاس سورویوس» منتشر کرد. او در مورد دلیل انتشار کتاب گفته‌است «در مورد این حادثه حرف‌های زیادی زده شده، من این کتاب را نوشتم تا به صورت دقیق توضیح دهم که چه بر ما گذشت» 

 

نقد دیگر

زومجی - عرفان استادرحیمی: فیلم انجمن برف، تریلری سرگرم‌کننده‌ در ژانر بقا است که ماجرای تراژیک سقوط پرواز شماره‌ی ۵۷۱ نیروی هوایی اروگوئه را بهانه‌ای می‌کند برای بازنگری بر قراردادهای اجتماعی و اخلاقی. همراه نقد زومجی باشید.

 

احتمالا ترجیحِ خود خوان آنتونیو بایونا هم این باشد که حضورش به‌عنوان کارگردان دو قسمت نخست فصل اول سریال ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت (The Lord of the Rings: The Rings of Power) سرویس آمازون پرایم را فراموش کنیم! پس در عوض، به این اشاره می‌کنم که او در سال ۲۰۰۷، به‌عنوان نخستین تجربه‌اش در کارگردانی یک اثر بلند سینمایی، فیلم ترسناک تحسین‌شده‌ی یتیم‌خانه (The Orphanage) را به تهیه‌کنندگی گیرمو دل‌تورو ساخت و حدود یک دهه بعد هم کارگردانیِ فیلم فانتزی احساس‌برانگیز هیولایی فرامی‌خواند (A Monster Calls) با بازی سیگورنی ویور و حضور لیام نیسن را، تجربه کرد.

 

اما بخشی از کارنامه‌ی بایونا که به این متن ربط بیشتری دارد، ساخته‌ی سال ۲۰۱۲ او با بازی تام هالند، نائومی واتس و ایوان مک‌گرگور است؛ چرا که غیرممکن (The Impossible) هم مانند انجمن برف، فیلمی در گونه‌ی فاجعه (Disaster) و بقا (Survival) بود.

 

دومین تلاش بایونا برای به تصویر کشیدن جلوه‌های هم باشکوه و هم ترحم‌برانگیز مقاومت بشر در دل بی‌رحمیِ طبیعت، نسبت به فیلم شلخته و بی‌روحی مثل «غیرممکن»، موفق‌تر از آب درآمده است. فیلم انجمن برف، اقتباسی است از کتابی به همین نام؛ نوشته‌ی پابلو وایرسی، نویسنده‌ و ژورنالیست اروگوئه‌ای. هم کتاب و هم فیلم، روایت‌گر تراژی واقعی و آشنایی هستند که فرانک مارشال هم فیلم زنده (Alive) با بازی ایتن هاک را در سال ۱۹۹۳، براساس آن ساخته‌ بود؛ ماجرای سقوط پرواز شماره‌ی ۵۷۱ خطوط هوایی اروگوئه در سال ۱۹۷۲ که از آن به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین تراژدی‌های تاریخ هوانوردی جهان یاد می‌کنند.

 

فیلم بایونا، با ریتم مناسبی شروع می‌شود. فیلمساز، طی تنها ۱۵ دقیقه، کارهای مختلفی را به‌درستی انجام می‌دهد. در قدم نخست، راوی -که همان شخصیت اصلی فیلم (نوما با بازی انزو ووگرینچیچ) باشد- معرفی می‌شود. سپس، جمع بزرگ شخصیت‌های حاضر در تیم ورزشی را با تمرکز بر چند نماینده می‌شناسیم. در همین حین، دست‌مایه‌ی تماتیک اصلی متن («جامعه‌ی جایگزین») هم در قالب اشاره‌ی کاپیتان تیم راگبی به ضرورت اعتماد اعضای تیم به یکدیگر، زمینه‌چینی می‌شود؛ تا بعدا، در قرینگی با مقاومت گروهیِ بازماندگان سقوط هواپیما قرار بگیرد.

 

همچنین، نسبت کاراکترهای اصلی و فرعی به شکل کلی روشن می‌شود. دراین‌میان، تعلق نداشتن نوما به تیم، هوشمندانه است؛ چرا که ناآشنایی او با مناسبات درونیِ گروه، شخصیت را به‌عنوان «غریبه‌ای در جمع»، نماینده‌ی تماشاگر می‌کند. از سوی دیگر، پرداخت کل‌نگرانه‌ی اعضای تیم به‌عنوان «گروهی از جوانان پرشور» را در قالب نماهای دیدگاه نوما می‌بینیم. این فاصله‌گذاری، با همراهیِ نریشن و همچنین، موتیف احساس‌برانگیز موسیقی مایکل جاکینو، برخورد فیلم با سوژه‌اش را واجد حدی از هدفمندیِ سینمایی می‌کند.

 

چه کل مسافران هواپیما و چه بازماندگان مختلف در روزهای آوارگیِ پس از سقوط، پرتعدادتر از آن‌اند که بشود از همه‌شان شخصیت چندوجهیِ سینمایی ساخت؛ پس طبیعی است اگر فیلمساز بخواهد از ساده‌سازیِ وجود شخصیت‌ها، به جوهره‌ی وجودیِ همدلی‌برانگیزشان برسد. با این نگاه که تک‌تک‌ شخصیت‌ها، «آدم‌»هایی نگون‌بخت هستند و در وضعی اسفناک گیر افتاده‌اند و برای همدلی با آن‌ها، مواجهه‌ با خودِ تنگنای فیزیکی/روانی بارز در تصاویر و اصوات، کافی است و نیاز نیست از زندگی‌های گذشته‌‌ی این‌ آدم‌ها، چیزی بدانیم (رویکردی که کریستوفر نولان در دانکرک (Dunkirk)، به شکل موثری اجرایش کرد). اما به دلایلی که در ادامه توضیح خواهم داد، فیلمِ بایونا، از دستیابی کامل به این کیفیت ویژه‌ی سینمایی، بازمی‌ماند.

 

دستاورد موثر دیگر افتتاحیه‌ی فیلم، اجرای تکان‌دهنده‌ی صحنه‌ی سقوط هواپیما است. بایونا ازطریق اکسپوزیشن کلامی و بصری، جغرافیای موقعیت را برای تماشاگر تشریح می‌کند؛ اما دوربین به شکلی هوشمندانه، در اکثر لحظات، از هواپیما خارج نمی‌شود. از این طریق، تماشاگر هم در استیصال و وحشت شخصیت‌ها بابت مواجهه با تهدیدی خارج از دامنه‌ی تسلط‌شان، سهیم می‌شود.

 

واضح‌ترین نمای خارجیِ صحنه‌ی سانحه، درست در لحظه‌ی برخورد هواپیما با کوه از راه می‌رسد؛ اما تکان‌دهنده‌ترین تصاویر را روی زمین می‌بینیم. نکته‌ای که ست‌پیس سقوط هواپیما در انجمن برف را از ده‌ها نمونه‌ی فراموش‌شدنی مشابه متمایز می‌کند، این است که دوربین بایونا، از نمایش جزئیات دلخراش چگونگی درهم‌شکستن بدنه‌ی هواپیما و بدن‌های مسافران‌اش طفره نمی‌رود و به تصویرِ دقیق‌تر و کیفیت گیراتری در بازآفرینی چنین حادثه‌‌ی وحشتناکی می‌رسد.

 

اما ماجرای اصلی، تازه پس از سقوط هواپیما آغاز می‌شود. تفاوت موقعیت محوری انجمن برف با بسیاری از داستان‌های بقای مشابه، تعدد آدم‌های درگیر در فاجعه است. بابت همین، همان‌طور که اشاره کردم، فیلم از منظر تماتیک، روی معنا و وزن ارزش‌ها و هنجارهای پذیرفته‌ی جامعه‌ی عادی در جامعه‌ای جایگزین تمرکز می‌کند. «برف»، نماینده‌ی نیروی برتر طبیعی است که لایه‌های خودساخته‌ی اجتماع انسانی را کنار می‌زند و بشر را، تا بدوی‌ترین خصوصیات حیوانی‌اش تقلیل می‌دهد.

 

چارچوب‌های مربوط‌به مفاهیمی مثل رهبری و پیروی اجتماعی، خیر و شرِ اخلاقی، قانون، دین و ماورالطبیعه، زیر فشار سهمگین سرمای سوزان و کشنده و تحت تاثیر میلی شدید و اساسی به بقا، فرومی‌پاشند. گویی «تمدن»، دروغ زیبایی است که انسان برای لاپوشانی حقیقت ناخوشایندِ «طبیعت»، سر هم کرده است و فاجعه‌ی طبیعی، بشر را با آن‌چه ترجیح می‌دهد نادیده بگیرد، مواجه می‌سازد!

 

ادامه‌ی متن، جزئیات داستان فیلم را افشا می‌کند

فیلمِ بایونا، هرجا این دیدگاه کل‌نگر را داوطلبانه در آغوش می‌گیرد، موفق است. برای مثال، وقتی یکی از شخصیت‌ها در وضعیتی کم‌جان، به احتمال آدم‌خواری اشاره می‌کند، دیگران این رفتار او را به‌عنوان استثنایی بر قاعده‌ی تمدن، جنون‌آمیز می‌دانند؛ اما همان‌طور که در ادامه هم می‌بینیم، این جنون، به‌زودی به دیگران سرایت می‌کند و مطابق اشاره‌ای نزدیک به پایان فیلم، خود، به قاعده‌ای جدید تبدیل می‌شود!

 

همچنین بحث شخصیت‌ها درباره‌ی آدم‌‌خواری، هم ناکافی بودن «اخلاق» در مقابل نیاز طبیعی را به شکل بی‌رحمانه‌ای به رخ می‌کشد و هم بی‌ربط بودن مفهوم ساختگی «قانون» را به شکل مضحکی افشا می‌کند. همچنین، نمایش فداکاری چند تن از گروه برای دور نگه داشتن سایر «جامعه» از حقیقت آزاردهنده‌ای که برای بقاشان ضروری است، خصلتی آینه‌وار پیدا می‌کند با تمام «کارهای کثیفی» که در یک جامعه‌ی صنعتی، به دور از چشم «شهروند متمدن» انجام می‌شود تا او بتواند به زندگی رضایت‌مندانه‌اش ادامه دهد.

 

تلاش‌های مارسلو (دیگو وِخِتی) به‌عنوان کاپیتان تیم راگبی برای هدایت بازماندگان، نماینده‌ی تلاش بشر برای بازسازی تمدن در شرایط بدوی است. مارسلو می‌کوشد که به آشوب حاصل از وحشت همگانی غلبه کند، به تلاش برای رسیدگی به زخمی‌ها و کشته‌شدگان نظم دهد، در شرایط تکان‌دهنده‌ی موجود، مقابل آدم‌خواری و رنگ باختن انسانیت در گروه بایستد و جمع را به آرامش و امید دعوت کند. معنادار است که کاپیتانِ پرتلاش و خستگی‌ناپذیر، در میانه‌ی روایت، زیر خروارها «برف»، دفن می‌شود.

 

یکی از سخنرانی‌های ابتدایی مارسلو برای گروه، به ضرورت حفظ «ایمان» مربوط است و این، پس از حضور ابتدایی نوما در کلیسا، دومین اشاره‌ی جدی فیلم به مفاهیم دینی و مذهبی را می‌سازد. این المانِ متن، قرار است به مونولوگی در پرده‌ی دوم برسد که طی آن، آرتورو (فرناندو کانتینجیانی)، آموزه‌های دینی سازمان‌یافته در جامعه‌ی متمدن را برای مقابله با تنهایی وجودی انسان در طبیعت وحشی، ناکافی می‌داند. گویی تلقی عمومی از خدا و دستورها‌اش، به درد آرامش زندگی شهری می‌خورد و نه واقعیت جانکاه تلاش برای بقای ضروری به هر قیمتی!

 

انجمن برف تا پیش از توئیست انتهای پرده‌ی دوم‌اش، چندتا از خصوصیات کلیدی محتواهای پرسروصدای نتفلیکسی را دارد: داستان واقعی، تصاویر جذاب، خشونت صریح و حوادث متعدد. با مرگ نوما، فیلم بایونا، یکی دیگر از ویژگی‌های این آثار را هم به‌دست می‌آورد: غافلگیری‌های داستانی. اما ارزشمند است که این حادثه‌ی مهم، از غافلگیری سطحی فراتر می‌رود و به هسته‌ی تماتیک فیلم گره می‌خورد.

 

اینکه نوما پروتاگونیست دو سوم زمان فیلم است، دلایلی واضح دارد. جدا از غریبگی‌ِ ابتدایی‌اش با بیشتر اعضای جمع، او از موضع اخلاقی هم جایگاهی نزدیک به احساسات تماشاگر دارد و با مقاومت طولانی مقابل آدم‌خواری، شمایل یک قهرمان تحسین‌برانگیز را برایمان پیدا می‌کند. اما ماجرا تازه از این‌جا جالب می‌شود! اگر نوما را یک قهرمان فرض کنیم، او باید در سیر دراماتیک روایت، نقشی فعال داشته‌باشد. اگر به اکت‌های شخصیت در دو سوم ابتدایی فیلم نگاه کنیم، می‌توانیم اثراتی از این نقش فعال را ببینیم. او گروه را به پیدا کردن دُم هواپیما ترغیب و آن‌ها را در این مسیر رهبری می‌کند، طی مهم‌ترین جلوه‌ی عملگری‌اش، به هنگام استیصال جمع زیر خروارها برف، برمی‌خیزد و راه رهایی را پیدا می‌کند و با وجود زخمی شدن، تا آخرین لحظه، از تلاش دست برنمی‌دارد.

 

اما تمامی این اعمال، وزن خیلی تعیین‌کننده‌ای در بقای گروه ندارند! اگر جمع، به آدم‌خواری تن نمی‌داد، حتی یک نفر هم در پایان زنده نمی‌ماند! معنادار است که نوما -به‌عنوان نماینده‌ی تماشاگرِ تابع اصول اخلاقی- اگرچه فرایند تهیه‌ی غذا (!) به‌دست نمایندگان جسور جمع را بافاصله و از دور تماشا می‌کند، نهایتا با وضعی ترحم‌برانگیز، به خوردن گوشت انسان تن می‌دهد. عمل داوطلبانه و قهرمانانه‌ی نوما برای بیرون آوردن گروه از زیر بهمن هم به خراشی کوچک روی پایش منجر می‌شود و همین خراش، به شکلی طعنه‌آمیز، او را از پادرمی‌آورد! نجات نهایی بازماندگان هم نهایتا پس از مرگ او و با تلاش ناندو (آگوستین پادرلا) رخ می‌دهد.

 

با مرگ نوما، نقش او از راوی دانای کل معمول، به راوی مرده تغییر می‌کند و این تصمیم، برخلاف ظاهر غلط‌اندازش، شیطنت جذابی در داستانگویی فیلم است. اینکه انجمن برف، مرگ نوما را از ابتدا به تماشاگر اطلاع نمی‌دهد، صرفا برای دستیابی به یک غافلگیری سطحی نیست؛ بلکه، این تصمیم، با نظام معنایی متن تناسب دارد. گویی طبیعت و اصول بقا -به‌عنوان نیروی اصلی موثر در جهان این داستان- جدا از قراردادهای اجتماعی و قانونی و اخلاقی و دینی، خودِ اصول داستانگویی را هم شکست می‌دهند و پروتاگونیست منتخبِ خالق را از پا درمی‌آورند! همچنین، مرگِ نوما (به‌عنوان نماینده‌ی تماشاگر) نظرگاه خوبی را به مخاطب ارائه می‌دهد تا اعتبار باورها و اصول خودش را در «جامعه‌ی جایگزین» محوری، بسنجد. سندی بر این حقیقت که اگر ما، با پایبندی کامل به آن‌چه در زندگی‌های فعلی‌مان ارزش می‌دانیم، در شرایط مشابه گیر می‌افتادیم، احتمالا شانسی برای بقا نداشتیم.

 

اما همه‌ی تصمیمات سازندگان، تا این اندازه موفق نیستند. اگرچه فیلم‌برداری خوب پدرو لوکه، درکنار استفاده از اکستریم‌لانگ‌شات‌های وسیع و لنزهای واید، در ثبت جزئیات وحشت و استیصال در چهره‌ی شخصیت‌ها در نماهای داخلی هم موفق است، برخی از ناموفق‌ترین لحظات اثر، زمانی شکل می‌گیرند که فیلم، تلاش می‌کند به شخصیت‌ها نزدیک شود! انجمن برف، هرجا مرگ یکی از انسان‌های نگون‌بخت محبوس در زندان روباز و وسیعِ برفی را به تصویر می‌کشد، به تماشاگر یادآوری می‌کند که شخصیت‌ها پرداخت مفصلی نداشته‌اند و این، نوعی نقض غرض برای فیلم است.

 

تاکید دراماتیک بر مرگ‌ کاراکترها، بنا است ما را متاثر کند؛ اما مکث‌های ملودراماتیک، بدون پشتوانه‌ای از شخصیت‌پردازی حقیقی، به نظم درونی اثر ضربه‌ی مهلکی می‌زنند. فیلمساز به شکلی خام‌دستانه، نماهایی از گذشته‌ی گرم شخصیت‌ها را به تماشاگر یادآوری می‌کند تا از تضاد این تصاویر با سرمای کشنده و بی‌رحم کنونی، چیزی را حس کنیم؛ اما از آن‌جایی که سایر عناصر روایت، با این جهت‌گیری متناسب نیستند، فیلم هربار در جذب همدلی مخاطب شکست می‌خورد.

 

انجمن برف فیلم بهتری می‌شد، اگر به‌جای تاکیدهای دراماتیک بیش از اندازه، با رویکردی رادیکال و سرد، هسته‌ی تماتیک‌اش را در آغوش می‌گرفت و به آن پایبند می‌ماند. در ابتدای فیلم، راوی، دوگانه‌ای را به تماشاگر معرفی می‌کند که باید با دیدن فیلم، تصمیمی درباره‌اش بگیریم: آیا درست است که فاجعه‌ی سقوط هواپیما را از صرفا از وجه تراژیک‌اش بخوانیم یا باید زنده ماندن ۱۶ تن بعد از ۷۲ روز را یک معجزه تلقی کنیم؟ فیلمِ بایونا، قرار است نشان‌مان دهد که برای دیدن این فاجعه، شاید راه واقع‌بینانه‌ی سومی هم باشد: اینکه با خطای یک انسان، تعداد زیادی از انسان‌ها به دردسری عظیم افتاده‌اند، این جمع، برای حفظ جان‌شان به هر قیمتی تلاش کرده‌اند، تعدادی‌شان کشته‌ شده‌اند و تعدادی دیگر، جان سالم به در برده‌اند. خطا هم مثل میل به بقا، بخشی از طبیعت انسان است و انجمن برف جایی است که در آن، حقیقت طبیعی، به دور از سرپوش‌های متمدنانه، افشا می‌شود.

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مصی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۰۷ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۲
1
3
فیلم غم انگیزیست وبسیارزیبا...متسفانه تواین مملکت دوبله این فیلم موجودنیس...صداوسیما فقط دنبال فیلمهای مضخرفه
ماکان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۱۹ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
0
7
چرا آتیش روشن نکردن ؟ دو ساعت و نیم فیلم رو دیدم
حتی لحظه ای کسی در مورد آتش حرف نزد !!!!
پاسخ ها
rozhan
| Iran (Islamic Republic of)
اخه تو اون درجه از هوا تو اون همه برف چجوری اتیش درست می کردن??بنظرت کارگردان عقلش به این نرسیده؟
نظر شما
* کد کپچا:
captcha

دیدار بن‌سلمان و بشار اسد در بحرین + عکس

تذکر یک نماینده به سازمان برنامه و بودجه: اجرای قانون همسان‌سازی بازنشستگان را به تاخیر نیندازید

گوشت و مرغ را بشوییم یا نه؟

تهیه کتاب ایران و عربستان؛ سیاست خارجی، روابط دو جانبه و نظم منطقه‌ای با تخفیف ویژه

بررسی چگونگی ارتباط شاه با گروه‌های کُرد عراقی و شیعیان لبنان / رونمایی از کتاب «شاه و شطرنج قدرت در خاورمیانه»

روغن بنفشه در استوری استاندار یزد حاشیه‌ساز شد!

پدیده سپاهان در رادار ستاره سرخ؛ حسین‌نژاد قرمز می‌پوشد؟

پوتین: روابط با چین فرصت‌طلبانه و علیه کسی نیست/شی: در آزمون‌های بین‌المللی ایستادگی کرده‌ایم

دفاع پیشکسوت استقلال از پرسپولیسی ها انتقاد از صادقی

رئیسی در مازندران: استقبال [مردم] را به حساب خودم نمی‌گذارم، ابراز محبت‌های شما را ابراز محبت به رهبری می‌دانم

«خانم دکتر» (نماینده قزوین): تا 5 سال آینده هر خانواده 5 بچه نیاورد وارد سیاه چاله جمعیتی می شویم

توضیحات علی اکبر رائفی‌ پور درباره «مصاف» 100 میلیاردی

نمازی خبر داد: ارائه بیمه طلایی برای بازنشستگان

پوکی استخوان چیست؟ / راهکارهایی برای داشتن استخوان قوی

استایل زیبا و وسترنی «کیمیا خاتون» فیلم مست عشق در آمریکا (تصاویر)

استایل زیبا و وسترنی «کیمیا خاتون» فیلم مست عشق در آمریکا (تصاویر)

صحنه‌های دلهره‌آور از ورود سیل و حرکت خودروها در مشهد (ویدئو)

قانون شکنی منتخب انقلابی مجلس! (تصویر)

آمار تکان دهنده از میزان اجرای وعده مهم رئیسی در انتخابات (تصویر)

ایوب موسوی و پوپک بسامی، دو وزنه‌بردار ایرانی با هم ازدواج کردند (+عکس)

شهادت همرزم شهید زاهدی و یکی از فرماندهان حزب الله لبنان (+عکس)

واکنش به تیتر کیهان درباره حکم زندان وزیر رئیسی (تصویر)

سد نهند تبریز‌ سرریز کرد + تصویر

واکنش ستاره استقلال به رکورد زنی اش (تصویر)

برنامه فوتبال برتر تکلیف «کرنر منجر به گل» استقلال مقابل فولاد را روشن کرد (ویدئو)

واکنش همایون شجریان به شایعه طلاق سحر دولتشاهی و ادعای خیانت؛ مهر تائید بر جدایی!؟ (+تصویر)

کنایه سنگین المیرا شریفی مقدم به بنر جدید شهرداری درباره حجاب+ عکس

استوری تند باشگاه پرسپولیس علیه مربی استقلال (تصویر)

بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب (تصاویر)

عکس دیده نشده از مهران مدیری در کنار هدیه تهرانی

حضور عروس و داماد ترک در بازی آلانیااسپور - بشیکتاش (عکس)

حمله تند پیشکسوت جنجالی پرسپولیس به استقلال و هاشمی نسب + تصویر

استایل جدید مریم مومن با تم متفاوت (عکس)

آتش سوزی قطار حومه ای هشتگرد - تهران در میان بهت مسافران سرگردان (تصاویر)

عکسی از کمند امیرسلیمانی در مراسم عقد برادرش سپند

فاطمه و ابوالقاسم جراره نخستین خواهر و برادر، راهی مجلس دوازدهم شدند + عکس

عکسی از همسر سابق سپند امیرسلیمانی که پربازدید شده

توزیع تسبیح‌هایی با خاصیت ضدعفونی دست‌ها در مراسم حج/ جنس این تسبیح‌ها از چیست؟+ عکس

جشن سالگرد ازدواج علیرضا نیکبخت و همسرش + عکس

دیدار اعضای تیم ملی فوتسال با رهبر انقلاب + عکس

بهنوش بختیاری کاراگاه جنایی شد! (عکس)

استایل شیک و اروپایی همسر گولسیانی در تمرین پرسپولیس (عکس)

استایل ساده و جداب دونگ یی (عکس)

درخواست جالب دختران هوادار استقلال از بازیکنان + عکس

تصویری از سردار رادان در اجتماع حمایت از حجاب در اهواز (عکس)

تتلو در جلسه آخر دادگاهش: دنبال ترویج موادمخدر نبودم، می‌خواستم برای مشروبات الکلی جایگزین گیاهی معرفی کنم! +عکس

تغییر چهره شیلا خداداد، «سیتا» سریال مسافری از هند بعد 21 سال (تصاویر)

مسعود مرادی: کوپال ناظمی این پنالتی استقلال را ندید (ویدئو)

زنان استقبال کننده از احمدی نژاد در مجارستان (عکس)

یکی از معلمان زن با تدریس خلاقانه شاهنامه، اینگونه وایرال شد (ویدئو)

اقدام استقلال علیه کوپال ناظمی داور بازی با ذوب آهن! + تصویر

احمدی نژاد به مجارستان رفت (+عکس)

«دونگ‌ یی» در لباس دزدان دریایی جذاب‌تر شد (تصاویر)

هادی کاظمی و همسرش سمانه پاکدل در پشت صحنه بک سریال (عکس)

مرحوم سید اسماعیل نصراللهی و پدرش در دیدار با رهبری (عکس)

سردار مجید ایافت درگذشت / مراسم تشییع برگزار شد + عکس

تصویر جدید از حضور لیلا اوتادی و علیرضا نیکبخت در کنسرت علی زندوکیلی (عکس)

مجری زن پرحاشیه صداوسیما با این پوشش در مسیر بازگشت از آمریکا رویت شد (عکس)

همسر ستاره استقلال بر دستان سیلوا بوسه زد! (عکس)

دختر هوادار پرسپولیس با استایل سرخپوستی / عکس

عکسی لو رفته از عروسی خواهرزاده احمدی‌نژاد در ترکیه

شاهکار بی نظیر هوش مصنوعی؛ ضرب المثل‌های ایرانی به تصویر بدل شدند! (عکس)

تصویری از شهرام لاسمی (قلقلی) در آستانه ۶۰ سالگی (عکس)

نعیمه نظام دوست در برنامه اسکار: دوست دارم با «مهران مدیری» ازدواج کنم! (ویدئو)

شیدا مقصودلو، همسر دهه هفتادی ژوزه مورایس که دل و دین سرمربی سپاهان را برده، کیست!؟ (تصاویر)

پوشش و استایل جذاب گلاره عباسی در جنوب (تصاویر)

تیپ جذاب بازیگر دونگ‌یی به سبک باربی (عکس)

بالگردهای ارتش اسرائیل در حال انتقال بوستر موشک های ایرانی (عکس)

مسابقه عجیب شترسواری زنان در عربستان! (ویدئو)

همسر شهید مصطفی خمینی در قم تشییع شد (تصاویر)

کنایه یک پرسپولیسیِ ارزشی، به لباس رزم طلاب برای حجاب + تصویر

واکنش یک روحانی به ماجرای مسلمان شدن مورایس بعلت ازدواج با شیدا مقصودلو (تصویر)

باشگاه پرسپولیس به حذف از جام حذفی واکنش نشان داد + تصویر

کاظم صدیقی در آغوش وزیر رئیسی (عکس)

گفتگوی پربیننده عادل فردوسی پور با فریدون زندی درباره کلمات و تلفظ آلمانی! (ویدئو)

بهترین صبحانه برای متولد هر ماه چیست! + عکس

اولین تصویر از ترانه علیدوستی پس از ترخیص از بیمارستان (عکس)

دیگر کسی این دولت را گردن نمی‌گیرد، حتی مسعود‌ ده نمکی! (ویدئو)

شوخی هوتن شکیبا با ستاره های هالیوود! (تصاویر)

راهپیمایی برنامه‌ریزی شده، پس از عدم استقبال، خودجوش معرفی شد! (+تصاویر)

ترانه علیدوستی به همراه همسرش و امین حیایی در بیمارستان (عکس)

بیانیه مهم هلدینگ خلیج فارس درباره استقلال + تصویر

بازگشت حمید لولایی بعد از ۲۰ سال به کوچه سریال خانه به دوش ! (ویدئو)

چهرۀ 600 سالۀ «بچه‌جنّ» در توالت یک خانۀ قدیمی! (تصاویر)

اجرای طرح موسوم به نور در فرودگاه کیش (ویدئو)

حضور طناز طباطبایی در فیلم جدید کارگردان یاغی + عکس

ماجرای جنجال عکس یک دختر نیمه برهنه در خیابان های تهران و واقعیت آن (تصاویر)

طعنه پرویز پرستویی به مهران رجبی ؛ کلیددار خودشیفته تلویزیون (عکس)

تیپ و استایل بهنوش طباطبایی در باشگاه ورزشی (عکس)

اولین بوسه زن و شوهری در سریال ایرانی ؛ ساترا سانسور نکرد (عکس)

پرطرفدارترین