ولیالله شجاعپوریان، مدير مسئول روزنامه همدلی در سرمقاله این روزنامه نوشت:
12اردیبهشت در تقوم رسمی کشور به عنوان سالروز شهادت آیتالله مرتضی مطهری و روز معلم ثبت شدهاست. آیتالله مطهری از رهبران اصلی انقلاب نقش پررنگی در دوران مبارزه و پیروزی انقلاب اسلامی داشت تا جائی که به عنوان ایدلوک انقلاب قلمداد شده و رهبر فقید انقلاب آثار فکری و قلمی او را بدون استثنا تایید نمود و آموزنده معرفی کرد. بدون تردید اگر ترور زیانبار او در ماههای نخستین پیروزی انقلاب نبود، در بسیاری از بزنگاههای تاریخی انقلاب، میتوانست نقشی بیبدیل ایفا نموده و از کجرویها، تحریفها و فاصلهگیری از اصول اولیه و نخستین جمهوری اسلامی جلوگیری کند.
با چنین نقش و شناختی از مطهری بیدلیل نبود که گروهک فرقان در همان ایام آغازین انقلاب و تنها به فاصله 3 ماه پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، نسبت به ترور وی اقدام کردد. ترور مطهری در واقع دومین ترور این گروهک بود که یکی از بازوان پرتوان واصلیترین گزینههای راهبری و رهبري انقلاب را حذف کرد و خسارت بزرگی را به مردم و کشور وارد کرد. آنچه شهید مطهری را از بسیاری از روحانیون انقلابی متفاوت میکرد اندیشههای سیاسی و فکری او بود که بهرغم اعتقاد راسخ به اسلام و انقلاب، رویکردی تساهلگرایانه و مبتنی بر عقلانیت، اعتدال و آزادی بیان و عقیده داشت. شخصیت متمایز استاد مطهری باعث شده بود او بتواند به راحتی با بسیاری از مخالفان انقلاب نیز به بحث و مناظره بنشیند، با گرایشهای مختلف فکری نشست و برخاست داشته باشد و برای تمامی گروههای سیاسی از جمله مارکسیستها حق فعالیت مدنی و فکری قائل بود و درصدد بود از همه ظرفیتهای فکری برای پیشبرد اهداف انقلاب بهره ببرد و از انحصار و مصادره انقلاب، بهدست یک جریان فکری و گروهی ویژه جلوگیری کند.
مطهری به خوبی میدانست که استیلای انقلاب توسط یک فکر و گروه با هر نوع و میزان اعتقاد و اندیشهای، خود آفتی بزرگ برای انقلاب است و بیجهت نیست اهمیت هشدار و انذارهای او در همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب امروز بیش از پیش آشکار شده است. استاد مطهری، بیش از چهار دهه است که از میان ما رفته، اما این روزها یکی از آفات جدی انقلاب همان هشدارها و تلنگرهایی است که شهید مطهری همیشه آنها را گوشزد میکرد. انحراف و فاصلهگیری از اصول اولیه انقلاب که در اصول متعدد قانون اساسی از جمله حقوق ملت متبلور شده است، تقليل و محدود کردن انقلاب به یک گرایش خاص، حذف همه مخالفان و منتقدان و تخریب شخصیتی آنان، به جای حذف فیزیکی که گروه فرقان در اوایل انقلاب با مخالفان خود داشته است. سالهاست یک جریان فکری و سیاسی خاص که از قضا صبغه و سبقه چندانی در دوران پیروزی انقلاب و حتی جنگ تحمیلی ندارد، خود را مالک انحصاری انقلاب میداند. این جریان فکری از اوایل دهه 80 به صورت جدی وارد ارکان اصلی انقلاب شد؛ دستپخت اول این جریان انحرافی در پاستور(برآوردن عجیب و ناگهانی محمود احمدینژاد) بهقدری شور از آب درآمد که حتی اصلیترین حامیانش هم مسئولیت او را قبول نکردند، اما از همان دوران پای این جریان فکری در ارکان مختلف و مهم مدیریتی کشور باز شد و روز به روز بر نفوذ و اثرگذاری آنها نیز افزوده شد.
پس از انتخابات سال 1400 این جریان با انحصارطلبی مطلق حتی دوستان نزدیک اصولگرا و شرکای پيشين خود را تحمل نکردند و توهم خودحقپنداری، آنان را به حذف همه رقبا و شخصیتهای خارج از حلقهی خود پیش برده است. نقطه عطف و اوج پیمانشکنی این جریان در ماجرای انتخابات بدون رقیب مجلس 1402 اتفاق افتاد؛ جایی که در غیاب رقیب واقعی و انتخابات بیرمق این دوره مجلس، این جریان تمامیتخواه، سایر طیفهای اصولگرایی را بازی دادند و در روز آخر با انتشار یک لیست جداگانه، به همه قول و قرارهای خود با شرکای سیاسیشان پشت کردند و نشان دادند به هیچ اصل و قاعده اخلاقی پایبند نبوده و شاگردان خوبي براي مکتب ماکیاولیسم بودهاند. به باور نگارنده این جریان، گروه نو فرقانی هستند که به جای ترور و حذف فیزیکی مخالفان خود به حذف مخالفان از طريق ترور شخصیتی افراد روی آوردهاند. تردیدی نیست اگر شهید مطهری امروز در میان ما بود، از سوی این جریان فکری مورد توهین و اتهام قرارمی گرفت؛ بسیاری از بزرگان و دلسوزان انقلاب امروز یا توان مقابله با این جریان فکری انحصارطلب و تمامیتخواه را ندارند، یا هنوز درک نکردهاند که منش و روش این جریان تا چه اندازه برای نظام و انقلاب خطرناک و هزینهزاست.
مروری بر آن چه در این سالها در صحنه سیاسی کشور میگذرد نشان میدهد این جریان فکری با ترور شخصیتی و حذف مخالفان، به دنبال فتح کامل و تصاحب مطلق حکومت با هر هزینه و اقدامی هستند.پشت پرده بسیاری از تصمیمات این روزهای جامعه از فیلترینگ گرفته تا حجاب و نظارت استصوابی دستپخت همین تفکری است که اگر قدری بانیان و عوامل اصلی آنها مورد کندوکاو قرار گیرند به راحتی ردپای نفوذ و انحراف در آن دیده میشود و به سختی میتوان اثر و ردپایی از آنها در دوران مبارزه و جنگ تحمیلی پیدا کرد. نجات انقلاب از دست این جریان تمامیتخواه، اقتدارگرا، خشونتطلب، تندرو و هزینهزا وظیفه امروز دلسوزان انقلاب است، اگر امام روزی در وصیتنامه خود هشدار داده بود که مبادا انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد، امروز روزی است که باید انقلاب را از دست این نااهلان و گروه نوظهور فرقان نجات داد. اکنون و در سالروز ترور شهید مطهری میتوان به این نکته رسید، اگر او در سال ۵۹ به هنوان قوه عاقله انقلاب ترور شد، چهر دهه و اندی پس از آن اتفاق هر روزه عقلانیت در نظام تصمیمگیری کشور به مسلخ ترور و حذف میرود. از همین منظر است که میتوان گفت ترور مطهری هنوز ادامه دارد.