- هدیه میراث فرهنگی به معلمان و اساتید
- جذب معلمان در مدارس اوتیسم از طریق دانشگاه فرهنگیان و آزمون استخدامی
- ۶۰۰ نفر از معلمان نمونه مازندرانی تقدیر میشوند
- نتایج «آزمون آموزگاری» وزارت آموزش و پرورش اعلام شد + لینک و مدارک و اقدامات لازم برای قبول شدگان
- ساماندهی ۴۰ درصد معلمان «رسمی» پایه ابتدایی در نظام دوری
- وام بازنشستگان افزایش پیدا می کند
- معلمان درطول سال تکریم شوند
- به مناسبت عید فطر؛ پاداش 50 میلیون ریالی به بازنشستگان بانک ملت
- زمان بارگذاری فیش حقوقی بازنشستگان تامین اجتماعی + لینک
- روایت مقام سازمان نظام پزشکی از خودکشی دکتر جوان: پرستو بخشی در لیست سیاه وزارتخانه بود / حقوق او را نصف پرداخت کردند
زن جوان وقتی فهمید که شوهرش به جای مهندس ساختمان، کارگر ساختمان است چند روز پس از شروع زندگی مشترکشان به دادگاه خانواده مراجعه کرد تا از شوهرش برای همیشه جدا شود.
زن جوان وقتی فهمید که شوهرش به جای مهندس ساختمان، کارگر ساختمان است چند روز پس از شروع زندگی مشترکشان به دادگاه خانواده مراجعه کرد تا از شوهرش برای همیشه جدا شود.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، زن جوان به همراه شوهرش به شعبه 268 دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق خود را ارائه داد.
این زن در خصوص علت درخواست طلاق به قاضی گفت: تصور می کردم شوهرم مهندس است اما حالا فهمیده ام که یک کارگر ساختمان است.
وی ادامه داد: یکسال پیش با مهیار شوهرم آشنا شدم. مهیار می گفت که مهندس ساختمان سازی است و کارش آزاد است. او می گفت که وضع مالی خیلی خوبی دارد و می تواند زندگی خوبی برای من فراهم کند. برای همین بعد از گذشت مدتی قبول کردم که با او ازدواج کنم.
زن جوان افزود: وقتی من و مهیار با هم نامزد شدیم در دوران نامزدی رضا در پول خرج کردن همیشه مراعات می کرد و خیلی وقت ها می گفت که پول ندارد. از اینکارهای او تعجب می کردم. با خودم می گفتم که یک مهندس ساختمان چرا باید همیشه بی پول باشد. وقتی علتش را از مهیار می پرسیدم می گفت که تازه مهندس شده و هنوز اول راه است. او از صبح تا شب سر کار بود و هر بار با او تماس می گرفتم می گفت که سر ساختمان است. برای همین حرف هایش را باور می کردم.
وی بیان داشت: پس از گذشت 6 ماه ما با هم ازدواج کردیم. چند روز بعد از عروسی بود که فهمیدم مهیار هیچ وقت مهندس نبوده و اصلا تحصیلات دانشگاهی ندارد. مهیار حتی دیپلم هم ندارد و همه این ها را به من دروغ گفته بود. او کارگر ساختمان بود و وقتی که به من می گفته سر ساختمان است دروغ نمی گفته و در آن لحظه ها سر ساختمان داشته کارگری می کرده است. وقتی حقیقت را شنیدم اصلا معطل نکردم. من با یک مرد کارگر نمی توانم زندگی کنم برای همین می خواهم از او جدا شوم.
بعد از حرف های این زن شوهرش نیز به قاضی گفت: من همسرم را دوست داشتم و به خاطر اینکه نمی خواستم او را از دست بدهم این دورغ را گفتم.
در پایان تلاش قاضی عموزادی برای منصرف کردن آنها از طلاق بی نتیجه ماند و حکم طلاق صادر شد.
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
lمگه تحقيق نمي كنند قبلش؟
حاضرند با دزد یا قاچاقچی ازدواج کنند اما با یه کارگر نه؟
اون اگه زن زندگی بود باید با خود مهیار ازدواج می کرد نه واسه پول
مهیار باید خدا رو شکر کنه که طلاق گرفته چون اون زنه پول پرست بوده و اگه یک روز بی پول میشد باز به همین جا ختم میشد چه بهتر که الان تموم شد
مهیار باید خدا رو شکر کنه که طلاق گرفته چون اون زنه پول پرست بوده و اگه یک روز بی پول میشد باز به همین جا ختم میشد چه بهتر که الان تموم شد
نظر شما