کد خبر: ۱۹۱۰۷۴
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۹
تعداد نظرات: ۷ نظر

جزییات ۲۹ ماه گروگانگیری تکان دهنده یک خانواده در رشت در خانه خودشان

هر ۲۰روز یک‌بار می‌گذاشتند نیم ساعت حمام کنیم/ روزی ۱۷ ساعت با دارو خواب بودیم

،سه سال پیش، در پانزدهم دی ماه ۱۴۰۰، یک تیم حرفه‌ای از گروگان‌گیران با پیشینه روابط خانوادگی در محله یخسازی رشت، یک خانواده ۹ نفره را به گروگان گرفتند. این گروه با استفاده از شگردهای پیچیده و فریبکارانه، اعضای خانواده را اسیر کرده و به مدت نزدیک به ۳ سال آنها را در منزل شخصی‌شان در منطقه منظریه زندانی کردند. این گروگان‌گیری که با اقدامات مافیایی همراه بود، باعث ترس و نگرانی شدید در منطقه شد.

 

نور نیوز در خبری نوشت:ربایندگان با مدیریت دقیق و برنامه‌ریزی شده، توانستند طی ۲۹ ماه اعضای خانواده را با استفاده از داروهای روان‌ گردان، خواب‌ آور و شکنجه‌ های غیرانسانی از مسیر طبیعی زندگی منحرف کنند. این تیم با طراحی از پیش تعیین‌شده و هماهنگی‌های سازماندهی‌شده، علاوه بر حبس و آزارهای جسمی و روانی، به طور سیستماتیک اقدام به انتقال قانونی اموال منقول و غیرمنقول خانواده کردند. به گونه‌ای که هیچ شکی در روند انتقال این اموال به نهادهای قانونی باقی نماند و انتقالات به‌ظاهر قانونی و بدون هیچ‌گونه تردید صورت گرفت.

 

۲۹ ماه گروگانگیری یک خانواده در محله یخ سازی رشت
امری که از سوی ناظران حقوقی و کارشناسان جامعه شناسی بیشتر متاثر از سوءاستفاده یا شاید حسن استفاده! ربایندگان از کشمکش های روزمره انسان امروزی در زندگی پرآشوب و گریز آنها از مسیر قانونی و استانداردهای یک زندگی قانونمند باشد.

 

بنابه شواهد و مستندات قضایی، داستان رازآلود این خانواده یکی از شگفت آورترین وقایع چند دهه گذشته این استان است که شاید در سال های آتی راز و رمز آن برملا شود.

 

آسمان رشت همیشه آبستن باران‌های نقره‌ای نیست و یک وقت‌هایی اسراری دهشتناک در خود نهان دارد. و اما حوالی ۳ سال پیش، در این سرای محبوبِ مرطوب، واقعه‌ای مخوف رقم خورده، که باورش دشوار است. یکی به تحریریه مرور خبر داد که می‌خواهد بیاید و از حکایتی عجیب سخن بگوید. و آمد.

 

آقای علم‌خواه، وکیل دادگستری، همراه همسر و برادر همسرش از راه رسیدند تا از یک راز هولناک پرده بردارند. ‌آنها سه تن از ۹ نفر اعضای یک خانواده بودند که آمدند به روایت بخشی از رنج‌های طاقت‌فرسای  ۲۹ ماهه‌ی یک گروگانگیری نشستند.

 

بعد از آشنایی اولیه و پیش آگاهی نسبت به آنچه که در این ۲۹ ماه بر سر این خانواده در زیر پوست رشت آمد به دعوت شان راهی خانه شان شدیم که از ماوا و آرامش به اسارت گاه شان تبدیل شده بود.

 

این بار پدر همسر و خواهر خانواده نیز اضافه شدند تا راوی آنچه که بر سرشان گذشت برای مرور باشند.

 

گفتگو با مرد خانواده که از دشمنی یک آشنا گفت
نخست آقای علم‌خواه لب به سخن گشود و گفت: زن سرکرده‌ی گروگانگیران آشنا بود. مادر همسرم سالها در همین خانه‌ای که ساکن هستیم مراسم مذهبی در اعیاد و سوگواری‌ها برگزار می‌کرد.

 

این زن هم حدود ۱۳ سال همراه مادرش در این مراسم حاضر می‌شد، البته دختر کمتر و مادرش بیشتر رفت و آمد داشت.

 

اما اواخر دی‌ماه سال ۱۴۰۰ این زن گروگانگیر با ارسال پیغامی به همسرم، او را به منزلی دعوت کرد. همسرم هم بر اساس آشنایی قبلی، اعتماد کردند و روز پانزدهم بهمن سال ۱۴۰۰ راهی منزل مذکور در محله‌ی یخسازی رشت، کوچه‌ی حقدانی شد.

 

زن گروگانگیر به همسرم گفته بود؛ که خانه‌ی مذکور منزل یکی از همکاران من است که البته نبود و بعدا متوجه شدیم آنجا را اجاره کرده بودند. با این اوصاف همسرم همراه مادرش، راهی نشانی مذکور شدند. نیم ساعت بعد، همسرم پیام داد که مادرم خوابیده و من هم حال مساعدی ندارم.

 

نگران شدم و رفتم دنبال‌شان. زمانی که وارد آن خانه شدم، همسرم را در حالت نیمه‌هوشیار دیدم که به دیوار تکیه داده؛ به سراغ مادر همسرم رفتم و هر چه ایشان را تکان دادم، بیدارنشد.

 

زنگ زدم  به اورژانس۱۱۵ اما  قبل از رسیدن  اورژانس، دو گروگانگیر دیگر که مرد بودند وارد شدند و با قمه به سوی من حمله کردند. من در همان شرایط حمله و دعوا و درگیری متوجه شدم اورژانس رسیده اما زن گروگانگیر و همدستشان از پنجره‌ی ساختمان، اورژانس را دست به‌سر کردند وگفتند که مشکل حل شده است.

 

‌ بدین ترتیب اورژانس هم محل را ترک کرد و آنها موبایل‌ها وکارت‌ بانکی را از طریق تهدید با قمه گرفتند و گفتند، قصد داریم شما را بکشیم و الان چند نفر را برای کشتن فرزندان‌تان فرستاده‌ایم به منزلتان.

 

گفتند؛ نباید صدایتان بیرون بیاید و ما را در یک اتاق حبس کردند و به اجبار با دادن تعداد زیادی قرص خواب‌آور و تزریق بیهوشی، بی‌هوشمان کردند و توانستند در آن مکان ما را یک هفته حبس کنند. بعد هم این اندازه یادم می‌آید که باز به ما قرص‌های قوی دادند و سوار ماشین خودمان کردند.

 

دستهای ما را با تسمه‌ کمربندی بستند و یک چاقو به طرف پهلوی مادر همسرم گذاشتند. یک نفر از آنها کنار من نشست، مجدد به ما قرص دادند و به گردنم بیهوشی تزریق کردند. من کاملا بیهوش بودم. ما را پس از چند ساعت دوباره به آن خانه برگرداندند.

 

مداوم به ما قرص می‌دادند و دست و پامان را بسته بودند. عکس فرزندانم را از روی موبایل به همسرم نشان می‌دادند و تهدید می‌کردند که اگر کوچکترین حرکتی انجام دهید، فرزندان شما توسط چند نفری که به خانه‌تان فرستاده‌ایم، کشته می‌شوند. به همین خاطر کلی التماس و گریه می‌کردیم که به بچه‌ها کاری نداشته باشید و هر چه بخواهید به شما می‌دهیم.

 

آنها گفتند؛ ۱۵۰ میلیون تومان از کارتتان برداشت کردیم و به عده‌ای دادیم که اگر شما را ول کردیم و کاری علیه ما انجام دادید آنها بیایند و شما را بکشند. گفتیم هیچ‌کاری نمی‌کنیم. شما فقط آزادمان کنید و به بچه ها آسیب نزنید، ما هیچ اقدامی علیه شما انجام نمی‌دهیم.

 

زن گروگانگیر، تمام مدت با خواهر همسرم پیامک رد و بدل می‌کرد و به او می‌گفت: بچه ها مبتلا به کرونا شدند و من مشغول پرستاری از آنها هستم. خواهر همسرم هم با تصور اینکه آن خانم گروگانگیر آشناست و به سبب اطمینانی که ایجاد شده بود، حتی فکرش را نمی‌کرد که آن زن در حال فریب دادن اوست و چنین حادثه‌ای را برای ما ایجاد کرده است.

 

در ادامه‌ی ماجرا، زن گروگانگیر طبق نقشه‌های شوم خود، خواهر همسرم را به همان منزل فراخواند و همان بلایی را که بر سر ما آورده بودند، بر سر او آوردند و از گوشی او به برادر همسرم پیام دادند که بیا به دنبالم و این چنین برادر همسرم  را هم به آن منزل کشاندند و متاسفانه همان بلا را  با شدت چندین برابر  بر سر او آوردند.

 

در طول  این یک هفته و قبل از اینکه ما را منتقل کنند، زن گروگانگیر با یکی از مردهای هم‌دست خود روانه‌ی منزل ما در منظریه شد و پدر همسرم و سه فرزندم را بیهوش کردند. ترفندشان هم این بود که گفتند؛ مادر و پدر و مادربزرگ و همه‌ی اهل خانه به کرونا مبتلا شدند، بنابراین شما این قرص‌های تقویتی رو بخورید تا مریض نشوید. سه فرزندم وقتی قرص‌ها را خورند حالشان بهم خورد و استفراغ زدند اما به همان وضعیت، همراه پدرهمسرم بیهوش شدند.

 

من یک زمانی چشم خود را باز کردم و  دیدم همه‌ی ما ۹ نفر در سوییت خانه‌ی خودمان هستیم. موبایل‌هایمان را گرفته بودند و به ما قرص‌های روانگردان و خواب‌آور قوی می‌دادند، به طوری که حال همسرم رو به وخامت رفته و حتی طوری شده بود که به زور بیدارش می‌کردند و چند قطره آب در گلویش می‌ریختند و همسرم مجددا بیهوش می‌شد.

 

واقعیت این است که هر کدام از ما را جداگانه با تسمه کمربندی و زنجیر می‌بستند و همه ما در شبانه روز به مدت ۱۷ ساعت خواب بودیم و هر وقت به هوش می‌آمدیم کمی غذا به ما می‌دادند و چون شرایط روحی و روانی و جسمی مناسبی نداشتیم، ما را با چاقو و قمه تهدید می‌کردند که باید غذا بخورید.

 

الان متوجه شدیم به خاطر قرص‌های سنگینی بود که به ما می‌دادند. آنها برای استفاده از سرویس بهداشتی، پای بسته‌ی ما را  باز می‌کردند و یک نفر جلوی سرویس بهداشتی می‌ایستاد واجازه نمی‌داد که حتی در را ببندیم؛ بعد از سرویس دوباره دست و پامان را می‌بستند.

 

حدود یکماه و نیم یعنی نزدیک بهار سال ۱۴۰۱ما ۹ نفر را به همین شکل در طبقه‌ی همکف منزل نگه داشتند. حتی برای استحمام هم خانم‌ها را دو نفری به سرویس بهداشتی می‌فرستادند و می‌گفتند که همینجا باید استحمام کنید .

 

درهای ورودی خانه را با برچسب پوشانده بودند تا از بیرون کوچه دید نداشته باشد و پنجره‌ها هم همه بسته بودند و به طوری این کار را انجام داده بودند که کسی از ما نتواند فرار کند، هر چند که ما اصلا قدرتی برای فرار نداشتیم زیرا هم دست و پای ما بسته بود و هم قرص‌های بیهوشی قوی می‌دادند. در همین پروسه هر چقدر خواهش و التماس می‌کردیم که هر چه مال و اموال داریم بردارید و فقط ما را آزاد کنید، قبول نمی‌کردند و مدام کار خود را با تهدید به کشتن ادامه می‌دادند.

 

و اما یکی دو روز مانده به بهار  سال ۱۴۰۱گروگانگیران ما را به طبقه‌ی دوم خانه انتقال دادند. آنها دو نفر به دو نفر، ما را زنجیر کرده بودند. وقتی ما را مستقر کردند دیدیم تمام کمدها برچسب خورده و درها هم قفل هستند. بسیار ترسیده بودیم که ما را به قتل برسانند.

 

آنها  در کپسول‌های نارنجی‌رنگ دارو می‌ریختند،ما هیچ اطلاعی از دوز داروها نداریم و بعدا متوجه شدیم که داروهایی از قبیل کتامین، فلونیترازپام، آلپرازولام، ترانکوپین۲۰۰، زولپیدم، پوکساید و پروپرانولول بودند که هر روز به ما می‌دادند و ساعت‌های متمادی ما را می‌خواباندند.

 

آنها از طریق دوربینی که نصب بود، به شناسایی افرادی می‌پرداختند که به منزل ما مراجعه می‌کردند تا خبری از ما بگیرند. زن سرکرده‌ی گروگانگیران با توجه به رفت و آمدی که سالیان سال داشته بیشتر اشخاص را می‌شناخت، از این رو  هر کس که پیگیر ما می‌شد یا در را به رویش باز نمی‌کردند یا با موبایل ازطرف ما پیامک می‌دادند که ما  از این خانه رفته‌ایم و تهران هستیم و از طریق دوربین آنلاین شما را می‌بینیم؛ یا ازطرف ما به آنها پیام می‌دادند که نمی‌خواهیم با شما و فامیل و آشنایان رابطه داشته باشیم.

 

پیامک‌ها گاهی اوقات زننده و توهین‌آمیز بود تا هر طور شده آنها را از ادامه‌ی پیگیری منصرف کنند. آنها نیز به تصور اینکه ما دیگر نیستیم و نمی‌خواهیم رابطه‌ای با آنها داشته باشیم محل را ترک می‌کردند و به این موضوع شک هم نمی‌کردند. اگر هم کسی خیلی خیلی پیگیر ما می‌شد و مدام تلفن می‌کرد، در حالی که موبایل را در دست خود داشتند، زیر گردن یکی چاقو می‌گذاشتند و می‌گفتند صحبت کن، اگر پشت تلفن کوچکترین حرکتی بکنی و حرفی بزنی، چاقو را در گلوی یکی از  بچه‌ها فرومی‌کنیم. بدین ترتیب همه چیز طبق خواسته‌ی آنها انجام می‌شد.

 

مثلا هر ۲۰روز یکبار می‌گذاشتند نیم ساعت استحمام کنیم. پنجره‌های خانه را با پتو پوشانده بودند و فضای خانه کاملا بسته بود. هیچ هوایی وارد خانه نمی‌شد و روز و شب را هم نمی‌دیدیم و در سرویس بهداشتی از پشت هواکش که مقداری دید داشت، متوجه روز و شب می‌شدیم. آنها مدتی بعد  اقدام به نصب دوربین مدار بسته کردند که ما را رصد کنند تا اگر کوچکترین حرکتی داشته باشیم از طریق آن دوربین بازنگری کنند و بعدا ما را کتک بزنند و به اشکال مختلف تهدید روحی و روانی کنند.

 

ما بیشتر ساعت‌های روز را در خواب بودیم، آنها  ساعتهای خواب را مدام عوض می‌کردند،۵ تا ۶ ساعت که می‌خوابیدیم، بیدارمان می‌کردند و زمانی که بیدار بودیم هم گیج خواب و قرص‌ها بودیم.

 

حتی تماشای تلویزیون ممنوع بود. هنوز که هنوز است به تماشای برنامه‌های تلویزیون عادت نکردیم. تنها کاری که می‌کردند این بود که برای ما از طریق فلش با تلویزیون فیلم‌هایی که خودشان دوست داشتند، می‌گذاشتند. چراغ‌ها راخاموش می‌کردند و با زور و اجبار به ما می‌گفتند که باید نگاه کنید.

 

در راستای هر فیلمی که می‌گذاشتند همان طور ما را تحقیر و تهدید و شکنجه‌ی روحی و روانی می‌کردند، چرا که مثلا بعضی از فیلم‌ها نشان‌دهنده‌ی بریدن سر اشخاص توسط داعش بود. آنها  با تهدید به کشتن می‌گفتند، اگرپول، طلا یا سرمایه‌ای در جایی دارید و پنهان کردید همه را به ما بگویید و گرنه یک یک اعضای خانوده‌تان را می‌کشیم.

 

آنها غذای خودشان را از بیرون تهیه می‌کردند و طبق مدارک و پیامک‌هایی که رد و بدل کردند و موجود است، غذا را از جاهایی مانند رستوران محرم یا شکم الملوک می‌گرفتند و برای ما از نانوایی لواشی محل بدون اینکه کارت بکشند با پول نقد  ۳۰۰تا ۴۰۰ نان لواش می‌خریدند. خوردن نان اجباری بود و هر کس نمی‌خورد یا بهانه‌ای می‌گرفت سفره را جمع می‌کردند و یا آن فرد را تنبیه می‌کردند.

 

و این گونه روزها یکی پس ازدیگری سپری می‌شدند، روزهای به واقع سخت، طاقت‌فرسا و ترسناکی که نمی‌دانستیم آیا زنده می‌مانیم یا نه؟

 

ما حتی حق با یکدیگر حرف زدن هم نداشتیم. زمانی که اعتراض می‌کردیم در راه‌پله چند نفر با زنجیر روی نرده می‌زدند و به ما می‌گفتند اگر ساکت نشویم، آن افراد می‌آیند بالا و یا زن‌ها را می‌بریم طبقه‌ی پایین و بلا برسرشان می‌آوریم. همچنین می‌گفتند بچه‌های  شما را می‌کشیم و فرار می‌کنیم و کسی نمی‌تواند ما را پیدا کند، چون هیچ ردی از ما باقی نمی‌ماند.

 

آنها سابقه‌دار بودند و هیچ ترسی از کسی نداشتند. آنها با تهدید و ضرب و شتم و اجبار از همه‌ی ما وکالت گرفته بودند. قسمت اعظم اموال به اسم همسرم بود و بخشی متعلق به پدر همسرم و قسمتی هم به برادر همسرم تعلق داشت. گروگانگیرها برای گرفتن وکالت دست و پای همه را بستند و …

 

صحبت که به اینجا رسید آقای علم‌خواه به سبب فزونی اندوه و رنج این یادآوری‌ها، نتوانست به شرح بقیه‌ی ماوقع بپردازد.

 

گفتگو با زن خانواده که ۲۹ ماه گروگان بود
همسر آقای علم‌خواه مرارتی جانکاه را در این دوران سیاه ۲۹ ماهه متحمل شده است. او برای مرور تعریف کرد: از ۱۵ بهمن ماه ۱۴۰۰ تا ۱۹ تیرماه ۱۴۰۳ حدود ۲۹ ماه توسط این افراد در حبس بودیم و بسیار عذاب کشیدیم. هیچ کسی نمی‌تواند ما را درک کند که چه بلایی توسط این جنایتکاران بر سرمان آمد. من حتی اجازه‌ی صحبت کردن یا در آغوش گرفتن فرزندانم یا صحبت با همسرم را نداشتم، حتی اگر نگاهم به هر یک از اعضای خانواده می‌افتاد هم من تنبیه می‌شدم و هم اعضای خانواده. به این دلیل که می‌گفتند شما به هم حرفی زدید یا اشاره داشتید.

 

آنها مرا به اتاق می‌بردند و تهدید می‌کردند که کوچکترین حرکتی یا اشاره ای داشته باشی، تمام فرزندانت را می‌کشیم و یا از این خانه خارج می‌کنیم و دیگر نمی‌توانید آنها را پیدا کنید.

 

گروگانگیرها مرا با همدستان دیگرشان مبنی بر اینکه بر سرت بلا می‌آوریم، می‌ترساندند و من با گریه و زاری التماسشان می‌کردم و آنها با بی‌رحمی می‌گفتند؛ باید به حرف ما گوش بدهی و هرگونه اموالی درهر جایی چه در خانه و چه در بانک داری باید به ما بگویی و اگر ما خودمان آن را پیدا کنیم دیگر به تو و خانواده‌ات رحم نخواهیم کرد.

 

من از لحاظ روحی خیلی آسیب دیدم و حتی پس از مدتی برای بیشتر کردن فشار روحی کاری انجام دادند که حال فرزندانم اصلا مساعد نبود و هر لحظه احتمال مرگ آنها را می‌دادم. آنها با این روش توانسته بودند فشار روحی و روانی بسیار شدیدی بر من وارد کنند، به حدی که من آرزوی مرگ می‌کردم.

 

آنها حتی عبادت را ممنوع کرده بودند و قران و کتاب‌های مذهبی و سجاده‌های نماز را جمع‌آوری کردند و اگر زیر لب زمزمه‌ای می‌کردم به طرفم حمله می‌کردند و می‌گفتند حق نداری ذکر خدا یا ائمه را بگویی یا آیه‌ای ازقران بخوانی و اگر متوجه شویم تو را کتک می‌زنیم.

 

چندین باربه همین دلیل کتک خوردم، چرا که آن زن گروگانگیر از اعتقادات من خبر داشت و از این طریق فشار روحی و روانی بیشتری بر من وارد می‌کردند. آنها آنقدر جنایت‌های متعددی مرتکب شدند که زبانم گویای همه‌ی حرفها نیست و همه‌ی خانواده‌ام از فرزند کوچکم تا پدر پیر و مادرم که زنی بسیار مومن و خیر بود همه را با بی‌رحمی و  به‌دور از انسانیت عذاب می‌دادند.

 

حرف زدن برای همسر آقای علم‌خواه دشوار بود، اما ادامه داد و درباره‌ی درگذشت غمبار مادرش چنین گفت: مرگ مادرم یکی از جنایت‌هاشان بود، زیرا آن زن بی‌گناه نتوانست فشار روحی و روانی و شکنجه‌های آنها را تحمل کند.

 

زمانی که حالش وخیم شد، مانع کمک‌های امدادی شدند و زمانی که تصمیم گرفتند او را  به بیمارستان منتقل کنند به اورژانس زنگ زدند و قبل از آن گفتند ما یک تیم مجهز هستیم و این اورژانس هم در اختیار ماست، بنابراین زمانی که اورژانس آمد ما از ترس نتوانستیم حرفی بزنیم و آنها هم بدون اینکه به ما توجهی کنند مادرمان را با یکی از گروگانگیرها به بیمارستان منتقل کردند.

 

آن گروگانگیر در بیمارستان خود را فرزند مادرم معرفی کرد، بیمارستان به مدرک هویتی او توجه نکرد و پس از آن طی فرصتی که برایشان ایجاد شد، آمدند دست و پای تمام اعضای خانواده به جز من و برادر و پدرم را بستند.

 

آنها طناب انداختند دور لوستر تا فرزندم را از آن آویزان کنند و زمانی که ما سه نفر را می‌بردند، چشم‌بند هم به آنها زدند و گفتند خوب به اعضای خانواده‌ات نگاه کن شاید آخرین باری باشد که آنها را می‌بینید و زنده بودن اینها بستگی دارد که چه رفتاری در بیمارستان و لحظه‌ی تدفین انجام می‌دهید.

 

گروگانگیران با دیگر همدستان خود هماهنگ کرده بودند که مراقب رفتار ما باشند و به ما گفتند اگر آنها فقط به رفتار شما شک کنند و یک تماس با ما بگیرند همه را سر می‌بریم. من در طول خاکسپاری غریبانه‌ی مادرم به حدی فشار روحی داشتم که نتوانستم عزاداری کنم و حتی آنها برای تحت فشار قراردادن ما نگذاشتند که خواهر کوچکترم که وابستگی شدیدی به مادرم داشت برای خاکسپاری مادرم بیاید. خواهرم تا کنون نتوانسته با مرگ مظلومانه‌ی مادرم کنار بیاید و همچنان در فشار روحی و روانی شدیدی بسر می‌برد.

 

آن زن گروگانگیر و همدستانش بویی از انسانیت نبرده‌اند و فقط خدا می‌تواند آنها را به سزای اعمالشان برساند تا تسکینی بر قلب‌های شکسته و مصیبت‌دیده ما باشد.

 

پدربزرگ خانواده از ۲۹ ماه گروگان بودن گفت
پدر همسر آقای علم‌خواه، به روایت بخش دیگری ازاین رنج گران نشست و گفت: آنها با قمه و شوکر ما را تهدید می‌کردند و اگر نگاه‌شان می‌کردیم به سوی ما حمله می‌کردند. ما ازاین صحنه‌ها وحشت داشتیم و برای من که پدر خانواده هستم خیلی عذاب‌آور ودردناک بود. آنها مردانگی و غیرت نداشتند.

 

گفتنی است که بنده حدود ۴۰سال است در این محل زندگی می‌کنم و از همسایه‌های قدیمی هنوز سه نفری در کوچه‌ی ما حضور دارند و طی این دوران هیچ کسی از ما سراغی نگرفت.

 

پس از آزادی ما از تمام همسایه‌ها و مغازه‌دارن محل پرس ‌و جوکردند و به آنها گفتند که چطور ممکن است کسی به آن گروگانگیرها شک نکرده باشد، آن هم وقتی که در این خانه به طور مشکوک رفت و آمد می‌کردند؟ چرا اهالی محل اطلاع ‌رسانی نکردند؟ واقعا جای تاسف دارد و البته چرا نهادهای شهروندی تا کنون برای دلداری ودلجویی ما نیامدند؟ مگر ما حقوق شهروندی نداریم که این قدر باید در شهر خودمان غریب باشیم؟

 

۲۹ ماه شکنجه گروگانان در یک خانه
در اینجا آقای علم‌خواه یادآور شد: اگر منطقی نگاه کنیم پشت این افراد اشخاص دیگری هستند چون خیلی حرفه‌ای کارشان را پیش می‌بردند، مثلا طریقه‌ی قرص دادن و تزریق و یا این که روش شکنجه دادن را بلد بودند و حتی هر ماه اقدام به تعویض جای گروگان‌ها می‌کردند تا مداوم کنار هم ننشینند و جای خواب افراد را عوض می‌کردند.

 

آنها برای تحت فشار گذاشتن  بیشتر و مستمرِ همسرم، جای فرزند کوچکم را از او جدا می‌کردند. طبق آنچه که دکتر روانشناس اعلام داشته برای همه‌ی اعضای خانواده بیماری  PTSD  ایجاد شده است و این به سادگی اتفاق نمی‌افتد. در واقع گروگانگیران یک گروه آموزش‌دیده و سازمان‌یافته هستند .

 

لازم به ذکر است که دو نفر از گروگانگیران که جزو نفرات اصلی بودند، سابقه‌ی گروگانگیری در گذشته را داشته‌اند. زن گروگانگیر هم زمانی در شرکتی واقع در کرج کار می‌کرد و صاحب شرکت خود را گروگان گرفته بود.

 

در واقع آن عملیات گروگانگیری را که در کرج انجام داده بودند در مورد ما بدتر و شدیدتر انجام دادند.  ما ۲۹ماه فقط نان لواش خوردیم. ویترین داخل پذیرایی را به داروخانه تبدیل کرده بودند و انواع و اقسام داروها را خریداری کرده و در آنجا قرار می‌دادند.

 

در یک‌ماه و نیم باقیمانده، گروگانگیران برای کشتن هر هشت نفر ماه برنامه‌ریزی کرده بودند و می‌خواستند با قرص برنج یا گاز همه‌ی ما را بکشند و هر وقت هم که اجساد ما پیدا شد، همه فکر کنند ما خودکشی دسته‌جمعی کرده‌ایم .

 

نکته‌ی دیگر اما این است که پس از آزادی برای پیگیری به مدرسه‌ی یکی از فرزندانم رفتم و جریان گروگانگیری را توضیح دادم ولی مدرسه به جای دلداری و دلجویی اعلام داشت که فرزند شما از سامانه‌ی آموزشی توسط مدرسه خارج شده و اگر پرونده‌ی فرزندتان را می‌خواهید باید مبلغ ۷میلیون تومان بابت تسویه حساب پرداخت کنید و بابت این دوسال و نیم هم باید جریمه بدهید.

 

به گزارش رکنا، پدر خانواده ادامه داد: جالب اینجاست در چند سالی که فرزندم در همان مدرسه بوده در ماه‌های اول نسبت به پرداخت شهریه و تسویه حساب اقدام می‌کردم ولی این عملکرد جای تاسف دارد؛ زیرا آموزش و پرورش و مدرسه با مشاهده غیبت دانش آموز ما در مدرسه باید به جای خارج کردن دانش‌آموز از سامانه‌ی آموزشی به مراجع قضایی اطلاع‌رسانی می‌کرد که اگر این امر حادث می‌شد و پیگیر فرزندانمان می‌شدند چه بسا ما خیلی زودتر نجات پیدا می‌کردیم.

 

و موضوع دیگر که باید ازآن یاد کنم این است که پس از آزادی به چند تراپیست مراجعه کردیم. آنها در ابتدا حرف ما را  باور نمی‌کردند و برای اطمینان از اداره‌ی مربوطه طی تماس تلفنی، پرس و جو کردند و پس ازاطمینان اعلام داشتند که به دلیل اینکه جراحت روحی وروانی ما زیاد است، آنها به تنهایی قادر به درمان نبوده و حتما باید یک تیم بزرگ و با تجربه جهت این امر ایجاد شود که متاسفانه تا کنون این موضوع به دلیل مشکلات شدیدی مالی محقق نشده است؛ زیرا گروگانگیرها تمام اموال و دارایی ما را برده‌اند.

 

 در هر صورت حرف‌های نگفته زیاد است که در حال حاضر به دلیل شرایط روحی توانایی گفتن نداریم و فقط خدا می‌توند ما را به آرامش برساند.

توجه: برای اطلاع آنلاین از اخبار روز،عضو کانال تلگرامی نواندیش ( در این لینک ) و عضو کانال واتساپی نواندیش ( در این لینک ) شوید.

انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۸ - ۱۴۰۳/۱۰/۱۴
9
11
بسیار غم انگیز است. بقول مولوی وقتی به جز بپردازیم از کل می مانیم. وقتی فکر و ذکر نماینده ها و مسولان چهاتا موی دختر بچه هاست و یا شادی کودکان دانش آموز آنوقت از این دل مشغولی ، دشمنان قسم خورده ایران مانند اسراییل جنایتکار و کشور های گرگ صفت ، براحتی نفوذی و جاسوس و... خواهند داشت. واقعا از این داستان گریستم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۲ - ۱۴۰۳/۱۰/۱۴
6
16
باور کردنی نیست
چطور میشه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۶ - ۱۴۰۳/۱۰/۱۴
0
2
جهنم جایگاه ویژه ستمگران است
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۸ - ۱۴۰۳/۱۰/۱۴
0
3
خبر جدید در این زمینه بگذارید.. همش کپی برداری از مطالب قبلی
سعید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۳ - ۱۴۰۳/۱۰/۱۴
1
1
این حادثه دلخراش در شهری رخ داده که صفحات مجازی پر از رقص و آواز مردمان آنجاست...روز رشت جشن گرفتند و رقصیدند اما کسی نپرسید این حادثه ممکنه در انتظار تک تک ما باشد....موشکافی و بررسی این آسیب فرهنگی و اجتماعی نیازمند توجه افکار عمومی است.
ناشناس
|
United States of America
|
۰۵:۰۱ - ۱۴۰۳/۱۰/۱۵
2
2
چراخبرناقص کی بودن چطورشد چی میخواستن کجارفتن ایناچطورآزادشدن
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۱ - ۱۴۰۳/۱۰/۱۵
1
0
نمی گویم این حادثه غم انگیز ساختگی است ان شاالله همانطور که نقل شد درست باشد .ولی نمی دانم چرا انسان دچار ناباوری می شود. چون ابهام زیاد دارد. یک جاهایی ازاین حادثه مشگل دارد.
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.
* کد کپچا:
captcha

تکلیف ژوزه پسیرو و پرسپولیس مشخص شد

اسامی برندگان قرعه کشی ایران خودرو مشخص شد

معمای زوو امروز ۱۶ دی و ۱۷ دی : جواب چیستان روز ایردراپ ایکس امپایر Zoo

تیپ غزاله اکرمی و فرخنده طالبی، «سوجان و مینا» سریال سوجان در پشت صحنه (عکس)

سریال ترور روی آنتن آمد + شبکه، روز و ساعت پخش

پاسخ ابطحی به شایعات ارتباط با «کاملیا انتخابی فرد»

واکنش سخنگوی سابق قوه قضاییه به ادعای زنده بودن خدمه سانچی

حواشی فیلم قاتل وحشی: نشان دادن لیلا حاتمی و امین حیایی همچنان مشکل دارد!؟ + عکس

زمان عرضه اولیه ومپنا مشخص شد: قیمت هر سهم و میزان سهام ارائه شده در بورس

پرسپولیس جانشین احمدزاده را انتخاب کرد

کد بلوم امروز ۱۶ دی: جواب تسک های یوتیوب Telegram Trends #3

پس لرزه ادعای تندروها درباره دلار ۲۰ هزار تومانی: این چه دکمه ای است که رئیسی آن را پیدا نکرد !؟

جزئیات واریز حقوق بازنشستگان کشوری، لشکری و تامین اجتماعی در دی ماه ۱۴۰۳

کارت های تپ کوین امروز ۱۶ دی: جایزه ۳۲۰ هزاری بگیرید

تکلیف حضور علی کریمی در استقلال مشخص شد

ساخت ساختمان ۱۰ طبقه در ۲۸ ساعت در چین (ویدئو)

حضور چکامه چمن ماه در اکران «عزیز» پس از بازگشت از ترکیه و شبکه جم (ویدئو)

فراخوان گادپوری تهرانپارس را قفل کرد ! (ویدئو)

خلاصه بازی دورتموند 2 - 3 بارسلونا: با گزارش عادل فردوسی پور (ویدئو)

خلاصه بازی آتالانتا 2 - 3 رئال مادرید (ویدئو)

خلاصه بازی پرسپولیس 2 - ملوان 1 : جذاب و سرنوشت ساز! (ویدئو)

خلاصه بازی فولاد 0 - استقلال 2 ؛ سوپرگل جدید از آبی پوشان! (ویدئو)

خلاصه بازی پرسپولیس 0 - 1 نساجی؛ شکست در نزدیکی صدر! (ویدئو)

تغییر چهره شگفت انگیز آزاده مهدی زاده ، ژوزفین قهوه تلخ در کنار جواد عزتی (عکس)

خلاصه بازی آرسنال 2 - 0 منچستر یونایتد (ویدئو)

خلاصه بازی نیوکاسل 3 - 3 لیورپول؛ پرگل و دیدنی! (ویدئو)

نوحه دشنه بر لب تشنه - حسین فخری ؛ خنجر بر تار حنجر / مداحی ماندگار (ویدئو)

خلاصه بازی دورتموند 1-1 بایرن مونیخ با گزارش عادل فردوسی پور (فیلم)

خلاصه بازی لاس پالماس 2 - 1 بارسلونا (ویدئو)

خلاصه بازی منچستر یونایتد 3 - 2 بودا (فیلم)

نماهنگ نحن حزب الله (فیلم)

کنایه احسان علیخانی به نعیمه نظام دوست سوژه شد (ویدئو)

هنرنمایی گلوریا هاردی با ترومپت‌ در «جوکر ۲»! (فیلم)

خلاصه بازی الریان 1 - پرسپولیس 1 (فیلم)

خلاصه بازی النصر 3 - 1 الغرافه: رونالدو دبل کرد (فیلم)

خلاصه بازی ساوتهمپتون ۲ - ۳ لیورپول ؛ یکه و تنها در صدر جدول! (ویدئو)

خلاصه بازی زیبای سلتاویگو 2 - 2 بارسلونا (فیلم)

خلاصه بازی منچستر سیتی 0 - 4 تاتنهام؛ جذاب! (فیلم)

خلاصه بازی اینتر میلان 5 - هلاس ورونا 0 ؛ تورام دبل کرد (فیلم)

تغییر چهره بازیگر «عشق ممنوع» و «فاطماگل» 14 سال بعد 14 سال در 40 سالگی (عکس)

فیلمی عجیب از گربه ماهیِ رزه دار درحالِ صحرانوردی در جستجوی آب! (ویدئو)

خلاصه بازی پرسپولیس 3 - مس سونگون 0 (فیلم) - 1 آذر

آهنگ نگرانتم ، میثم ابراهیمی (موزیک ویدئو) + متن شعر ترانه

خلاصه بازی ایران 3 - قرقیزستان 2 ؛ گل های طارمی، حردانی و آزمون (فیلم)

گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)

ماهی روز قیامت برای دومین بار دیده شد (عکس)

آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)

خاطره خنده دار مونا کرمی در شام ایرانی از تبلیغات ماهواره‌ای (ویدئو)

حمله یک قلاده خرس به خودروها در جاده چالوس (ویدئو)

مداحی دهه فاطمیه عبدالرضا هلالی؛ ناحلة الجسم یعنی؟! (ویدئو)

خلاصه بازی رئال سوسیداد ۱-۰ بارسلونا (ویدئو)

خلاصه بازی چلسی 1- 1 آرسنال (ویدئو)

خلاصه بازی و گلهای رئال مادرید 4 - 0 اوساسونا (ویدئو)

مسابقه امیر علی اکبری، فایتر ایرانی مقابل مارکوس آلمِیدا، اسطوره برزیلی در MMA (ویدئو)

خلاصه بازی منچستر یونایتد 2 - 0 پائوک (ویدئو)

خلاصه بازی و گل های بارسلونا ۵ - ستاره سرخ بلگراد ۲ (ویدئو)

تصویری از شیخ نعیم قاسم، دبیرکل جدید حزب الله لبنان در حرم امام رضا (عکس)

خلاصه بازی رئال مادرید ۰ - بارسلونا ۴ (ویدئو) / طوفان در لالیگا

تیپ پائیزی و چهره شاد شبنم قربانی در 35 سالگی (عکس)

تصاویر پربازدید از بازیگر زن ترک و حجابش در ایران (عکس)

استقبال دختران روس از پزشکیان (عکس)

تصویر شگفت انگیز از فرود هواپیما در بیروت در میانه آتش حملات اسرائیل (عکس)

تغییر چهره آناهیتا درگاهی پس از جدایی (عکس)

حزب الله با پهپاد خانه نتانیاهو را هدف قرار داد (+عکس و ویدئو)

دوقلوهای جدید جایگزین سارا و نیکا در پایتخت شدند (عکس)

بنر اعتراضی جالب هواداران استقلال جلوی درب دفتر هلدینگ (عکس)

قاب بامزه و خوش آب و رنگ از بهنوش طباطبایی (عکس)

تغییر چهره قابل توجه پریناز ایزدیار در 38 سالگی (عکس)

تصویر پربیننده از زنان آتش نشان در تهران (عکس)

تیپ جالب المیرا دهقانی در پشت صحنه یک نمایش (عکس)

استایل و آرایش متفاوت هدی زین العابدین وایرال شد (عکس)

چهره جذاب بهنوش طباطبایی در ۴۳ سالگی (عکس)

واکنش پسر ناصرملک مطیعی به حمله کیهان؛ «دل تاریکتان پر از کینه است» (عکس)

فیگورهای زیبای انفرادی هادی چوپان در فینال مسترالمپیا ۲۰۲۴ (گزارش تصویری)

عینک عجیب و ۲۱۰ میلیون تومانی علی صادقی در جوکر سوژه شد (عکس)

لوگوی عجیب روی لباس پیشکسوت جنجالی؛ هم استقلال هم پرسپولیس ! (عکس)

تصاویر مسابقه مقدماتی هادی چوپان در مستر المپیا ۲۰۲۴ و نتیجه آن (عکس)

تصویر جذاب سحر دولتشاهی در روز تولدش (عکس)

رونمایی شهرزاد کمال‌زاده از استایل جذاب و جدیدش (عکس)

شوک به استقلال: ستاره با هواداران خداحافظی کرد (تصویر)

حذف تصویر رئیسی از اتاق وزیر خبرساز شد (عکس)

عاشقانه حدیثه تهرانی برای همسرش (عکس)

استایل متفاوت لیلا بلوکات در پشت صحنه تئاتر (عکس)

تیپ و چهره تازه ندا قاسمی، «شیرین سریال نون خ» (عکس)

سلفی بدون آرایش نجمه جودکی، مجری سابق صداوسیما (عکس)

تیپ و چهره متفاوت المیرا دهقانی روی صحنه تئاتر (تصاویر)

تیپ و چهره پاییزی نازنین بیاتی در ۳۴ سالگی (عکس)

شادی عجیب ایلان ماسک در سخنرانی ترامپ (عکس)

شکایت استقلال از اکرم عفیف به خاطر این خوشحالی (عکس)

عراقچی وارد فرودگاه دمشق شد (عکس)

پرطرفدارترین

رونمایی از لیست نقل و انتقالات استقلال: موسیمانه ورودی ها و خروجی های قطعی و احتمالی را مشخص کرد

پس لرزه ادعای تندروها درباره دلار ۲۰ هزار تومانی: این چه دکمه ای است که رئیسی آن را پیدا نکرد !؟

عملکرد فاجعه‌بار دولت رئیسی درباره 7 میلیارد بدهی کره جنوبی

واکنش به توهین زننده به پزشکیان

عصبانیت کیهان از سخنان رئیس ستاد پزشکیان