- تیپ غزاله اکرمی و فرخنده طالبی، «سوجان و مینا» سریال سوجان در پشت صحنه (عکس)
- سریال ترور روی آنتن آمد + شبکه، روز و ساعت پخش
- حواشی فیلم قاتل وحشی: نشان دادن لیلا حاتمی و امین حیایی همچنان مشکل دارد!؟ + عکس
- ادعای عجیب درباره گلوریا هاردی: او فرزند محمد علی اکبری (انرژی درمانگر) است!
- معرفی و نقد فیلم تقصیر توئه (توست) فیلم Culpa Tuya Your Fault 2024 : عاشقانه سرگرم کننده!
- معرفی و نقد فیلم ملاقات با جادوگر: کمدی مانی حقیقی، امیرمهدی ژوله و هستی مهدوی فر!
- مریم منصوری درگذشت
- مرگ دلخراش علی رشوند (بازیگر تاتر) در ۴۰ سالگی
- معرفی و نقد فیلم دختری در زیرزمین Girl in the Basement : داستان واقعی یک تجاوز خانوادگی!
- علی شادمان و الیکا ناصری در پشت صحنه سریال «یاغی»
معرفی و نقد فیلم دختری در زیرزمین Girl in the Basement : داستان واقعی یک تجاوز خانوادگی!
نواندیش: دختری در زیرزمین فیلمی در ژانر جنایی و مهیج محصول سال ۲۰۲۱ آمریکا است. فیلم را الیزابت رم کارگردانی کردهاست.
داستان فیلم:
در فیلم دختری در زیرزمین : سارا دختر نوجوانی است که منتظر است تا هجدهمین سالگرد تولد خود را طی کند تا از پدر کنترل گر خود “دون” دور شود. اما قبل از اینکه حتی شمع ها را فوت کند ، دون او را در زیرزمین خانه زندانی می کند…
بازیگران:
جاد نلسون، استیفانی اسکات و جولی فیشر، اما مایر
نقد فیلم دختر در زیرزمین:
(خطر لو رفتن جزییات داستان)
بر اساس داستانی واقعی، دختری در زیرزمین داستان وحشتناک و غریبی از شخصیتی بنام سارا (با بازی استفانی اسکات)، یک دختر نوجوان پر جنب و جوش که منتظر هجدهمین سالگرد تولد خود می باشد. وی تصمیم دارد همزمان با هجده سالگی خود از پدر کنترل کننده خود دان (با بازی جاد نلسون) دور شود.
اما قبل از اینکه به خواسته ی خود برسد، دان او را در زیرزمین خانه شان زندانی می کند. در حالی که دان سعی دارد همسرش ایرنه (با بازی جولی فیشر) را متقاعد کند که سارا فرار کرده است. وی در حالی که ایرنه و خواهرش امی (با بازی امیلی توپپر) در طبقه بالا زندگی خود را ادامه می دهند، مخفیانه در زیرزمین به زندگی مجزای خود با سارا می پردازد تا علاوه بر ، او را شکنجه کند.
با دیدن این فیلم یاد فیلم اتاق افتادم. اتاق به دلیل داستان یک زن و پسری که به دنیا آورد در حالی که به مدت هفت سال در یک اتاق در اسارت بود مرا یاد این فیلم انداخت. فیلم اتاق نامزد دریافت چهار جایزه اسکار شد که بری لارسون ستاره بهترین بازیگر نقش اول زن شد.
فیلم با عجله دان برای رساندن بچهای به بیمارستان آغاز میشود. در سکانس بعد، خانوادهای را در حال صرف غذا دور یک میز میبینیم. دان و همسرش ایرن در حال بزرگ کردن دو دختر به نامهای امی و سارا هستند. سارا دختری سرکش و عصیانگر جلوه میکند و دزدکی کارهایی را میکند که متناسب با سنش نیست.
با دوست پسر موتورسوارش بیرون میرود و به شبزنده داریهای متفاوت اوقاتش را میگذراند. نام وی کریستوفر است و همچنین گیتار مینوازد. او ترانهای را برای سارا میخواند و به او میگوید که او را دوست دارد. لحظات شیرین دو نوجوان بیتجربه در حال آغاز است. نوجوانانی که هورمونهای عصیانگرشان به سر حد خود رسیده است.
صبح روز بعد که سارا با دوستپسرش به خانه میآید، دان آن دو را باهم میبیند، عصبانی میشود و با فریاد دخترش را به اتاق خود هدایت میکند. پدر با تاکید به او خاطر نشان میکند که تا زمانی که او در خانهاش زندگی کند، از قوانین او پیروی خواهد کرد.
سارا با ایمی و ایرن برنامه ریزی میکند تا خودش مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرد. دان صدای آنها را میشنود و پناهگاه یا زیرزمینی را که کسی از وجود آن خبر ندارد آماده میکند. او قصد دارد دخترش را در داخل این زیرزمین حبس کند تا او نتواند او را ترک کند.
در حالی که ایرن برای خرید بیرون است، دان از سارا میخواهد تا به او کمک کند وسایل را در زیرزمین جابجا کند. سپس در را روی او قفل کرده و او را در آن اتاق ضد صدا زندانی میکند. از اینجای فیلم ما با روزشمار حبس سارا همراه میشویم.
سارا مانند یک حیوان در زیرزمین زندگی میکند. وی از هر فرصتی برای پیدا کردن کمک و مبارزه برای آزادی استفاده میکند. دان به او میگوید که اگر رفتار خوبی داشته باشد میتواند از امتیازات خوبی برای ادامهی زندگی در این اتاق استفاده کند.
در ادامه دان به دختر خودش تجاوز میکند. ایرن فکر میکند دخترش فرار کرده و با پلیس تماس میگیرد. دان و ایرن با پلیس صحبت میکنند، آنها فکر میکنند سارا فراری است و کارهای زیادی نمیتوانند انجام دهند زیرا هجده ساله است.
روز 7 سارا را کبود میبینیم. مشخص است که پدرش او را زده. او به کریستوفر فکر میکند تا بتواند خود را از این طریق بخاطر اتفاق وحشتناکی که برایش افتاده تسلی بدهد. از قضا، کریستوفر به خانهی سارا میآید که با دان مواجه میشود. از دان در مورد محل سارا سوال میکند. دان دروغ میگوید و میگوید او با یک مرد دیگر فرار کرده است.
سپس به طبقه پایین میرود، سارا را مجبور میکند لباس قرمز بپوشد. یک کیک تولد به او میدهد و دوباره به او تجاوز میکند. دفعه بعدی که او پایین میآید، سارا با درب کنسرو تن ماهی به دان حمله میکند.
روز 356 میبینیم که سارا از پدرش باردار است. او کودک خود را بدون کمک پزشکی یا بهداشت مناسب پزشکی تحویل به دنیا میآورد. هفت سال بعد، میبینیم که سارا دختر و یک پسر خود را بزرگ کرده است.
کریستوفر هنوز به دنبال سارا است و دروغهایی را که از دان شنیده با ایمی در میان میگذارد. ایمی اعتراف میکند که پدرش با مادرش بدرفتاری کرده است و فکر میکند دان با خواهرش کاری کرده است. سپس او با دان روبرو میشود و او را به انجام کاری متهم میکند.
ایرن می خواهد پیش یک بازپرس خصوصی برود، که دان متوجه میشود. آنها بحث میکنند و دان کلیدهای زیرزمینش را روی مبل میاندازد. ایمی آنها را برمیدارد و زیر زمین را زیر و رو میکند، اما وی با پرخاش دان مواجه میشود.
سارا، دان را مجاب میکند تا سومین بچه بیرون از فضای زیرزمین بزرگ شود. دان کودک را به دم در خانهی خودشان میگذارد و ایرنه آن را پیدا میکند. اما دان در کالسکه یادداشت کوچکتری پیدا میکند که سارا از مادرش خواسته بود با پلیس تماس بگیرد تا آنها را از این وضعیت نجات دهد.
14 سال بچه ها، ماری و مایکل، بزرگ میشوند. آنها از اینکه در تمام زندگی خود در زیرزمین حبس شدهاند اضطراب اجتماعی دارند. آنها نمیفهمند که وضعیت واقعاً چقدر وحشتناک است. آنها متوجه نشتی در سقف شده و با قاشق شروع به حفر میکنند.
سارا تمام شب را به حفاری میگذراند. او همچنین دوباره باردار است. سوراخ به حیاط جلویی منتهی میشود و او نوری را که همسایه آن را میبیند از آن سوراخ به بیرون میاندازد. وقتی همسایه به جلوی در میرود و به دان میگوید، او به زیرزمین میرود و دختر باردار خود را مورد ضرب و شتم قرار میدهد و باعث سقط جنین میشود.
بعد از 18 سال اسارت، دان از توماس به سارا میگوید. تا ماری و مایکل را در برابر مادرشان قرار دهد. آنها خواستار بیرون آمدن هستند و سارا نمیتواند آن را تحمل کند. او فرار میکند و با گریه روی زمین میافتد. او به دوست پسرش کریستوفر و عشقی که به او نشان میداد فکر میکند. سارا حقایق دان را به فرزندانش میگوید. برای بچهها قابل درک میباشد. و مایکل دفعه بعد که پایین میآید دان را کتک میزند. این فقط او را عصبانی میکند.
بالای زیرزمین، دان دائماً با همسرش دعوا میکند. او از مراقبت از سارا و بچهها خسته شده و هنگام خواب مونوکسیدکربن را با شلنگ به دریچههای هوای زیرزمین هدایت میکند. توماس، دان را در گاراژ میبیند و از خود میپرسد پدربزرگش چه میکند؟ دان با توجه به این اتفاق تغییر عقیده میدهد و آنها را نمیکشد.
ماری دارای یک مشکل تنفسی است. حمله آسم او را فرا میگیرد. چنان بد است که او نیاز به مراقبت پزشکی دارد. سارا از دان خواهش میکند که آنها را به بیمارستان منتقل کند و حتی او را بابا صدا میکند. او آنها را با سرعت به سمت بیمارستان میبرد.
همان صحنهای است که در ابتدای فیلم دیدیم. پزشکان برای نجات ماری میجنگند. سارا میخواهد به دستشویی برود و دان اجازهی ترک او را نمیدهد. او روی کاغذهای دان آب میریزد و تا وقتی فرم جدیدی را دریافت کند راهی برای کمک پیدا میکند. سارا همه چیز را به دکتر میگوید. دون دستگیر میشود.
ایرن از دانستن حقیقت در مورد آنچه برای دخترش به دست شوهرش در خانه خودش اتفاق افتاده شوکه میشود. در ادامه این خانواده همه با هم زندگی میکنند. کریستوفر و سارا مانند قدیم دوباره ارتباط برقرار میکنند. کریستوفر عذرخواهی میکند که تلاش بیشتری برای یافتن سارا نکرده است.
نگاهی دیگر
در یک روز تابستانی در سال 1984، یک دختر نوجوان به نام الیزابت فریتزل توسط پدر ترسناک خود، یوزف فریتزل، در زیرزمینی زندانی میشود. در طول 24 سال، الیزابت هر لحظه از زندگی خود را در یک سلول همچون زندان زیرزمینی میگذراند و در آنجا او باید سو استفادههای جنسی توسط پدرش را تحمل کند.
او از یوزف هفت فرزند به دنیا میآورد. یکی در هنگام زایمان میمیرد. سه فرزندش با پدر و مادرش در خانه خانوادگی در بالا زندگی میکنند، و سه نفر از آنها در زیرزمین. داستانهای شکنجه خانگی و خانوادگی امروزه به عنوان سرخط روزنامههای مهم تبدیل شده است. و در این فیلم هم به محوریترین موضوع تبدیل شده است.
روم کارگردان این فیلم میگوید:
او اولین انتخاب من بود. سپس مراحل انتخاب بازیگران را پشت سر گذاشتیم. اما برای من همیشه استفانی اسکات نقش اول بود. یک جادو برای آن دختر در آن زیرزمین وجود داشت. او زندگی و زیبایی و خلاقیت، الهام و عشق را به ارمغان آورد و عادی سازی را در محیطی ایجاد کرد که 20 سال با فرزندانش در زیر زمین بود.
اسکات بدون ناراحتی و تحت تاثیر قرار گرفتن روانی زیاد نقش الیزابت را بازی میکند. این فیلم بیشتر پنج سال اول را که او کاملاً تنها بود گذراند. اما هنگامی که مادر شد او مجبور بود، آن وضعیت و موقعیت را بپذیرد. به گفته Rohm، اسکات میدانست که چگونه این کار را انجام دهد.
لذت و نوعی خلاقیت در وجود او دیده میشد. انگار که او بارها این نوع از زندگی را زیست کرده است. من فکر میکنم که او یک مادر بسیار قانع کننده و دوست داشتنی را در طول فیلم به تصویر کشید.
پس از دههها اسارت، سرانجام سارا فرار میکند، و خانوادهاش واقعیت ویرانگر اوضاع و احوال او را در آن 20 سال میآموزند. چیزی که درست زیر پای آنها اتفاق افتاده است و احتمالاً به آنها نشان میدهد تا نقش خود را در این واقعه در نظر بگیرند.
بخشی از چگونگی شکل گرفتن یک هیولا توسط افرادی است که به آن فرد نزدیک هستند و علائم را نادیده میگیرند و به آن آدم اجازه میدهند درست در مقابل آنها رشد کند. این فیلم در مورد سو استفاده خانوادگی و آزار نسلی و عدم پاسخگویی در مورد سو استفاده صحبت میباشد.
جنبهای از این فیلم برای کاوش بسیار مهم بود، یعنی رابطه بین جولی فیشر (که نقش مادر سارا را بازی میکند)، که به عشق همسرش بسیار نیاز دارد. او مایل است از هر چیزی برای حفظ زندگی و سبک زندگی خود غافل شود.
به همین دلیل، همه این زنان پتانسیل دادنِ رشد به یک هیولا را برای تبدیل به یک مریض جنسی، یک فرد بدرفتار، یک متجاوز دارند.
بنابراین، با نگاهی به این نوع از سو استفادههای خانوادگی و رازهایی که برای حفظ بقاء در آن موقعیت در خود نگه میداریم؛ باعث میشود زندگی خود را وارونه جلوه دهیم. من در این فیلم منشاء مشکلات را در همین مسئله میدانم. ما باید این نوع از سوءاستفادهها را از بین ببریم و برای ریشه کن کردن آنها تلاش کنیم.
بازی در چنین نقشهای پیچیده ای برای ستارگان، به خصوص اسکات که نمودار شخصیت آن در فیلم از یک نوجوان پر جنب و جوش به یک مادر زندانی تبدیل شده است، چالش برانگیز بوده است. حال اجازه دهید شما را با بازیگران فیلم دختری در زیرزمین آشنا کنیم.
استفانی اسکات در نقش سارا
استفانی اسکات جوانی با استعداد که در تلویزیون هم کار کرده است. او شاید بیشتر بخاطر بازی در فیلم “Insidious: Chapter 3” شناخته شود که در آن همه پتانسیل شخصی خود را در عالم بازیگری نشان داده است. استفانی خواننده و موسیقی دان با استعدادی است.
او یک ستاره است. او دارای آن توانایی، آن عمق، آن بلوغ، آن مخزن عاطفه، آن ترس مورد نیاز برای این فیلم بود. او این توانایی را دارد که خیلی راحت با احساسات شخصیت جدید خود را وفق دهد. او این کار را آسان به نمایش میگذارد. استفانی با هوشیاری نقش بسیار سختی را پذیرفت. او حتی از خودش بچه ندارد، نقش مادری باورنکردنی را بازی کرد. در حالی که بسیار جوان بود.
جاد نلسون در نقش دان
جاد نلسون در نقش دان، پدر آشفته و سلطه گر سارا را بازی میکند که وی را در زیرزمین خانه خانوادگی آنها زندانی میکند. جاد نلسون، بازیگری را از دهه 1980 آغاز کرد. از نقشهای او میتوان به “The Breakfast Club” و “St. Joel Schumacher” اشاره کرد. جاد نلسون با بازی در فیلم ” Suddenly Susan” نیز مشهور است.
جولی فیشر در نقش ایرن
جولی فیشر در فیلم “دختری در زیرزمین” نقش مادر سارا، ایرنه را بازی میکند. او دختر خواننده افسانهای هالیوود ادی فیشر و نماد سرگرمی کانی استیونز است. کری فیشر فقید خواهر ناتنی جولی بود. جولی برای دهها سال در ژانر کمدی چهرهای آشنا بود. از اعتبارات سینمایی جولی می توان به “ماسک” اشاره کرد.
الیزابت روح اولین کارگردانی خود را با فیلم “دختری در زیرزمین” انجام میدهد. لزلی گریف، مانو بویر و باربارا مارشال که فیلمنامه را نیز نوشتند به عنوان تهیه کنندگان اجرایی هم فعالیت میکنند.