- جواد ساداتی نژاد ، وزیر رئیسی در دادگاه فساد چای دبش (عکس)
- شکوری راد: خاتمی بهترین کارنامه را در تاریخ جمهوری اسلامی از خود به یادگار گذاشته است
- جزئیات جدید از رسیدگی به پرونده جمعه زاهدان
- دستور دادگستری اصفهان درباره محسن رنانی
- «تهرانتایمز» نظر رهبر انقلاب درباره جانشینی پسران خود را منتشر کرد
- بیژن زنگنه: سعید جلیلی بگوید رابطه بابک زنجانی با ستاد ایشان چیست؟/ مجرم محکوم به اعدام را تبدیل به قهرمان ملی کرده اند، شرم آور است
- حسن روحانی: شورای عالی امنیت ملی هیچ مصوبه ای درباره خاتمی ندارد
- قدرت نمایی حشدالشعبی در شط العرب (تصاویر)
- شاپور بختیار در مقام نخست وزیر: چطور می توانید طرفداران آقای خمینی را با کمونیست ها یکی بدانید؟
- واکنش امام به تجمع دوباره موتورسواران خودسر
شکوری راد: خاتمی بهترین کارنامه را در تاریخ جمهوری اسلامی از خود به یادگار گذاشته است
عضو هیأت رئیسه جبهه اصلاحات با اشاره به اینکه آقای خاتمی رئیس جمهوری است که بهترین کارنامه را در تاریخ جمهوری اسلامی از خود به یادگار گذاشته است، گفت: 51 درصد از مردم که اصلا در انتخابات شرکت نکردند هم موضوع وفاق هستند و مطالباتی دارند. آنها با رأی ندادنشان به نوعی ابراز نظر داشته و نارضایتی خودشان را ابراز کردند. این نارضایتیها باید برطرف شود تا کشور بتواند به وفاق مؤثر دست پیدا کند. اگر حتی دو جناح هم با همدیگر وفاق کنند، این وفاق هنوز ناقص است. البته در همین وفاق جناحها هم عادلانه رفتار نشده است. یعنی سهم نیروهای شکستخورده در انتخابات بعضا دارد از سهم نیروهای پیروز در انتخابات بیشتر میشود و باز هم دارند زیادهخواهی میکنند.
مشروح گفتوگوی خبرنگار جماران با علی شکوری راد را در ادامه میخوانید:
تحلیل شما از ماجرای پیش آمده برای آقای خاتمی در سالگرد ارتحال آیتالله هاشمی رفسنجانی چیست؟ این نوع رفتارها چه تأثیری میتواند بر فضای وفاق ملی داشته باشد که رئیس جمهور و دولت به آن تأکید دارند؟
در حقیقت ممانعت از حضور آقای خاتمی در مراسم افتتاح بیمارستان آیتالله هاشمی رفسنجانی نوک کوه یخ نابسامانی حکمرانی در ایران است. یعنی انبوهی از بحرانها و مشکلات در اداره امور کشور وجود دارد که این یک نمادی از آن است. یک سردرگمی در نظام تصمیمگیری وجود دارد و اصلا معلوم نیست منطق و هدف این تصمیم چیست، چه کسی دارد این کار را میکند و با این کار به چه نتیجهای میخواهند برسند. آیا اثرات اجتماعیاش را ارزیابی کردهاند یا نکردهاند؟! به خصوص در شرایطی که دکتر پزشکیان الآن با شعار «دعوا نکنیم» و «وفاق» عهدهدار اداره امور کشور شده، این کار چه معنا دارد؟
بدتر از همه اینکه من شنیدهام در این مورد خاص وزارت اطلاعات مانع شده و اگر این باشد که دیگر فاجعه است! یعنی اگر این خبر صحت داشته باشد که وزارت اطلاعات مانع از حضور آقای خاتمی شده فاجعه و نشان دهنده آشفتگی در دولت است. به دلیل اینکه در یک مراسمی که رئیس جمهور شخصا در آن حضور دارد، یک زیرمجموعه از دولت در مورد این مراسم تصمیم میگیرد و مانع از حضور رئیس جمهور اسبق میشود که قطعا بدون اطلاع رئیس جمهور حاضر بوده و نشان دهنده آشفتگی و گسیختگی در سیستم مدیریت کشور است.
این بحث مدیریتی بود، اما از نظر سیاسی این کار اصلا پیام روشن و معناداری ندارد و کاملا به ناامیدیها دامن میزند. به هر حال آقای خاتمی رئیس جمهوری است که بهترین کارنامه را در تاریخ جمهوری اسلامی از خود به یادگار گذاشته؛ هم از نظر اقتصادی و هم از نظر اینکه آنقدر افق روشن و شرایط مهیا شده بود که در انتهای دوره ایشان سند چشمانداز 20 ساله نوشته شد و به امضای رهبری نظام رسید. بر اساس این سند سال آینده که 1404 هست، ایران میبایست کشور اول منطقه باشد. یعنی آنقدر شرایط آماده، مهیا و امیدبخش بود که اهداف آن سند چشمانداز باورپذیر بود.
ولی متأسفانه به علت سوء مدیریت و حکمرانی طی این مدت 20 سال نه تنها به اهداف سند چشمانداز نرسیدهایم، بلکه صاحبنظران میگویند که نسبت به سال 1384 که پایان دوره خاتمی بود، 10 سال عقبگرد داشتهایم. به این دلیل که در روند اداره کشور اهداف این سند به درستی تعقیب نشده و زمینه اجرای برنامههایی که در آن پیشبینی شده بود، فراهم نشده است و لذا ما این سیر منفی را داشتهایم.
به هر حال آقای خاتمی نماد شرایط سال 84 است و ما امسال در 1403 نسبت به آن موقع 10 سال عقبتر هستیم و حالا ممانعت میکنیم که آن نماد برای افتتاح یک بیمارستان حضور پیدا کند. این نشان دهنده آشتفگی، سردرگمی و گسیختگی در اداره کشور است.
به نظر میرسد محدودیتهای آقای خاتمی از سال 89 در کنار حصر آقایان موسوی و کروبی شروع شد. الآن که رئیس جمهور رسما اعلام میکند که حصر آقای کروبی برداشته شده، میتواند به معنای آرامش فضای سیاسی کشور و دور شدن از تنشهای گذشته باشد. اما عملا شاهد هستیم که محدودیتهای آقای خاتمی پا بر جا هستند. به نظر شما این رفتار تناقضآمیز به لحاظ سیاسی چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
این تعارضات و تناقضات مربوط به این یک مورد نیست و خیلی جاهای دیگر هم این تعارضات و تناقضات هست. یعنی رئیس جمهور به عنوان کسی که مسئول اداره کشور است، سهمش از قدرت خیلی کمتر از چیزی است که طبق قانون اساسی باید باشد. البته حصر آقای کروبی در عمل برداشته نشده و سر جایش هست.
اخیرا مصاحبهای از آقای شمخانی منتشر کردهاند که هفت سال پیش انجام شده است. آقای شمخانی در آن مصاحبه میگوید ما در شورای عالی امنیت ملی هیچ دغدغه امنیتی در مورد محصورین و حصر نداریم. این حرف ایشان یعنی در آن زمان حصر هیچ موضوعیت امنیتی نداشته است. ولی پس از تصمیم اولیه شورای عالی امنیت ملی به هر دلیل، از هفت سال پیش که دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی اعلام کرده دغدغه امنیتی وجود ندارد، حصر ادامه پیدا کرده است. در حالی که وقتی موضوعیت امنیتی نداشته اساسا سوژه شورای عالی امنیت ملی نبوده که تصمیم اولیه ادامه پیدا کند و ادامه حصر حتی با منطق خودشان بلاوجه بوده است.
این هفت سال حصر بر مبنای چه چیزی ادامه پیدا کرده است و اکنون بر اساس کدام دغدغه امنیتی ادامه دارد؟! وقتی دغدغه امنیتی وجود ندارد، خود به خود تصمیم شورای عالی امنیت ملی بلاوجه و کأن لم یکن است. یعنی شورای عالی امنیت ملی در جایی میتواند تصمیم بگیرد که دغدغه امنیتی وجود داشته باشد؛ محدودیت و محرومیتی که مبتنی بر دغدغه امنیتی نبوده، بر چه اساسی هفت سال ادامه پیدا کردهاست؟! چه کسی پاسخگوست و پاسخش چیست؟ دو نفر از بزرگان مملکت در حصر باقی ماندهاند و مردم هم از این حصر آزرده خاطر هستند؛ در حقیقت این حصر نماد تقابل حاکمیت با حقوق شهروندی و اجتماعی شده است.
با این دست مایه که دولت چهاردهم دولت وفاق ملی است، توجه به اصولگرایان در این دولت توجیه میشود. اما به نظر میرسد آن طور که باید و شاید مسائل جناح اصلاحطلب در این دولت مورد توجه قرار نمیگیرد. شما با این فرضیه موافق هستید که اصلاحطلبان در این دولت کمرنگ هستند؟
«وفاق» که الآن به عنوان شعار دولت مطرح است، همان طور که آقای دکتر پزشکیان روز پنجشنبه در همایش وفاق گفتند، اول به عنوان یک بحث خیلی سادهای تحت عنوان «دعوا نکنیم» مطرح شد. معنایش این بود که برای ساختن کشور نیاز به همگرایی و همافزایی توانها و نیروها داریم؛ اینها را صرف همدیگر نکنیم که هدر برود، اینها را همجهت کنیم که در راستای ساختن، توسعه و آبادانی کشور و رفاه مردم باشد.
این مفهوم شعار اولیه دکتر پزشکیان بوده است. البته شعار «دعوا نکنیم» هم بعد سیاست داخلی و هم بعد سیاست خارجی دارد. اما چیزی که اکنون تبدیل به شعار وفاق و در سیاست داخلی تئوریزه شده این است که کل جامعه را در بر بگیرد و نه فقط جناحهای سیاسی را. اکنون کل جناحهای سیاسی موجود در حاکمیت زیر 50 درصد هستند. یعنی کسانی که در انتخابات شرکت کردند، به 50 درصد نرسیدند؛ و این جناحهای سیاسی برآمده از آن 49 درصدی است که در انتخابات شرکت کردند. تازه بعضی از آن 49 درصد هم چه بسا به این جناحها رأی نداده باشند. ولی 51 درصد از مردم که اصلا در انتخابات شرکت نکردند هم موضوع وفاق هستند و مطالباتی دارند. آنها با رأی ندادنشان به نوعی ابراز نظر داشته و نارضایتی خودشان را ابراز کردند. این نارضایتیها باید برطرف شود تا کشور بتواند به وفاق مؤثر دست پیدا کند. اگر حتی دو جناح هم با همدیگر وفاق کنند، این وفاق هنوز ناقص است. البته در همین وفاق جناحها هم عادلانه رفتار نشده است. یعنی سهم نیروهای شکستخورده در انتخابات بعضا دارد از سهم نیروهای پیروز در انتخابات بیشتر میشود و باز هم دارند زیادهخواهی میکنند.
یعنی کسانی که سالها در مصدر قدرت بودند و با شعار خالصسازی و حذف منتقدین همه قدرت در اختیارشان بوده و هیچ گلی هم به سر این مملکت نزدند، حالا باز هم دارند زیادهخواهی میکنند. در شرایطی که ملت به آنها رأی ندادند و آنها را پس زدند، همچنان سهمهای بیشتری در عرصه حاکمیت میخواهند که این اصلا منطقی و قابل قبول نیست و زیادهخواهی است.
اما نکتهای هم که من عرض کردم، شعار «دعوا نکنیم» یعنی هم در عرصه سیاست داخلی دعوا نکنیم و سعی داشته باشیم که نیروها را همجهت کنیم تا بتوانیم کارهای بزرگ انجام بدهیم و هم در عرصه سیاست خارجی دعوا نکنیم و با تمام کشورها و کنشگران عرصه بینالملل گفتوگو و مفاهمه کنیم تا بتوانیم منافع ملی خودمان را تأمین کنیم.
الآن «دعوا نکنیم» در سیاست داخلی به وفاق تبدیل شده و وفاق هم با این تعارضات داخلی مواجه شده که باید آنها را حل کرد. البته به نظر من «وفاق» شعار درستی است؛ جزئی از مؤلفههای حکمرانی خوب است. حکمرانی خوب هشت مؤلفه دارد و یکی از آنها وفاق است. آقای پزشکیان وفاق، عدالت و کار کارشناسی را سه شعار اصلی خود قرار داد و با همین سه شعار میشود مملکت را از این ورطه بیرون آورد و افقهای آینده را روشنتر ترسیم کرد.
در عرصه سیاست خارجی هم شعار دعوا نکنیم موضوعیت دارد. الآن ما در عرصه بینالملل مواجه هستیم با قدرتهایی که تعیینکننده هستند. تقریبا به لحاظ اقتصادی و سیاسی، نیمی از قدرت جهان در اختیار آمریکا است و بقیه جهان از جمله اروپا، روسیه و چین را روی هم بگذاریم، اینها هم نیم دیگر را تشکیل میدهند. البته خیلی خوب است که با اروپا، روسیه، چین و کشورهای دیگر گفتوگو داشته باشیم و مناسبات خودمان را با آنهابرقرار کنیم و دنبال منافع ملی خودمان باشیم؛ ولی این کفایت نمیکند.
ترامپ هنوز نیامده دارد مطرح میکند که کانادا ایالت پنجاه و یکم آمریکا بشود، گروئلند باید در اختیار آمریکا قرار بگیرد و در مورد مکزیک هم همین حرفها را زده است. آمریکایی که مطلق العنان شده و هر کاری دلش میخواهد میکند را ما نمیتوانیم نادیده بگیریم و بگذاریم هر کاری دلش میخواهد بکند. ما برای مهار آن حتما باید با آن گفتوگو کنیم تا بتوانیم منافع خودمان را محافظت و تأمین کنیم. این حرف که ما با آمریکا مذاکره نمیکنیم و استدلالهایی که برای آن میشود، افکار عمومی را متقاعد نمیکند.
چون ما چند ده سال «عدم مذاکره» را تجربه کردهایم و نتایجش را امروز مردم با پوست و گوشتشان دارند احساس میکنند. مذاکره محدود را هم در برجام تجربه و اثرات مثبتش را در دو سالی که برجام اجرا شد، دیدیم.
شرایط سخت اقتصادی که ما امروز گرفتارش هستیم و افق آیندهای که از بین رفته را باید بتوانیم تغییر داده و ترمیم کنیم. برای ترمیم اینها نیاز به گفتوگو هست و معنای گفتوگو هم خودباختگی و تسلیم نیست. ما میتوانیم با هر کسی که در ترسیم آینده جهان میتواند نقشآفرین باشد، گفتوگو داشته باشیم و منافع ملی خودمان را در آن گفتوگوها دنبال کنیم. نباید از گفتوگو ترس و واهمه داشته باشیم و باید اعتماد به نفس لازم را برای گفتوگو بروز بدهیم و در این عرصه قدم پیش بگذاریم تا بتوانیم شرایطی که بر کشور ما حاکم شده را تغییر بدهیم و یک افق روشنی پیش چشم مردم بیاوریم.
رهبری هم، قدرت سخت و قدرت نرم را تفکیک کردند. ما در عرصه قدرت سخت دچار چالشهای زیادی خواهیم بود، ولی در عرصه قدرت نرم خیلی حرف برای گفتن داریم و میتوانیم داشته باشیم. این را در زمان وقوع انقلاب اسلامی و در دوره اصلاحات تجربه کردهایم که چگونه جهان به ما احترام میگذاشت و به حرفهای عدالتطلبانه و حقطلبانه ما توجه میکرد و یا به پیشنهاد گفت و گوی تمدنهای آقای خانمی پاسخ مثبت داد. ما عزت ناشی از قدرت نرم را در آن دوران تجربه کردیم. ما باید بیشتر به قدرت نرم خودمان توجه و تکیه کنیم و آن را در عرصه بینالملل به منصه ظهور برسانیم.
جاهایی که قدرت نرم به منصه ظهور و نتیجه میرسد، پشت میز گفتوگو و در نهادهای بینالملل است. اگر ما از گفتوگو سر باز بزنیم، در حقیقت داریم فرصتی را میسوزانیم که میتواند برای ما دستاورد داشته باشد؛ نباید این فرصتها را بسوزانیم.