- زمانبندی خاموشیها و قطع برق استان کرمانشاه امروز یکشنبه ۲۶ مرداد
- تزریق واکسن آنفلوآنزا برای چه افرادی ضروری است؟
- پشت پرده قتل دلخراش ایلیا
- پروفسور هرمز شمس درگذشت
- اسماعیل رستم زاده درگذشت
- ماجرای بستهشدن جاده فیروزکوه توسط چند خودروی لاکچری + عکس
- اطلاع از برنامه خاموشیها و قطع برق در تهران امروز جمعه ۲۴ مرداد ماه + لینک
- برنامه خاموشیها و قطع برق در تهران امروز پنجشنبه ۲۲ مرداد + لینک
- برنامه زمانی خاموشیها و قطع برق استان کرمانشاه امروز شنبه 25 مرداد
- برنامه زمانی خاموشی و قطع برق در استان کرمانشاه امروز جمعه 24 مرداد
معمای سرنوشت جسد دختر نوجوان در خیابان
پیدا شدن جسد دختری نوجوان در یکی از خیابانهای مهرشهر کرج معمای جنایی پیچیدهای را پیشروی پلیس قرار داد.
پیدا شدن جسد دختری نوجوان در یکی از خیابانهای مهرشهر کرج معمای جنایی پیچیدهای را پیشروی پلیس قرار داد.
به گزارش ایران، صبح روز چهارشنبه سیام مهرماه سال جاری رفتگر شهرداری در حالی که مشغول جارو کشیدن خیابان سهرابیه واقع در مهرشهر کرج بود، با جسم بیجان پیچیده شده در پتویی کنار خیابان برخورد کرد. وی که بشدت ترسیده بود، بلافاصله پا به فرار گذاشت و با داد و فریاد رهگذران را خبر کرد.
خیلی زود ماجرای این جسد به مرکز 110 کرج اطلاع داده شد و پلیس بعد از 10 دقیقه خود را بالای سر جسد رساند و خود را در برابر جسد دختری دید که بیسر بوده و بلوز سفید و شلوار راهراه سیاه و سفید به تن داشت.
وقتی بازپرس ویژه قتل کرج همراه تیم تخصصی از پزشکی قانونی به معاینه جسد دختر ناشناس پرداختند، پی بردند جسد ناشناس متعلق به دختری 14 تا 16 ساله بوده که در جای دیگری کشته شده و عاملان جنایت جسد را پتوپیچ کرده و در سهرابیه کرج رها کردهاند.
تیم تحقیق همزمان با انتقال جسد دختر نوجوان به پزشکی قانونی به بررسی پرونده دختران گمشده پرداختند تا در صورت مشابهت سنی خانواده این قربانی را شناسایی کنند و بتوانند ردپایی از روابط اجتماعی قربانی جنایت به دست آورده و به سرنخی از عاملان جنایت فجیع برسند.
یکی از مردان در مهرشهر کرج که بشدت از دیدن این صحنه دلخراش ترسیده و احساس ناامنی میکرد، خواستار رسیدگی هرچه زودتر پلیس و دستگاه قضایی شد.
وی گفت: در محدوده سهرابیه فروش مخدرهای صنعتی بخصوص شیشه و همچنین هروئین زیاد است و نگران سلامتی خانوادههایمان هستیم.
مرد رفتگر نیز در صحنه پیدا شدن جسد به گفت: وقتی به پتو نزدیک شدم، تصور میکردم با یک کارتنخواب مواجه خواهم شد و میخواستم تقاضا کنم بیدار شده و به جای دیگری برود اما با دیدن پتوی خونآلود با نگرانی گوشهای از آن را باز کردم و وحشتناکترین صحنه زندگیام را دیدم.
وی افزود: خیلی ترسیده بودم، نمیدانستم چه کنم، با داد و فریاد همسایهها را خبر کردم. آنها که میدیدند ترسیدهام، آرامش به من دادند و بعد با پلیس 110 تماس گرفتند.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.