- شهید صیاد خدایی کیست؟ و چگونه ترور شد؟ / محسن لنگرنشین کیست؟
- حکم پرونده باغ ازگل و حوزه علمیه کاظم صدیقی صادر شد
- بعد از وزیر راه، استیضاح این وزیر نیرو هم کلید خورد
- خودسرهای نهادی و موج جدید توقیف خودرو و گشت ارشاد: وزارت کشور کجاست؟
- تذکر ۱۲۶ نماینده به وزیر دفاع برای اجرای کامل قانون متناسب سازی حقوق بازنشستگان لشکری و نیروهای مسلح و اصلاح احکام
- سخنگوی دولت: احتمال خرابکاری در حادثه بندر رجایی رد شد
- توصیف ویتکاف از دیدارهایش با مقامات ایران
- قوه قضائیه: محسن لنگرنشین، جاسوس ارشد موساد و پشتیبان ترور شهید صیادخدایی، اعدام شد
- انتقاد دوباره جمهوری اسلامی به صداوسیما: کجای کار هستید؟
انتقاد دوباره جمهوری اسلامی به صداوسیما: کجای کار هستید؟
ماجرای بندرعباس داستانی پُرغصه است که نیاز به بررسی دقیق و همهجانبه دارد. نهادهای مسئول باید با تمام توان و دقت به این موضوع پرداخته و هیچ جزئیاتی را نادیده نگیرند تا حقیقت بهطور کامل روشن شود.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: ماجرای بندرعباس، از آن قصههای پُر غُصهای است که از زوایای مختلف باید خواند و بازخواند. هیچ لایهای نباید از نظر دور بماند و حتی یک صفحه هم نباید ناخوانده، ورق بخورد.
نهادهای مسئول در جایگاههای مختلف، به ویژه امنیتی و قضایی باید با همه ظرفیت و توان بدان بپردازند و نه مو را که پیچش مو را هم باید به حساب آورند.
مهمتر از همه، بازسازی اعتماد عمومی است. آنچه در این ماجرا تجربه کردهایم حکایت از "بیاعتمادی ناخودآگاهِ جمعی" داشت. بیاعتمادی به اخبار رسمی و رسانههای رسمی. کاهشِ سرمایه اجتماعی رسانهها، البته یک شبه اتفاق نیفتاده است. شتاب این کاهش هرچند چند برابر افزایش اعتماد است اما سازه افکار عمومی، پلاسکو نیست که یک دفعه فرو بریزد. اتفاق افتاده است تا جایی که "ناخودآگاه" ما چنان به تصرفِ باورهای منفی شده است که "خودآگاهِ" ما هم تعجب میکند!
برای رفع این سوء اثر و احیای مرجعیت خبری رسانههای صاحب شناسنامه و رسانه نگارانِ شناسه دار، راه درازی در پیش داریم. این راه را هم با بگیر و ببند، نمیشود پیمود. شاید بتوان دست و قلم برخیها را بست اما گره افتاده در ذهن مردم را نمیتوان گشود. راه، اطلاعرسانی صریح و صادق و شفاف و اعتماد آفرین است.
آنچه از کف جامعه میتوان فهمید و حتی گزارش داد این است که ما فرصت "روایت اول" را خیلی ساده از دست میدهیم. وقتی دیگران اذهان عمومی را تصرف کردند تازه برای آزادسازی آن میخواهیم تلاش کنیم. معلوم است که موفقیت چنان نخواهد بود که شکستِ ما را جبران کند. این را مسئولان محترم که گاه بر پسند منع خبر، طرح میدهند باید بدانند که دورِ خبر هم نمیشود دیوار کشید. خبر، لیز و حصر ناشدنی است. نمیتوان نگفت. نگویی، میگویند. درستش را دقیق سازی شده اطلاعرسانی نکنی، غلطش را به گوش همه چنان میرسانند که آن را درست بپندارند. بله، خبر را نمیشود در گاوصندوق گذاشت.
هر ماجرایی خود به لحظه اتفاق، خبر میشود. در اسکله هم اول از همه خود دود به هوارفته میشود خبر اول حتی اگر هیچ خبرنگاری بدان نپردازد. بعد این است که رسانهها باید بیایند و لایههای بعد را ورق بزنند. تعلل رسانههای رسمی، جا را برای میدانداری شبه رسانههای سمی باز میکند. شایعه جای خبررا میگیرد. بدانند و بدانیم شایعه مثل کرونا نیست که برایش واکسن بسازند. سرطان است آن هم از نوعِ بدخیم آن که به سرعت به همه جامعه "متاستاز" میکند. این "فراگستری" چنان است که جایی برای بنشینیم و برنامهریزی کنیم که چه بگوئیم و چه نگوئیم، نمیگذارد. باید همپای حادثه، خبرهای صحیح، صریح و سریع به جامعه منتقل شود. چنین نکنیم، چنان خواهند کرد که مردم ما خبرهای خانه خود را از رسانههای بیگانه بگیرند. نه رسانههای حرفهای و صادق که از رسانههای بیمار. اینها هم هر خبرشان، شبکهای از ویروس را وارد ذهن مخاطب خواهد کرد. در این میان صدا و سیما که بودجهاش سر به فلک میکشد، باید خط مقدم اطلاعرسانی باشد. همه ما در فرایند خبررسانه به موقع باید همت کنیم تا از دل تهدید به فرصت راه باز کنیم.
