- عاشق زن ایرانی، نقشه حمله اسرائیل به تهران را لو داد: پهپادهای اسرائیلی از مسیر جمهوری آذربایجان به ایران آمدند
- انتقاد از تندروها: سالها با تضعیف دیپلماسی، کشور را به این روز انداختید
- دختر سرلشکر شهید شادمانی: پدرم در تعقیب و گریز مستقیم با رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند نه بمباران هوایی
- ادعای روبیو: ایران از چین، روسیه و نیروهای نیابتیاش درخواست کمک کرد، آنها امتناع کردند / حتی کرهشمالی درباره تهران احتیاط میکند!
- تذکر محمد مهاجری به علم الهدی
- صداوسیما، عراقچی را هم سانسور کرد!
- سارق موتور سیکلت مرحوم حمیدرضا روحی عذاب وجدان گرفت
- مصاحبه صریح جواد موگویی با عباس عراقچی: ماجرای سو تفاهم در تعیین زمان آتشبس ایران و رژیم اسرائیل چه بود؟! / ما در مذاکرات فریب خوردیم؟! / ماجرای ترور وزیر امورخارجه در طول جنگ ۱۲ روزه
- صالحی: افرادی نگران شدند که من چیزی را [در برجام] واگذار کردم؛ نامه نوشتند به آقا / بعد از برجام دیدند آنچه آنها گفته بودند متوقف میشود، متوقف نشد / بعضی آقایان میگویند برو همه چیز را بگیر و هیچ چیز نده؛ اگر خودتان میتوانستید که چند سال داشتند مذاکره میکردید و [انجام میدادید]؛ [فقط] به تحریمها اضافه کردید
- روبیو: مذاکرات با ایران به مسیر خود باز خواهد گشت
آقایان! کرملين قبله ما نيست

مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
در تيرماه گذشته هنگامي که خبر به رسميت شناخته شدن حکومت خودخوانده طالبان بر افغانستان توسط دولت روسيه منتشر شد، هشدار داديم مبادا دولت جمهوري اسلامي ايران از کرملين و پوتين تبعيت کند و درصدد به رسميت شناختن حاکميت طالبان برآيد.
دلايل زيادي براي نادرست بودن هر اقدامي از ناحيه جمهوري اسلامي ايران براي به رسميت شناختن حکومت خودخوانده طالبان وجود دارند که در ادامه به بعضي از آنها اشاره خواهيم کرد ولي قبل از آن لازم است تأکيد کنيم که روسيه تفاوت زيادي با ايران دارد و همين تفاوت است که پوتين و کرملين را به سوي در آغوش گرفتن طالبان کشانده است.
پوتين با اين کار، در حال عمل کردن به وصيت پطر کبير است که اخلاف خود را به تلاش براي رسيدن به آبهاي گرم سفارش کرده بود. روسها قبلاً نيز در قالب اتحاد جماهير شوروي با ارتش سرخشان افغانستان را اشغال کردند تا به بخشی از همان وصيت عمل کنند و با مقاومت مردم افغانستان مواجه و مجبور شدند با خفت تمام اين کشور را ترک نمايند.
براي روسيه و ساکنان کرملين مهم نيست مردم افغانستان درباره آنها چگونه فکر ميکنند. روسها در جريان اشغال افغانستان که از 1358 تا 1368 به مدت 10 سال طول کشيد، دهها هزار نفر از سربازان، افسران و مردم عادي اين کشور را به خاک و خون کشيدند و ويرانيهاي زيادي به بار آوردند. مردم افغانستان از جنايات روسها خاطرات بسيار تلخي دارند و هرگز حاضر نيستند آنها را ببخشند. براي روسها هم مردم افغانستان مهم نيستند، آنها فقط به منافع خود ميانديشند که در حال حاضر آن را در وجود طالبان ميبينند.
روسها در 4 سال گذشته يعني در دوران سلطه جديد طالبان بر افغانستان همواره اين گروه را تروريست دانستند و از خطر تروريسم ناشي از حاکميت اين گروه در مجاورت روسيه و متحدين آسياي ميانه خود ابراز نگراني کردند. اينکه همين روسها حالا موضع خود را تغيير داده و حاکميت همين گروه را بر افغانستان به رسميت شناختهاند، شگردي است که مطامع اقتصادي و باز کردن بخشي از راه براي دستيابي به آبهاي گرم را دربردارد.
براي روسها اصلاً مهم نيست که مردم افغانستان چه ميگويند و چه ميخواهند و آيا طالبان براساس آراء مردم به حکومت رسيده يا با زور سرنيزه؟ ساکنان کرملين در روابط خارجي کشورشان حاضر نيستند ضوابط دموکراسي و موازين حقوق بشري را در نظر بگيرند. بنابراين، آنچه براي روسها در روابط خارجي اصالت دارد تأمين منافع روسيه بدون در نظر گرفتن حقوق مردم کشورهاست. اين، روشي است که نه با حقوق ملتها سازگار است، نه با قوانين و مقررات بينالمللي و نه با معيارهاي مورد قبول نظام جمهوري اسلامي.
متأسفانه افرادي در وزارت امور خارجه کشورمان اين روزها تلاش خطرناکي را براي قانع کردن وزير و در نهايت دولت براي به رسميت شناختن حکومت خودخوانده طالبان آغاز کردهاند تا جائي که دو روز پيش رئيس جمهور پزشکيان براي سفر به افغانستان و گشودن فصل جديدي از رابطه با اين گروه اعلام آمادگي کرد! اين اقدام، علاوه بر اينکه با معيارهاي مورد قبول نظام جمهوري اسلامي در تضاد است، با موضع اعلام شده توسط مقامات ارشد نظام نيز منافات دارد. از مرداد 1400 که گروه تروريستي طالبان در نتيجه تباني با آمريکا و براساس موافقتنامه 400 صفحهاي دوحه حکومت را در افغانستان در دست گرفت، تاکنون همواره موضع مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران اين بوده و هست که فقط دولتي را در افغانستان به رسميت خواهيم شناخت که برآمده از آراء عموم مردم باشد. اين سخن را رهبري و رياست جمهوري در سالهاي گذشته همواره به زبان آوردند و موضع کاملاً درستي است که استمرار دارد و مورد قبول ملت افغانستان است. بنابراين، تشکيل جلسه با هدف بررسي اين موضوع که حکومت خودخوانده طالبان به رسميت شناخته شود يا نه، اقدامي کاملاً انحرافي و خلاف موضع صريح مسئولان ارشد نظام است.
نکته قابل تأمل ديگر اينکه سلطه فاقد سازوکار قانوني طالبان بر افغانستان با حقوق ملتها سازگاري ندارد و تمام قوانين و مقررات بينالمللي آن را نفي ميکنند کمااينکه قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي نيز ملتها را معيار اصلي حاکميت ميداند و هرگونه سلطه فاقد پشتوانه مردمي بر کشورها را نفي ميکند. بر اين اساس، جمهوري اسلامي ايران نميتواند حکومت خودخوانده طالبان بر افغانستان را به رسميت بشناسد همانگونه که مجامع بينالمللي و دولتها نيز حاضر نشدهاند آن را به رسميت بشناسند.
درخصوص ايران، عملکرد باجخواهانه و غيرقانوني گروه طالبان در 4 سال گذشته نيز يکي از عوامل مهمي است که نشان ميدهد هرگونه اقدامي براي به رسميت شناخته شدن حاکميت اين گروه توسط جمهوري اسلامي ايران، کاملاً انحرافي است. در طول 4 سال که از سلطه نامشروع طالبان بر افغانستان ميگذرد، عليرغم اينکه مسئولان ايراني تسهيلات زيادي براي اين گروه قائل شده و امتيازات زيادي به آن دادهاند، اين حکومت خودخوانده طالبان حاضر نشده بديهيترين حقوق قانوني ايران که حقابه هيرمند باشد را رعايت کند و در موارد ديگر نيز بر تضييع حقوق ايران پافشاري کرده است. اين واقعيتهاي تلخ بر افرادي که در وزارت خارجه کشورمان درصدد فراهم ساختن زمينه براي به رسميت شناختن حکومت خودخوانده طالبان هستند کاملاً روشن است و به همين دليل نميتوان به اين اقدام آنها خوشبين بود.
اگر اين اقدام را پيروي مخفي از کرملين ندانيم بايد در جستجوي پيدا کردن جواب اين سؤال باشيم که چه سودي از تلاش براي قرار دادن نظام جمهوري اسلامي در برابر مردم افغانستان با تثبيت حاکميت گروه قرونوسطائي طالبان نصيب اين افراد خواهد شد؟