- سود روسیه از میانجیگری بین ایران و غرب چیست؟
- نماینده ولی فقیه در سپاه: آمریکا و اسراییل طبق آیات قرآن، روایات و تاریخ، تسلیم محض ما را میخواهند
- واکنش رمضان زاده به حضور عراقچی در کمیسیون اصل ۹۰: وزارت خارجه تعطیل شده یا دیگر دیپلماسی بیفایده شده؟
- پیشنهاد نایبرییس مجلس خبرگان: بهجای جایزه صلح نوبل، جایزه نصرالله ایجاد شود
- سردار تنگسیری: نمیشود همه از تنگه هرمز نفت ببرند جز ایران!
- تشکر دوباره ترامپ از ایران
- فردای صلح، پرسشهای بیپاسخ
- دوربین مخفی جالب از کمک مردم به یک ارتشی و صحبت های احساسی تبادل شده (ویدئو)
- لاوروف: ایران تنها به یک دلیل گنجاندن بند اسنپبک در برجام را پذیرفت
- ترامپ: تهران ممنون!
فردای صلح، پرسشهای بیپاسخ
هم میهن- ولیالله شجاعپوریان: دو سال پس از تراژدی غزه و نسلکشی دلخراش، با دخالت رئیسجمهور آمریکا برای ایجاد صلح میان فلسطین و اسرائیل، توافقی هرچند متزلزل به دست آمده است. چند نکته در خصوص این توافق قابل تبیین است:
۱. چهار هدفِ پایان جنگ، خروج اشغالگران از غزه، ارسال کمک به آسیبدیدگان فلسطینی و آزادی و تبادل اسرا و گروگانها، مهمترین مفاد این توافق بود. مفادی که با هر ترتیبی مورد اجماع طرفین قرار گرفت و غالب کشورها نیز از آن استقبال کردند. بدیهی است با توجه به سوابق منازعات اسرائیل و فلسطین، این توافق نیز ممکن است در آیندهای دور یا نزدیک نادیده گرفته شود، اما از منظر اخلاقی، انسانی و دینی، باید از استقرار صلح و پایان کشتار مردم مظلوم غزه – بهویژه زنان و کودکان – خشنود بود.
۲. جای خالی جمهوری اسلامی ایران در روند مذاکرات صلحی که به این توافق منتهی شد، مشهود و قابل تأمل است. ایران در سه دهه اخیر با سیاستهای پرهزینه در حمایت از آرمان فلسطین، بیشترین سهم را در دفاع از مردم مظلوم داشته است. با این حال، نه تنها هیچ نقش مستقیمی در تحقق این توافق نداشت، بلکه در بیانیه مهم حماس نیز هیچ نامی از ایران برده نشد؛ جایی که حماس به صراحت از نقش آمریکا و شخص ترامپ در ایجاد صلح تشکر کرد. این واقعیت نشان میدهد که با وجود نیت خیر و پایداری در حمایت از مظلوم، بازنگری در شیوههای اثرگذاری و حضور فعالتر در مسیرهای دیپلماتیک منطقهای، ضرورتی اجتنابناپذیر است.
۳. امروز میتوان مروری دقیق بر چالشهای راهبردی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال موضوع فلسطین و بهویژه حادثه ۷ اکتبر داشت. در سالهای اخیر، استفاده از ظرفیت سیاست خارجی در راستای تحقق منافع ملی، خلق ثروت و توسعه کشور، گاه جای خود را به شعار و رقابتهای جناحی داده است. از همین رو باید از کسانی که در واکنش به حادثه ۷ اکتبر ابراز خوشحالی کردند پرسید: دقیقاً بابت چه چیز خوشحال بودند؟ در دو سال اخیر و پس از آن حادثه، تقریباً تمام فرماندهان مقاومت ترور شدند، بشار اسد سقوط کرد، لبنان به سمت کشورهای غربی گرایش یافت، فرماندهان رشید ایرانی به شهادت رسیدند، تأسیسات هستهای ایران آسیب جدی دید، هزاران نفر در غزه کشته و بیخانمان شدند، میلیاردها دلار ضرر و زیان به مردم ایران تحمیل شد و در نهایت نیز، بدون هیچ دستاورد قابل ذکری برای جبهه مقاومت، گروگانهای اسرائیلی آزاد شدند. این پرسش اساسی باقی میماند که دقیقاً برای کدام دستاورد نقل و نبات پخش شد؟
۴. دفاع از مظلوم در هر جای دنیا – چه در فلسطین و غزه، چه در چچن، اویغور، افغانستان یا قلب اروپا – وظیفهای اخلاقی و انسانی است. با این حال، آموزههای دینی و اخلاقی نیز بر عقلانیت، اعتدال و توجه به نسبت هزینه و فایده در هر اقدام تأکید دارند. کدام عقل سلیم میپذیرد کشوری برای کشوری دیگر تا این اندازه هزینه بدهد، آسیب ببیند، منزوی شود و در نهایت در مهمترین تصمیم آن کشور هیچ نقشی نداشته باشد؟ آیا با عبرت از هزینههای سنگینی که تاکنون پرداخت شده، نباید در اصول و روشهای سیاست خارجی بازنگری هوشمندانهای صورت گیرد؟
گره زدن هویت و حیثیت ملی به آزادی یا سرنوشت کشوری دیگر تا چه میزان منطقی و عقلانی است؟ اگر روزی مردم غزه و فلسطین به هر دلیل به همزیستی با اسرائیلیها تن دهند، تکلیف هزینههای سخت و سنگینی که ایران در این مسیر متحمل شده چیست؟ آیا عاقلانهتر نبود جمهوری اسلامی ایران، ضمن محکوم کردن رذالتهای رژیم صهیونیستی، مواضعی عالمانه، معتدل و متوازن اتخاذ میکرد تا به جای معرفی بهعنوان عنصری تقابلی، به میانجی مؤثر در تحقق صلح بدل شود؟
فردای صلح فلسطین و اسرائیل، پرسشهای بیپاسخ فراوانی پیشروی ما خواهد گذاشت؛ پرسشهایی که باید با نگاهی ملی، واقعبینانه و منصفانه به آنها پاسخ داد. صلح هرچند شکننده، فرصتی است برای بازنگری در مسیر طیشده؛ فرصتی برای برقراری توازنی میان آرمانگرایی، عقلانیت و منافع ملی.