- هجوم حفاران غیرمجاز به امامزاده ها در تعطیلات نوروز/ گنج یاب ها امامزاده عرب را گودبرداری کردند
- آب شرب انتقالی یزد به مدار برگشت / استاندار: شهروندان از برگزاری تجمع خودداری کنند / مجازات عاملان تعرض به خط انتقال آب در دستور کار است
- وضعیت قرمز صندوقهای بازنشستگی؛ بازنشستگان مخابرات و تامین اجتماعی، فرهنگیان بازنشسته و... 70 تجمع برگزار کردند!
- احکام فطریه: رقم دقیق زکات فطریه ۱۴۰۴ / زمان پرداخت و چه کسانی از آن معاف هستند؟
- مزرعه پرورش کروکودیل در ملایر (عکس)
- دعای وداع با ماه مبارک رمضان صحیفه سجادیه؛ + ترجمه و فضیلت
- محمود نیکویه درگذشت
- صدای جیغ زنی که در آتش میسوزد یا صدای اجنه؟/ «جنگل جیغ»، مکانی اسرارآمیز و وهمآلود در ایران
- اعلام مبلغ فطریه و کفاره در سال ۱۴۰۴
- دعای روز ۲۹ بیست و نهم ماه رمضان + ترجمه
زن جوان: شب عروسی از ازدواج با شوهرم پشیمان شدم
زن جوان گفت: ولی از همان شب عروسی ناگهان این اختلاف قد تو ذقم خورد. روز جشن من مجبور شدم کفش بدون پاشنه بپوشم تا تقریبا هم قد پوریا به نظر برسم. آن روز خیلی ناراحت بودم و حتی از ازدواج با پوریا پشیمان هم شدم.
زن جوان به خاطر کوتاه بودن قد شوهرش به دادگاه خانواده مراجعه کرد و درخواست طلاق داد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زن جوان با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد. این زن درخصوص علت آن به قاضی گفت: 8 ماه است که با پوریا ازدواج کرده ام. از همان روز اولی که پوریا را دیدم متوجه شدم که قدش از من کوتاه تر است. ولی آن زمان فکر نمی کردم که این مشکل بزرگی باشد و بخواهد مرا تا این حد عذاب بدهد.
وی ادامه داد: وقتی با پوریا در خیابان راه می رفتم متوجه می شدم که قدش از من کوتاه تر است و حتی اوایل کمی از این موضوع ناراحت شدم. ولی وقتی بیشتر با پوریا و خانواده اش آشنا شدم متوجه شدم که او از یک خانواده بسیار خوبی است و خودش پسر خوب و با اخلاقی به نظر می رسید. برای همین اصلا به اختلاف قدمان فکر نکردم و به او جواب مثبت دادم.
زن جوان گفت: ولی از همان شب عروسی ناگهان این اختلاف قد تو ذقم خورد. روز جشن من مجبور شدم کفش بدون پاشنه بپوشم تا تقریبا هم قد پوریا به نظر برسم. آن روز خیلی ناراحت بودم و حتی از ازدواج با پوریا پشیمان هم شدم.
وی بیان داشت: رفته رفته این موضوع برایم به یک کابوس بزرگ تبدیل شد. تا جایی که سعی می کردم اصلا با پوریا جایی نروم و کمتر در انظار عمومی دیده شویم. من با این مشکل نمی توانم کنار بیایم و می دانم که بعدها حتما با مشکل بزرگتری مواجه می شویم. خود پوریا هم موضوع را فهمیده و می داند که من به خاطر قد کوتاهش خجالت می کشم و دوست ندارم جایی با او بروم. برای همین تصمیم گرفته ام به دادگاه خانواده مراجعه کنم درخواست طلاق بدهم.
با پایان حرفهای این زن، قاضی عموزادی احضاریه ای برای شوهرش فرستاد تا در جلسه بعدی وی نیز در دادگاه حاضر شود.
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۸
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۵


پیشنهاد میکنم به روانشناس خوب مراجعه کنی








پاسخ ها

سارا
| 









نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.