- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
نامه یک کودک محروم روستایی
به نام خدا
ما روستای خود را دوست داریم،
ما در روستای محروم زندگی میکنیم، یعنی چیزهایی که همه جا دارند، ما نداریم.
خانههای ما از سنگ و گل ساخته شده که در آنها به سختی زندگی میکنیم.
اگر زلزله بیاید خانههای ما محکم نیست.
در این جا اگر کسی مریض شود نمیدانیم چه کار کنیم، چون راه روستایمان خیلی خراب است و نمیتوانیم او را به شهر برسانیم تا دکتر او را مداوا کند.
روستای ما روحانی ندارد و مسجد روستا هم خیلی خراب است.
ما در اینجا با بچهها به سختی درس میخوانیم چون کلاسهای ما خراب است و ما بچهها فکر میکنیم کسی به فکر ما نیست یا ما را دوست ندارد.
بعضی از پدر و مادرهای ما مریض هستند و پول ندارند که به شهر بروند تا خوب شوند.
ما بچه ها دوست داریم جایی برای ورزش داشته باشیم.
ما بچهها دوست داریم که روستای ما جاده داشته باشد.
پدرم میگوید از سال 42 میخواهند جاده درست کنند نمیدانم چرا درست نمیشود!
چند سال قبل صادق علینژاد که جوان بود توی همین جادهی خراب از بین رفت و همه روستا خیلی ناراحت هستند.
معلم ما میگفت: امام خمینی فرموده تار موی ما را به کاخ نشینان عوض نمیکند؛
مادرم میگفت:
خدا کند این مهمانان که آمدهاند بتوانند برای ما کاری کنند!