- خبر وزیر آموزش و پرورش از آئیننامه ارتقای رتبهبندی و بهبود رفاهیات معلمان
- قرارداد جدید بیمه فرهنگیان در استان سمنان منعقد شد
- اعتراض یک نماینده: رتبهبندی فرهنگیان بازنشسته ۱۴۰۱ به بعد ناقص اجرا شده است
- حضور آمنه بهرامی در دادسرای جنایی تهران
- وزیر آموزش و پرورش طرح کرد: اختصاص فوقالعاده خاص به معلمان
- توضیح سخنگوی قوه قضائیه درباره پرونده پژمان جمشیدی
- برای سرما و سامانه بارشی تازهنفس آماده باشید/ دما تا ۱۰ درجه کاهش مییابد
- جنجال دوباره درباره «حجاب»؛ تا کجا میتوان برای سبک زندگی مردم تصمیم گرفت؟
- چگونه در سامانه املاک و اسکان برای کدپستی و بیمه ثبت نام کنیم؟ + آموزش و لینک
- قرص سوپراکل چیست؟
شجاعت دختر جوان در فرار از دام یک شیطان
چون شب بود و کسی در اطرافم نبود از شدت ترس سکوت کردم، نیم ساعت بعد خودرو را در یک محل خلوت پارک کرد و با تهدید چاقو خواست تسلیم نیت شیطانی وی شوم. با التماس خواستم دست از سرم بردارد و قول دادم با وی دوستی کنم، وقتی باز به حرکت درآمد در فرصتی مناسب در را باز و در حالی که خودرو حرکت میکرد خودم را به بیرون پرتاب کردم
این دختر در حالی که خودروی مرد جوان با سرعت در حرکت بود، خود را به بیرون پرتاب کرد. رسیدگی به این پرونده اواخر دی ماه سال جاری آغاز شد، در آن شب شوم دختر جوانی در حالی که پریشان و آشفته بود به کلانتری شرق تهران رفت و از وقوع حادثه وحشتناکی که برایش رخ داده بود پرده برداشت. این زن وحشتزده وقتی در برابر افسر بازجو قرار گرفت، گفت: مدیرفروش یک شرکت خصوصی در میدان خراسان هستم، ساعت 8 شب از شرکت خارج شدم تا به خانهمان در خاوران بروم، وقتی در خیابان منتظر آمدن تاکسی بودم همزمان یک خودروی سفید رنگ جلویم توقف کرد. از آنجا که همیشه ترجیح میدهم در صندلی جلو بنشینم به تصور اینکه خودروی مسافرکش است، در صندلی جلو نشستم و دقایقی بعد راننده آن که مرد جوانی بود به حرکت درآمد.
در بین مسیر متوجه شدم که به غیر از من مسافر دیگری سوار نمیکند اما شک نکردم تا اینکه دیدم آرام آرام شیشههای ماشین را بالا کشید و وارد یک خیابان فرعی شد، وقتی اعتراض کردم ناگهان تیزی چاقویی را زیر گلویم حس کردم. آنجا بود که فهمیدم در دام سیاه راننده تبهکار گرفتار شدهام. التماس کردم که رهایم کند اما بیفایده بود، او با خشونت و در حالی که چاقو را زیر گلویم قرار داده بود خواست سرم را زیر صندلی فرو کنم.
چون شب بود و کسی در اطرافم نبود از شدت ترس سکوت کردم، نیم ساعت بعد خودرو را در یک محل خلوت پارک کرد و با تهدید چاقو خواست تسلیم نیت شیطانی وی شوم. با التماس خواستم دست از سرم بردارد و قول دادم با وی دوستی کنم، وقتی باز به حرکت درآمد در فرصتی مناسب در را باز و در حالی که خودرو حرکت میکرد خودم را به بیرون پرتاب کردم.
وقتی در خیابان افسریه بیرون پریدم راننده پا به فرار گذاشت، فقط توانستم شماره پلاک خودرویش را یادداشت کنم.
به گزارش روزنامه ایران، بنابر این گزارش با اظهارات تکان دهنده دختر جوان، بازپرس دادسرای ناحیه 27 تهران به تیمی از اداره 16 پلیس آگاهی تهران دستور داد به ردیابی راننده شیطان صفت بپردازند.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.
