- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
ناگفته های کتاب «حسین وارث آدم»
بسیاری «حسین وارث آدم» را در میان آثار دکتر شریعتی از حیث مفاهیمی که ایشان مطرح میکند، ادبیات آن که یک ادبیات شورانگیز هیجان آفرین است و هم از این جنبه که مجموع 26 کتابی که از دکتر منتشر شده، چه در قالب سخنرانی و چه در قالب دست نوشته، کتاب متفاوتی میدانند.
پیش از انقلاب اسلامی ایران در سال 57، سه کتاب با موضوع عاشورا و انقلاب امام حسین(ع) منتشر شد که سه زاویه دید پیش روی خوانندگان قرار میداد. «شهید جاوید» صالحی نجفی آبادی، «حماسه حسینی» (مجموعه آثار شفاهی شهید مطهری) و «حسین وارث آدم» علی شریعتی... هر سه اثر با محوریت امام حسین(ع) نگاهی دیگر به قیام مولا حسین(ع) داشتند. از این میان در کنار «حماسه حسینی» شهید مطهری، «حسین وارث آدم» دکتر شریعتی جایگاهی در مخاطبان دانشگاهی یافت، مضافا اینکه با سه سخنرانی ثار، شهادت و پس از شهادت تکمیل شد.
دکتر سوسن شریعتی دختر دکتر علی شریعتی در گفت و گو یی، ناگفتههایی از نگارش این کتاب را بیان کرده است.
بسیاری «حسین وارث آدم» را در میان آثار دکتر شریعتی از حیث مفاهیمی که ایشان مطرح میکند، ادبیات آن که یک ادبیات شورانگیز هیجان آفرین است و هم از این جنبه که مجموع 26 کتابی که از دکتر منتشر شده، چه در قالب سخنرانی و چه در قالب دست نوشته، کتاب متفاوتی میدانند.
در محرم سال49 همانطور که خود دکتر در مقدمه آن شرح میدهد که میخواستم روضهای ... خشمی در این کتاب نسبت به مخاطبین پیام امام حسین(ع) که بیشتر از همه شیعیان هستند وجود دارد؛ این بخشی از کار است. بخش دیگر کتاب این است که دکتر، منازعه و واقعه کربلا را چکیده و خلاصه تمام درگیریهای تاریخ از فرعون تا خود امام حسین(ع) باز با تاکید بر آن تثلیث قارون و بلعم و باعور (زر و زور و تزویر) میداند. اولین پرسش مخاطب امروزی که به کتاب مراجعه میکند، این است که چه ضرورتی داشته دکتر این کتاب را بنویسد و این موضوع را مطرح کند؟ ضرورت آن از کجا احساس شد؟ این کتاب و این موضوع چه جایگاهی در پروژه دکتر دارد؟
شریعتی: خیلی خوب است که دارید به حسین وارث آدم توجه نشان میدهید زیرا درباره شریعتی، بیشتر بر کتاب شهادت یا پس از شهادت تکیه میشود و نیز تفسیر او از فلسفه شهادت یا به اصطلاح آن زمانه، استراتژی امام حسینی که بعد خروجیهای پیدا کرد مثلاً تشویق یا ترغیب نوعی رادیکالیسم سیاسی یا نوع مواجهه با قدرت.
حسین وارث آدم یکسال قبل از این دو سخنرانی ایراد و مربوط به سال 49 است. مشخصات این کتاب در مقایسه با شهادت و پس از شهادت را باید برشمرد: یکی این که مکتوب است. اکثر سخنرانیهای شریعتی در حسینیه ارشاد، شفاهی است (به جز چند مورد استثنایی: نیایش، آری اینچنین بود برادر و...) یادداشتهای بر روی کاغذی مینویسد و سخنرانیاش را آغاز میکند.
حسین وارث آدم نیز از نادر سخنرانیهای مکتوبی است که شریعتی پشت تریبون میخواند و البته گهگاه شرحی را بر آن میافزاید. دومین مشخصه این متن این است که تقریبا حجم پاورقیهای آن با متن اصلی برابر است. مقصود اینکه علیرغم نوعی شاعرانگی در متن، کاملاً با رفرانس حرف میزند و به اصلاح با سند و مدرک. (معرفی پرسوناژها، معرفی کتب مرجع و...) سومین مشخصه این متن این است که اول شخص مفرد در آن خیلی فعال است؛ اگرچه این اول شخص مفرد در نوشتههای شریعتی همیشه فعال است اما عمدتاً در نوشتههای کویریات این را میتوان دید.
در کتاب حسین وارث آدم، اصلا شروع آن با «من» است، از تنهایی اجتماعی خود صحبت میکند و از این که 20 سال است صحبت میکند اما تنها و بیتریبون مانده است. چپ برای خود مجله، تئاتر و جٌنگ ادبی دارد؛ مذهبی سنتی تریبون، منبر، پامنبری و مسجد دارد و...اما او که نه این است و نه آن مانده است معلق. مقصود اینکه با شرح این احساس تنهایی نوشتهاش را آغاز میکند و از همان آغاز، متن را وجهی تراژیک میدهد. تاکید چندباره شریعتی بر عاشورای 49 و اینکه «عاشورای 49 بود» شکی نیست که ارجاع به تجربهای شخصی هم هست.
شریعتی از این روش در نوشتههای دیگر هم استفاده میکند: در هم آمیختن زمانها یا سمبلیک نشان دادن برخی تاریخهایی که به زندگی شخصیاش برمیگردد. تاریخ هایی را که برای خود او منشا یک حادثه، یک تجربه یا یک مواجهه بوده طوری در یادداشت وارد میکند که گمان میرود صحبت از یک اتفاق تاریخی است.
در یادداشتهای کویری شریعتی از این تمهید بارها استفاده شده. حسین وارث آدم نیز این حالت را دارد، مدام میگوید عاشورای 49 بود... امضای پایان متن «حسین وارث آدم» اسفند 49 است؛ اعدام اعضای سیاهگل در 26 اسفند اتفاق افتاد. آیا امضای این تاریخ ربطی به این حادثه دارد؟ مبارزه سیاسی شکل چریکی به خود گرفته، دستگیریهای وسیعی از پاییز همان سال شروع شده و ... اینها زمینههای سیاسی آن زمانه است اما در هر حال فکر میکنم فقط اشارت بیرونی و تاریخی نیست، باید ربطی به یک تجربه شخصی نیز داشته باشد.
اما نکته دیگر: جنس سخن در نوشته حسین وارث آدم و سخنرانی «پس از شهادت» است. در سخنرانی «پس از شهادت» حتی آهنگ کلمات نشان میدهد که او دارد لحظات سنگینی را میگذراند. دوستی که در آن سخنرانی پس از شهادت حضور داشته، میگفت اگر در سالن دماسنج میگذاشتید، دمای سالن از نظر تنش و برافروختگی به 40 درجه میرسید. شریعتی آدمی نیست که به دلیل قایل بودن به ضرورت و اولویت کار فرهنگی و آگاهیبخشی به آن قهرمانیها بیاعتنا باشد. همین همدلی و احساس همبستگی است که سخنرانی پس از شهادت را تا این حد تکان دهنده، اثرگذار و بسیج کننده ساخته است. در حضور جمع سخن میگوید و شاید بگویند که از جمع و فضای عمومی اثر پذیرفته و کلامش رنگ و روی تند و عاطفی گرفته. یعنی اگر بخواهیم آن شور و تنش را در سخنرانی پس از شهادت، به حساب این فضا و این رابطه با مخاطب تحریک شده پس از اعدامها بگذاریم در مورد حسین وارث آدم، صدق نمیکند.
حسین وارث آدم در خلوت و تنهایی نوشته شده است؛ با این همه همان تنش و شور را میبینیم. به نظر میآید که وجه تراژیک آن یادداشت، محصول در برابر مخاطب قرار گرفتن و... نیست؛ خطابه نیست، نوشته است. این خطابه است که نیازمند فضاسازی است. حسین وارث آدم در خلوت نوشته شده. سنت شریعتی، نوشتن است در یک نشست. این کتاب نیز مشخص است که در یک نشست نوشته شده و کاملاً روح مطلب از صدر تا ذیل یکی است.
با این همه در همین خلوت هم معلوم است که شریعتی درگیر همین بودن یا نبودن و نیز چگونه ماندن، هست. در سال 49، تازه یکی دو سال است که پای شریعتی به حسینیه ارشاد باز شده، هنوز خیلی از سخنرانیها انجام نشده یعنی شریعتی 50 -51 نیست. هنوز بخشی از وقتش را به تدریس در دانشکده مشهد میگذراند. هنوز سخنران تمام وقت در حسینیه نیست. کویر در همان سال چاپ میشود. این نویسنده کویر است که حسین وارث آدم را مینویسد؛ این تذکر لازم است. ادوار زندگی یک نویسنده را بر اساس جنس نوشته هایش تقسیم میکنند که مثلا این دوره در خود خزیده است و آن دوره اجتماعی و... دوره بندیهایی تفکیک شده از هم.
جذابیت شریعتی این است که در آن واحد در همان لحظه چندوجهی زندگی میکند؛ از همین رو در یک سری مونولوگهایی که از او به طور جداگانه به چاپ رسیده –از سوی بنیاد شریعتی- به این موضوع اشاره دارد. پرسشگری فرضی از او میپرسد که چگونه نویسنده کویر میتواند نویسنده شهادت نیز باشد و این دو چه ارتباطی به هم دارند؟ پاسخ شریعتی خیلی زیباست میگوید: فقط کسی که از کویر گذشته است میتواند بفهمد شهادت یعنی چه؟ یعنی اصلا این دو تجربه را در امتداد هم میبیند. در حقیقت تجربه عبور از کویر را با تجربه شهادت از یک جنس میداند. (انسانی که با مرگ بازی میکند و با عدم روبرو میشود) تعریف صرف سیاسی از مفهوم مرگ و نابود کردن خود ندارد بلکه نوعی مواجهه خیلی شخصی و فلسفی نیز از این موضوع دارد.
از این حاشیه که بگذریم، مشخصات حسین وارث آدم در مقایسه با شهادت نیز همین است. در شهادت به مسئله مردن در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن میپردازد و اینکه شهید با مرگ خویش اگرچه بر دشمن پیروز نمیشود اما میتواند رسوا کند؛ بحث افشا کردن است؛ شریعتی استراتژی حمزهای را از استراتژی حسینی تفکیک میکند؛ در این دوتاست که تفکیک شریعتی از دیگر پروژههای توجیه عمل مسلحانه در آن سالها و تمایز آن روشن میشود؛ از جمله با تفسیر صالح نجف آبادی که شهادت حسین را معطوف به کسب قدرت میداند. در میان گروههای چریکی آن زمان هم این بحث بوده است: عمل مسلحانه همچون تاکتیک کسب قدرت یا همچون رد تئوری بقا، تاکتیکی برای شکستن تور اختناق از سوی پیشگام قدرت یا...
در چنین فضایی تفسیر شریعتی قابل توجه است: انتخاب مرگ به قصد افشاگری در ادامه استراتژی آگاهیبخشی. از همین رو کار زینبی و حسینی را در ادامه هم میداند. میگوید کسی که برای کسب قدرت میرود با خانواده و بچه نمیرود. کسی که با نیت کسب قدرت به مصاف میرود میداند که با هفتاد نفر نمیتوان با یک لشکر رو به رو شد. حتی مهمتر از شهادت به نیمه تمام گذاشتن حج اشاره میکند که نوعی گشودن قبله دیگری است. اینها بحثهایی است که در شهادت و پس از شهادت مطرح میشود.
حسین وارث آدم را باید پیش شرط فهم کتاب شهادت و پس از شهادت دانست. حسین وارث آدم، متاثر از «زیارت وارث» استخراج نوعی فلسفه تاریخ است: جنگ مذهب علیه مذهب است. نه گفتن به همه جلوههای قدرت که او سه گانهاش میخواند. به ارث رسیدن یک پرچم. میگوید نام علمیاش وحدت یا پیوستگی تاریخی است.
قرار بوده که کتاب حسین وارث آدم، همین متن باشد یا این که نه، یک ستون و یک خشت اول میشود برای شهادت و پس از شهادت و بینش تاریخی شیعه و فصول بعدی کتاب؟
شریعتی: خیر، کنار هم چیدن متونی که به آن اشاره کردید و تحت عنوان مجموعه آثار شماره 19 به چاپ رسیده به شریعتی ارتباطی ندارد؛ آنچه که در بازار به عنوان مجموعه آثار طی این سی سال عرضه شده توسط دفتر تدوین و تنظیم آثار شریعتی تنظیم شده است. این دفتر پس از سال 56 شکل گرفت. در آغاز با نظارت دکتر حسن حبیبی و در خارج از کشور هفت شماره اول آن در آمد و پس از انقلاب با نظارت مستقیم پوران شریعت رضوی(همسر شریعتی). ملاک اصلی کنار هم قرار کرفتن متون، اشتراک موضوع مطالب بوده است و نه تقدم و تاخر زمانی. گاه نام مجموعه آثار، نام یکی از متون داخل مجموعه بوده و گاه یک نام کلیتری انتخاب میشده. مثلاً مجموعه آثار علی عبارت است از کلیه سخنرانیهای شریعتی درباره حضرت علی. شریعتی سخنرانیای به نام علی ندارد. برعکس گاه شده است که یکی از سخنرانیها نام یک مجموعه باشد. مثل همین مجموعه حسین وارث آدم. البته در شناسنامه هر متن تاریخ سخنرانی یا دست نوشته ذکر شده است. مجموعه «حسین وارث آدم» توسط اکیپ مجموعه آثار چیده شد. مثلا خود متن حسین وارث آدم مربوط به 49 است، شهادت و پس از شهادت به 50 و 51 بر میگردد و ثار به سال 55. اینها سالها بعد تحت عنوان حسین وارث آدم در دهه 60 به چاپ رسیده است.
پرسش بعدی درباره عنوان این کتاب است. شریعتی امام حسین را میبرد به سرچشمه حیات - که حضرت آدم باشد- وصل میکند. عنوان کتاب نیز عنوان تکان دهندهای است. سوال این است که چرا حسین(ع)، وارث آدم میشود؟ متن را کالبدشکافی کنیم؛ البته ایشان توضیح میدهد اما میخواهم به زبان ساده تر و امروزی تر بیان شود که چرا زندگی، مبارزه و شهادت امام حسین(ع) و آن رسالتی که به عهده دارد، از حضرت آدم گرفته شده است؟
شریعتی: شریعتی در آغاز این نوشته میگوید که متن متاثر از زیارت وارث است: «سلام بر تو ای وارث آدم»... روش شریعتی در برخورد با متون مذهبی، روایات و سنن، قابل توجه است: استخراج پتانسیل نهفته در متن قبل از ورود به صحت و سقم سند و متن. خود میگوید که این روش را از ژاک برکُ اسلام شناس فرانسوی آموختهام. حتی شایعات گاه خود بیانگر حقیقتی هستند. به عنوان مثال در مورد امام غایب نیز به این موضوع اشاره میکند. میگوید ما کار نداریم که اصلا این روایتی که همسر امام یازدهم مسیحی بوده، پرنسس بیزانسی بود، اصلا وجود دارد یا ندارد؟ و امام یازدهم واقعا با یک پرنسس بیزانسی ازدواج می کند یا خیر؟ اما بحث بر سر این است که حتی اگر این روایت واقعیت نداشته و جعل باشد، نشان دهنده نوعی پتانسیل در بحث مهدویت شیعی است که آشتی ادیان است، زمانهای که ادیان در کنار هم مینشینند، نمادین میشود در تولد «مهدی»؛ بنابراین ما به پشت پرده این ماجرا و چرایی ساخت چنین شایعهای کار داریم. به طور کلی این روش شریعتی است: تصفیه منابع فرهنگی و استخراج پتانسیل نهفته در متون. تکیه بر یک متن آشنا برای مخاطب و هدایت او به سمت افق های جدید فهم.
در ادامه همین نگاه است که به سراغ زیارت وارث میرود. این دعا را بهانه میکند تا تداومی را نتیجه بگیرد؛ این متن این گونه آغاز میشود: «سلام بر تو ای وارث آدم، برگزیده خدا! سلام بر تو ای وارث نوح، پیامبر خدا!...» و از آخر وارث علی. بر اساس این متن اصل وراثت را استخراج میکند، وراثت مبارزه علیه ظلم در طول تاریخ. با همین نگاه است که نتیجه میگیرد که مبارزه امام حسین را نباید صرفا معطوف به جنگ قدرت با یزید تلقی کرد. یک فلسفه تاریخ است که اینجا نمادین شده. شریعتی سعی می کند به تراژدی کربلا رویکردی فلسفی داشته باشد و آن را مواجههای تاریخی با سه رکن قدرت «زر و زور و تزویر» بنامد. روش دیگر شریعتی در بازخوانی تاریخ، این همانی کردن با عصر حاضر نیز هست. از همین رو در همین متن تنهایی امام حسین(ع) را به تنهایی روشنفکران مذهبی عصر خود و تلاششان برای اراپه نگاهی متفاوت نزدیک میکند.
امام حسین(ع) به عنوان نماد اسلام راستین در برابر یک سیستم مذهبی ایستاده است؛ تصمیم امام را در نیمه تمام گذاشتن حج و تغییر قبله و به سوی مرگ رفتن را همگی در همین راستا توضیح میدهد: مصاف با دشمنی که در سه جبهه زر وزور و تزویر خود را نشان داده است؛ مذهب علیه مذهب که معتقد است معنای فلسفه تاریخ در اسلام است.
چرا آدم؟ میخواهد بگوید که ایستادن در برابر این سه جلوه قدرت، ریشه در یک گذشته خیلی طولانی دارد و همواره ادامه نیز خواهد داشت تا امروز که به ما می رسد؛ اتفاقی که در عاشورا میافتد در حقیقت چکیده مواجهه تارخی است که از آدم تاکنون در برابر سه جلوه قدرت همیشه انجام گرفته است و حقیقتی که همواره قربانی این سه است.
این نخستین بار است که سه گانه قدرت را معرفی میکند؟
شریعتی: مطمئن نیستم. اما می توان گفت که برای اولین بار در این متن است که به طور مبسوط این سه گانه را تبارشناسی میکند. جایی در همین متن میگوید «باز همان تثلیث همیشه و همه وقت»، معلوم است این یک کشف تازه برای او نیست. احتمال میدهم در دروس اسلامشناسی یا ویرگیهای قرون جدید که سلسله دروس شریعتی در دانشکده مشهد است و در نتیجه به قبل این سخنرانی برمیگردد این سهگانه مطرح شده باشد. باید کنترل شود اما به هر حال میتوان گفت که این بار با دقت تاریخی بیشتری، زیارت وارث را بهانه کرده تا این سهگانه را شرح بیشتری دهد.
همانطور که در آغاز هم اشاره کردم، در این نوشته –مثل بسیاری از نوشتههای او- باید رد پایی از تجربیات شخصی او را هم دید. در این نوشته البته او صراحتاً به این تجربیات اشاره میکند. میگوید: برخلاف تصور، در یک جامعه مذهبی روشنفکران مذهبی بیشتر و زودتر از دیگران ایزوله میشوند و به آنها حمله میشود. میدانیم که از سال 49 حملات به شریعتی از سوی برخی از چهرههای روحانی آغاز شده است که البته در سال 50-51 اوج میگیرد. حساسیت اطلاعات ساواک نیز بیشتر از قبل است و طبق کتاب شریعتی به روایت اسناد ساواک کنترلها فشردهتر است. از سوی روسای دانشکده تحت فشار است و...
همین است که خود را تنها میبیند و به شکل پوست و گوشت و استخوانی خود را در محاصره این سه ضلع می بیند.
شهادت و پس از شهادت چه ارتباط ارگانیکی با حسین وارث آدم دارند؟
شریعتی: چنانچه اشاره شد، به نظر میآید که پیش شرط فهم سخنرانی شریعتی درباره شهادت و نیز پس از شهادت، نوشته حسین وارث آدم است. برای فهم این موضوع که مبارزه با قدرت و سلطه در همه اشکال آن (زر و زور و تزویر) مستلزم داشتن یک نگاه تاریخی-فلسفی است و نباید محدود به چشم اندازهای کوتاه مدت سیاسی باشد. مردن یکی از راههای این مبارزه است در کنار راههای دیگر مبارزه برای رهایی از زیر این جلوههای سهگانه قدرت. مردن، نه برای اینکه مرگ زیباست (بسیاری شریعتی را مرگ اندیش میدانند) نه برای اینکه تئوری بقا از مد افتاده است و در رد آن رساله نوشته میشود (رساله امیر پرویز پویان) نه راهی برای کسب قدرت (استراتزی حمزهای) بلکه در ادامه آگاهی بخشی.
در مورد شریعتی نیز دو گونه میتوان تفسیر کرد یکی این که بگوییم شهادت و پس از شهادت (یک اتفاق یک همبستگی عاطفی است با نیروهایی که دارند در آن سالها میمیرند)، در حقیقت آپاندیسی است و جزو استراتژی شریعتی محسوب نمیشود یا اینکه برعکس شهادت دعوتی است به گرفتن سلاح در آن سالها. بدیهی است که نمیتواند دومی باشد. نه تنها به این دلیل که شریعتی قبول ندارد که بتوان با گرفتن سلاح با آن جلوههای سهگانه قدرت در افتاد بلکه به این دلیل که صراحتا علت بعید عقبماندگی جامعه را استحمار میداند. در طرح پروژههایی چون تصفیه منابع فرهنگی، پروتستانیسم اسلامی و... حتی «چه باید کرد؟» هیچ نشانی از اینکه شریعتی دارد خیز نظامی یا مسلحانه برمی دارد دیده نمیشود (مثلاً برای جلب افکار عمومی جوانان). در ادامه همین نگاه است که شریعتی به نقد مبارزه مسلحانه میپردازد (در سال 55 در نوشتهای به نام دریغها و آرزوها).
سخنرانی شهادت و پس از شهادت را باید چگونه فهمید؟ به خصوص وقتی با آن همه خشم بر زندهها میتازد؟رد تئوری بقا؟ مردن هم استراتژی، هم تاکتیک؟ برای به دست آوردن دلهای آتشفشانی مخاطبان جوانش؟
شهادت ابزاری است برای افشاگری، در ادامه استراتژی آگاهی بخش. شریعتی همچنان به مبارزه فرهنگی درازمدت آگاهیبخش علیه سه وجه قدرت با تقدم مبارزه فرهنگی معتقد است؛ همان که میگوید استحمار است و استحمار است و استحمار... همچنان آن را اولویت میداند و در درازمدت آن نگاه را دارد اما معتقد است که در ادامه این مبارزه آگاهی بخش (قلم زدن، نوشتن، اندیشیدن، تئاتر و...) مردن نیز میتواند ابزاری برای افشاگری و آگاهیبخشی باشد.
دکتر تثلیث زر و زور و تزویر را مطرح میکند و بنا بر آن قیام امام حسین(ع) را از نظر فلسفی تبیین میکند. بعد میآید در شهادت و پس از شهادت از نظر تاریخی و حتی ادبی نیز به آن میپردازد. پایان پس از شهادت یک جمله دارد «آنها که رفتند کاری حسینی کردهاند، آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدی اند»، اینجا یک تثلیث جدید در مقابل آن تثلیثی که اینهمه درباره آن حرف زد و آن را تبیین کرد باز میکند. این تثلیث پایانی و نتیجهگیری، یا بخواهیم چکیده بحث را بگوییم اینهمه توضیح داد که به این تثلیث پایانی برسد که « آنها که رفتند کاری حسینی کرده اند آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدی اند» که در آنجا خود نیز میگوید که هر انقلاب دو چهره دارد، خون و پیام بعد حتی اشاره میکند و میگوید اگر زینب(س) نبود پروژه حسین(ع) ناتمام میماند به صورت کد به آنها اشاره میکند اما نهایتا و جمله پایانیاش این است.
شریعتی: این یا آنی که در این جمله هست بر میگردد به همان نگاه تاریخی شریعتی. و مهمتر از همه تشخیص صحیح جهت. میگوید جهت است که به همه چیز معنا میدهد. (در بحث حر نیز همین را میگوید. تغییر جهتی که حر را از یک وابسته به قدرت بدل به یک آزاده میکند) جبههای که نماد آن حسین(ع) است. جبههای است که از آدم تا کنون نماد نه گفتن به قدرت در همه جلوههایش است. نه فقط در جنگ قدرت، بلکه اساسا این نه گفتن برای شدن انسان « بدل شدن به سوژه» ضروری است. آزاد شدن از همه زندانهای تاریخ و طبیعت و جامعه. در خودسازی انقلابی هم به مبارزه اجتماعی همجون یکی از راههای آزاد شدن تکیه دارد. انسان به میزانی که این نه گفتن را میآموزد و تجربه میکند موجودیت مییابد.
شریعتی میگوید در هر دوره تاریخی در هر جا که هستی باید تکلیفت را مشخص کنی که به کدام جبهه تعلق داری و تا چه حد توانایی گفتن نه را داری. حتی نه گفتن به اراده الهی.
برای همین میگوید کسی نمیتواند شهادت را بفهمد مگر از کویر گذشته باشد. کویر، یعنی عبور از برهوتی که به دلیل نه گفتن به آن افتادهای. مواجهه به کویر مانند مواجهه با مرگ هر دو برای انسان امکانی است برای کشف سرحدات آزادی انسان و الزاماْ به معنای تشویق فرهنگ مرگ نیست بلکه نوعی آزمایش آزادی است. بودن یا نبودن نیست چگونه بودن است. تا از کویر نگذشته باشی. شهادت را نمیفهمی. زندگی یعنی عقیده و جهاد. عقیده و جهاد معنای صرفا محدودی که در سال 50 فهمیده شده نیست، به این معناست که زندگی یعنی مدام فرارفتن از خود، به عقب راندن مرزها برای این که خالق وضعیت جدید باشی. همین جملهای که از شریعتی نقل شد با جمله پایانی شریعتی در کویر از یک جنس است. میگوید: بر میگردم جهانی خواهم ساخت که در آن من و خداوند دست اندرکار خلقتی دیگر باشیم. در حقیقت قرار است جهانی خلق شود که این بار انسان و خدا با همدیگر دست اندر کار خلق آن هستند. صحبت از انسان خالقی است، مدام دست اندرکار خلق جدید است از طریق به چالش کشیدن همه قدرتها. از همین رو مهم است که در کجا نشسته و به کدام جبهه تعلق دارد. به این معنا همیشه عاشوراست و همیشه کربلا. صحبت از یک مواجهه مدام است برای چگونه بودن و نه بقا به هر قیمت.
در همین کویر است که میگوید اگر درد بودن یا نبودن بود که آسان بود. درد چگونه بودن است. انسانی که هبوط را میپذیرد، مرگ را نیز میپذیرد. یعنی با مرگ هم شوخی دارد، به همین دلیل شهادت برای شریعتی در ادامه آگاهی بخشی است. یک نوع فلسفه تاریخ و البته فلسفه زندگی نیز.
منبع : شفقنا
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.