- آزار دهنده ۲۰۰ زن و دختر فردا در همدان اعدام می شود: محمد علی سلامت کیست!؟
- قتل یکی از مدیران ارشد شهرداری به دست همسرش!
- جزئیات قتل فجیع منصوره قدیری جاوید خبرنگار ایرنا
- توضیحات آموزش و پرورش درباره خودکشی دختر دانشآموز
- آخرین وضعیت مسافران هتل رامتین پس از آتش سوزی: ۲۹ مصدوم راهی بیمارستان شدند
- آتش سوزی در هتل رامتین تهران و وضعیت مسافران + عکس
- ماجرای فرود اضطراری هواپیما در فرودگاه تبریز چیست؟
- آزارجنسی دختر ۱۵ساله توسط کارگردان قلابی
- حکم قصاص آروین قهرمانی اجرا شد
- جزییات دستگیری افغانی مسلح در یافت آباد
2 سناریو برای ماجرای سیاه
تعرض به "دختر جوان" در سانتافه سفيد
در بزرگراه چمران بودیم که یکی از آنها با تهدید چاقو به عقب آمد و مرا تسلیم خواسته شومش کرد سپس دوستش که پوریا نام دارد به سراغم آمد و بهنام پشت فرمان نشست و در حال حرکت وی نیز مرا با تهدید چاقو تسلیم نیت سیاهش کرد.
٢ جوان سانتافه سوار در سناریوی سیاه، دختر جوانی را در ساعات بامدادی هدف توطئه شیطانی شان قرار دادند.
ساعت 3 بامداد 21 مرداد ماه سالجاری مأموران کلانتری 123 نیاوران در حال گشت زنی در خیابان کامرانیه جنوبی خیابان بیات بودند که در کوچه نادر به سانتافه سفید رنگی که در کنار خیابان به صورت روشن پارک کرده بود مشکوک شدند و زمانی که خود را به یک قدمی خودروی مرموز رساندند با 2 جوان روبهرو شدند.
ساعت 3 بامداد 21 مرداد ماه سالجاری مأموران کلانتری 123 نیاوران در حال گشت زنی در خیابان کامرانیه جنوبی خیابان بیات بودند که در کوچه نادر به سانتافه سفید رنگی که در کنار خیابان به صورت روشن پارک کرده بود مشکوک شدند و زمانی که خود را به یک قدمی خودروی مرموز رساندند با 2 جوان روبهرو شدند.
2 پسر جوان زمانی که خودروی پلیس را در یک قدمی خود دیدند تصمیم به فرار گرفتند و با سرعت به سمت خودروی پلیس حرکت کردند.
ارابه سفید بسرعت وارد کوچه شد و در این زمان فریادهای کمک دختری به گوش رسید و دختر جوان که در وضعیت سخت و پوشش نامناسبی قرار داشت در عقب خودرو را باز کرده و خود را به بیرون پرت کرد.
2 جوان در انتهای کوچه با مسیر بنبست روبهرو شدند و در این صحنه به صورت دنده عقب حرکت کرده و در حالی که نزدیک بود دختر جوان را زیر بگیرند مسیرشان را تغییر داده و با حرکت مارپیچ توانستند از دست مأموران فرار کنند.
مأموران در این صحنه به کمک دختر جوان رفته و با شنیدن اظهارات وی در برابر تراژدی سیاهی قرار گرفتند.
مرجان که هنوز ترس در چشمانش دیده میشد به مأموران گفت: ساعت یک بامداد در خیابان اندرزگو خودرویم را خاموش کردم و زمانی که خواستم آن را روشن کنم به خاطر تمام شدن باتری در خیابان منتظر ماندم تا یک نفر کمکم کند که این 2 جوان سوار بر خودرویشان به سمتم آمدند و زمانی که دیدند باتری خودرویم تمام شده ادعا کردند که باید به خانه بروند تا سیم کابل اتصال باتری را با خود بیاورند. وی ادامه داد: 2 پسر جوان پس از دقایقی پیشنهاد دادند تا سوار بر خودرویشان شوم تا با هم به خانه برویم و کابل اتصال را بیاوریم ابتدا مخالفت کردم اما آنها گفتند در این موقع شب یک دختر تنها در خیابان برایش مزاحمت ایجاد میکنند که به حرفهایشان اعتماد کردم و سوار بر خودرویشان شدم. مرجان در حالی که اشک میریخت گفت: در بزرگراه چمران بودیم که یکی از آنها با تهدید چاقو به عقب آمد و مرا تسلیم خواسته شومش کرد سپس دوستش که پوریا نام دارد به سراغم آمد و بهنام پشت فرمان نشست و در حال حرکت وی نیز مرا با تهدید چاقو تسلیم نیت سیاهش کرد.
دختر جوان افزود: سپس 2 جوان طلاو پولهایم را گرفتند و در خیابان کامرانیه کنار خیابان پارک کردند تا بار دیگر با هم مرا تسلیم نیت شومشان کنند هنوز لحظاتی نگذشته بود که خودروی گشت پلیس آمد و توانستم خودم را از خودرو به بیرون پرت کنم.
بدین ترتیب بازپرس حسینپور از شعبه پنجم دادسرای امورجنایی تهران دستور داد تا تیمی از مأموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران برای دستگیری این 2 جوان شیطان صفت وارد عمل شوند. کارآگاهان در این مرحله دختر جوان را هدف تحقیق قرار دادند و پی بردند که مرجان زمانی که سوار بر ارابه سفید شده گواهینامه پوریا را که روی کنسول وسط خودرو بوده مشاهده کرده و مشخصات وی را به یاد دارد. همین سرنخ کافی بود تا تجسسهای پلیسی برای دستگیری پوریا کلید زده شود و مأموران با گذشت 7 ماه موفق شدند شماره تماس این جوان را به دست آورند و در تماس با پوریا و استفاده از ترفندهای پلیسی از وی خواستند تا به اداره 16 پلیس آگاهی مراجعه کند که عصر 16 اسفند ماه پوریا با حضور در پلیس آگاهی دستگیر شد.
پوریا زمانی که دید در برابر اتهام سیاه قرار گرفته ابتدا هر گونه آشنایی با دختر جوان را نپذیرفت اما خیلی زود لب به اعتراف گشود و ادعای عجیبی را پیش روی مأموران قرار داد. پوریا 28 ساله که تحصیلکرده است به مأموران گفت: شب حادثه با دوستم برای خوشگذرانی در خیابان اندرزگو بودیم که با این دختر جوان که سوار بر خودرویش بود آشنا شدیم و از او خواستیم سوار بر خودروی ما شود تا بیشتر با هم آشنا شویم. وی افزود: برای خوردن شام به رستوران رفتیم و پس از آن سوار بر خودرو شدیم و این دختر خودش همراهمان شد تا اینکه در منطقه کامرانیه پلیس به سمتمان آمد و ما نیز از ترس پا به فرار گذاشتیم. پوریا ادامه داد: من در وضعیت مالی خوبی قرار دارم و هیچ طلا و پولی نیز از دختر جوان به سرقت نبردهام و نمیدانم چرا از دست ما شکایت کرده است. بنا به این گزارش، بازپرس حسینپور پس از شنیدن ادعاهای پسر جوان با صدور بازداشت موقت برای پوریا دستور داد تا با دستگیری همدست وی تحقیقات پلیسی صورت گیرد.
ارابه سفید بسرعت وارد کوچه شد و در این زمان فریادهای کمک دختری به گوش رسید و دختر جوان که در وضعیت سخت و پوشش نامناسبی قرار داشت در عقب خودرو را باز کرده و خود را به بیرون پرت کرد.
2 جوان در انتهای کوچه با مسیر بنبست روبهرو شدند و در این صحنه به صورت دنده عقب حرکت کرده و در حالی که نزدیک بود دختر جوان را زیر بگیرند مسیرشان را تغییر داده و با حرکت مارپیچ توانستند از دست مأموران فرار کنند.
مأموران در این صحنه به کمک دختر جوان رفته و با شنیدن اظهارات وی در برابر تراژدی سیاهی قرار گرفتند.
مرجان که هنوز ترس در چشمانش دیده میشد به مأموران گفت: ساعت یک بامداد در خیابان اندرزگو خودرویم را خاموش کردم و زمانی که خواستم آن را روشن کنم به خاطر تمام شدن باتری در خیابان منتظر ماندم تا یک نفر کمکم کند که این 2 جوان سوار بر خودرویشان به سمتم آمدند و زمانی که دیدند باتری خودرویم تمام شده ادعا کردند که باید به خانه بروند تا سیم کابل اتصال باتری را با خود بیاورند. وی ادامه داد: 2 پسر جوان پس از دقایقی پیشنهاد دادند تا سوار بر خودرویشان شوم تا با هم به خانه برویم و کابل اتصال را بیاوریم ابتدا مخالفت کردم اما آنها گفتند در این موقع شب یک دختر تنها در خیابان برایش مزاحمت ایجاد میکنند که به حرفهایشان اعتماد کردم و سوار بر خودرویشان شدم. مرجان در حالی که اشک میریخت گفت: در بزرگراه چمران بودیم که یکی از آنها با تهدید چاقو به عقب آمد و مرا تسلیم خواسته شومش کرد سپس دوستش که پوریا نام دارد به سراغم آمد و بهنام پشت فرمان نشست و در حال حرکت وی نیز مرا با تهدید چاقو تسلیم نیت سیاهش کرد.
دختر جوان افزود: سپس 2 جوان طلاو پولهایم را گرفتند و در خیابان کامرانیه کنار خیابان پارک کردند تا بار دیگر با هم مرا تسلیم نیت شومشان کنند هنوز لحظاتی نگذشته بود که خودروی گشت پلیس آمد و توانستم خودم را از خودرو به بیرون پرت کنم.
بدین ترتیب بازپرس حسینپور از شعبه پنجم دادسرای امورجنایی تهران دستور داد تا تیمی از مأموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران برای دستگیری این 2 جوان شیطان صفت وارد عمل شوند. کارآگاهان در این مرحله دختر جوان را هدف تحقیق قرار دادند و پی بردند که مرجان زمانی که سوار بر ارابه سفید شده گواهینامه پوریا را که روی کنسول وسط خودرو بوده مشاهده کرده و مشخصات وی را به یاد دارد. همین سرنخ کافی بود تا تجسسهای پلیسی برای دستگیری پوریا کلید زده شود و مأموران با گذشت 7 ماه موفق شدند شماره تماس این جوان را به دست آورند و در تماس با پوریا و استفاده از ترفندهای پلیسی از وی خواستند تا به اداره 16 پلیس آگاهی مراجعه کند که عصر 16 اسفند ماه پوریا با حضور در پلیس آگاهی دستگیر شد.
پوریا زمانی که دید در برابر اتهام سیاه قرار گرفته ابتدا هر گونه آشنایی با دختر جوان را نپذیرفت اما خیلی زود لب به اعتراف گشود و ادعای عجیبی را پیش روی مأموران قرار داد. پوریا 28 ساله که تحصیلکرده است به مأموران گفت: شب حادثه با دوستم برای خوشگذرانی در خیابان اندرزگو بودیم که با این دختر جوان که سوار بر خودرویش بود آشنا شدیم و از او خواستیم سوار بر خودروی ما شود تا بیشتر با هم آشنا شویم. وی افزود: برای خوردن شام به رستوران رفتیم و پس از آن سوار بر خودرو شدیم و این دختر خودش همراهمان شد تا اینکه در منطقه کامرانیه پلیس به سمتمان آمد و ما نیز از ترس پا به فرار گذاشتیم. پوریا ادامه داد: من در وضعیت مالی خوبی قرار دارم و هیچ طلا و پولی نیز از دختر جوان به سرقت نبردهام و نمیدانم چرا از دست ما شکایت کرده است. بنا به این گزارش، بازپرس حسینپور پس از شنیدن ادعاهای پسر جوان با صدور بازداشت موقت برای پوریا دستور داد تا با دستگیری همدست وی تحقیقات پلیسی صورت گیرد.
ايران
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مأموران با گذشت 7 ماه!!!!!!
یعنی حتی شماره سانتافه رو برنداشتن.
یعنی حتی شماره سانتافه رو برنداشتن.
پاسخ ها
اشکان
| | نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.