- استاندار سمنان انتخاب شد: محمد جواد کولیوند کیست!؟
- با این قانون، دختر سردار سلیمانی هم نمی تواند پست بگیرد!
- دادگاه رسیدگی به پرونده چای دبش برگزار شد: اتهامات مقام ارشد دو وزارتخانه دولت رئیسی طرح شد
- 8 نکته درباره سخنان جدید لاریجانی / منتظر " برجام ترامپی " باشیم؟
- نماینده مجلس: بسیجیان بختیاری برای ورود به منزل نتانیاهو و گالانت و بازداشت آنها اعلام آمادگی کردند (ویدئو)
- پس از ۲ سال وقفه در مذاکرات هسته ای؛ ژنو، میزبان هیات های مذاکره کننده ایران و اروپا
- زیدآبادی خطاب به رسایی: عضو تیم مذاکرات بشو تا کسی هم تو را «مای شیخ حمید» صدا بزند!
- اجرای سرود سلام فرمانده توسط جنگ زدگان لبنانی در محفل قرآنی زینبیه دمشق (ویدئو)
- رسایی: فضائلی سخنگوی دفتر رهبری نیست/ قالیباف: صحبتهای او در مورد نقل قول از رهبری مورد تائید است
پاسخ "مهاجرانی و یزدی" به اتهام بیبیسی
«دو روز مانده به بیستوهفتمین سالگرد ارتحال امام، شبکه بیبیسی فارسی در برنامه خبری خود در گزارشی با عنوان «پیام محرمانه آیتالله خمینی به دولت کندی، رئیسجمهور دموکرات آمریکا، چه بود؟» ادعا کرد «به اسنادی دست یافته که از تماسهای سِری آیتالله خمینی، با دولتهای جان اف کندی و جیمی کارتر حکایت دارد.»روزنامه شرق در ادامه به نقل از جماران نوشت: «شبکه متعلق به دولت انگلیس مدعی شده بود که «بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آمریکا را شیطان بزرگ میخواند و میگفت تمام گرفتاریها از آمریکاست. اما آیتالله خمینی دستکم دوبار با رؤسای جمهوری آمریکا تماس مستقیم برقرار کرده بود.»
بیبیسی فارسی در گزارش خود مدعی شده است که فردی به نام حجتالاسلام کمرهای پیامرسان امام خمینی به سفارت آمریکا بوده است. این ادعای بیبیسی اگر چه در عالیترین سطوح مقامات نظام، یعنی مقام معظم رهبری، طی سخنرانی در حرم امام تکذیب شد و البته سیدحسن خمینی هم در برنامه زنده تلویزیونی خود این ادعا را رد کرد اما برخی تاریخنگاران و تاریخپژوهان هم به این ادعا بر اساس مستندات تاریخی پاسخ دادند و البته آن را تکذیب کردند؛ اگرچه در این تکذیبیهها تفاوت نگاه به آقای کمرهای دیده میشود. چه، عبدالله شهبازی او را فردی نزدیک به رژیم پهلوی میداند و عبدالله مهاجرانی نگاه دیگری دارد. در رأس همه این تکذیبیهها اما شاید بتوان به دلایل دکتر ابراهیم یزدی اشاره کرد که تأکید دارد امام خمینی پیامی برای کارتر ارسال نکرده بود بلکه این کارتر بود که پیامهایی را ارسال کرده بود و عدد آن هم به پنج میرسد.
پاسخ دکتر ابراهیم یزدی
بر این اساس، دکتر ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت و از مبارزان قبل از انقلاب و همراهان امام در نوفللوشاتو، در پاسخ به این پرسش مبنی بر این که «بنا بر اسنادی که به تازگی در آمریکا از حالت طبقهبندی خارج شده است، رهبر انقلاب چند روز پیش از آن که از نوفل لوشاتو به تهران برگردد – در روز ۲۷ ژانویه ۱۹۷۹ (هفتم بهمن۱۳۵۷) – به دولت کارتر پیام شخصی محرمانهای میفرستد که در آن از یک طرف به طور تلویحی تهدید به اعلان جهاد میکند و از طرف دیگر دست دوستی و همکاری به سوی کارتر دراز میکند.»، چنین پاسخ داد: «این سخن نادرستی است.»
او ادامه داد: «اولا آقای امام خمینی پیام شخصی برای کارتر نفرستاد بلکه این کارتر بود که پیام فرستاد و آقای خمینی به پیام او جواب داد. ثانیا مبادله این پیامها را اولینبار گاری سیک، عضو شورای امنیت ملی آمریکا در دولت کارتر، در کتابش منتشر کرد. گزارش گاری سیک از تماسهای دیپلماتیک در پاریس و مبادله پیامها، ناقص و بعضا یکجانبه با مقاصد خاص بود.»
دکتر یزدی افزود: «بنابراین با درخواست شادروان سرهنگ نجاتی، متن کامل پیامهای کارتر و دولت آمریکا به آقای امام خمینی و پاسخهای ایشان را که در اختیار آقای نجاتی گذاشتم، به طور کامل در دفتر روزانهام در دوران فعالیت در نوفللوشاتو و همزمان با دیدارها و مبادله پیامها نوشته بودم که در همین جلد از کتاب ایشان (ص۲۸۸) آمده است. متن کامل تماسهای دیپلماتیک در نوفللوشاتو در جلد سوم خاطراتم: «شصت سال صبوری و شکوری - ۱۱۸ روز در نوفللوشاتو» آمده است.»
دکتر یزدی ادامه داد: «دوم، آنچه در گزارش خبری بیبیسی آمده است خلاصه ناقصی از پنجمین و آخرین پیام مبادله شده است. در این خبر به نقل از آقایامام خمینی آمده است که: «... ما با آمریکاییها هیچ دشمنی خاصی نداریم...» در حالی که در متن اصلی پیام آمده است: «ما با مردم آمریکا هیچ دشمنی خاصی نداریم...».
یزدی اضافه کرد: «سوم، در آخرین هفتههای قبل از پیروزی انقلاب، رهبران انقلاب، نه از دو کانال که در گزارش خبری آمده است، بلکه از سه طریق با مقامات آمریکا مذاکره میکردهاند، در ایران از جانب شورای انقلاب آقایان مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیتالله موسویاردبیلی با سولیوان و استمپل، کارمند سفارت، آقای دکتر بهشتی مستقیما با سولیوان در تهران و سوم از طریق زیمرمن در پاریس با آقای امامخمینی.»
یزدی ادامه داد: «چهارم، بر خلاف آنچه در این گزارش خبری آمده است، من هیچگونه تماسی با وزارت امور خارجه آمریکا در دوران قبل از انقلاب نداشتهام. فقط پس از انقلاب بنا بر وظیفهام به عنوان وزیر امور خارجه با مسئولان سفارت آمریکا در تماس بودهایم.»
او همچنین گفت: «پنجم، بر خلاف این گزارش خبری، در جریان اشغال ستاد مشترک ارتش ایران در غروب روز ۲۲ بهمن و پیروزی انقلاب، مرحوم دکتر بهشتی همراه تیمی که از جانب امام برای نجات امیران ارشد ارتش و مستشاران نظامی آمریکا (از جمله ژنرال فیلیپ گست) رفته بود، حضور نداشت. آیتالله مهدویکرمانی همراه ما بودند و مقامات آمریکا به اشتباه ایشان را دکتر بهشتی تصور کردهاند.»
یزدی در آخر گفت: «ششم، آقای شهریار روحانی نماینده و سخنگوی آقای امام خمینی نبود. کارمندان سفارت ایران در واشنگتن پس از اخراج اردشیر زاهدی، سفیر شاه، با ما در پاریس تماس گرفتند و ضمن گزارش کارشان درخواست رهنمود کردند. آقای امام خمینی طی حکمی به آقای دکتر جلیل ضرابی، از پزشکان برجسته ایرانی در آمریکا مأموریت دادند تا با کمک هیأتی سفارت را اداره کنند. این هیأت پس از انتصاب دکتر سنجابی به سمت وزیر امور خارجه اداره سفارت را به کاردار جدید تحویل داد و استعفا کرد.»
پاسخ مهاجرانی به ادعای بیبیسی
سیدعطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت اصلاحات هم ساعاتی پس از انتشار ادعای بیبیسی درباره امام خمینی به رد بخشی از آن ادعاها پرداخت.
به گزارش جماران، او در یادداشتی در وبلاگ خود با عنوان «امام خمینی، سیاست و کیاست» اول به رد صحت اسناد اعلام شده در بیبیسی فارسی پرداخت و نوشت: «یکم، در گزارش بیبیسی سندی منتشر نشده است. متن انگلیسی که درج شده است، هیچگونه نشانی از اسناد کلاسه شده سازمان سیا را ندارد.
دوم: سند میگوید، حاج میرزا خلیل کمرهای پیام آیتالله خمینی را به سفارت آمریکا رسانده است. به فرض درستی روایت سیا، این پیام اگر مکتوب بود، حتما نشانی از آن در دست بود و در طول این سالها حتما سازمان سیا به طریقی این سند را افشا میکرد. این که تا به حال چنین سندی افشا نشده است، دلیل روشنی است که امام خمینی به شکل مکتوب پیامی نفرستاده است.
سوم: در گزارش بیبیسی که مدعی است برای نخستینبار این سند یا آن پاراگراف مهم را منتشر میکند، بیدقتیهای قابلتأملی دیده میشود. میتوان به روشنی تفاوت متن انگلیسی و برداشت آزاد بیبیسی فارسی را از یکدیگر تفکیک کرد.
در ادامه این یادداشت آمده است: بیبیسی، آیتالله حاج میرزا خلیل کمرهای را «به ظاهر فردی غیرسیاسی» معرفی کرده است. در حالی که در پاراگراف مستند بیبیسی، حاج میرزا خلیل کمرهای فردی نزدیک به گروههای معارض دینی معرفی شده است. زندگانی آیتالله کمرهای که در سال ۱۳۱۴ توسط نیروهای امنیتی زمان رضاشاه در شهرستان اراک بازداشت شده بود، حاکی از فعالیتهای سنجیده سیاسی ایشان است. از ایشان رونوشت نامه آیتالله حائرییزدی به رضاشاه را کشف کرده بودند و به همین دلیل ایشان به زندان تهران منتقل شد و مدتی در زندان بود.
در ادامه این یادداشت آمده است: در متن انگلیسی آمده است که آیتالله خمینی توضیح دادهاند که ایشان مخالف منافع آمریکا در ایران نیستند. اما در برداشت آزاد بیبیسی فارسی آمده است: «در نیمه آبان ۱۳۴۲ بیسروصدا به دولت جان اف کندی پیام میدهد تا حملات لفظیاش سوءتعبیر نشود زیرا او از منافع آمریکا در ایران حمایت میکند.» بخش نخست این عبارت، "تا حملات لفظیاش..." در متن انگلیسی وجود ندارد و در واقع جعلی است. بخش دوم هم در متن انگلیسی به وجه سلبی مطرح شده است و نه اثباتی. تفاوت این دو وجه بر اهل دقت پوشیده نیست.»
معرفی کمرهای از زبان مهاجرانی
مهاجرانی در ادامه یادداشت خود به معرفی آقای کمرهای پرداخته و نوشت: میدانیم که حاج میرزا خلیل کمرهای فقیهی زمانشناس و نوآور بود. او بود که پس از فرودآمدن آپولو بر کره ماه، نامهای به نیکسون رئیسجمهور وقت آمریکا در سال ۱۳۴۸ نوشت. آن موفقیت بزرگ را به نیکسون و ملت آمریکا تبریک گفت و از نیکسون خواست که اکنون نگاهی به زمین و دو میلیون آواره فلسطینی بیندازد که در شرایطی سخت به سر میبرند. او بود که اعلام کرد، هر شیعهای سنی و هر سنیای شیعه است و نامهای برای ملک فیصل پادشاه سعودی در سال ۱۳۴۳ نوشت و نگرانی خود را از تفرقه در جهان اسلام تبیین کرد. در یک کلام، آیا پیام به سفارت آمریکا بر فرض صحت ابتکاری از سوی حاج میرزا خلیل کمرهای برای حفظ جان آیتالله خمینی نبوده است؟
خنثیکردن کودتا از سوی امام خمینی
او در ادامه یادداشت خود به سخنان عباس میلانی از تاریخپژوهان خارج از کشور در برنامه شبکه بیبیسی فارسی اشاره کرده و نوشته است: دکتر عباس میلانی که در برنامه بیبیسی شرکت داشت، نکته مهمی را بیان کرد - دیگر شرکتکنندگان سخن قابل توجه و تأملی نداشتند. حرف دکتر میلانی این بود که پیام نشان میدهد آیتالله خمینی برای تغییر رژیم برنامه داشته است. این سخن قابل توجه و تأمل است. در حقیقت در صورت درستی گزارش سیا، پیام به کندی که مخالف شاه بود و اگر ریاستجمهوریاش ادامه پیدا میکرد، به احتمال بسیار ما شاهد تغییراتی در ایران و نحوه حکومت استبدادی شاه میبودیم؛ پیام به کندی برای ایجاد فرصت بوده است. اگر کرده باشد! چون کندی مدتی بعد ترور شد.
مهاجرانی ادامه داده است: آیتالله خمینی در رهبری انقلاب به دو نکته بسیار مهم همواره توجه داشت. یکم: جداکردن آمریکا از شاه. دوم: جداکردن ارتش از شاه. به عنوان نمونه، وقتی ژنرال هایزر به ایران آمد و شاه از سفر او به ایران بیخبر بود! مأموریت واقعی هایزر سازماندهی یک کودتا توسط ارتش بود. تدبیر و درایت شگفتانگیز امام خمینی و تماس با هایزر توسط نمایندگان یا شخصیتهای موردقبول امام با هایزر به منتفیشدن برنامه کودتا انجامید. کودتایی که هنوز هم حسرتش در دل برنارد لویس در کتاب یادداشتهای یک قرن و دور گلد، مشاور نتانیاهو مانده است.
تکذیبیه عبدالله شهبازی
در همین سو، عبدالله شهبازی مورخ نیز به بررسی صحت ادعا و قابل اتکا بودن اسناد منتشر شده توسط بیبیسی پرداخت و نوشت: بخش مورد تأکید من ادعای «تماس سری» امام خمینی با دولت کندی است؛ یعنی سندی که مدعی است ١٠ روز قبل از سفر ١٧ نوامبر ١٩٦٣/٢٥ آبان ١٣٤٢ لئونید برژنف رهبر شوروی به ایران، یعنی در ١٥ آبان ١٣٤٢، امام خمینی از طریق فردی بهنام حاج میرزا خلیل کمرهای پیامی شفاهی برای سفارت آمریکا در تهران ارسال کرده با این مضمون: «خمینی توضیح داد که او با منافع آمریکا در ایران مخالفتی ندارد. بر عکس، او اعتقاد داشت حضور آمریکا در ایران برای ایجاد توازن در برابر شوروی و احتمالا نفوذ بریتانیا ضرورت دارد.» و «او همچنین اعتقادش را درباره همکاری نزدیک اسلام و سایر ادیان جهان به ویژه مسیحیت توضیح داد.»
شهبازی هم مثل مهاجرانی صحت اسناد بیبیسی را رد کرده و نوشته است: این «سند» نیز گزارش سیا درباره ملاقات با میرزا خلیلکمرهای نیست بلکه پاراگرافی است از بولتن تحلیلی ٨١ صفحهای سیا، مورخ مارس ١٩٨٠ که در آن مشخصات اصل گزارش سفارت آمریکا در تهران دیده نمیشود. بولتن ٨١ صفحهای مارس ١٩٨٠ سیا، مانند همین گزارش ١٢ خرداد ٩٥ بیبیسی فارسی، تحلیلی است درباره تاریخچه تعارض علما با رژیم شاه و علل وقوع انقلاب ایران.
کمرهای از نگاه شهبازی
او در ادامه یادداشت خود نوشته است: حتی اگر اصل ادعا را بپذیریم، یعنی قبول کنیم در ١٥ آبان ١٣٤٢ میرزا خلیل کمرهای به سفارت آمریکا مراجعه کرده و مطالبی را از قول امام خمینی عنوان کرده، پرسش مهم دیگری مطرح میشود: آیا رابطه میرزا خلیل کمرهای با امام خمینی در این حد از صمیمیت بود که وی واسطه پیام «سری» ایشان برای رئیسجمهوری آمریکا شود؟
او سپس ادامه داده است: من اسناد کافی در اختیار ندارم و این پرسشی است که دفتر نشر آثار امام خمینی(ره) و مرکز اسناد وزارت اطلاعات باید پاسخ دهند. آنچه اجمالا میدانم، بدون این که قصد بیاحترامی به مرحوم حاج میرزا خلیل کمرهای را داشته باشم، روابط حسنه ایشان با حکومت پهلوی است. در خلاصه پرونده مرحوم کمرهای در ساواک مواضع سیاسی وی اینگونه بیان شده است: «میرزا خلیل کمرهای فرزند ابوطالب در سال ١٣١٧ قمری مطابق با ١٢٧٧ شمسی متولد شد. او برای تحصیل راهی اراک شد و سپس به همراه حاج شیخ عبدالکریم به قم منتقل شد. وی از مراجعی است که در دستجات سیاسی شرکت ندارد و دارای روحیهای ملایم و افکار مترقی میباشد. مردم به علم و دانش او ایمان دارند اما وی را زاهد و متقی نمیدانند. به دنبال انجام رفراندوم در سال ١٣٤١ و دستگیری و زندانی شدن عدهای از مخالفین انقلاب سفید، نامهای خطاب به شاه مینویسد و در آن تقاضای آزادی زندانیان را در آستانه عید نوروز مینماید. میرزا خلیل کمرهای صاحب تألیفات بسیاری از جمله «نسیم من روح الفرج بعد الشّدة» میباشد که در سال ١٣٤٦ از سوی وزارت امور خارجه منطبق با سیاست کلّی دولت شاهنشاهی اعلام میگردد.»
شهبازی همچنین نوشته است: «در بولتنی با عنوان «گزارش ویژه: بررسی حوادث اخیر»، که ساواک در ٢٠ خرداد ١٣٤٢ برای شاه ارسال کرده، درباره حادثه ١٥ خرداد ١٣٤٢، در بخش پایانی با عنوان «در حال حاضر چه باید کرد؟» این گونه آمده است: «... ولی در عین حال برخی راهحلها و طرق وجود دارد که میتوان بهوسیله آنها بدون دادن امتیاز موجبات اسکات مخالفین و برطرف ساختن بحران و جلب حمایت متدینین بیغرض را فراهم ساخت.»
او در ادامه یادداشت خود نوشته است: «به فرض پذیرش مراجعه آقای کمرهای به سفارت آمریکا آیا واقعا ایشان حامل پیام شفاهی امام خمینی بوده یا نظرات شخصی خود را بیان کرده است؟ آنچه این قرینه را تقویت میکند علاقه مرحوم کمرهای به نگارش نامه به شاه و نیز به رؤسای جمهوری آمریکا است که نمونه آن نامه تابستان ١٣٤٨ وی به ریچارد نیکسون است با عنوان «فتح بیغرور» و تبریک فتح کره ماه و تحقق وعده قرآن کریم. حسین دهباشی هم در پاسخ به این ادعا آورده است: نخست، در متن سند نامی از امام خمینی نیامده و انتساب آن به وی تنها یک گمانهزنی است. دو، تاریخ آن که مورخ ۱۵ آبان ۱۳۴۲ است، با سخنرانی آتشین و ضدآمریکایی نامبرده در ۴ آبان ۱۳۴۳ همخوانی ندارد و سوم، نه دربرگیرنده دستخط یا پیامی کتبی که روایت پیامی شفاهی از سوی فردی به نام «حاج میرزا خلیل کَمَرهای» است و چه کسی است که به فارسی سخن بگوید و مثل یک کلاغ، چهل کلاغ را نشنیده باشد؟
واکنش قائممقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره)
آنچه روشن است با وجود تفاوت دیدگاه درباره کمرهای، همه تاریخپژوهان اصل چنین مراجعهای از سوی کمرهای را تکذیب کردهاند. در همین حال حمید انصاری، قائممقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، در گفتوگو با «تسنیم»، هم این ادعا را بیپاسخ نگذاشت و اعلام کرد این ادعا فاقد وجاهت قانونی است و سندیت ندارد.
به گزارش سپاهنیوز، سردار «رمضان شریف»، مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم سالگرد ارتحال امام راحل در مصلای بزرگ امام خمینی (ره) ایلام هم در این باره گفت: این که ٢٧ سال بعد از ارتحال امام رسانهای مانند بیبیسی علیه امام سند جعل میکند، نشانه دشمنی عمیق آنان با امام و انقلاب امام است تا جوانانی که ایام حیات امام را ندیدهاند تحت تأثیر این القائات قرار گیرند و پرونده انقلاب خدشهدار شود.»