- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
کلانتری: احمدینژاد به هیچ چیز پایبند نیست
عیسی کلانتری اکنون مردی ۶۴ ساله است که بیش از نیمی از عمر خود را در مسوولیتهای گوناگون دولتی و به ویژه در مناصب مرتبط با کشاورزی سپری کرده است. این وزیر سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۹ و رییس شورای مرکزی خانه کشاورز ایران از سال ۱۳۸۰ تا امروز، از شجاعترین مدیران دولتی به حساب میآید. دلسوزی او به آب و خاک ایران آنقدر است که نمیتواند مصلحتاندیشی کند و همین موضوع تا امروز برایش کم دردسر درست نکرده است.
امروز سهشنبه ۱۹ مرداد به دفتر خانه کشاورز ایران رفتیم و با عیسی کلانتری درباره دو موضوع عمده صحبت کردیم. شروع بحث با مشاور معاون اول رییسجمهور در امور آب، کشاورزی و محیط زیست و دبیر ستاد و مجری طرح احیای دریاچه ارومیه درباره کارنامه دولت روحانی در حوزه اقتصاد سیاسی بود. بخش دوم گفتوگو با این دکترای محصولات زراعی از دانشگاه ایالتی آیوا امریکا درباره مسایل آب، کشاورزی و محیط زیست ایران بود که به دلیل اشراق وی بر مسایل مرتبط یادشده جذاب و البته ترسناک بود.
از کلانتری خواستیم اگر صلاح میداند و حوصله دارد در باره کارنامه دولت روحانی و مسایل اقتصادی صحبت کند. کلانتری گفت: ما که خارج از گود هستیم و نشستیم مسایل و رخدادها را رصد میکنیم. بد نیست که برخی مسایل در این وضعیت بیان شود.
آقای کلانتری جنابعالی از ۱۳۶۱ تا امروز در بدنه دولت و در مناصب وزیر و مشاور معاون اول و رییس خانه کشاورز ایران حضور جدی داشتهاید و نوع و روش مجادلههای سیاسی با دولتهای مستقر به ویژه دولتهای سازندگی، اصلاحات و اعتدال را از نزدیک دیدهاید. به نظر میرسد که رفتار و گفتار مخالفان دولت فعلی نسبت به دورههای قبلی عریانتر و غیرمنصفانهتر شده است. آیا این ارزیابی را قبول دارید؟
من از روز نخست فعالیت این دولت حرفها و تصمیمها و رفتارهای منتقدان و مخالفان سیاسی دولت را رصد کردهام و با داوری شما موافق هستم. موضع طیفی از مخالفان دولت به براندازی نزدیک است و آنها آتشی به پا کردهاند که تر و خشک با هم بسوزند. دقت در رفتار و گفتار مخالفان نشان میدهد که طیفی از منافع انقلاب، منافع ملی و منافع ایران عدول کردهاند. هدف آنها فقط و فقط کوبیدن دولت است. من نمیخواهم بگویم همه تصمیمهای دولت آقای روحانی درست است اما واقعیت این است که این دولت بسیار کمتر از دولتهای احمدینژاد اشتباه کرده است و حجم انتقادها باید با این میزان اشتباه سازگار باشد. دولت مستقر به نظرم دولت مظلومی است.
برخی از هواداران دولت آقای روحانی اعتقاد دارند که بخشی از آنچه که مظلومیت نامیده میشود ناشی از رفتار منفعلانه کابینه است.
قبول دارم. بررسی کارشناسانه نشان میدهد دولت آقای روحانی نمیتواند از حق خود دفاع کند و این آسیب میزند. مردم میگویند دولتی که توانایی دفاع از کارنامه خودش را ندارد، چطور میتوان از حق مردم دفاع کند. واقعیت این است که شماری از وزیران آقای روحانی وسط لحاف خوابیدهاند و انگار نه انگار که وزیر آقای حسن روحانی هستند. کارنامه این گروه از اعضای کابینه نشان میدهد که آنها میتوانستند وزیر هر کابینهای باشند. این افراد در مقام وزیر حاضر نیستند که از کارکرد خودشان هم دفاع کنند. البته من آقای رییسجمهور را نیز در پدیدار شدن این حالت انفعالی شماری از وزیران مقصر میدانم.
حجم تبلیغات منفی علیه دولت یازدهم از سوی رسانههای مخالفان به اندازهای است که گویا دولت هیچ کاری انجام نداده است و دستاوردی نداشته است؟
این داوری غیرمنصفانه است. دولت فعلی در اوج بیپولی و سقوط قیمت نفت دستاوردهای خوبی در حوزههای سیاست خارجی و اقتصاد را در کارنامهاش ثبت کرده است که با کارنامه دولتهای نهم و دهم قابل مقایسه نیست.
نقطه تمایز کارکرد دولت یازدهم با دولتهای نهم و دهم چه بوده است؟
جنس فعالیت و استراتژی این دولت با دولتهای احمدینژاد تفاوت بنیادین دارد. جنس فعالیت دولتهای قبلی از نوع هدر دادن امکانات و منابع ملی بود. دولت احمدینژاد در مسیری حرکت میکرد که جز تخریب اقتصاد و هدر دادن منابع به جایی نمیرسید. اما دولت آقای روحانی با مهار رشد تورم، ثبات سیاستگذاری تجاری و ارزی کار بزرگی انجام داد.
چرا برخی وزیران حاضر نیستند به قول حضرتعالی از کارنامه خودشان هم حمایت کنند؟
من چند دلیل عمده را میتوانم تشخیص داده و بیان کنم. دلیل اول آنها ترس از مخالفان دولت است. این ترس موجب شده است آنها عافیتطلبی پیشه کنند و سرانجام به نظر من برخی از وزیران هم صلاحیت داشتن مقام وزارت را ندارند. البته احتمال دارد رییس دولت نیز جاهایی مشکل داشته و دارد. من در شروع کار دولت جدید به وزیران پیشنهاد و توصیه کردم بیلان کار دولتهای نهم و دهم در وزارتخانهها را بررسی کرده و به اطلاع افکار عمومی برسانید که چه وزارتخانهای را تحویل گرفتهاید و متاسفانه جز بیژن زنگنه، وزیر نفت هیچکدام از وزیران این کار را انجام ندادند. الان هم ۳ سال از فعالیت دولت گذشته است و بیان هدر دادن ثروت ملی از سوی دولتهای نهم و دهم معلوم نیست چقدرموثر باشد.
برخی از طرفداران سرسخت دولتهای احمدینژاد اصرار دارند که نباید دیگر درباره ن دوره صحبت کرد و این خواسته آنها آنقدر تکرار شده است که برخی از مردان دولت فعلی در این مسیر آنها را همراهی میکنند اما به نظر میرسد عدم بیان مطالب در دوره قبل به نفع دولت و کشور نبوده و نیست.
به نظرم میرسد این یک دیدگاه انحرافی است که نباید سرچشمه رکود فعلی، سرچشمه نیامدن سرمایهگذاران و زندگی سخت مردم را معرفی کرد. واقعیت این است که دولتهای نهم و دهم آبروی کشور را بردند و کارهای عجیبی انجام دادند. باید معلوم شود کدام جریان فکری و سیاسی پشت این دیدگاه بود که قطعنامهها کاغذپارهای بیش نیستند و راه را برای تحریم هموار کردند. آیا مردم نباید بدانند کدام دولت و کدام مسوول سیاسی با صراحت گفت دلار ارزشی ندارد و این همه خسارت به مردم و کشور وارد کرد. آیا نباید پیامدهای تورم ۴۰ درصدی، رشد منفی ۸ درصدی (مجموع رشد ۲ سال ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲) و کاهش ۲۰ درصدی قدرت خرید مردم معلوم شود. مخالفان سیاسی دولت آقای روحانی آن موقع کجا بودند و چرا آن زمان زبانشان باز نمیشد، اما امروز مثل بلبل شده و دهانشان به انتفاد باز میشود. اکنون سوسوی عبور از رکود دیده میشود و شتاب تورم مهار شده است و اینها باید گفته شود.
یکی از مسایلی که فعالان اقتصادی و سیاسی روی آن اصرار دارند این است که دولت نهم و دهم با رفتار و گفتارش موجب سقوط اخلاقی بخشهایی از جامعه شدند، آیا حضرتعالی نیز با این تعبیر موافق هستید؟
محمود احمدینژاد به نظر من به هیچ قولی که میداد پایبند نبود و همین مساله آغاز سقوط اخلاقی جامعه بود. برای اثبات بیوفایی احمدینژاد به قول و قرارهایش یک خاطره از دوران استانداری ایشان در اردبیل را برای خوانندگان ساعت ۲۴ یادآور میشوم. در پاییز ۱۳۷۵ بود که من به عنوان وزیر کشاورزی، غلامرضا فروزش به عنوان وزیر جهاد سازندگی و آقای بشارت به عنوان وزیر کشور در حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی که آن موقع رییسجمهور بودند به همراه محمود احمدینژاد نامهای را امضا کردیم که برای اسکان عشایر منطقه و پس دادن اراضی کشت و صنعت مغان فعالیت کنیم. آقای هاشمی رفسنجانی به من ماموریت داد که اجرای این میثاق را پیگیری کنم. از احمدینژاد خواستم که این اتفاق را اجرایی کند، اما دیدم که معطل میکند. برای اجرای کار به استان رفتم و به احمدینژاد گفتم که چرا پیمان امضا شدهاش را اجرایی نمیکند. پاسخ احمدینژاد حیرتانگیز بود. او گفت تو چرا اینقدر اصرار داری که این نامه امضا شود که به او یادآور شدم این دستور رییسجمهوری ایران است. احمدینژاد گفت اگر قرار باشد من هر چه امضا میکنم را اجرایی کنم که سنگ روی سنگ بند نمیشود و به این طریق به عهدی که با چند وزیر بسته بود تعهدی نشان نداد. احمدینژاد به نظر من تابع هیچ قاعده، عرف و اخلاقی نیست و من نمیدانم که او چطور موفق شد نظر عدهای را جلب کند و در منصب ریاست جمهوری، این کشور را به بدترین روزهای تاریخ نزدیک کند.
منبع : ساعت 24
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.