- پزشکیان: ایران و عربستان میتوانند الگویی برای همکاریهای منطقهای باشند
- رهبر انقلاب پس از دریافت پیام پادشاه عربستان: دو کشور میتوانند تکمیلکننده یکدیگر باشند
- نیویورکتایمز: اسرائیل قصد داشت در ماه آینده به تأسیسات هستهای ایران حمله کند اما ترامپ برای مذاکره این حمله را متوقف کرد
- خبرهای مثبت غریب آبادی، معاون وزیر خارجه از احتمال توافق ایران - آمریکا
- واکنش سیدحسن خمینی به وضعیت استقلال
- خبر پزشکیان درباره ادامه مذاکرات ایران - آمریکا
- ترامپ به رهبر ایران ضرب الاجل داده است؟
- خبر جدید سخنگوی قوه قضاییه درباره حکم اعدام تتلو
ترامپ و شش راهكار ايران / سيد حسين موسويان
انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئيس جمهوري جديد امريکا در حالي جهان را در بهت و حيرت فرو برد که اين رويداد براي ايران که خود حداقل در سه انتخابات رياست جمهوري 1376، 1384 و 1392 نتيجه غير قابل منتظره اي را تجربه کرده بود، چندان دور از انتظار نبود. منتهي ترامپ نخستين رئيس جمهوري امريکاست که خارج از قواعد سنتي نهادهاي قدرت و سيستم حاکميتي امريکا رئيس جمهوري شد. پيروزي او در اين انتخابات به اندازه اي غيرقابل باور بوده است که مدت هاست طراحي سناريويي در داخل سيستم حاکميتي امريکا در دستور کار قرار گرفته است که در صورت پيروزي ترامپ، عمر دولتش بيش از چند ماه به درازا نکشد. بدين ترتيب که اگر رفتارهاي عجيب او ادامه يابد، با گشودن چندين فايل از سوابقش، در کنگره استيضاح شده و معاونش جايگزين او شود. هدف اين نگارش، کالبدشکافي انتخابات امريکا نيست که به نوبه خود مهم و عبرت آموز است. پيامدهاي اين انتخاب از منظر ابعادي که در عرصه سياست خارجي و مشخصاً براي ايران دارد، حائز اهميت مي شود.
يک کارشناس برجسته امريکايي مي گويد که امريکا در سال 1945 حدود50 درصد از توليد ناخالص جهان را داشت و امروز سهم آن به حدود 20 درصد کاهش يافته است. امريکا در 6 دهه گذشته هزينه هاي سنگيني را براي متحدانش متقبل شده که در نهايت به تقويت آنها و تضعيف توان و اقتدار اقتصادي امريکا انجاميده است. اين موضوع که وجه مشترک نگراني هر دو حزب جمهوريخواه و دموکرات امريکا بوده اما هرگز شجاعت طرح آن وجود نداشته، اکنون مهم ترين چالش پيش روي ترامپ است. بنابراين ترامپ با درنظر گرفتن اين مشکلات، اعلام کرده که خواهان بازگرداندن اقتدار گذشته امريکاست.
ارزيابي ايران از نتيجه انتخابات امريکا و مواجهه با سياست هاي رئيس جمهوري جديد اين کشور نبايد صرفاً مبتني بر تفکرات فردي ترامپ باشد. احتمالاً برخي در ايران خواهان پيروزي ترامپ بودند زيرا معتقدند او ديوانه اي است که امريکا را ذليل خواهد کرد و ذلت امريکا هم همان خواست و هدف جمهوري اسلامي است. حال آنکه فرض جمهوري اسلامي بايد مبتني بر اين اصل باشد که در امريکا سيستمي غالب است که در آن تنها رئيس جمهوري با وجود قدرت بالايي که دارد، تنها تصميم گيرنده نيست. اما آنچه شرايط کنوني ويژه اي را در سيستم سياسي امريکا به وجود آورده، آن است که پس از 88 سال جمهوريخواهان در مجلس سنا و نمايندگان در اکثريت هستند و رئيس جمهوري منتخب هم از جمهوريخواهان است. بنابراين، بايد با در نظر گرفتن اين شرايط، نحوه مواجهه با ترامپ و جمهوريخواهان امريکا را در نظر گرفت.
ايران در دوره رياست جمهوري ترامپ، با تهديدات و فرصت هايي روبه رو خواهد بود. تاريخ 38 ساله نظام جمهوري اسلامي نشان مي دهد که در مقابله با تهديد، خوب اما در بهره برداري از فرصت ها بسيار ضعيف عمل کرده است. دشمنان قسم خورده ايران به دنبال افزايش تهديدها و حذف فرصت ها خواهند بود. هنر تصميم سازان و تصميم گيران ايران اين خواهد بود که اولاً براي کاهش تهديدات و بهره برداري از فرصت ها برنامه داشته باشند و ثانياً در زمان مناسب هم اقدام مناسب به عمل آورند و اجازه ندهند منافع ملي ايران قرباني توطئه جبهه خارجي ضد ايران و نيز باندبازي هاي سياسي داخلي گردد. مگر اينکه صحت اين فرضيه قوت گيرد که افزايش خصومت و تقابل با امريکا به نفع جمهوري اسلامي است که در اين صورت ترامپ و آرايش جديد سياسي در واشنگتن براي تحقق اين فرضيه مناسب خواهد بود.
در تاريخ روابط ايران و امريکا بعد از انقلاب اسلامي 1357، همه روساي جمهوري امريکا از هر دو حزب، سياست خصمانه مشابهي در مورد ايران اجرا کردند با اين تفاوت که روساي جمهوري دموکرات با زباني نرم تر، بدترين تحريم ها را عليه ايران اعمال کردند. تنها استثناء دور دوم رياست جمهوري اوباما بود.اکنون که اين سطور را مي نويسم، به تازگي از نشستي در اروپا بازگشته ام که نمايندگان کشورهاي عربي از جمله سعودي ها به سرزنش ايران و اوباما پرداختند. عمده جلسه هم به بحث هاي چالشي بين دو ايراني، يکي معاون وزير خارجه و ديگري هم من، با 6 نماينده عرب حاضر درجلسه اختصاص داشت. همزمان هم جمعي از گروهک تروريستي منافقين در بيرون از جلسه تجمع و عليه جمهوري اسلامي شعار مي دادند.
اعراب حاضر درجلسه بر اين باور بودند که اوباما تنها رئيس جمهوري بود که غني سازي و آب سنگين در ايران را پذيرفت يعني هر دو مسير ساخت بمب هسته اي را در اختيار ايران گذاشت، با برداشته شدن تحريم هاي هسته اي و لغو قطعنامه هاي سازمان ملل هم موافقت کرد، ايران را از ته دره تحريم ها بيرون کشيد و در مسير ابرقدرت شدن منطقه قرار داد. اوباما بود که عربستان و اعراب را به حمايت از افراط گرايي و تروريسم متهم کرد و به ساير غربي ها جرات داد که شبانه روز به اعراب و جهان اهل سنت اهانت کنند. او گستاخي را به حدي رساند که به رياض پيشنهاد کرد منطقه را با جمهوري اسلامي ايران شراکتي اداره کنند.
به هرحال نمي توان اين واقعيت را از صفحه تاريخ ديپلماسي جهان پاک کرد که در دوره دوم رياست جمهوري اوباما، روابط امريکا با دشمنان يا رقباي منطقه اي ايران همچون اسرائيل و عربستان و ترکيه به طور بي سابقه اي دچار چالش هاي جدي شد به گونه اي که صهيونيست ها و سعودي ها براي خروج اوباما از کاخ سفيد لحظه شماري مي کردند زيرا معتقد بودند که او با توافق هسته اي و برداشتن تحريم هاي بين المللي هسته اي از پشت به متحدين امريکا خنجر زده است. با رصد رسانه هاي داخلي ايران در يک سال گذشته مي توان به اين برداشت رسيد که درست در همين دوره، فضاي ضد امريکايي در ايران هم به اوج رسيد.
اکنون براي قضاوت در مورد سياست هاي عملي ترامپ در دوره رياست جمهوري امريکا زود است. بايد صبر کرد تا کادر اصلي او مشخص شود. اما مناسب است مسئولين جمهوري اسلامي چند اقدام را از هم اکنون مد نظر قرار دهند:
1- از فحاشي، توهين، تحقير و مسخره کردن ترامپ بپرهيزند.
2- از اقدامات و مواضع تحريک آميز بي مورد که صرفاً بهانه به دشمن مي دهد، پرهيز شود.
3- تهديدات و فرصت هاي احتمالي را بررسي و براي هر سناريوي احتمالي برنامه تنظيم کنند.
4- از هر اقدام يا موضعي که شائبه ترس يا ضعف ايران را القا کند، پرهيز شود که اين امر جناح بازهاي امريکا را گستاخ تر خواهد کرد.
5- لابي صهيونيسم، سعودي ها و متحدين عرب آنها و منافقين از لحظه پيروزي ترامپ براي نفوذ و تاثيرگذاري در او و تيمش فوراً وارد عمل شدند تا سياست هاي ضد ايراني را در واشنگتن تقويت و طرح هاي ضد ايراني شکست خورده يا مسکوت مانده گذشته را احيا کنند. فرض آنها هم اين است که ترامپ، لوايح جديد کنگره براي اعمال تحريم ها را وتو نخواهد کرد. لذا اگر تهران موفقيت اقدامات لابي صهيونيسم-اعراب تکفيري و جناح بازهاي امريکا را در راستاي منافع کشور نمي داند، نه تنها نبايد نظاره گر بوده يا تدافعي عمل کند، بلکه بايد ابتکار عمل داشته باشد.
5- تصوير ايران در امريکا و غرب همچنان منفي است هر چند اين تصوير بعد از دستيابي به برجام و ظهور داعش و تروريسم تکفيري، نسبت به گذشته بهتر شد. در عين حال در يک سال گذشته و در جريان مبارزات انتخابات رياست جمهوري امريکا، نامزدهاي رقابت کننده جملگي به ايران هراسي دامن زدند به اندازه اي که آگهي هاي تبليغاتي از شبکه هاي بزرگ امريکا مستمراً پخش شد. فرض را هم بايد بر اين گذاشت که جبهه ضد ايران در مورد ايران و شيعه هراسي تلاش هاي سنگين جديدي را آغاز خواهد کرد تا از آب گل آلود در واشنگتن ماهي بگيرند. در اين مورد هم تهران بايد مبتکرانه و فعال وارد عمل شود.
6- بعد از برجام، فرصت بازسازي روابط ايران با ساير کشورهاي غربي مثل اتحاديه اروپا فراهم شده است. در اين مورد سرعت و اهتمام ويژه نياز است. بايد ليستي از موارد منافع مشترک، فراتر ازروابط دوجانبه براي آغاز اين همکاري ها تهيه و عملياتي شود. همزمان گفت وگو در مورد موارد اختلافي هم مي تواند آغاز شود.
*ديپلمات ارشد سابق ايران
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.