- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
نقد سياست «نگاه به شرق»
گفت وگو با الهه كولايي
کمتر کسي در بين روزنامهنگاران است که الهه کولايي را نشناسد، بين روزنامه خوانها هم همينطور. به ويژه آنها که دوره مجلس ششم را به ياد دارند که او به عنوان نماينده تهران حضور پررنگي در آن مجلس داشت. اگر چه او استاد روابط بينالملل است اما به همان اندازه به عنوان يک عضو فعال عرصه حقوق زنان نيز شناخته ميشود. او اکنون استاد علوم سياسي دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران و عضو شوراي هماهنگي مجمع زنان اصلاحطلب است. کولايي مدتي در روزنامه اطلاعات کار روزنامهنگاري کرده به همين دليل مصاحبه کردن با او کار سختي نيست؛ زبان مطبوعات را ميشناسد به همان اندازه که حساسيتها و اولويتهاي ديپلماسي را. مصاحبه پيش رو نظرات اوست در مورد اولويتهاي سياستخارجي به ويژه شرايط آينده پرونده هستهاي ايران در دوره حسن روحاني.
ميخواهم نظر شما را در مورد اولويتهاي سياستخارجي آقاي روحاني بدانم. از اينجا شروع ميکنم که به نظر شما سياستخارجي حسن روحاني چقدر با سياستخارجي احمدينژاد متفاوت خواهد بود؟
اولين انتظار و اميدواري که ميتوان براي تحول در مورد سياستخارجي دولت جمهوري اسلامي در دوره دکتر روحاني داشت، تجربه و پيشينه فعاليتهاي ايشان در مرکز تحقيقات استراتژيک و حضور فعال در زمينههاي مختلف در سياستخارجي ايران است. با توجه به اين سابقه، دکتر روحاني تجربه و ارتباط خوبي با پژوهشگران و سياستمداران اين حوزه دارند. در کنار اين موضوع، شعارها، برنامهها و محورهاي انتخاباتي ايشان در مورد تعامل با جهان در مقايسه به دوره هشت ساله احمدينژاد، نيز انتظار تغيير را معنادار ميکند. نحوه فعاليت آقاي روحاني در مذاکرات هستهاي، نوع دستاوردها و موفقيتهاي ايشان، اين انتظار را تقويت ميکند که در يک رويکرد واقع گرايانه بتوانند روابط ايران را با کشورهاي مختلف جهان ساماندهي کنند. از آنجا که اين روابط، در تک تک ابعاد زندگي مردم ايران تاثير مستقيم دارد، سياستخارجي مهمترين حوزه در برنامههاي آقاي روحاني است تا کشور ما از مرحله تقابل و برخي برداشتهاي غيرواقعبينانه نسبت به جامعه بينالمللي خارج شود و با استفاده از ديپلماتهاي باتجربه، موقعيت و جايگاهي براي ايران فراهم شود که زيبنده ايران باشد تا ايرانيان زندگي شايستهاي که لايق آن هستند، داشته باشند.
يکي از سياستهاي دولت احمدينژاد سياست نگاه به شرق و پشت کردن به غرب بود، به اعتقاد شما چقدر اين نگاه در راستاي منافع ملي ما بود؟ فکر ميکنيد اين نگاه در دولت يازدهم نيز ادامه پيدا ميکند يا نه؟
کشور ما يک موقعيت ژئوپليتيک ويژه در غرب آسيا دارد که به ما توان بازي کردن و استفاده از اختلافهاي کشورهاي دور و نزديک را ميدهد. اين موقعيت براي کشور ما در سياست خارجي و تعامل با دنيا امتيازي چشمگير ايجاد ميکند. با توجه به تجربه وابستگيهاي قبل از انقلاب اسلامي، در زمان انقلاب شعار «نه شرقي و نه غربي» مطرح شد اما در عمل هيچگاه شاهد رويکردي متعادل در سياستخارجي نبوديم. توجه داشته باشيد که اين شعار مربوط به دوره جنگ سرد است، اما اکنون ما در دوره پس از جنگ سرد زندگي ميکنيم. الان معناي شرق و غرب تغيير کرده است. ولي در اين دوره هم نميتوانيم به هيچ کشوري در جهان اتکا کنيم و حتي با هيچ کشوري در جهان اتحاد استراتژيک داشته باشيم. همکاريهاي فزاينده با کشورهايي مثل روسيه، اگر بيتوجه به ملاحظات و منافع کشور در سطح منطقه و جهان صورت گيرد، ما را تبديل به اهرمي براي تامين منافع اين کشورها ميکند. اين وضعيت در ارتباط با آمريکا، چين و اتحاديه اروپا هم ميتواند تحقق پيدا کند. در واقع اين ما هستيم که بايد تحليل صحيح و واقع بينانهاي از منافع خود و اهداف و منافع بازيگران در عرصه بينالمللي داشته باشيم. آنچه در دوران احمدينژاد اتفاق افتاد، يعني سياست نگاه به شرق، معلول تقابل با غرب سياسي بود نه غرب جغرافيايي. وقتي ايران مشمول فشار تحريمهاي روزافزون غرب، آمريکا و به طور کلي فشارهاي بينالمللي و قطعنامهها شد؛ تصور نادرستي بود که شرق يا کشورهايي مثل روسيه يا چين ميتوانند از ما محافظت کنند، يا منافع ما را تامين کنند، يا محلي براي تامين منافع ما در شرايطي دشوار باشند. «سياست نگاه به شرق» اگر در شرايط حفظ روابط سازنده و متناسب با غرب دنبال شود، ميتواند سازنده باشد، در شرايطي که ما با غرب تعامل گسترده اقتصادي داشته باشيم و گزينه شرق هم به انتخابهايمان اضافه شود، ميتواند تامين کننده منافع ما باشد. ولي «سياست نگاه به شرق» از سر ناچاري و اضطرار، تنها تامين کننده منافع کشورهايي مانند روسيه و چين است و منجر به کوتاه آمدن از منافع کشور به دليل اجبار در شرايط پيش آمده براي ايران در شرايط بينالمللي ميشود.
سياست نگاه به شرق، غلط نيست. روسيه همسايه ماست، ما با اين کشور از طريق دريايخزر و کشورهاي آسيايمرکزي و قفقاز در ارتباط هستيم. منافع مشترک و زمينههاي متعدد براي همکاري داريم. تصور حذف روسيه از روابط سياستخارجي، تصور غلط و غيرواقعبينانهاي است. ولي از آنجا که ما در سياستخارجي و داخلي دچار افراط و تفريط هستيم، کمتر شاهد رويکرد متعادل هستيم. شعارهاي دکتر روحاني اين انتظار و اميد را به وجود ميآورد که شاهد رويکردي متعادل در سياستخارجي باشيم. يعني برخلاف دوره هشت ساله گذشته به قول انگليسيها «همه تخم مرغها را در سبد روسيه و چين قرار ندهيم»، بلکه با بهبود روابط، با دنيا تعامل سازنده داشته باشيم. ايران به لحاظ ويژگي ژئوپليتيکي خود ميتواند و اين توان را دارد که با غرب و شرق سياسي روابط سازندهاي داشته باشد، ايران و ايراني از تعارض اين کشورها به نفع خود استفاده کند نه آنها از مثلا اختلافهاي ايران و آمريکا به سود خود بهرهبرداري کنند. ايران به لحاظ فضاي ژئوپليتيک اين توان را دارد که هم با غرب و هم با شرق روابط سازنده و همه جانبه داشته باشد؛ هم با روسيه و چين، هم اروپا و آمريکا. به جاي اينکه کشورهايي مثل روسيه و چين از اين تقابل و تعارض به نفع خود بهرهبرداري کنند، ايران و ايراني از تعارضها، تقابلها و اختلافات اين کشورها به نفع خود استفاده کنند. بنابراين ما نيازمند يک رويکرد متعادل و متوازن به مقتضيات ژئوپليتيک ايران هستيم که هم با روسيه و چين و هم با همه دنيا، نزديکي داشته باشيم. البته ميدانيد نوع مسايل ما با آمريکا مسايلي نيست که به سادگي و در يک روند هموار، قابل حل و فصل باشد. شما شاهد هستيد که برخلاف همه توصيههايي که پژوهشگران و سياستمداران به نام آمريکايي در ماه هاي اخير به دولت اوباما در مورد تغيير نوع رابطه و سياست با ايران کردند، باز هم شاهد افزايش فشار از سوي کنگره آمريکا هستيم.
اين نشان ميدهد که ما نيازمند تدبير براي رفع اين چالشها هستيم؛ آنچه که دولت آقاي روحاني بعد از اعتدال اساس کار خود را بر آن قرار داده است و ما نيازمند تدبير در مورد اين چالشها در سياستخارجي ايران هستيم.
براي رسيدن به اين دورنما، آيا متعادل شدن شرايط دستگاه ديپلماسي کافي است يا شرايط ديگري هم لازم است؟
تصور من اين است که ديپلماسي قوي بدون بهرهگيري از شرايط داخلي نميتواند اهداف خود را به خوبي تامين کند. امروز در جهاني زندگي ميکنيم که جداکردن حوزه داخلي و خارجي در آن دشوار است. شايد زماني اينگونه تفسير ميشد که سياست خارجي ادامه سياست داخلي است، اما امروز اينطور نيست، سياست داخلي همان سياست خارجي است. در همان حال فراموش نکنيم که ما در غرب آسيا (خاورميانه) زندگي ميکنيم، ما نميتوانيم به واقعيتهاي پيرامونمان، چه در شمال آفريقا چه در قفقاز و خليج فارس يا هر جاي ديگر بيتفاوت باشيم. با در نظرگرفتن همه تفاوتهاي ايران با اين کشورها، نميتوانيم فرهنگ سياسي و شرايط خاص جهان، ساختارهاي اجتماعي و اقتصادي خاص منطقه را ناديده بگيريم. بدون ترديد تنظيم روابط خارجي با ساختارهاي داخلي ارتباط دارد؛ بين سطح توسعه کشور چه در داخل و چه در خارج نوعي توازن وجود دارد و با کارآمدي ديپلماسي خارجي و توازن داخلي ارتباط مستقيم پيدا ميکند. اينکه دستگاه ديپلماسي کشور چقدر توان اين را دارد که مانند بقيه اعضاي ديوانسالاري در کشور، از شايسته ترينها، زبدهترينها و ماهرترين نيروها استفاده کند. شايد اين به طور مستقيم، مساله ديپلماسي نباشد. ما اين مساله را در وزارت نيرو يا وزارت کشور و ديگر دستگاهها هم داريم، اما در دستگاه ديپلماسي پيامدهاي آن چشمگير است. در شرايط جهاني شدن، ما از معدود کشورهايي هستيم که ارتباط بين محيط داخلي و خارجيمان تشديد شده است. اصولادر دهههاي گذشته تاثير عوامل بينالمللي از بيرون به درون بيشتر شده است. طبيعي است که اگر دستگاه مربوطه توان پاسخگويي به اين مسايل را نداشته باشد، آثار و پيامدهايش ملموستر و بيشتر خواهد بود. بنابراين کارآمدي دستگاه ديپلماسي، جدا از بقيه اجزاي ديوانسالاري نخواهد بود و با سطح توسعه نهادهاي اجرايي در کشور ارتباط مستقيم پيدا ميکند. ما در دهههاي گذشته، رويکردهاي متنوع و متفاوتي را در سياستخارجي کشور تجربه کرديم. امروز براي دولت دکتر روحاني اين فرصت وجود دارد تا رويکرد تقابلي يا تعاملي، رويکرد واقعگرايانه يا عمل گرايانه و رويکرد ذهن گرايانه و توهم گرايانه را با هم ارزيابي و مقايسه کنند. من يقين دارم که امروز آقاي روحاني ميتواند از ذخيره عظيمي از کارشناسان و پژوهشگران و صاحبنظران در حوزه سياستخارجي در داخل کشور استفاده کند. چون ايشان در نطق خود در مراسم تنفيذ هم اشاره کردند که اميدوارند بتوانند از سرنوشت پيشينيان خود استفاده کنند. اين نکته به اين مفهوم است که ما بتوانيم تجربه پيشينيان را در چند دهه گذشته نقد، ارزيابي و بررسي کنيم. ببينيم که کدام سياست، ما را به هدف نزديکتر کرده و کدام سياست ما را از هدف دورتر ميکند. دکتر روحاني اين فرصت را دارد که با نقد و ارزيابي گذشتگان، بررسي دستاوردها و هزينهها و پرهيز از شعارزدگي و عوامگرايي و با استفاده از متخصصان، ادامه راه را ترسيم کند و از ظرفيتهاي موجود براي تامين منافع ايران استفاده کند.
چقدر نگراني براي کارشکني و موازي کاري و دودستگي در فضاي سياسي در دولت دکتر روحاني وجود دارد؟
من فکر ميکنم نبايد دنبال انقطاع باشيم. يعني تصور نکنيم که با انتخاب آقاي روحاني شرايط واقعي سياست در کشور تحول اساسي و بنيادي پيدا کرده است. چنين اتفاقي نيفتاده است. اين رييسجمهوري در چارچوبهاي حاکم بر سياست کشور به لحاظ سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي، فردي با نگاه متفاوت و با تجربهاي ارزشمند هستند که وارد عرصه مديريت دستگاه اجرايي کشور شده است. توجه داريد که نهاد دولت در ايران در بخشي که آقاي روحاني مسووليتش را بر عهده گرفته، در حوزه اجرايي تمرکز دارد. تصور من اين است که موانع و چالشها تداوم خواهد يافت. انتظار نقطه پايان گذاشتن بر اين تعارضها، واقع بينانه نيست. اما نکته مهم اين است که آقاي دکتر روحاني چقدر ميتواند از ذخيره واقعي کشور بر اساس ارزيابي آنچه تاکنون گذشته، به درستي استفاده کند. تدبيري که ايشان به آن اشاره ميکند، تدبير بهرهگيري از منابع موجود است، يعني ايجاد فرصت و امکان براي همه کساني که دل در گرو ايران و ايرانيان دارند.
نکاتي که شما به آن اشاره کرديد به نظر من با توان اجرايي کردن واژههايي که دکتر روحاني در مراسم تنفيذ گفته ارتباط مستقيم پيدا ميکند. اينکه آيا او در عمل توان اجرايي کردن اين سخنان را دارد؟ بايد در عمل ديد. نهادهاي پژوهشي و تحقيقاتي، بايد ظرفيت و توان ديپلماسي کارآمد را در خدمت تامين اين اهداف قرار دهند و يک رويکرد واقع گرايانه و عمل گرايانه را اجرايي کنند. من روي تدبيرکردن دکتر روحاني تمرکز مي کنم. تدبيرکردن معطوف به اين است که آرمان ها و اهداف متعالي در ظرف واقعيت ها دنبال شود. اگر به واقعيت ها درست توجه نشود، بدون ترديد توفيقي به دست نخواهد آمد. اين چالش بسيار بزرگي است. اين شکاف ها و چالش ها در ذات جامعه ما قرار گرفته، بنابراين نبايد انتظار معجزه داشته باشيم؛ همه کساني که دل در گرو ايران و آينده ايران و ايرانيان دارند و نگران وضعيت امروز ايران هستند، بايد به دکتر روحاني کمک کنند. لازمه اين شرايط، شنيدن همه حرف ها و ديدن همه ديدگاه هاست، تا به سازماندهي و نهادسازي او براي ايفاي وظايفش کمک کند. در کشوري که ما زندگي مي کنيم، احزاب سياسي نداريم. يعني برنامه از پيش تعيين شده، توسط گروهي از صاحبنظران و صاحبان دغدغه ها شکل نگرفته که دکتر روحاني مجري آن باشد. ضمن اينکه ما اسناد بالادستي داريم. کشور به اين احتياج دارد که دکتر روحاني در تداوم آنچه بر ما گذشته - مثبت يا منفي- نکات مثبت را افزايش و نکات منفي را کاهش دهد و درواقع روحيه تعاملي را در کشور تقويت کند. اگر اين تعامل در داخل تقويت و نهادينه شود، بدون شک دولت در موضع سياستخارجي هم خواهد توانست تعامل با جهان را عينيت بخشد. فکر مي کنم اين فرصت بينظيري براي کشور ماست -که فرصت بسياري را از دست داده- ما با فرصتهاي بينظيري در گذشته مواجه بوديم که به درستي از آنها استفاده نشد. اميدواريم آقاي دکتر روحاني با توجه به تجربههاي ارزشمند، بتوانند وظايف پيش رو را به درستي انجام دهند.
بسياري معتقدند مهمترين مسالهاي که حسن روحاني در دوره رياستجمهوري خود با آن مواجه است، بحث پرونده هستهاي ايران است. خود او سالها دغدغه داشت که پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت واگذار نشود و بررسي آن در آژانس انرژي اتمي باقي بماند. فکر ميکنيد چه بازه زماني لازم است که تيم هستهاي دولت جديد، پرونده هستهاي ايران را از شوراي امنيت خارج کند و بررسي آن را به آژانس واگذار کند؟
بدون شک موضوع پرونده هستهاي جمهوري اسلامي ايران مهمترين موضوعي است که ايران در روابط با جهان با آن روبه رو است و مهمترين تکليف دکتر روحاني براي ايفاي وظايف گوناگوني است که با راي مردم ايران بر دوش ايشان قرار گرفته که بايد از پس آنها برآيد. پس بايد اول به اين مساله رسيدگي کرد. خوشبختانه ايشان از تجربه ارزشمندي در اين مذاکرات برخوردار است. البته نميتوان مساله هستهاي را از بقيه مسايل سياستخارجي ايران جدا کرد. اگرچه پرونده ايران يک بحث تکنيکي است، اما بيشتر از تکنيکي بودن يک بحث سياسي شده است؛ بنابراين به نوع رويکردهاي سياستخارجي کشور ارتباط پيدا ميکند. مسايلي که در طول سالهاي اخير در ارتباط با ايران پيش آمده، کم نظيرترين و کم سابقهترين رفتاري است که جامعه جهاني با يکي از اعضاي خود دنبال ميکند، در حالي که، ايران از جايگاه ويژهاي در جهان برخوردار است. ما در منطقهاي زندگي ميکنيم که پيرامون ما مسايل و مشکلاتي وجود دارد که ايران در حل وفصل آنها ميتواند نقش موثر و سازنده ايفا کند؛ هم به عنوان بازيگر اثرگذار و هم به عنوان يک رقيب قابل ملاحظه و قابل توجه. پيچيدگيهاي پرونده هستهاي ايران بسيار است. روند حقوقي و قانوني وضع و لغو تحريمها، هر دو زمان بر است. تحريمها به سرعت و سادگي برداشتني نيست، در همان حال جمهوري اسلامي اين توان را دارد که با رفتارهاي اعتمادآفرين رويکرد سازنده خود را نشان دهد. آقاي روحاني امروز اين توان را دارد که برخلاف همه عداوتها و کينه توزيهايي که در رفتارهاي اخير نمايندگان کنگره آمريکا شاهد بوديم، رويکردي را درمورد سياستخارجي ايران اتخاذ کند که در ارتباط با مذاکرات هستهاي در راستاي اعتمادسازي و خلع سلاح کردن کساني باشد که در پي افزايش فشار بر کشور ما هستند. به نظر من او اين امکان را دارد که با استفاده از فضاي داخلي و شرايط جديد، برپايه شعارهاي انتخاباتي خود، شرايطي فراهم کند که پرونده هستهاي ايران در مسير حل وفصل يا کاهش تحريمها قرار گيرد. اين موضوع نيازمند همان تدبيري است که او مبناي سخنان خود قرار دادهاند.
ميخواهم کمي به عقب برگرديم. پيگيري پرونده هستهاي در همان سالهايي به شواريعالي امنيت ملي واگذار شد که شما در مجلس ششم نماينده بوديد. به ما بگوييد که چه الزاماتي موجب شد تا پيگيري پرونده هستهاي از وزارت خارجه به شورايعالي امنيت ملي واگذار شود؟
حساسيت و اهميت اين موضوع و گستره پيامدهاي امنيتي که براي کشور داشت، سبب شد وزارت امورخارجه به عنوان تنها نهاد درگير در اين مذاکرات، جاي خود را به شورايعالي امنيت ملي بدهد. در آنجا نهادهاي متفاوت و متنوع ديگري هم در کنار نهادهاي اجرايي و نهاد عالي ديپلماسي وارد مذاکرات شدند. چندلايه شدن اين مذاکرات و حساسيتهاي متنوع آن، ضرورت حضور نهادهاي ديگر را موجب شد. نکته مهم اينجاست که در آن مقطع برخلاف انعطافي که از سوي جمهوري اسلامي ايران نشان داده شد، متاسفانه کشورهاي غربي به ويژه کشورهاي اروپايي به تعهدهاي خود پايبند نبودند و در زمان مقرر اقدامهاي مناسب انجام نشد. اين رفتاري بود که بعدها از سوي بسياري از پژوهشگران مورد نقد قرار گرفت و زمينه را براي تقويت موضع و رويکرد تندروها مهيا کرد.
جک استراو، وزير خارجه انگليس در آن زمان، چند هفته پيش در مصاحبه اي به اين نکته اشاره کرد که عملکرد اروپا و آمريکا باعث شد محافظه کاران در ايران قوي شوند. اين نکتهاي بود که همان موقع که من در مجلس بودم به خصوص در پايان دوره مجلس، به اشکال مختلف متذکر ميشدم. آنها به رويکرد متعادل و منعطف، پاسخ مناسب ارايه نکردند و اين زمينه را براي تندروها در داخل و خارج فراهم کرد. متاسفانه اين روند، سبب شد پرونده هستهاي ايران در مسير تحول خود، از بحث فني به بحث سياسي تبديل شود. زماني خانم کاندوليزا رايس اين را مطرح مي کرد که اين حق جمهوري اسلامي است که فعاليت هسته اي داشته باشد، اما ما اجازه نمي دهيم. اين از موضع زور است و موجب مي شود ماهيت مساله از ماهيت تکنيکي و فني تغيير کرده و ماهيت سياسي -امنيتي بگيرد. امنيتي شدن پرونده هسته اي جمهوري اسلامي در آن زمان از بدترين شرايطي بود که براي آينده پرونده ايران تصور ميشد؛ اينکه جمهوري اسلامي ايران به موضوع امنيتي براي جامعه جهاني و فصل ۷ منشور ملل متحد و به عنوان تهديد امنيتي مطرح شود و زمينه را براي قطعنامههاي شوراي امنيت فراهم کند. آن زمان تلاش ميشد که از امنيتي شدن پرونده هستهاي ايران جلوگيري شود. من فکر ميکنم دکتر روحاني با استفاده از اين تجربهها و تحولات و پيامدهاي مثبت و منفي و احتمالازيانها و آسيبهاي فرآيندي که در پرونده هستهاي پشت سر گذاشته شده، ميتواند تحولي در اين روند به وجود آورند.
در گذشته، مواردي مانند پذيرفتن قطعنامه صلح در جنگ ايران و عراق و تصميمگيري درمورد آن با خود وزارت خارجه بوده و وزيرخارجه در مذاکرات حضور داشته است. آيا پيش برد پرونده هستهاي شرايط سخت و پيچيدهتري از پذيرش صلح بعد از هشت سال جنگ دارد که همچنان در دست شورايعالي امنيت است؟
من فکر ميکنم اين مساله خيلي پيچيده و بسيار دشوار و چالشي است. اين بحث از توان يک مرجع سياسي در کشور خارج و به يک مساله امنيتي - سياسي و در واقع به يک چالش بسيار جدي براي کشور تبديل شده است. پس به نهادي ارجاع ميشود که بتواند موضوع را از زواياي گوناگون مورد ارزيابي قرار دهد. دکتر روحاني آن زمان دبير اين شورا بود. اگر منطقي بر اين ورود وجود داشته باشد، ايشان همچنان بايد مدافع اين منطق باشند. با توجه به وجود ديپلماتهاي ورزيده و با سابقه که در اين نهاد هستند- البته بسياري از آنان بازنشسته شدهاند- بيترديد نقش اول و تعيينکننده را در اين پرونده بايد وزارت امورخارجه برعهده گيرد.
اکنون وزارتخارجه يک وزير متخصص اين حوزه دارد. در اين شرايط اين وزارتخانه به سالهاي اوج خود بر ميگردد؟
حضور موثر مردم در پاي صندوقهاي راي و انتخاب فردي با شعارهايي روحاني - شعار تعامل نه تقابل و به جاي هيچ انگاشتن هنجارها با استانداردهاي حاکم بر روابط بينالملل با جهان تعامل کردن و تلاش بر ايجاد ارتباط- فکر ميکنم مقدمات ايفاي نقش موثر در سياست خارجي و در واقع داشتن ديپلماسي موفق فراهم شده است. البته ممکن است دستگاه ديپلماسي نتواند توانمنديهاي خود و افرادي که داراي نگرش مناسب و مکفي براي ايفاي وظايف خود در اين دستگاه باشند، به کار گيرد. درواقع ما نميتوانيم ميراث هشت سال گذشته را ناديده بگيريم. تعداد زيادي از ديپلماتهاي با تجربه بازنشسته شدهاند. افراد زيادي وارد اين مجموعه شدند که شرايط مناسب و لازم را براي ايفاي نقشهاي خود نداشته باشند. در واقع بايد نگاه واقعگرايانه به امکانات موجود در حوزه ديپلماسي داشت. اين مجموعه از کفايت و کارآمدي لازم براي ايفاي چنين نقشي برخوردار نيست. به نظر ميرسد اگر ارتباط مناسب براي ايجاد ارتباط با دانشگاهها و مراکز تحقيقاتي اندک، راهاندازي مراکز فکر و انديشه که در خدمت سياست خارجي و ديپلماسي کشور و مراکز مشاوره هستند، برقرار شود شايد تا حدودي اين نارساييها جبران شود. ممکن است با ميراث هشت سال گذشته، دکتر روحاني دست چندان بالايي براي ايفاي اين نقش نداشته باشد تا نيروهاي مکفي در خدمت بگيرد. با اين حال ايشان ميتواند با انجام اصلاحات کوتاه و ميانمدت، با به کارگيري نيروهاي منزوي اين بدنه را براي ايفاي وظايف مناسب آماده کند.
آينده پرونده هستهاي را در دولت روحاني چگونه ميبينيد؟
برنامه هستهاي بايد در کنار رفع نياز مردم قرار گيرد. در کنار اين بخش، مسايل اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي قرار گيرد که در جاي خود بحث کافي ميطلبد. بايد نيازهاي مردم به شکل همه جانبه ديده شود. اگر قرار است از اين حقوق دفاع شود، بايد به شکل همه جانبه ديده شود و شرايطي براي ايرانيان به وجود آيد که شايستگياش را دارند. من فکر ميکنم آقاي روحاني در سخنان خود اين رويکرد را مشخص کردند و جايگاه برنامه هستهاي را در ديپلماسي جمهوري اسلامي در سياستداخلي و سياستخارجي کشور مشخص کردند که بايد به صورت متعادل هم از حقوق هستهاي و هم از ديگر حقوق مشروع مردم دفاع شود.
منبع: روزنامه شرق
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.