- اطلاعیه سرکنسولگری ایران خصوص ضرب و شتم و بازداشت دانشجویان ایرانی دانشگاه فدرال کازان روسیه
- واکنش عضو دفتر رهبری به نقل قول معاون پزشکیان درمورد نظر رهبری درباره قانون تابعیت
- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
انتقاد سايت احمد توكلى به سخنان انتخاباتى سعيد جليلى
سايت الف نوشت؛
چند روز پیش کلیپی در شبکههای اجتماعی و برخی کانالهای خبری دستبهدست و منتشر شد که حرفهای آقای دکتر سعید جلیلی در روستای چروم را نشان میداد. از سعید جلیلی که به نظر میآید قرار است در انتخابات پیشرو جزو رقبای روحانی باشد، در ادامه انتقاداتی که اخیرا از طرف نمایندگان برخی اقشار به سیاستهای اقتصادی دولت وارد شده، حرفهایی در این کلیپ پخش میشود که از سیاستمداری انقلابی و باسابقهای چون جلیلی بعید مینماید. او با اشاره به شبانانی که در جمع حضور داشتند این سوال را مطرح کرد که چرا این افراد آب لولهکشی یا برق و گاز ندارند. در این باره، ذکر چند نکته خالی از فایده نیست:
1. ایران مثل انگلستان نیست که مراتعش همیشه درمعرض بارش باران باشد و بتواند نیازهای دامیاش را صرفا متکی به دامداریهای مستقر کند. اکثر مراتع ایران به صورت فصلی قابلیت چرا دارند و استفاده از آنها اساسا نیازمند این است که پرورش دام استقرارنیافته و سیار باشد.
2. نه در ایران بلکه در هیچ کجای دنیا، کسانی که کوچگر هستند و زندگی عشایری دارند، منطقا و اصولا نمیتوانند از بعضی امکانات شهری ازقبیل آب لولهکشی و گاز و برق برخوردار باشند. برای عشایر این نه تنها یک ضعف نیست، بلکه قابلیتی استثنائی است تا به بهترین شکل از ویژگیهای اقلیمی کشور برای تأمین بخش مهمی از نیازهای دامی مردم استفاده کنند.
3. بهجای پرسیدن این سؤال که چرا این افراد برق و گاز و غیره ندارند -که درباره عشایر و شبانان کاملا فاقد موضوعیت است-، آقای جلیلی میتوانستند به زیباییهای پرشمار و فوقالعاده این سبک زندگی اشاره کنند. حضور همواره و مدام در طبیعت بینظیر و سلامت فیزیکی حاصل از تحرک مثبت و تنفس در هوای پاک و از همه مهمتر؛ ایفای نقش حیاتی در چرخه تأمین تقاضای مردم.
4. وقتی مقام معظم رهبری از واردات علوفه انتقاد میکنند، یکی از مصادیق راه معارض فرمایششان میتواند همین قبیل سخنان باشد؛ چرا که اگر عشایر و دامداران کوچگر را به ادامه همین زندگی سازنده تشویق کنیم، چه بسا دیگر نیازی هم به واردات علوفه نداشته باشیم. فقط دامداریهای مستقر و ساکن هستند که به واسطه عدم دسترسی به مراتع طبیعی برای فصول خشک به علوفه نیازمندند.
5. اگر قرار است سختی کار تقبیح شود، پس بهتر است تکلیف هر شغل سختی را یکسره تعیین کنیم تا نه تنها دامداری طبیعی، بلکه ریشه مشاغلی از قبیل معدنداری هم کاملا خشک شود. سوال این است: آیا در نظر آقای جلیلی، حقانیت یک شغل نسبت مستقیم با آسانی آن دارد؟ پس جایگاه مردم در پیشبرد اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری نیز صریحا بر آن تأکید داشتند چه میشود؟
6. این سالها با توجه به تنگناهای اقتصادی، تغییر مسیر به مشاغل مشکلآفرین و غیرسازنده چندان هم کار سختی نبوده و نیست. آیا کسانی که سخنان آقای دکتر جلیلی شعله مطالبات کاذب و مخرب را در آنلندتر میکندان باست، خود تابهحال به این فکر نیافتادهاند که باید به فکر راحتی بیشتر باشند؟ شاید هم به این فکر افتادهاند، اما با مکانیزم استدلالی سالمی که در ذهن خود دارند، دامداری در طبیعت را پرمنفعتتر -هم از نظر فیزیکی و هم از نظر معنوی- از سکون در یک جا یافتهاند.
7. بسیاری از این شبانان عزیز مالک دهها و حتی صدها رأس دام هستند؛ این یعنی سرمایهای که خیلی از شهرنشینان و روستانشینان ایرانی حسرت داشتنش را دارند. محروم دانستن چنین اشخاصی جدا از اینکه نشاندهنده یک رویکرد کاملا اشتباه است، شاید نوعی ترحم توهینآمیز به این قشر از زحمتکشان ایرانی نیز باشد.
سخن آخر اینکه؛ داریم به انتخابات نزدیک میشویم. رقابتی سخت و پیچیده که به واسطه گره خوردن نتیجه آن با سرنوشت هزاران کرسی مدیریتی و سرنوشت هشتاد میلیون ایرانی، ممکن است کاندیداها را در تنگناهای استدلالی و اخلاقی قرار دهد. بهتر آنکه برای پیشی گرفتن از رقیب، واقعبینانه، تخصصی و به دور از احساسات ایجاد سؤال کنیم؛ نه اینکه با خلق یک مطالبه، هم یک سبک زندگی اصیل را زیر سؤال ببریم و هم ناخواسته تیشه به ریشه فرهنگهای کهن و کماکان مفید بزنیم. میشد به جای کاشت مطالبات جدید و توقع در ایشان از اینگونه شبانان سختکوش کوهنشین بهعنوان یکی از الگوهای زیست ایرانی تجلیل کرد؛ چرا که اینان قشری از قهرمانان واقعی ایران هستند. البته سخن ما با دکتر سعید جلیلی و شخصیت های مانند ایشان است که اهلیت شنیدن تذکر خیرخواهانه را دارند، نه عناصر منحرفی که نه از سر تنگنای استدلال؛ بلکه با سوءنیت وخائنانه با وعده پرداخت نقدی به مردم مطالبات تأمین نشدنی را شعله ور میکنند، که تأدیب اینان نه با تذکر، که تنها با تازیانه ممکن است.
1. ایران مثل انگلستان نیست که مراتعش همیشه درمعرض بارش باران باشد و بتواند نیازهای دامیاش را صرفا متکی به دامداریهای مستقر کند. اکثر مراتع ایران به صورت فصلی قابلیت چرا دارند و استفاده از آنها اساسا نیازمند این است که پرورش دام استقرارنیافته و سیار باشد.
2. نه در ایران بلکه در هیچ کجای دنیا، کسانی که کوچگر هستند و زندگی عشایری دارند، منطقا و اصولا نمیتوانند از بعضی امکانات شهری ازقبیل آب لولهکشی و گاز و برق برخوردار باشند. برای عشایر این نه تنها یک ضعف نیست، بلکه قابلیتی استثنائی است تا به بهترین شکل از ویژگیهای اقلیمی کشور برای تأمین بخش مهمی از نیازهای دامی مردم استفاده کنند.
3. بهجای پرسیدن این سؤال که چرا این افراد برق و گاز و غیره ندارند -که درباره عشایر و شبانان کاملا فاقد موضوعیت است-، آقای جلیلی میتوانستند به زیباییهای پرشمار و فوقالعاده این سبک زندگی اشاره کنند. حضور همواره و مدام در طبیعت بینظیر و سلامت فیزیکی حاصل از تحرک مثبت و تنفس در هوای پاک و از همه مهمتر؛ ایفای نقش حیاتی در چرخه تأمین تقاضای مردم.
4. وقتی مقام معظم رهبری از واردات علوفه انتقاد میکنند، یکی از مصادیق راه معارض فرمایششان میتواند همین قبیل سخنان باشد؛ چرا که اگر عشایر و دامداران کوچگر را به ادامه همین زندگی سازنده تشویق کنیم، چه بسا دیگر نیازی هم به واردات علوفه نداشته باشیم. فقط دامداریهای مستقر و ساکن هستند که به واسطه عدم دسترسی به مراتع طبیعی برای فصول خشک به علوفه نیازمندند.
5. اگر قرار است سختی کار تقبیح شود، پس بهتر است تکلیف هر شغل سختی را یکسره تعیین کنیم تا نه تنها دامداری طبیعی، بلکه ریشه مشاغلی از قبیل معدنداری هم کاملا خشک شود. سوال این است: آیا در نظر آقای جلیلی، حقانیت یک شغل نسبت مستقیم با آسانی آن دارد؟ پس جایگاه مردم در پیشبرد اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری نیز صریحا بر آن تأکید داشتند چه میشود؟
6. این سالها با توجه به تنگناهای اقتصادی، تغییر مسیر به مشاغل مشکلآفرین و غیرسازنده چندان هم کار سختی نبوده و نیست. آیا کسانی که سخنان آقای دکتر جلیلی شعله مطالبات کاذب و مخرب را در آنلندتر میکندان باست، خود تابهحال به این فکر نیافتادهاند که باید به فکر راحتی بیشتر باشند؟ شاید هم به این فکر افتادهاند، اما با مکانیزم استدلالی سالمی که در ذهن خود دارند، دامداری در طبیعت را پرمنفعتتر -هم از نظر فیزیکی و هم از نظر معنوی- از سکون در یک جا یافتهاند.
7. بسیاری از این شبانان عزیز مالک دهها و حتی صدها رأس دام هستند؛ این یعنی سرمایهای که خیلی از شهرنشینان و روستانشینان ایرانی حسرت داشتنش را دارند. محروم دانستن چنین اشخاصی جدا از اینکه نشاندهنده یک رویکرد کاملا اشتباه است، شاید نوعی ترحم توهینآمیز به این قشر از زحمتکشان ایرانی نیز باشد.
سخن آخر اینکه؛ داریم به انتخابات نزدیک میشویم. رقابتی سخت و پیچیده که به واسطه گره خوردن نتیجه آن با سرنوشت هزاران کرسی مدیریتی و سرنوشت هشتاد میلیون ایرانی، ممکن است کاندیداها را در تنگناهای استدلالی و اخلاقی قرار دهد. بهتر آنکه برای پیشی گرفتن از رقیب، واقعبینانه، تخصصی و به دور از احساسات ایجاد سؤال کنیم؛ نه اینکه با خلق یک مطالبه، هم یک سبک زندگی اصیل را زیر سؤال ببریم و هم ناخواسته تیشه به ریشه فرهنگهای کهن و کماکان مفید بزنیم. میشد به جای کاشت مطالبات جدید و توقع در ایشان از اینگونه شبانان سختکوش کوهنشین بهعنوان یکی از الگوهای زیست ایرانی تجلیل کرد؛ چرا که اینان قشری از قهرمانان واقعی ایران هستند. البته سخن ما با دکتر سعید جلیلی و شخصیت های مانند ایشان است که اهلیت شنیدن تذکر خیرخواهانه را دارند، نه عناصر منحرفی که نه از سر تنگنای استدلال؛ بلکه با سوءنیت وخائنانه با وعده پرداخت نقدی به مردم مطالبات تأمین نشدنی را شعله ور میکنند، که تأدیب اینان نه با تذکر، که تنها با تازیانه ممکن است.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.