- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
فلسفه صلح امام حسن(ع) در نگاهي ديگر
عبدالمجيد معاديخواه
در نگارش تاريخ امامت بعد از امام علي(ع) اصرار داشته ام كه بر عصر حسين(ع) تاكيد كنم. زيرا به ناحق اين باور اشتباه در ذهنيت مردم ما شكل گرفته است كه «حسن بن علي(ع) صلح را پذيرفت، در حالي كه امام حسين(ع) سر سازش به ستمگر نيست». من در آثارم كوشيده ام كه پاسخ روشني به چنين پندار نادرستي ارائه دهم و نشان دهم كه نه تنها حسين بن علي(ع) نيز 10سال چون برادر سياست صلح را پذيرا شد، كه پايبندي سيدالشهدا(ع) به سياست صلح در دهه دوم از آن 20 سال، دشوارتر از آن سياست در نخستين دهه بوده است. چه، معاويه در آغاز به سبب درگيري با خوارج، با ياران امام علي(ع) كنار مي آمد. از روزي سركوبي بزرگاني چون حجر بن عدي و عمرو بن حمق آغاز شد كه معاويه از سركوبي خوارج فارغ شد!
با اين توضيح، آنچه را حسين بن علي(ع) در روزگار معاويه تحمل كرده اند، دلخراش تر و جانفرساتر از صلح طلبي حسن بن علي(ع) بوده است. بر اين باورم كه در فهم حديث نبوي مربوط به حسنين(ع) نيز به هر روي دچار خطا شده ايم: «بي هيچ ترديدي حسن(ع) و حسين(ع) دو امامند، چه برخيزند و چه بنشينند»!اين حديث نبوي را آنچنان به فراواني با اندكي تفاوت در تعبير در متون معتبر فريقين مي بينيم كه مي توان بر تواتر معنوي آن تاكيد كرد. بر آن نيستم كه اينك قلم را پيرامون شرح اين حديث نبوي آزاد بگذارم. جز اين انگيزه يي ندارم كه نگاه مخاطب اين قلم را به خطاي راي راجع به تفسير اين حديث نبوي معطوف كنم.
فهم رايج به اين حديث جز اين نيست كه: حسن بن علي(ع) انجام مسووليت امام را به گونه يي و حسين بن علي(ع) به گونه يي ديگر انجام داده اند: چنان كه يكي نماد قيام است و ديگري نماد قعود! بي آنكه اين قلم را درگير شرح اين دو مفهوم نمادين كنم، بي مقدمه چيني مي پرسم:
مگر جز اين است كه حسن بن علي(ع) حدود هفت ماه از عصر امام خود را به پيكار و قيام گذرانده اند؟ نيز مگر كه حسين بن علي(ع) را نيز در حدود ده سال از عصر امامت شان فرصت قيامي فراهم نبوده است؟
پاسخ اين دو پرسش روشن است. پس چرا حديث نبوي را به گونه يي تفسير نمي كنيم كه منطبق با واقعيت است؟
در امامت حسنين(ع)، هم تجربه رهبري را با قيام داريم، هم تجربه به جاي نشستن را با پايبندي به مصلحت جامعه و جهان اسلام. با اين تفاوت كه قيام حسن بن علي(ع) را در ماه هاي آغاز امامت او تجربه كرده ايم: در حالي كه واپسين ماه هاي عصر امامت حسين بن علي(ع) به قيام گذشته است. طرفه آنكه هم در قيام هم در قعود، همانندي شگرفي را در امامت آن دو ريحانه نبوي مي بينيم: حسن بن علي(ع) از واپسين دهه رمضان سال 40 تا جمادي سال 41 درگير جنگ با معاويه بودند. حسين بن علي(ع) هم از رجب سال 60 تا محرم سال 61 در برابر يزيد بن معاويه نزديك به 7 ماه يكي از قيام هاي تاريخ ساز را رهبري كردند.!
نه تنها زمان قيام و قعود دو برادر را با چنين همانندي شگرفي به ياد مي آوريم، كه زمان آن دو قيام تاريخي را ويژگي هاي پرسش انگيز بوده است: در هر دو قيام، ماه هاي حرام را مي بينيم! پس از رمضان سال 40، ذيقعده، ذيحجه و محرم فرارسيد كه در آينده بايد بنگريم كه چگونه بر پيكار حسن بن علي(ع) اثرگذار بوده اند؟ حسين بن علي(ع) نيز چون به سبب امتناع از بيعت با يزيد به مكه پناهنده شدند، چند ماهي بيش نگذشت كه با فرارسيدن موسم حج، حرمت هايي را مانع از آزادي عمل خويش ديدند، چنان كه ناگزير مكه ره به مقصد عراق وانهادند!به تعبير دقيق تر آن دو يادگار علي(ع) و فاطمه(س)، چون دو رويه از سكه حسن و زيبايي در سياه ترين شب هاي تاريخ اسلام بدرخشيدند. اما در تبيين فلسفه صلح امام حسن(ع) اين بسيار مهم است كه با ارزيابي درست و دقيقي از نيروهاي هر دو اردوگاه به موضوع بنگريم. نگاهي ديگر به پيمان امام حسن(ع) با معاويه: كه گويي تاريخ نگاران از آن غفلت كرده اند، روشن مي دهد كه نبايد صلح ايشان را تنها از اين زاويه بنگريم كه به سبب تنهايي و كمبود نيرو پذيراي واگذاري زمام سياست به معاويه شده اند! اين درست است كه به هر روي با ترفندهاي معاويه زمينه براي خيانت هايي فراهم شد كه به تنگناهايي انجاميد. با اين همه، نبايد بر واقعيت هاي ديگر چشم فرو بنديم كه در روايت هاي بسيار از آن ياد شده است.
در گفت وگوهاي امام حسن(ع) با دوست و دشمن، سخن از شرايط تاريخي ويژه يي است كه اگر نيك بنگريم، گوياي واقعيت هايي است كه به هر روي ناشناخته مانده اند. به عنوان نمونه بارها از امام(ع) در اين يا آن گفت وگو اين سخن شنيده شده است كه: «... اگر مرا در اقدام هايي كه انجام دادم انگيزه هاي مادي بود، نه چنان بود كه معاويه در عرصه پيكار از من پرشكيب تر باشد: يا در اوج درگيري دو جبهه، پايداري بيشتري را بتواند يا روز استقرار دو اردو، گوي سبقت را در سلحشوري از من بربايد: كه مرا در آنچه كردم فراتر از اين دو گونه محاسبه ها ديدگاه و هدف ديگري بود. من تنها به مصلحت شما مي انديشيدم و بر آن بودم كه از درگيري بيشتر ميان مسلمانان مانع شوم.»به هر روي در جمع بندي ميان روايت هاي گوناگون و تناقض آلود، اين نكته را روشن مي پندارم كه امام حسن(ع) به نكته هايي فراتر از موازنه نيروها نيز مي انديشيده اند: چنان كه اگر شدني بود كه پيروزي را به سرعت به دست بياورند، راه نيمه تمام اصلاحات علوي را به پايان مي رساندند. اين در حالي بود كه در نگاه او، به درازا كشيده شدن جنگ را پيامدهايي بود كه آن را به مصلحت نمي ديدند.
از نگاه امام حسن(ع)، با پيامدهاي جنگي طولاني و خسته كننده، به راهي مي رفت كه سرانجامش نابودي ارزش هاي بعثت، به ويژه گسترش نفاق و دورويي در عراق، مصر و مدينه بود.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.