- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
تنها به ما مربوط نیست
توماس فریدمن
سرویس بین الملل نوانديش: آنچه که امروز در خاورمیانه می گذرد ارتباط زیادی به ما ندارد بلکه بخشی از مشکل مربوط به "خلاء قدرت" و بخش مهمتر آن به ”خلاء ارزش ها" ارتباط دارد.
تیتر گزارشها از خاورمیانه هر روز خشن تر می شود. یک گروه وابسته به القاعده با کمک جنگجویان خارجی و تعداد هفت گروه دیگر در سوریه برای تسخیر شهر حلب در جنگ هستند. سفارت ایران در بیروت منفجر می شود. محمد شطح، وزیر سابق دارایی لبنان کشته می شود. یک گروه دیگر وابسته به القاعده شهر فلوجه در عراق را تصرف می کند. انفجارها مصر را تکان می دهد، ارتش گروههای اسلامی و سکولار را به زندان می اندازد. در لیبی درگیریها و هرج و مرج ادامه دارد.
معلوم نیست در خاورمیانه چه اتفاقی افتاده است؟ برخی می گویند خلاء قدرت و عدم حضور امریکا باعث افزایش این خشونت ها شده است ولی این آشفتگی تنها مربوط به حضور یا عدم حضور امریکا در منطقه نیست. بلکه خلاء ارزشها نقش عمده ای در این ماجرا دارد. خاورمیانه یک منطقه تکثرگرا شامل شیعیان ، سنی ها، کردها، مسیحیان، دروزیها و سایر گروه های قبایلی و عشایری است که سالها تحت کنترل مشت آهنین قدرتهای استعمارگر و پادشاهان دیکتاتور اداره می شد. اما اکنون این عامل کنترل عمودی شکسته شده در حالیکه هیچگونه توسعه و اصلاحات واقعی در آن صورت نگرفته است . هنوز تحمل پذیری شهروندان منطقه به گونه ای نیست که بتوانند در یک فضای مناسب از حق و حقوق مساوی برخوردار بشوند.
مشکل مردم خاورمیانه این است که سالها زیر کنترل و یوغ حکومتهای دیکتاتوری زندگی کرده اند و برای برون رفت از این وضعیت و اینکه بیداری جهان عرب در آینده به نتیجه برسد باید تحمل پذیری خود را بالا ببرند اما انها به این موضوع توجه نمی کنند.بدون پذیرش این تکثرگرایی هیچ یک از خیزش های عربی در منطقه موفق نخواهند شد.
مروان المعشر، وزیر خارجه سابق اردن و سفیر این کشور در امریکا که اکنون نائب رئیس اندیشکده بنیاد کارنگی است در کتاب خود از ناآرامی های منطقه در اواخر سال 2010 که از تونس آغاز شد، به عنوان بیداری دوم اعراب یاد می کند. وی اولین بیداری را در حدود یک قرن پیش زمانی که روشنفکران عرب کنترل سرزمینهای خود توسط امپراطوری عثمانی را مورد سوال قرار دادند و خواستار کسب استقلال از حاکمیت خارجی ها شدند، می داند و می افزاید این جنبش نتوانست دولت های مستقل را بوجود آورد چرا که اقتدارگراهای بومی جایگزین نیروهای استعماری شدند.
معشر می نویسد، اگر چه پیش بینی در باره شکست این موج دوم بسیار زود است اما موفقیت آن بستگی به تمایل دولتهای جدید به تحمل پذیری گروههای مخالف سیاسی ، مذهبی و قومی دارد. وی می افزاید زمانی که جوامع و رهبران آنها به صورت واقعی بردباری ، تنوع ، چرخش صلح آمیز قدرت و رشد اقتصادی همه جانبه را نپذیرند، وعده یک جهان عربی جدید محقق نخواهد شد.
اگر چه باراک اوباما شاید می توانست دولت های عراق ، مصر ، عربستان ، ایران و سوریه را تحت فشار قرار دهد که به سوی تندروی نروند اما این نبردی است که خود مردم منطقه و کشورهای عربی باید با مدارا به ثمر برسانند.
تیتر گزارشها از خاورمیانه هر روز خشن تر می شود. یک گروه وابسته به القاعده با کمک جنگجویان خارجی و تعداد هفت گروه دیگر در سوریه برای تسخیر شهر حلب در جنگ هستند. سفارت ایران در بیروت منفجر می شود. محمد شطح، وزیر سابق دارایی لبنان کشته می شود. یک گروه دیگر وابسته به القاعده شهر فلوجه در عراق را تصرف می کند. انفجارها مصر را تکان می دهد، ارتش گروههای اسلامی و سکولار را به زندان می اندازد. در لیبی درگیریها و هرج و مرج ادامه دارد.
معلوم نیست در خاورمیانه چه اتفاقی افتاده است؟ برخی می گویند خلاء قدرت و عدم حضور امریکا باعث افزایش این خشونت ها شده است ولی این آشفتگی تنها مربوط به حضور یا عدم حضور امریکا در منطقه نیست. بلکه خلاء ارزشها نقش عمده ای در این ماجرا دارد. خاورمیانه یک منطقه تکثرگرا شامل شیعیان ، سنی ها، کردها، مسیحیان، دروزیها و سایر گروه های قبایلی و عشایری است که سالها تحت کنترل مشت آهنین قدرتهای استعمارگر و پادشاهان دیکتاتور اداره می شد. اما اکنون این عامل کنترل عمودی شکسته شده در حالیکه هیچگونه توسعه و اصلاحات واقعی در آن صورت نگرفته است . هنوز تحمل پذیری شهروندان منطقه به گونه ای نیست که بتوانند در یک فضای مناسب از حق و حقوق مساوی برخوردار بشوند.
مشکل مردم خاورمیانه این است که سالها زیر کنترل و یوغ حکومتهای دیکتاتوری زندگی کرده اند و برای برون رفت از این وضعیت و اینکه بیداری جهان عرب در آینده به نتیجه برسد باید تحمل پذیری خود را بالا ببرند اما انها به این موضوع توجه نمی کنند.بدون پذیرش این تکثرگرایی هیچ یک از خیزش های عربی در منطقه موفق نخواهند شد.
مروان المعشر، وزیر خارجه سابق اردن و سفیر این کشور در امریکا که اکنون نائب رئیس اندیشکده بنیاد کارنگی است در کتاب خود از ناآرامی های منطقه در اواخر سال 2010 که از تونس آغاز شد، به عنوان بیداری دوم اعراب یاد می کند. وی اولین بیداری را در حدود یک قرن پیش زمانی که روشنفکران عرب کنترل سرزمینهای خود توسط امپراطوری عثمانی را مورد سوال قرار دادند و خواستار کسب استقلال از حاکمیت خارجی ها شدند، می داند و می افزاید این جنبش نتوانست دولت های مستقل را بوجود آورد چرا که اقتدارگراهای بومی جایگزین نیروهای استعماری شدند.
معشر می نویسد، اگر چه پیش بینی در باره شکست این موج دوم بسیار زود است اما موفقیت آن بستگی به تمایل دولتهای جدید به تحمل پذیری گروههای مخالف سیاسی ، مذهبی و قومی دارد. وی می افزاید زمانی که جوامع و رهبران آنها به صورت واقعی بردباری ، تنوع ، چرخش صلح آمیز قدرت و رشد اقتصادی همه جانبه را نپذیرند، وعده یک جهان عربی جدید محقق نخواهد شد.
اگر چه باراک اوباما شاید می توانست دولت های عراق ، مصر ، عربستان ، ایران و سوریه را تحت فشار قرار دهد که به سوی تندروی نروند اما این نبردی است که خود مردم منطقه و کشورهای عربی باید با مدارا به ثمر برسانند.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.