- صدیقه وسمقی آزاد شد
- انتقاد تلویحی محسنی اژه ای از حکم اعدام توماج صالحی و تاکید بر مسکن معلمان
- کنایه سنگین جهرمی به زاکانی و قرارداد ۲میلیارد یورویی
- واکنش به اظهارات مهدی نصیری در بی بی سی درباره «از تاجزاده تا شاهزاده»
- عذرخواهی ناشر هندی بابت اقدام توهین آمیز به امام خمینی (ره)
- جمهوری آذربایجان اموال دولت ایران را مصادره کرد!
آیتالله سیدجعفر شبیری زنجانی فرزند آیتالله سیداحمد زنجانی(ره) از مبارزان پیش از انقلاب، استاد حوزه و دانشگاه و مشاور عالی رئیس قوه قضائیه در گفتوگو با جماران، به بیان ماجرای آشنایی رهبر معظم انقلاب و مرحوم آیتالله هاشمی و همچنین خاطراتی از روزهای مبارزه پرداخته است. یکی از نکات مهم در گذشته آیتالله شبیری زنجانی که برادر آیتالله العظمی سید موسی شبیری زنجانی از مراجع تقلید است، اولین دیدار و آشنایی رهبر معظم انقلاب و آیتالله هاشمی در منزل اجارهای ایشان در کربلاست. بخشهایی از این گفتوگو در ادامه میآید. این موضوع و خاطره در منزلی که ما برای اقامت در بین الحرمین گرفته بودیم، روی داد. به همراه آقای هاشمی و برخی از دوستان به کربلا رفته بودیم. من اولین باری که وارد صحن امام حسین(ع) میشدم، در صحن متوجه شدم که آقای خامنهای از صحن روبهرو تشریف میآورند. آخرین باری هم که ایشان را ملاقات کرده بودم، 13 روز پیش از آن بود و قرار نبود که من به کربلا بیایم. تا مرا دیدند گفتند چه زمانی آمدهاید من در جوابشان گفتم تازه آمدهایم.
گفتم موقعیت خوبی است که با بعضی از دوستان که از ایران آمدهایم آشنا شوید، به منزلی که در کربلا گرفته بودیم، رفتیم. آقایان هاشمی و ربانی املشی و شیخ محمد هاشمیان و چند نفر دیگر در منزل ما بودند. در آن جلسه این چند نفر با هم آشنا شدند و از آن به بعد آقای خامنهای و هاشمی دوستی زیادی با هم پیدا کردند. آشنایی این بزرگواران در آنجا اتفاق افتاد. در زمان ریاست جمهوری آقا، زمانی که چگونگی سفر رفتنم را برایشان نقل کردم، فرمودند بسیار جالب است و تا به حال جریان این سفر را بازگو نکرده بودید. بعد از نقل داستان فرمودند «آیا میدانید در این سفر مسبب آشنایی من با آقای هاشمی شدید؟ اول که با آقای هاشمی ملاقات داشتم از ایشان خوشم نیامد، اما تجربه کردهام هرگاه با کسی که در نگاه اول از او خوشم نیامده است و بعد با هم رفیق شدهایم آن رفاقت دوام داشته است» و بعد فرمودند «شما نیز جزو آن افراد هستید.» (میخندد)در زمانی که مقام معظم رهبری رئیس جمهوری بودند من با خود فکر کردم وقتی آقای اردبیلی کنار بروند فعالیتهایی کنیم که آقای هاشمی رئیس دیوان عالی کشور شوند. روال این گونه بود که امام، دادستان و رئیس دیوان را باید معرفی میکردند من فکر کردم که آقای هاشمی را به عنوان رئیس دیوان عالی کشور به امام پیشنهاد دهم. بعد متوجه شدم که گفتند آقای هاشمی رقت قلبی دارند و میگویند نمیتوانم مثلاً حکم اعدام را تأیید و امضا کنم از این جهت متوجه شدم نه نمیشود واقعاً هم این گونه بود. شما میدیدید که خیلی مواقع در نماز جمعه گریهشان میگرفت.
لینک کپی شد
نظر شما