کد خبر: ۷۱۱۶۰
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۷:۱۸

روایت «آقا قنبر» از سقوط پرواز تهران - یاسوج


«هواپیماهای تهران - یاسوج هر روز در آسمان ما پرواز می کنند و پروازشان بلند است اما این هواپیما کوتاه پرواز می کرد و صدایش هم کم بود. ۲۰ یا ۳۰ متر از سر قله دنا فاصله نداشت. با خودم گفتم این هواپیما چطور می خواهد دور بزند و قله را رد کند؟ گفتم اگر همان‌ طور به راهش ادامه بدهد به کوه های دنگزلو و تنگه نول می‌خورد.»

روزنامه قانون نوشت: «هنوز ساعت ۹ صبح نشده بود که قنبر بدری، پیرمرد ۵۷ ساله «دنگزلویی»، هواپیمای ۳۷۰۴ تهران به مقصد یاسوج را در آسمان بالای سرش دید. او طبق عادت هر روز صبح از اتاقش بیرون آمد تا آب و غذای گوسفندانش را در آغول کنار حیاط بدهد و دوباره به اتاقش برگردد. سوز و سرمای زمستان، راه لوله‌های آب داخل حیاط را بسته بود و آقاقنبر مشغول باز کردن یخ لوله‌ها شد تا راه آب را باز شود و سر صبحی از تشنگی نجات پیدا کنند. آقا قنبر پرواز را دوست داشت اما هیچ وقت سوار هواپیما نشده بود تا آن جا که هر وقت صدایی از آسمان می‌شنید، با عشق و علاقه ابرها را تماشا می‌کرد و رد هواپیما یا جت توی آسمان را می گرفت و در عالم خودش غرق می شد.

او می‌گوید: «هواپیماهای تهران - یاسوج هر روز در آسمان ما پرواز می کنند و پروازشان بلند است اما این هواپیما کوتاه پرواز می کرد و صدایش هم کم بود. ۲۰ یا ۳۰ متر از سر قله دنا فاصله نداشت. با خودم گفتم این هواپیما چطور می خواهد دور بزند و قله را رد کند؟ گفتم اگر همان‌ طور به راهش ادامه بدهد به کوه های دنگزلو و تنگه نول می‌خورد.»

آن روز هوا ابری و فشار باد زیاد بود. هواپیما آن قدر پایین می پرید که برق آفتاب بر دیواره‌های سفید هواپیما افتاده بود. چشم های آقاقنبر به آسمان بود که کم‌کم هواپیما میان مه و ابرهای سیاه گم شد و از جلوی چشم هایش کنار رفت. دو ساعت بعد دامادش از داخل گوشی موبایلش خبر داد که هواپیمای تهران - یاسوج به کوه خورده و خبری از مسافرهایش نیست. آقاقنبر همانجا به دامادش گفت این هواپیما را دیده که پایین می پریده، گفت با چشم هایش رد هواپیما را تا جایی که ابرهای سیاه جلوی چشم‌هایش را نگرفته، دنبال کرده و حالا می‌تواند آدرس دقیق بدهد که هواپیما را کجا می توانند پیدا کنند. داماد آقاقنبر حرف های پدرزنش را شنید و سکوت کرد و چند دقیقه بعد از خانه بیرون رفت تا این که فردا ظهر در روستای‌شان غلغله‌ای بر پا شد.

جوان های روستا همگی در محل ستاد بحران در روستای «نقل» در همسایگی روستای دنگزلو جمع شده بودند تا برای کمک عازم منطقه شوند. گروه های نجات یکی یکی به منطقه رفته و عاجز و دست خالی برگشته بودند تا این که داماد آقا قنبر به دهدارشان گفت که پدرزنش هواپیما را دیده و می داند کجا سقوط کرده.

دهدار دنگزلو همراه با چند نفر از اهالی روستای نقل، سوار ماشین پژوی سفیدرنگ شدند و آمدند در خانه آقاقنبر. نزدیک به ۲۰ ساعت از حادثه گذشته بود و هوا رو به تاریکی می رفت. آقاقنبر گریه‌های خانواده مفقودی های هواپیما را در تلویزیون دیده بود و جلوی همسرش گریه کرده بود.

پرسیدم چرا نشسته‌اید و کاری نمی کنید؟

او می‌گوید:« می‌دانستم که هواپیما به قله دنا در دنگزلو و پازن پیر خورده؛ اسم منطقه‌ای که هواپیما در آن سقوط کرده، «پازن‌پیر» است. در داستان‌ها آمده که سال ها قبل در آنجا گوزنی زندگی می کرد که هیچ کسی نتوانست آن را شکار کند و سرانجام به عمر طبیعی اش مرد؛ برای همین به آن منطقه پازن‌پیر، یعنی گوزن پیر می گویند. می دانستم هواپیما آنجاست. به دهدار گفتم این همه آدم دور هم جمع شده اید اما هیچ کاری نکرده‌اید. گفتم شما به جای این که توی بخشداری جمع شوید، باید بروید این بندگان خدا را پیدا کنید. گفتم شما چرا مسیر برعکس را می روید؟ چرا گردنه خطیرسوخته را می گردید؟ مگر هواپیما دلش درد می‌کنه که بیاد تو این دره بیفته. هواپیما به کوه پازن‌پیر خورده و افتاده است.»

بعد از آن آقا قنبر دقیق و درست آدرس هواپیما را به مسئولانی که آنجا بودند، داد. گفته بود تا می‌توانید گردنه سی‌سخت را بگیرید و بروید خیلی زود هواپیما و مسافرها را پیدا می‌کنید. آقا قنبر می‌گوید: «راه‌هایی که این‌ها برای پیدا‌کردن هواپیما رفته بودند، همه صعب‌العبور بود و در تابستان هم کسی نمی توانست از آنجا به راحتی برود چه برسد که زمستان باشد و برف همه‌ جا را سفیدپوش کرده باشد.»

آقاقنبر از روی تجربه سال‌ها زندگی در منطقه، هوا را می شناخت و می‌دانست باید هر چه زودتر هواپیما را پیدا کنند تا زیر برف دفن نشود. او می‌گوید: «هوا نزدیک به تاریک شدن بود، به نیروهای‌شان گفتم که فردا صبح زود راه گردنه سی سخت را بگیرند و بروند و خیلی زود هواپیما را پیدا می‌کنند، بعد هم که هواپیما پیدا شد، از سمت کوه گل پایین بیایند.»

خلاصه فردا ساعت ۱۰ صبح نیروهای امدادی از همان آدرسی که آقاقنبر به آن‌ها داده بود، رفتند و در کمتر از چند ساعت هواپیما را پیدا کردند. آقاقنبر فردای آن روز به دهداری رفت تا ببیند با آدرسی که داده، هواپیما را پیدا کرده اند یا نه. وقتی فهمید پیدا شده، خوشحال شد اما این که سرنشینانش کشته شده بودند، دلش را درد آورد. او می گوید:« این‌ها دختر و پسرها و خواهر و برادرهای ما بودند که کشته شدند.»

اشتباه نوشته‌اند. من چوپان نیستم

آقاقنبر دو روز پیش همراه با دوتا از هم‌ولایتی‌هایش از روستای‌شان کوبید و آمد تهران تا مقابل دوربین تلویزیون صداوسیما درباره روز حادثه و آدرسی که برای پیدا کردن هواپیما و مسافرها به نیروهای امدادی داد، بگوید.

اما تلویزیون در آخرین لحظه ها او را نپذیرفت. این طور شد که به دعوت یکی از خبرنگارهای روزنامه به «قانون» آمد و ماجرای آن روز را تعریف کرد. آقاقنبر ۵۷ ساله است، هم‌ولایتی اش که کنارش نشسته، می خندد و می گوید: «سیگار قیافه‌اش را خراب کرده.» آقاقنبر چهره اش شبیه کودکی می شود که از حرف رفیقش ناراحت شده اما چیزی نمی‌گوید. کت و شلوار مشکی و رنگ و رو رفته‌اش در ساعت های طولانی که برای آمدن به تهران در اتوبوس نشسته، چروک شده است. مدام دست های قاچ قاچ شده اش از سرما را به هم می‌مالد. پوست تیره و چروک‌های صورتش، یادگار سال ها آفتاب و برفی است که در ییلاق و قشلاق‌هایش دیده است.

او می گوید: «ما عشایر هستیم. روستای‌مان نزدیک پادناست. اسم پدرم غلامحسین است و از تیره اولی و فارسی‌مدان هستیم. تا ۳۰سال پیش در گرما و سرما ییلاق و قشلاق می کردیم. برای قشلاق در زمستان ها از روستای‌مان به سمت کازرون می‌رفتیم و برای تابستان ها به لرکش روستای‌مان می آمدیم. خیلی ها از روستای‌مان مهاجرت کردند و رفتند. حالا نزدیک ۳۵ خانوار در روستای‌مان زندگی می کنند.»

آقاقنبر پنج تا بچه دارد؛ چهار تا دختر و یک پسر. دوتا از دخترهایش در دانشگاه شیراز و اصفهان درس خوانده اند و لیسانس‌شان را گرفته اند اما دوباره به روستای‌شان برگشته‌اند. یکی با پیرعمویش ازدواج کرده و دیگری با یکی از اقوام‌شان. آقاقنبر می‌گوید: اهالی روستای ما دخترهای‌شان را زود شوهر نمی دهند و اجازه می دهند که درس بخوانند. ناگهان همان طور که خسته از دوری راه روی صندلی نشسته و در حال سرکشیدن استکان چایش است، می گوید: «چرا در روزنامه ها نوشته‌اند من چوپان هستم؟ من تنها کسی هستم که در روستای‌مان ۴۰ تا گوسفند دارم. به کسی که خودش گوسفند دارد، چوپان نمی گویند.»

آب و آبادانی را از سرزمین ما بردند

آقاقنبر شروع می کند به تعریف کردن از خاطراتش در منطقه ای که هواپیما سقوط کرد؛ انگار که دارد از تاریخچه یک آرامگاه باشکوه حرف می زند. دلش از تمام کسانی که نتوانستند به‌ موقع به فریاد کشته شده ها برسند، خون است. او می‌گوید: «از اسفند چیزی نمانده، امیدوارم برف‌ها آب شود و بشود بقیه کشته ها را پیدا کرد. آن منطقه برای من پر از شادی و خاطرات خوب است حالا عید و بهار و تابستان هم که بیاید حاضر نیستم برای چرای گوسفندانم به آنجا بروم. ما تمام شب های تابستان و بهار را در آن منطقه می‌خوابیم. ظهرها به خانه می‌آییم و نان و آب و غذا برای خودمان و گوسفندان‌مان برمی داریم و می بریم تا فردا ظهر.»

آقاقنبر شغلش دامداری و کشاورزی است اما در تمام روستا فقط او است که گوسفند دارد و بقیه از راه کشاورزی زندگی شان را می گذرانند. آقاقنبر ناگهان بعض می کند و می گوید: «سیب های سمیرم را تمام دنیا می‌شناختند اما چند سال است کاری کرده اند که سیب های‌مان سوخته. آب سمیرم را دارند می‌کشند، ببرند کرمان، باغ های ما خشک شده است. سیب‌ها بی آب و خراب شده اند. خیلی از کشاورزها درخت های سیب را قطع کرده اند تا به جایش گندم و جو بکارند. من امسال نزدیک به ۳۰ تن سیب داشتم که به پسرم دادم ببرد اصفهان بفروشد اما بعد از یک ماه هنوز نتوانسته این ۳۰ تن را بفروشد. او هر شب داخل ماشین شب را صبح می‌کند. سیب ها کیلویی ۹۰۰ تومان خرج برداشته الان هم می گویند ما سیب ها را کیلویی هزارتومان می خریم.»

اما با همه این ها آقاقنبر شکرگزار است. حتی اگر روزی بیاید که چیزی در سفره برای خوردن نداشته باشد، می گوید این مشیت الهی بوده است. ساعت از هشت شب گذشته است. آقاقنبر همراه با هم ولایتی هایش باید سوار ماشین شوند و به شهرشان برگردند. از جا بلند می شوند و خستگی شان را با خودشان برمی دارند و می روند.»
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.
* کد کپچا:
captcha

استایل و چهره بهنوش طباطبایی در یک رویداد هنری (عکس)

با چند منطقه فرازمینی در کشور آشنا شوید (+تصاویر)

آهنگ جدید محسن چاوشی به نام ساعت دیواری (ویدئو)

ساخت ساختمان ۱۰ طبقه در ۲۸ ساعت در چین (ویدئو)

حضور چکامه چمن ماه در اکران «عزیز» پس از بازگشت از ترکیه و شبکه جم (ویدئو)

فراخوان گادپوری تهرانپارس را قفل کرد ! (ویدئو)

خلاصه بازی دورتموند 2 - 3 بارسلونا: با گزارش عادل فردوسی پور (ویدئو)

خلاصه بازی آتالانتا 2 - 3 رئال مادرید (ویدئو)

خلاصه بازی پرسپولیس 2 - ملوان 1 : جذاب و سرنوشت ساز! (ویدئو)

خلاصه بازی فولاد 0 - استقلال 2 ؛ سوپرگل جدید از آبی پوشان! (ویدئو)

خلاصه بازی پرسپولیس 0 - 1 نساجی؛ شکست در نزدیکی صدر! (ویدئو)

تغییر چهره شگفت انگیز آزاده مهدی زاده ، ژوزفین قهوه تلخ در کنار جواد عزتی (عکس)

خلاصه بازی آرسنال 2 - 0 منچستر یونایتد (ویدئو)

خلاصه بازی نیوکاسل 3 - 3 لیورپول؛ پرگل و دیدنی! (ویدئو)

نوحه دشنه بر لب تشنه - حسین فخری ؛ خنجر بر تار حنجر / مداحی ماندگار (ویدئو)

خلاصه بازی دورتموند 1-1 بایرن مونیخ با گزارش عادل فردوسی پور (فیلم)

خلاصه بازی لاس پالماس 2 - 1 بارسلونا (ویدئو)

خلاصه بازی منچستر یونایتد 3 - 2 بودا (فیلم)

نماهنگ نحن حزب الله (فیلم)

کنایه احسان علیخانی به نعیمه نظام دوست سوژه شد (ویدئو)

هنرنمایی گلوریا هاردی با ترومپت‌ در «جوکر ۲»! (فیلم)

خلاصه بازی الریان 1 - پرسپولیس 1 (فیلم)

خلاصه بازی النصر 3 - 1 الغرافه: رونالدو دبل کرد (فیلم)

خلاصه بازی ساوتهمپتون ۲ - ۳ لیورپول ؛ یکه و تنها در صدر جدول! (ویدئو)

خلاصه بازی زیبای سلتاویگو 2 - 2 بارسلونا (فیلم)

خلاصه بازی منچستر سیتی 0 - 4 تاتنهام؛ جذاب! (فیلم)

خلاصه بازی اینتر میلان 5 - هلاس ورونا 0 ؛ تورام دبل کرد (فیلم)

تغییر چهره بازیگر «عشق ممنوع» و «فاطماگل» 14 سال بعد 14 سال در 40 سالگی (عکس)

فیلمی عجیب از گربه ماهیِ رزه دار درحالِ صحرانوردی در جستجوی آب! (ویدئو)

خلاصه بازی پرسپولیس 3 - مس سونگون 0 (فیلم) - 1 آذر

آهنگ نگرانتم ، میثم ابراهیمی (موزیک ویدئو) + متن شعر ترانه

خلاصه بازی ایران 3 - قرقیزستان 2 ؛ گل های طارمی، حردانی و آزمون (فیلم)

گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)

ماهی روز قیامت برای دومین بار دیده شد (عکس)

آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)

خاطره خنده دار مونا کرمی در شام ایرانی از تبلیغات ماهواره‌ای (ویدئو)

حمله یک قلاده خرس به خودروها در جاده چالوس (ویدئو)

مداحی دهه فاطمیه عبدالرضا هلالی؛ ناحلة الجسم یعنی؟! (ویدئو)

خلاصه بازی رئال سوسیداد ۱-۰ بارسلونا (ویدئو)

خلاصه بازی چلسی 1- 1 آرسنال (ویدئو)

خلاصه بازی و گلهای رئال مادرید 4 - 0 اوساسونا (ویدئو)

مسابقه امیر علی اکبری، فایتر ایرانی مقابل مارکوس آلمِیدا، اسطوره برزیلی در MMA (ویدئو)

خلاصه بازی منچستر یونایتد 2 - 0 پائوک (ویدئو)

خلاصه بازی و گل های بارسلونا ۵ - ستاره سرخ بلگراد ۲ (ویدئو)

تصویری از شیخ نعیم قاسم، دبیرکل جدید حزب الله لبنان در حرم امام رضا (عکس)

خلاصه بازی رئال مادرید ۰ - بارسلونا ۴ (ویدئو) / طوفان در لالیگا

تیپ پائیزی و چهره شاد شبنم قربانی در 35 سالگی (عکس)

تصاویر پربازدید از بازیگر زن ترک و حجابش در ایران (عکس)

استقبال دختران روس از پزشکیان (عکس)

تصویر شگفت انگیز از فرود هواپیما در بیروت در میانه آتش حملات اسرائیل (عکس)

تغییر چهره آناهیتا درگاهی پس از جدایی (عکس)

حزب الله با پهپاد خانه نتانیاهو را هدف قرار داد (+عکس و ویدئو)

دوقلوهای جدید جایگزین سارا و نیکا در پایتخت شدند (عکس)

بنر اعتراضی جالب هواداران استقلال جلوی درب دفتر هلدینگ (عکس)

قاب بامزه و خوش آب و رنگ از بهنوش طباطبایی (عکس)

تغییر چهره قابل توجه پریناز ایزدیار در 38 سالگی (عکس)

تصویر پربیننده از زنان آتش نشان در تهران (عکس)

تیپ جالب المیرا دهقانی در پشت صحنه یک نمایش (عکس)

استایل و آرایش متفاوت هدی زین العابدین وایرال شد (عکس)

چهره جذاب بهنوش طباطبایی در ۴۳ سالگی (عکس)

واکنش پسر ناصرملک مطیعی به حمله کیهان؛ «دل تاریکتان پر از کینه است» (عکس)

فیگورهای زیبای انفرادی هادی چوپان در فینال مسترالمپیا ۲۰۲۴ (گزارش تصویری)

عینک عجیب و ۲۱۰ میلیون تومانی علی صادقی در جوکر سوژه شد (عکس)

لوگوی عجیب روی لباس پیشکسوت جنجالی؛ هم استقلال هم پرسپولیس ! (عکس)

تصاویر مسابقه مقدماتی هادی چوپان در مستر المپیا ۲۰۲۴ و نتیجه آن (عکس)

تصویر جذاب سحر دولتشاهی در روز تولدش (عکس)

رونمایی شهرزاد کمال‌زاده از استایل جذاب و جدیدش (عکس)

شوک به استقلال: ستاره با هواداران خداحافظی کرد (تصویر)

حذف تصویر رئیسی از اتاق وزیر خبرساز شد (عکس)

عاشقانه حدیثه تهرانی برای همسرش (عکس)

استایل متفاوت لیلا بلوکات در پشت صحنه تئاتر (عکس)

تیپ و چهره تازه ندا قاسمی، «شیرین سریال نون خ» (عکس)

سلفی بدون آرایش نجمه جودکی، مجری سابق صداوسیما (عکس)

تیپ و چهره متفاوت المیرا دهقانی روی صحنه تئاتر (تصاویر)

تیپ و چهره پاییزی نازنین بیاتی در ۳۴ سالگی (عکس)

پرطرفدارترین

تائید ضربه کاریِ حمله موشکی ایران به پایگاه العدید آمریکا در قطر: غول راداری منهدم شد (عکس)

روایت عجیب از نحوه شهادت سردار سلامی و سردار کاظمی

زیدآبادی: راهکار حفظ انسجام اجتماعی ، بلاتکلیف گذاشتن کشور نیست

انتقاد شدید جوان از رسایی: چه کسانی به این بی‌هویت‌ها اجازه داده تا رئیس‌جمهور را در حساس‌ترین برهه، به باد توهین بگیرند؟