- دومین خرید پرسپولیس پس از جذب فخریان نهایی شد: اینبار یک مهاجم!
- غیبت کاپیتان استقلال مقابل سپاهان
- نظر کارشناسان داوری درباره گل اورونوف در بازی پرسپولیس - گل گهر: هند بود!؟ / یک اخراج هم سوخت!؟
- گل دوم پرسپولیس به خیبر هند و مردود بود!
- اظهارات سرپرست استقلال درباره جذب بازیکنان جدید، تماس احمدی با جباری، آخرین وضعیت ماترازی و کریخوانی وزیر پرسپولیسی!
- واکنش سفت و سخت کارتال به ناراحتی علیپور از تعویض شدن در بازی خیبر - پرسپولیس
- مدیر رسانهای پرسپولیس؛ افشین پیروانی از عوامل خیبر کتک خورد!
- ناراحتی علیپور از سرمربی پرسپولیس: چرا مرا تعویض کردی!؟
- بیسابقهترین اتفاق لیگ برتر در بازی پرسپولیس - خیبر + عکس
وقتی با پیراهن "پرسپولیس" 2 گل به "استقلال" زدم قلبم استقلالی بود!
سجاد آقایی گفت: خودم نمیخواستم به پرسپولیس بروم، ولی مربی ام با خانوادهام حرف زد و آنها مرا مجاب کردند که به پرسپولیس بروم.
سجاد آقایی در اولین تجربه حضور در ورزشگاه آزادی خوب کار کرد. این جوان که سابقه گلزنی به استقلال با پیراهن پرسپولیس را هم در کارنامهاش دارد، در گفتگو با خبرورزشی درباره همه اتفاقات بازی با پیکان حرف زد.
* بازی با پیراهن استقلال چطور بود؟
سالها بود که انتظار این لحظات را میکشیدم تا با پیراهن استقلال بازی کنم.
* ...، اما سابقه پوشیدن پیراهن جوانان پرسپولیس را در کارنامهات داری!
از بچگی عاشق استقلال بودم و بازیهای این تیم را در استادیوم میدیدم، اما مربیای که با من در پایهها کار میکرد، مرا به پرسپولیس برد. خودم هم نمیخواستم بروم، ولی او با خانوادهام حرف زد و آنها مرا مجاب کردند که به پرسپولیس بروم.
* اسم مربیات چه بود؟
منوچهر عبدالله نژاد. من در پرسپولیس هم آقای گل تهران شدم و در شهرآورد جوانان هم ۲ گل به استقلال زدم، اما همان زمان هم دلم با استقلال بود. حالا خوشحالم که به استقلال پیوستم.
* پیش از شروع بازی استرس نداشتی؟
نه! اتفاقاً وقتی شنیدم اسمم در فهرست نفرات اصلی است، انگیزه گرفتم که با قدرت به میدان بروم و بازی کنم.
* هیچ هیجانی نداشتی؟
قطعاً اینکه برای اولین بار در استادیوم آزادی به میدان میرفتم، برایم مهم بود، ولی هیجانم مثبت بود نه منفی.
* خیلی زود هم تو را زدند! در مورد آن صحنه حرف میزنی؟
بازیکن حریف را دریبل دوطرفه زدم که با کف استوک روی ساقم رفت. اگر ساقبندم ضخیم نبود، استخوانم مثل استخوان ساق فریدون زندی میشکست. قلمبندم بعد از آن اتفاق ۵ تکه شد.
* یادگاری نگهش داشتی؟
نه! پزشک تیم یک قلمبند جدید به من داد و آن را دور انداخت.
* ۱۰، ۲۰ دقیقه بعد خودت هم خطای خطرناکی روی بازیکن پیکان انجام دادی.
پایم را کشیدم!
* اما با استوک به شکمش زدی.
من نگاهم به سمت توپ بود که از من رد شد. خواستم پا را پایین بیاورم که دیدم بازیکن حریف مقابلم است، ولی پایم را کشیدم و به حریف نخورد.
* بعد از بازی شفر حرفی به تو نزد؟
نه! از همه تشکر کرد. فقط از او ممنونم که به من اعتماد کرد.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.