- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
مورخان بزرگ دنیا در مورد "کوروش بزرگ" چه گفته اند!؟
چند روزی است که شاهد برخی اظهار نظر غیر دقیق در مورد شخصیتی بزرگ در تاریخ ایران و جهان هستیم که به دلیل غیر علمی بودن و نشات گرفتن از دیدگاه های سیاسی از اعتباری برخوردار نیست. بدون شک اظهار نظر در مورد هر موضوعی باید از سوی متخصصین این حوزه صورت پذیرد تا دارای اعتبار باشد.
نواندیش - رضا امیری: چند روزی است که شاهد برخی اظهار نظر غیر دقیق در مورد شخصیتی بزرگ در تاریخ ایران و جهان هستیم که به دلیل غیر علمی بودن و نشات گرفتن از دیدگاه های سیاسی از اعتباری برخوردار نیست. بدون شک اظهار نظر در مورد هر موضوعی باید از سوی متخصصین این حوزه صورت پذیرد تا دارای اعتبار باشد.
به بهانه این اظهارات بر آن شدیم تا به سراغ اظهار نظر برخی مورخان به نام دنیا و شخصیت های دیگر برویم، افرادی که اظهاراتشان جای شک و شبهه ای ندارد مگر اینکه آن ها را هم بخواهیم عوامل صهیونیست بدانیم که کاری بسیار دشوار خواهد بود!
توجه به این که نویسندگان یونانی نسبت به ایرانیان خوشبین نبوده اند ، هنگامی که می خوانیم نویسندگان یونانی از قبیل هرودوت ، گزنفون چگونه کوروش را در مقام یک انسان بی نظیر و بزرگ و برتر ستایش و تمجید کرده اند، آن وقت به بزرگی مقام انسانی، رهبری، جهانگیری و بشر دوستی کوروش بزرگ بیشتر پی می بریم.
گزنفون
گزنفون با آن که یونانی بود، در کتاب Cyropaedia و یا تربیت کوروش آن چنان از کوروش تجلیل بعمل آورده که می توان گفت هیچ کس تا کنون از پادشاهی آنقدر تمجید نکرده است. گزنفون در این کتاب از کوروش بصورت یک انسان کامل، یک سرمشق بیمانند زمامداری و یک مربی ایده آل و یک رهبر عالیقدر نام برده است. گزنفون می نویسد، کوروش نابغه بزرگی بود که در تمام عمر از هدفی مقدس و عالی پیروی می کرد. او دوست انسانها و طالب علم و حکمت و راستی و درستی بود. کوروش عقیده داشت، پیروزی بر کشوری این حق را برای سردار پیروز ایجاد نمی کند که ملت شکست خورده را اسیر کند. در هنگام جنگ باید سعی کرد که آتش جنگ به کشاورزان و مردم غیر سپاهی سرایت نکند و شهر شکست خورده را نباید غرات کرد. کوروش موفق شد حتی ملتهای شکست خورده را نیز شیفته خود کند، بطوری که پارسیان او را پدر خواندند و ملتهایی که بوسیله کوروش مغلوب شده بودند او را ((خداوندگار)) می نامیدند. کوروش برترین مرد تاریخ دنیا، بزرگترین، بخشنده ترین، پاک دل ترین و دریادل ترین مردان بود و بزرگترین هواخواه فرهنگ و آموختن بشمار می رفت.
گزنفون گذشت و رادمردی ، وفاداری، فداکاری، هنر رزم آرایی، جهانداری، خویشتن داری، خردمندی، بلند پروازی و کیاست کوروش را می ستاید و رفتار او را با دوست و دشمن ، در بزم و در رزم، در خانه و سفر، با خویشان همه ارزشها و نیکیهای بشری را یکجا داشته نام می برد.
گزنفون می نویسد، کوروش برای گرفتن جیره سربازی در صف سپاهیان می ایستاده و هر سپاهی در این هنگام حق هر نوع ایرادی به رفتار کوروش داشته است. همچنین کوروش درباره تقسیم غنیمتهای جمگی بین سربازان ، در حضور جمع عقیده آنها را پرسش می کرد. به خواست سپاهیانش احترام می گذارد، زیرا معتقد بود، در نظر داشتن لیاقت افراد شرط رعایت اصل برابری می باشد. کوروش در این جهت می گوید، همان طور که در هنگام انتخاب یک اسب خوب، تابعیت اسب مورد نظر قرار نمی گیرد، به همان گونه نیز شرط ارزش یابی انسانها باید لیاقت و کارآیی آنهاباشد نه تفوت بین پارسی و یا غیر پارسی بودن آنها. کوروش همچنین عقیده داشت که تنها با دوستی و صمیمیت می توان در قلب یاران و سپاهیان راه یافت، نه ترس و وحشت.
کوروش به سربازان خود می گفت، در پوشیدن لباس ساده به من نگاه کنید. او از این که با دشمنان خود رفتار ناجوانمردانه بکار نمی برد و با همه با داگری رفتار می کرد و ملتهای گوناگون زیر امپراطوری خود را با نیروی تقوا و فضائل انسانی ادراه می نمود، بخود می بالید. کوروش برای خود حق ویژه ای قایل نبود و پیوسته به سربازانش می گفت، به منش و کردار من با دقت چشم بدوزیدو مواضب باشید که من به وظیفه خود عمل کنم. کوروش در هنگام مرگ وصیت کرد، اتباعش حرمت قانون را بر خود واجب بشمارند. گزنفون در پایان گفتار خود نتیجه می گیرد که کوروش دومین ارزش و فضیلت انسان را پس از پرستش خدایان، بسط عدالت می دانست و اتباع و فرمانبرداران خویش را فرزند خود می نامید.
هرودوت
هرودوت کوروش را پادشاهی ساده، بلند همت و رادمرد و شجاع می داند که با اندیشه های خردمندانه اش پارسیان را از باجگزاری رهایی بخشید و بزرگترین ملت جهان را ساخت و برای آنها نیرومندترین پادشاهی جهان را پی ریزی کرد. به عقیده هرودوت کوروش با اتباع خود رفتاری مشفقانه، مهربان و پدرانه داشت. او بخشنده، آداب دان و رعیت نواز بود و چون همیشه خیر و سعادت اتباع خود را می خواست، ایرانیان او را پدر خواندند.
هرودوت همچنین کوروش را جنگ آوری آزموده و دور اندیش، دوستی وفادار و برازنده و پادشاهی پاکدل و آزاده و نرمخوی و شایسته ستایش تصویر کی کند.
افلاطون
افلاطون می نویسد، کوروش سرداری بزرگ بود. در زمان او ایرانیان از آزادی برخوردار بودند و بر بسیاری از ملتهای دیگر دنیا فرمانروایی می کردند. بعلاوه او به همه مللی که زیر فرمانروایی او قرار گرفتند، حقوق مردم آزاد بخشید. این امر سبب شد که همه او را ستایش می کردند. سربازان او پیوسته برای وی آماده جانفشانی بودند و بخاطر او از هر خطری استقبال می کردند. اگر در بین اتباع او مرد خردمندی بود که رای و نظر او می توانست برای دیگران سودمند باشد، نه تنها کوروش به وی حسد نمی ورزید، بلکه به وی پاداش نیز عطا می کرد. بدین سبب کشور ایران زیر رهبری کوروش از هر لحاظ پیشرفت کرد و مردم آن نیز از آزادی و رفاه بی سابقه ای برخوردار بودند و آن چنان نسبت به یکدیگر محبت می ورزیدند که گویی همه با یکدیگر خویشاوندی دارند.
فلویگل
((فلویگل)) می نوسد ، موقعی که اوضاع و احوال تاریک و اندوهبار جهان را در عصر پیش از کوروش بیاد می آوریم، اهمیت بیکران آن پادشاه بزرگ بیشتر نمایان می شود و از این رو باید گفت که به حق به او عنوان ((بزرگ)) داده اند. دلیل این که کوروش را بزرگ می نامند آن بود که وی با امکاناتی ناچیز موفق شد، برای اولین مرتبه نیرومندترین دولت روزگار را بوجود بیاورد. وسعت امپراطوری کوروش همان قلمرو اسکندر بود ولی کوروش مانند اسکندر با دولتهای فراخ ، اما پوسیده و در حال فروریختن روبرو نشد، بلکه او دولتهای نیرومند زمان خود را بزیر فرمان خود در آورد.
بعلاوه کوروش انسان والا ارزشی بود که درمنش انسانی او خونریزی و خونخواهی و یا کینه جویی و ستمگری جایی نداشت. او به دشمنانش شکنجه نداد و آنها را بیرحمانه نکشت و هم میهمانش را به دست دژخیمها نسپرد. حتی زمانی که لیدیهای خیانتکار را برای مرتبه دوم به زیر فرمان خود در آورد، اجازه نداد کسی بروی آنها شمشیر بکشد، اما اسکندر بارها فرمان کشتار همگانی صادر کرد. کوروش هیچیک از جنایاتی را که رومیان درباره سردار دلیر و آزاده ((ارونیان)) ( ((بیتوایتوس)) پادشاه رادمنش و شجاع بود که مدتی در برابر رومیان جنگید، اما آنها او را در هنگام گفتگوهای صلح ناجوانمردانه کشتند.) و اسکندر درباره((برانخیدیها)) (گروهی از ((میلیتوسیان)) بودند که در زمان خشایارشا به طرفداری از ایران قیام کردند و بعد به ((سفد)) آمدند و تا دوره اسکندر در آنجا ماندند. اسکندر مقدونی آنها را بدون اینکه مرتکب گنهای شده باشند قتل عام کرد.) ، ((کلیتوس)) کلیتوس از دوستان بسیار نزدیک اسکندر بود و بارها جانش را از مرگ حتمی نجات داد، اما اسکندر بر او خشم گرفت و او را بدست خود بانیزه کشت.) و ((پارمینون)) (پارمینون ، سردار دلاور و سالخورده و مورد اعتماد اسکندر بود، اما پس از اینکه اسکندر ایران را تسخیر کرد، دستور داد پارمینون و یارانش را کشتند و دارایی او را ضبط کرد.) سالخورده انجام دادند مرتکب نشد. کوروش ، هیچگاه شهرهایی را که تسخیر می کرد ویران نمی کرد و آنها را به آتش نمی کشید. کوروش برتر از آن بود که در اندیشه ملت و یا روزگارش بگنجد. او سیاستمداری بزرگی بود که آینده را در پیش می دید. کوروش با سخاوت و رادمنشی ناپذیز به آنهایی که به دست وی شکست می خوردند آزادی می داد و با اطمینانی دلاورانه دشمنان شکست خورده اش را فرمانداری اعطا می کرد. بر اساس همین تحسین که کمبوجیه پسر کوروش در پیشاپیش کاروان شادی در جشن بابلیان شکست خورده شرکت کرد و پس از تصرف مصر، حکومت اداری مصر را که مرکزش در ((سائیس)) بود به دریا سالار مصری ((اوزاهورسنه)) پسر کاهن بزرگ ((سائیس)) واگذار نمود.
اما جدا از این مورخین برخی بزرگان و علمای معاصر ما نیز بر بزرگی این شخصیت صحه گذاشته اند. پس از آنکه شواهد و منابع گوناگون نشان داد که محتملترین گزینه برای ذوالقرنین (ع) در قرآن کریم، کوروش بزرگ است، بسیاری از علمای اسلامی از جمله علامه طباطبایی این نظر را قابل قبول تر دانستند (طباطبایی، ۱۳۶۳: ج ١۳، ص ۶۶۵). در تفاسیر گوناگون از این نظر یاد میشد به طوری که علمای فراوانی این نظر را منطقی تر از نظرات دیگر دانستند.
با توجه به شأن نزول آیات سوره کهف که مرتبط با سوالاتی از جانب یهودیان بوده است و از طرفی در منابع یهودی و در کتب عهد عتیق از لوقرانائیم یاد میشود که در رویای دانیال به صورت قوچ دو شاخ ظاهر میشود (عرفان منش، ١۳۸۹: ص ١۹) موضوع کوروش و ذوالقرنین جدی میشود. جالب آنکه نقش برجستهای از کوروش با دو شاخ قوچ به دست آمده است.
کاش به جای زیر سوال بردن شخصیت های تاریخی این مرز و بوم به نکات مثبت آن ها توجه کنیم برخی از کشورهای مجاور ما از بی اسطورگی روی به ساخت شخصیت های خیالی می آورند در حالی که ما سعی در انکار واقعیت ها داریم. برخی از آقایان باید بدانند ایران و اسلام از هم جدا ناشدنی است و در طول تاریخ هر کس که به هر شکلی خواهان تفکیک یکی از این دو از هم بوده شکست خورده است مردم ایران خود را شیعیانی ایرانی می دانند و برای اسطوره های خود ارزش و اعتبار قائل اند پس انکار آن ها نه خدمت به اسلام نه انقلاب و نه هیچ چیز دیگر است.
حتی نفرت از نظام شاهنشاهی هم نباید منجر به چنین عملی شود چرا که کوروش را باید جدا از این مساله دید و جنبه های مثبت او را درک کرد.
رهبر معظم انقلاب در سال 1387 در جمع مسئولان استان فارس در مورد تخت جمشید مطلب جالبی را بیان می کند که اشاره به آن خالی از لطف نیست، ایشان درباره آثار باستانی می فرمایند: یک نگاه این است که اینها متعلق به جباران تاریخ بوده. هر کدامی که نگاه میکنیم، به یک نحوی به یکی از جباران تاریخ و طاغوتهای بشری ارتباط پیدا میکند. بله، از این جهت نگاه منفی به اینها هست. غالب متدینین و انسانهائی که نفرت طبیعی از استبداد و از جباریت دارند، با این دید وقتی به این بناهای باستانی نگاه میکنند، طبعاً برای آنها جاذبهای ندارد. لیکن یک جنبهی دیگر هم وجود دارد و آن این است که این بناها محصول سرپنجهی هنرمند ایرانی است؛ محصول فکر راقی و روشنبین ایرانی است در سالها و قرنها پیش از این؛ این جنبهی مثبت قضیه است. همهی بناهائی که از لحاظ تاریخی - چه در اینجا، چه در اصفهان، چه در بقیهی نقاط کشور وجود دارد، از این قبیل است. درست است که جباران استفاده کردند، اما خالق و آفرینندهی این مجموعهها کیست؟ ذهن ایرانی است، سرانگشت هنرمند ایرانی است، روحیهی بلندنظر ایرانی است، ابتکار و ذوق ایرانی است؛ این برای یک ملت افتخار است. با این دید وقتی نگاه بکنیم، میبینیم اینها مثبت است؛ چه تخت جمشید، چه بقیهی مناطق دیگر. اینها را نشان بدهید.
مخاطبان گرامی : به شما عزیزان پيشنهاد مى كنيم "مطالب پیشنهادی" زير را هم مطالعه كنيد:
لینک کپی شد
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
مستند این مزخرفات را هم می نوشتی
درود بر کوروش کبیر و زنده باد ایران
یه منبع فارسی بیارید که در مورد کورش چیری گفته باشه
لطفا بررسی کنید درباره سردارنقدی چه گفته اند!!!!!
پاسخ ها
امیر
| | نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.