- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
از نقش عمده ایران در خاورمیانه تا کاهش نقش روسیه در مناسبات جهانی/ ۳۰ سال آینده از نگاه کارشناسان نشریه فارین پالیسی
آینده جذابیت زیادی دارد. اصولا هر حیطه ناشناختهای جذابیت دارد و آینده نیز چون جزو ناشناختههاست، چون معلوم نیست به چه شکلی خواهد بود، همواره واجد جذابیتهایی برای رسانهها و مخاطبان رسانهها بوده است. برای همین هم هست که بهویژه در سالهای اخیر کار و بار آیندهپژوهان در رسانههای غربی حسابی سکه شده و انواع و اقسام پیشبینیها و تحلیلها درباره آینده سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیک و… جزو پرخوانندهترین مطالب رسانههای غربی شدهاند.
آینده جذابیت زیادی دارد. اصولا هر حیطه ناشناختهای جذابیت دارد و آینده نیز چون جزو ناشناختههاست، چون معلوم نیست به چه شکلی خواهد بود، همواره واجد جذابیتهایی برای رسانهها و مخاطبان رسانهها بوده است. برای همین هم هست که بهویژه در سالهای اخیر کار و بار آیندهپژوهان در رسانههای غربی حسابی سکه شده و انواع و اقسام پیشبینیها و تحلیلها درباره آینده سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیک و… جزو پرخوانندهترین مطالب رسانههای غربی شدهاند.
به گزارش شفقنا از فارین پالیسی؛ استفن ام والت در مطلبی درباره اتفاقاتی که در دنیا در آیندهای نهچندان دور بهوقوع خواهد پیوست، از یک بازیکن بازنشسته بیسبال که وجهه روشنفکری نیز داشته، نقلقول میآورد که گفته بود«پیشبینی هر چیزی دشوار است، بهخصوص پیشبینی آینده». او میافزاید: با اینحال نباید این موضوع را کتمان کرد که پیشبینی آینده یکی از مهمترین وظایف سیاستسازان خارجی است (بازی با نام نشریه فارین پالیسی که بهمعنای سیاست خارجی است): رهبران کشورها باید روند ماجراها را تحلیل کرده و روند رخدادها را پیشبینی کنند تا از اتخاذ سیاستهایی که ممکن است فاجعهساز باشند جلوگیری کنند؛ شاید که در این بین دنیای بهتری داشته باشیم.
در ادامه مطلب استفن ام والت آمده: دوباره برگردیم سراغ آن بازیکن بیسبال، «یوگی برا». بله؛ برا حق دارد. پیشبینی آینده کار راحتی نیست. تازگیها سر کلاسی که با دانشجویان سال اولی داشتم بهشان درباره کلیدواژههای دنیا در سال ۱۹۷۸ گفتم- که در آن زمان تازه وارد دبیرستان شده بودم. در آن سال اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو (مشابه شرقی ناتو) هنوز در اوج قدرت بودند. آپارتاید سفید در آفریقای جنوبی حاکم بود و شاه ایران هنوز روی تخت پادشاهی نشسته بود. آن سال مردم در رستورانها و سینماها میتوانستند سیگار بکشند. نه خبری از یورو بود، نه اینترنت جهانی، نه موبایل و نه سیدی. اقتصاد ژاپن هنوز در روزهای آغازین رشد و توسعهاش بود و در چین نیز درامد سرانه تازه به ۱۶۵ دلار رسیده بود.
بهنظرتان در آن روز و روزگار چند درصد از مردم میتوانستند دنیای امروز را پیشبینی کنند؟
ولی گفتن اینکه پیشبینی آینده دشوار است، به این معنا نیست که غیرممکن نیز هست. اتفاقا ما میتوانیم آینده را در برخی از زمینهها با درجه اعتماد بهنفس بالایی پیشبینی کنیم. مثلا در پیشبینی دنیای سال ۲۰۵۰ میتوان به عوامل و عناصر مهمی اشاره کرد که قابلیت پیشبینی کردن دارند. یکی از این زمینهها «جمعیت» است. با اینکه نرخ موالید و البته مرگومیر در گذر زمان دچار نوسان است، اما مدلهای جمعیتشناختی میتوانند پیشبینیهای بالنسبه دقیقی از جمعیت جهان- مثلا در سال ۲۰۵۰- و جمعیت تک تک کشورهای دنیا در آن تاریخ بهدست دهند. بهعنوان مثال درباره کشورهایی مانند چین و هند (اگر فجایع و اتفاقات ناگهانی چون جنگ اتمی و مواردی شبیه این در کار نباشد) روشن است که سی سال دیگر حداقل یک میلیارد نفر به جمعیتشان رویهم افزوده خواهد شد، و درباره آمریکا نیز این را همگان میدانند که در آن تاریخ حدود ۴۰۰ میلیون نفر جمعیت خواهد داشت. درباره جمعیت آلمان، روسیه و ژاپن هم همهمان در این سالها فهمیدهایم که جمعیتشان رو به کاستی میرود و بنابراین میانگین جمعیتی این کشورها سالبهسال بالاتر میرود.
بهجز جمعیت دیگر چه چیزهایی را میتوانیم با نهایت اعتمادبهنفس پیشبینی کنیم؟ مثلا تعداد کشورها؛ که از سال ۱۹۴۵ تا امروزه که حدود ۲۰۰ کشور داریم، حدودا چهار برابر شده و بعید نیست در سالهای آتی نیز این روند ادامه داشته باشد و اشتیاق سرزمینهای گوناگون به خودمختاری و استقلال به زاده شدن کشورهایی دیگر بینجامد.
وزن اقتصادی شماری از کشورها نیز قابل پیشبینی بهنظر میرسد. اگرچه صعود و خیزش دراماتیک چین میتواند مثالی باشد درباره پیشبینیناپذیر بودن چنین روندهایی؛ اما در عین حال این استثنا را اگر کنار بگذاریم میبینیم که روند اقتصادی دنیا جوری بوده که اغلب بازیگران اقتصادی بیست سال پیش دنیا امروز نیز از بازیگران قدرتمند عرصه اقتصاد هستند و بعید نیست در سالهای آتی نیز این روند ادامه داشته باشد. البته پیشبینی تولید ناخالص ملی به سادگی جمعیتشناسی نیست، اما با اینهمه اطلاعاتی که درباره اقتصاد دنیا داریم پیشبینی چشمانداز دنیا در سالهای آینده را شدنی جلوه میدهد. مثلا این واقعیت محتوم- که سی سال دیگر بیشک کشورهای آمریکا، چین، هندوستان، ژاپن، برزیل، روسیه و امارات متحده عربی جزو بازیگران مهم عرصه اقتصاد قلمداد خواهند شد. برخی از کشورهای فقیر امروز نیز بیتردید سی سال دیگر نیز تغییری در جایگاهشان ایجاد نخواهد شد و همچنان فقیر خواهند ماند. کشورهایی مانند مغولستان یا بروندی- که میدانیم که قرار نیست تبدیل به سنگاپور سال ۲۰۵۰ شوند. و البته سنگاپور نیز قرار نیست در آن زمان تبدیل شود به جایی مانند سومالی.
البته پیشبینی همهچیز به این سادگیها هم نیست و در این بین آیتمهایی نیز وجود دارد که از اینرو که روند آینده آنها به تصمیمگیریهای سیاسی ربط دارد، چندان پیشبینیپذیر بهنظر نمیرسند. مثلا اتحادها و معاهداتی که کشورها با هم میبندند. مثل معاهداتی که در زمان جنگ سرد بین کشورهای مختلف منعقد شد و حالا خبری از بسیاری از آنها نیست- در پنجاه یا حتی بیست سال بعد هم معلوم نیست آیا خبری از ناتو یا دیگر همپیمانان آمریکا در اروپا یا آسیا و خاورمیانه وجود خواهد داشت یا نه. اینجور اتفاقات به تصمیمات سیاسی بازیگران عرصه جهانی ربط دراد. فرض کنید قدرت روسیه رو به کاهش گذارد، آیا آنوقت نمیتوان انتظار داشت که آمریکا بیش از توجه به ناتو در اروپا، توانش را معطوف آسیا خواهد کرد تا در این قاره مواضعش را با چین بالانس کند؟
دینامیک همپیمانیها نیز در آسیا رو به پیچیدگی رفته و همین هم پیشبینیشان را دشوارتر میکند. اما این را میتوان بهسهولت شرط بست که افزایش قدرت و نفوذ چین در دنیا انواع و اقسام ائتلافهای اقتصادی و نظامی و دفاعی را با این کشور باعث خواهد شد. ایران نیز در خاورمیانه چنین شرایطی خواهد داشت، بهویژه اگر از تحریمها جان سالم به در ببرد و بتواند بازیگر مهمتری در منطقهاش شود.
درباره سطح خشونت چه؟ از زمان جنگ دوم جهانی به این سو میزان خشونت در جهان کاهش یافته؛ و این مدیون روشنفکرانی است که در تمام این سالها جنگ را نه امری مقدس که فاجعهای انسانی نامیدهاند. اگر این روند تا سی سال دیگر ادامه داشته باشد، اتفاق خوب و قابل توجهی خواهد بود، اما روندی که از چهار پنج سال پیش آغاز شده و تنشهایی که در مناطق گوناگون دنیا بین کشورها درگرفته، ادامه روند کاهشی خشونت جهانی را کاری دشوارتر از حد تصور جلوه میدهد.
پیشبینی آینده ایدئولوژیک دنیا نیز از مواردی است که تا حدی ممکن بهنظر میآید. سیوپنج سال پیش مارکسیسم- لنینیسم هنوز معتقدان وفاداری داشت و میلیونها تن در دنیا به این ایدئولوژی عشق میورزیدند. بیستوچند سال پیش همه حول واشینگتن گرد آمده بودند و بهنظر میآمد نظم نوین حول این کشور شکل خواهد گرفت. بعد از آنهم چند تفکر افراطی اسلامی در این سالها در نقاط گوناگونی سربرآورد. هنجارهای جهانی درباره حریم خصوصی، حقوق بشر، مسئولیتها و تعهدات اجتماعی، نقش زنان، تروریسم، مجازات اعدام، و شماری از دیگر سرفصلها در تمام این سالها محل بحث بودهاند، و بنابراین دشوار است پیشبینی این موضوع که سیوپنج سال دیگر کدام یک از این سرفصلها متن اصلی دنیا را بهخود اختصاص خواهند داد. البته شاید هم گفتمان جدیدی ظهور کند. مثلا چه کسی سی سال پیش تصور میکرد جنبشهایی درباره ازدواج همجنسگرایان در دنیا پا بگیرد؟
پس میبینیم که اگرچه درباره مسایل و مواردی که با آمارهای دقیق سروکار دارد، پیشبینی ممکن بهنظر میرسد و حتی با اعتماد بهنفس نسبتا بالایی میتوان این پیشبینیها را انجام داد، اما در زمینههایی این روند رخدادهاست که یک موضوع و یک گفتمان را غالب یا مغلوب میکند. اتفاقی که برای کمونیسم رخ داد و یکی از دو ابرقدرت دنیا را از صحنه زمین محو کرد. شاید در سی سال آتی یکی دیگر از این بزنگاههای بزرگ را شاهد باشیم. شاید سی سال دیگر بنشینیم و بنویسیم که مثلا چهکسی فکرش را میکرد که تنها در سی سال اتفاقی به این بزرگی رخ دهد و مثلا نامی از فلانم کشور روی نقشه نماند؟
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.