- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
سوسیالیست اخلاقگرا/ روايت اهالی علوم سياسی از مقام علمی و اخلاقی استاد دکتر احمد ساعی
جمعیتی که سالن را پر کرده بود، دستهها و سبدهای گل، چهرههای پیر و جوان، نامدار و غیرنامدار نشان از محبوبیت استادی میداد که بسیاری از فعالان و بزرگان علوم سیاسی کشور را برای تجلیل از او به این جلسه آورده بود.
جمعیتی که سالن را پر کرده بود، دستهها و سبدهای گل، چهرههای پیر و جوان، نامدار و غیرنامدار نشان از محبوبیت استادی میداد که بسیاری از فعالان و بزرگان علوم سیاسی کشور را برای تجلیل از او به این جلسه آورده بود.
به گزارش سازندگی، در میان این شوق احمد ساعی با لبخند همیشگی خود پذیرای گرم این جمع بود، آنچه در این سه ساعت گفته شد خاطرات و روایتهای دوستان و شاگردان احمد ساعی از او بود اما بیتردید دلنشینترین و تاثیرگذارترین سخنان این نشست از زبان همسر احمد ساعی روایت شد. همسری فرانسویالاصل که به همراهی و عشق این استاد وطندوست، بیش از ۴۰سال است ساکن ایران شده و حالا با زبان فارسی و لهجهای فرانسوی برای حاضران از سختیها و شادیهای زندگی در این سالها میگوید. از روزهای جنگ، از نامهربانی افرادی که آنها را نمیپذیرفتند، از مهری که دریافت کرده است و حالا او با لبخندی گشاده میگوید از تمام این چهل سال رضایت دارد. او میگوید حالا که به گذشته برمیگردد اطمینان دارد که اگر زندگی خانودگیاش را در کشور دیگری از جمله فرانسه ادامه میداد، او و همسرش هیچگاه رضایت کنونی را نداشتند.
او بهتر از هرکس دیگری عشق و علاقه احمد ساعی به وطن و تدریس به جوانان وطن را بازگو میکند و میگوید وقتی همسرش با بیماری به دانشگاه میرود چطور سرحال و شاد از آنجا برمیگردد، و دانشگاه چگونه حال او را خوب میکند. او از علاقه احمد ساعی به وطن میگوید و اینکه چطور طاقت دوری از وطن و حتی سفر طولانی را ندارد. او به حضار میگوید عشقی را از مردم ایران دریافت کرده است که نمیتواند از کشور و مردم خودش دریافت کند. سخنان همسر دکتر ساعی یادآوری کرد که چطور عشق میتواند مرزها و حصارهای قراردادی را بیاثر کند و انسانها را به هم پیوند دهد. در ادامه گزارشی اجمالی، بخشی از گفتههای این نشست را میخوانید.
انسانگرایی احمد ساعی
آنچه حسین عبدهتبریزی استاد دانشگاه در مورد احمد ساعی بیان کرد، بیش از هر چیز به توصیف شخصیت انسانی او میپرداخت. او در بخشی از کلام خود ساعی را اینطور به مخاطبان معرفی کرد: «انسان در بیان مطلق آن نژاد و دیانای احمد ساعی است و عشق به انسان منصب اوست. بیشک ساعی معتقد به قول انیشتین است که ما نمیتوانیم از بشریت ناامید شویم چون خود انسان هستیم. احساس وظیفه او به مطلق انسان جایی برای دشمنی و نفرت در قلب و ذهن او باقی نمیگذارد. دکتر ساعی مسئولیتی اجتماعی در قبال تمامی انسانیت برعهده میگیرد.
انسان مهربانی چون او در پی این نیست که موجودیتی از خود نشان دهد بلکه در پی آن است نشان دهد که انسان مخاطبش چقدر قدرتمند است. دوستی دکتر ساعی نیز با کسانی است که هیچ زمینه مشترک فکری و اعتقادی با او ندارند و صرفا بر معیارهای انسانی استوار است. انسانگرایی ساعی گرچه روی به آینده دارد اما ناچار مستلزم پشت کردن به گذشته نیست. او تعصبهای قومی، نژادی و عقیدتی ندارد و با هر شخصی که آشنا میشود او را جزو جامعه بشریت قلمداد میکند و همین برایش کافی است. او هرگز خود را به خواب نمیزند و مهربانیاش به بیطرفی، تعلل و امتیازدهی و سهلانگاری منتهی نمیشود.»
استادی که شبیه هیچکس نیست
قدیر نصری استاد علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی روایت خود را با رگهای از طنز بیان کرد و با دستهبندی بهتعبیر خود او ۱+۵ استادان علوم سیاسی، احمد ساعی را در ردیف اول این استادان قرار داد و در توصیف این دستهبندی گفت: «دستهای از این استادان علوم سیاسی که من آنها را در یک دستهبندی پنج به علاوه یک قرار دادهام، افرادی هستند بسیار تنبل و سهلانگار، ورقها را تصحیح نمیکنند، مدام با تاخیر میرسند و ... دسته دوم استادان مایوس هستند. استادانی که هیئتشان نه علمی که یأس و پژمردگی است، اینان خود را مغضوب زمانه میشمارند و در قاموسشان معلوم نیست چه باید کرد.
دسته سوم استادان نورس، شیک و آکنده از امید و شیدای فلسفه غرب و یونان و ایران هستند، اینان که به مدد شانس و رانت یکهو استاد شدهاند، عاشق رفرنس بهویژه از اشخاص غریب هستند، اینان اعصاب گوش دادن ندارند و ... دسته چهارم استادکارمندها هستند؛ اینان فراوان پرتلاشاند گرچه نمیدانند بیهوده میکوشند، اینان مریدانی دارند که گمان میبرند که کار نیکو کردن از پر کردن است. اما دسته آخر که اجازه بدهید به احترام احمد ساعی که از آنان است سکوت و تامل کنیم. به احترام آنان که به تدریس اندک اما عمیق قناعت میکنند، کسانی که در نگاه آنان دانشجوها بهسان دانههای شانه با هم برابرند.
این استادان اندوه این دارند که خود نادانند و هیچ نمیدانند و مانند سقراط، مدام در پی یادگیری بدون هیاهواند. از روایتهای پرآبوتاب عبور کردهاند و حتی یک بار هم از ضمیر من استفاده نمیکنند. اینها دانشجو را امانت خانواده رنجکشیده یا خواهر و برادر چشمانتظار میدانند و دکتر ساعی از استادان کمیاب این گروه است.»
استادی که اندیشیدن را آموخت
الهه ابوالحسنی از شاگردان احمد ساعی از دیگر سخنرانان این نشست بود. او در روایت خود از ساعی به ویژگیهای او در استادی اشاره کرد و در توصیف این خصوصیات گفت: «آقای دکتر برای ما یک راهنما و دوست و همراه بودند، خوشبختانه در دهه ۶۰ همه اساتیدمان از بهترینها بودند و همین باعث شد دانشجویان این دهه، دانشجویان خاصی باشند. چهره آقای دکتر همیشه خندان بود و لبخندشان برای ما همیشه دلگرمکننده بود. حتی اگر دانشجوی خوبی نبودیم ایشان با روی باز از ما پذیرایی میکردند، نگاه ایشان بسیار بیطرف بود و در برخورد با دانشجویان برایشان مهم نبود که این دانشجو زرنگ است یا نیست، این دانشجو مذهبی است یا نیست.
ایشان با وجود اینکه فعالیت سیاسی هم داشتند اما همیشه با ما غیرجانبدارانه برخورد میکردند و نگاهی ویژه به افراد نمیکردند. یکی دیگر از ویژگیهای کلاسهای ایشان پرداختن به مسائل مهمی مانند نقش نفت در توسعه بود. آقای دکتر به علت علاقه به دکتر مصدق و نفت همیشه دغدغه این موضوع را داشتند و ما را در کلاس همیشه با جدیدترین نظریهها در این باب آشنا میکردند و این را میتوان در آثار ایشان هم دید. ما مدیون دو دسته از افراد هستیم، یکی پدر و مادرمان که ما را به دنیا آوردند و تربیت کردند و دیگری مدیون اساتیدی مانند دکتر ساعی که اندیشیدن را به ما آموختند.»
مبارزی در راه اعتدال
یوسف مولایی استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران سخنران دیگر این نشست به تشریح دوستی خود با این استاد علوم سیاسی اشاره کرد و گفت: «به تدریج همکاری ما در دانشکده به یک دوستی بسیار پایدار تبدیل شد که این دوستی از افتخارات زندگی من است. دوستی با خانوادهای که تمام سختیهای زندگی در ایران را تحمل کردند، درحالیکه بسیاری از هموطنان ما با اولین آتش جنگ و گلوله آن را ترک کردند اما این خانواده با آنکه فرصت زندگی در فرانسه را داشتند، در ایران ماندند.
در جامعه اکنون ما که نظام بیارزشی حاکم شده است و هر کس در پی زندگی بیدرد و رفاه فردی است، این ماندن قابل احترام است.» او در ادامه ویژگیهای ساعی را این طور برشمرد: «من یکی از درسهای مهمی که از دکتر ساعی گرفتم، مدنی بودن بود، یعنی شناخت حق و پاسداری از آن، مدنی بودن از نظر من مهمترین ویژگی ایشان است. دومین ویژگی وطنپرستی است، دکتر ساعی واقعا عاشق ایران هستند و دغدغه ایشان ایران و توسعه آن است.
ایشان همیشه به خط و مشی دکتر مصدق پایدار بودهاند. اعتدال ویژگی بارز دیگری در ایشان است چرا که در رفتار خود همواره اعتدال را رعایت کردهاند و با آنکه در مبارزات پیگیر بودهاند اما هیچگاه در راه افراط نرفتهاند. آرمانگرایی ویژگی دیگر آقای دکتر است که این آرمان همواره توسعه ایران و جهان سوم بوده و است.»
استادی در مقام پدر
مریم اسماعیلیفر از دانشجویان دکتری و شاگرد احمد ساعی از دیگر سخنرانان این نشست، در مورد تجربه شاگردی این استاد علوم سیاسی گفت: «ویژگی کلاسهای دکتر ساعی این بود که تجارب زیسته خودشان را در کلاسها با ما در میان میگذاشتند که این موضوع حلاوت خاصی داشت، چراکه این تجربهها چیزی نبود که در ایشان در قالب ترجمه یا یک نظریه بیان کنند بلکه کولهباری از فراز و فرودهایی بود که ایشان در تاریخ معاصر تجربه کرده بودند و در کلاس با ما مهربانانه در میان میگذاشتند. از ویژگی دیگر ایشان علاقه به آرامش و دوستی بود.
ایشان همواره حلقه وصل بودند و سعی در تبدیل اختلافات به دوستی داشتند و نکتهای که شاید کمتر دوستان بدانند، سخاوت و نوعدوستی ایشان است. آقای دکتر ساعی در عمل حامی گروههای آسیبپذیر جامعه و از جمله دانشجویانی بودند که مسائل خاص مالی داشتند. ایشان همواره کمکهای مادی خود را از کانال دانشکده بسیار محرمانه در اختیار این دوستان میگذاشتند و من عذرخواهی میکنم که این موضوع را گفتم چرا که شاید ایشان موافق این آشکار شدن نبودند.»
اسماعیلیفر صحبت خود را با یک قدردانی این طور به پایان برد: «آقای دکتر ساعی، میخواهم به نمایندگی از نسل جوان دانشجویان از شما سپاسگزار باشم که ۸۰ سال انسانیت را رعایت کردید و سپاسگزار شما هستیم که همواره پدر و معلمی برای تکتک دانشجویان بودید و دفتر شما جایی بود که میتوانستیم به عنوان فرزندتان به آن رجوع کنیم.»
عصر طلایی استادان علوم سیاسی
علیرضا سلطانی استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران مرکز در صحبتهای خود از تجربه شاگردی و تاثیر احمد ساعی بر دانشجویان علوم سیاسی گفت: «در دوران دانشجویی برای ما قرار گرفتن در کنار دکتر ساعی در ابتدا بسیار سخت بود اما خیلی سریع این فضا تغییر پیدا کرد. چرا که رفتار ایشان بسیار مهربانانه بود و برخلاف صلابت ظاهری، بسیار راحت و آرام بودند و این باعث میشد که فضای سنگینی که در آن زمان بر ما حاکم بود، بسیار دوستداشتنی شود. در آن مقطع زمانی -در اوایل دهه هفتاد- دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران قد و قامت بالاتری نسبت به سایر دانشگاهها و فضای سیاسی کشور داشت و برای ما این افتخار بود که در محضر اساتیدی همچون دکتر ساعی حاضر باشیم.
فضای نخبگی آن روز با فضای عمومی فاصله داشت اما کمکم به خاطر تدریس امثال دکتر ساعی این فضا عوض شد. البته فضای عمومی همراه فضای علمی رشد نکرد و این باعث ظلمی به دانش سیاسی کشور بود که هنوز که هنوز است ما از آن رنج میبریم و امروزه فضای علوم انسانی به دلیل سنگینی فضای سیاسی، منفعل و بدون تولید و خنثی است. در صورتی که در عصر طلایی حضور دکتر ساعی ما شاهد تحرک اساتید خود در دانشکده حقوق و علوم سیاسی بودیم.»
احمد ساعی برساخته ایران است
ابراهیم متقی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، صحبتهای خود را بر تعبیر چگونگی برساخته شدن احمد ساعی متمرکز کرد و گفت: «من نکتهای دارم و آن این است که دکتر ساعی در کجا برساخته شد. از نظر من دکتر ساعی به سه جا تعلق دارد و در سه حوزه برساخته شده است. اولین حوزه خانواده است. ایشان با پیشینه خود از شهر خوی بارها و بارها با من صحبت کردهاند و خانواده ایشان تا جایی که من میدانم خانواده بسیار صمیمی بوده است، این خیلی مهم است چرا که این صمیمیت را در دکتر ساعی هم میبینیم. دوم اینکه دکتر ساعی محصول ایران است. ما باید این موضوع را قبول کنیم، این چه ذهنیتی است که ما از خودمان فراری هستیم، ما به اینجا با تمام سختیها و شادیها تعلق داریم و نکته سومی که وجود دارد این است که دکتر ساعی متعلق به دانشکده حقوق است. ما دکتر ساعی را متعلق به خودمان میدانیم.
بعد از تمام شدن انقلاب فرهنگی و بعد از آن سالهای پرتلاطم که ما به دانشگاه برگشتیم، بزرگان حقوق و علوم سیاسی بودند که دانشگاه را زنده نگه داشتند. دکتر ساعی در کنار بزرگانی چون دکتر شیخالاسلامی، دکتر همایون الهی، عباس میلانی و دکتر رضوی و بزرگانی، برای همه ما هم اسطوره بودند و هم خاطره و به همین دلیل نگاهی که من دارم این است که دکتر ساعی برساخته این فضا و شرایط است. دکتر ساعی در دورانهای سخت همیشه اعتدال خود را حفظ کردند و این ویژگی بسیار مهمی است.»
چپ نو ملیگرا
مجتبی مقصودی دانشیار دانشگاه آزاد تهران مرکز در صحبتهای خود به وجوه سیاسی احمد ساعی پرداخت و گفت: «آنچه من از آقای دکتر آموختم و برای من درسی بود و دوستان تا به اینجا اشاره نکردهاند، تعلقات ایشان به اندیشههای چپ نو بود. ایشان در تدریس و صحبتهای خود همواره دغدغههای عدالتخواهانه و توسعه برابر و رفع تبعیض را در همه حوزهها داشتهاند. دکتر ساعی در زمره سوسیالیستهای اخلاقگرا جای میگیرند و در کنار این حس عدالتخواهانه، نکته دیگر تعلقات ایرانگرایانه و ملی ایشان است. همچنان که اشاره شد دکتر ساعی از نیروهای ملی میانهرو بودند و بهرغم اینکه یک آذری اصیل هستند، درعینحال تعلقات ملی دارند و در واقع جمع تعلقات ملی و قومی با هم هستند.
ویژگی دیگر ایشان علاقه به توسعه ایران است. همه تلاش ایشان از کارهای کوچک کوچک تا بزرگ بزرگ، با دغدغه ایران بوده است و در تمام آثار و درسهایشان هم این دغدغه همواره مطرح شده است. دغدغه دکتر ساعی بیش از هر چیز تسریع شدن فرآیند توسعه بوده و است. از تمام این ویژگیها گذشته، دکتر ساعی یک استاد بهتماممعنا هستند، من گمان میکنم یک استاد خوب باید خوب تدریس کند و دانشجویان را مانند فرزند خود تشویق و حمایت کند و علاوه بر این دانشجویان خود را بزرگ بخواهد، که همه این صفات در ایشان جمع بود.»
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.