- عمده تخلفات واردات چای در زمان دولت رئیسی بوده/ توضیحات رییس قوه قضاییه: عمده تخلف مربوط به سال های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ است/ فساد چای از طریق پرونده نهادههای دامی کشف شد/ وزیر استعفا داد و قائم مقام وزیر برکنار شد
- روزنامه جمهوری اسلامی: دولت به جای سوزاندن ریشه فساد ۳.۷ میلیارد دلاری بدنبال نسبت دادن آن به دیگران است
- انقلابى ها در حالی برای تتلو بزرگداشت میگذاشتند که همزمان شجریان را در بستر بیماری در انزوا قرار داده بودند
- آیت الله ایازی: طراحی لباس عمل جراحی اسلامی در مقایسه با موضوعات مهمتر خنده آور است
- عکسی از حجاب دانشجویان دختر در نشست وزیر کشور
- کنایه مشاور روحانی به دولت رئیسی؛ قبلا این اسمش زمینه سازی برای نفوذ نبود؟
- جشن فارغالتحصیلی دانشجویان یمنی بر روی کشتی توقیف شده اسرائیلی (عکس)
- زلزله ۹ ریشتری ساسی مانکن به روایت زیدآبادی / این چه فرهنگی است یک ترانه میتواند ۴ ستون آن را به لرزه درآورد؟
- واکنش رئیس جمهور در جمع دانشجویان به پرونده «چای»
- اگر عبارت "دولت قبل" را از دولت رئیسی بگیرند، همه طرفدارانش دچار لکنت زبان می شوند
شرق نوشت: عبدالمجید معادیخواه؛ یکی از مسئولان پرونده امیرانتظام گفت: «در پرونده عباس امیرانتظام سهم من مربوط میشود به یکی از خطاهای تاریخی خودم که بهعنوان جرح شاهد در دادگاه ایشان صحبت کردم.
شرکت در آن دادگاه و آن حرفها اشتباه بود اما اینکه چرا این اشتباه انجام شد، میتواند بحث مفصلی باشد. اگرچه من در عذرخواهیای که از ایشان به صورت کتبی انجام داده بودم، وارد موارد دیگری نشدم. با اینکه مطالبی که در خاطرات ایشان بود به لحاظ کمیت و کیفیت در بعضی از قسمتها مورد مناقشه من بود، منتها بهنظرم خیلی فرقی نمیکند که آن حرفها همانی بود که گفته شده یا احیاناً کمتر یا بیشتر از آن بود.
وقتی مسئلهای اشتباه است، خیلی فرق نمیکند. برای توجیه میشود حرفهایی را زد؛ اینکه فضای آن موقع چنان بود و فضای امروز چنین است. در واقع مبنای حضور مهندس بازرگان در دادگاهها این بود که بگوید ظلم فاحشی انجام میشود… خوشحالم در آخرین ماههای زندگی مرحوم امیرانتظام توانستم دیداری با ایشان داشته باشم که شفاهاً هم عذرخواهی خود را تکمیل کنم و از ایشان درخواست کنم اگر صحبتهای من در سرنوشت ایشان تأثیری داشته است، حلال کند».
همسر امیرانتظام درباره آنهایی که از باور خود عقب رفتند و سالها بعد از امیرانتظام عذرخواهی کردند، در گفت وگو با سرگه بارسقیان، گفت: «اولین کسی که آمد محمدجواد مظفر بود که بسیار محترمانه دلجویی کرد و تلویحاً گفت در اوایل انقلاب درباره شما اشتباه کردیم. وقتی آیت الله منتظری فوت کرد هم شب عمادالدین باقی تماس گرفت و گفت حاجاحمد منتظری میخواهند با آقای امیرانتظام صحبت کنند. احمد منتظری گفت ما فردا پدر را به خاک میسپاریم و میخواهیم از شما حلالیت بطلبیم. امیر انتظام گفت من کسی نیستم بخواهم حلال کنم… بعد از مرخصی از بیمارستان احمد منتظری با خواهرهایش آمدند منزل ما. یک آقایی هم همراهشان آمده بود و به امیر انتظام گفت، من را میشناسید؟ عباس گفت نه و او گفت من بازجوی شما بودم، آمدم حلالیت بطلبم.
امیرانتظام گفت پس جز بازجوهای خوب بودید که چهرهتان در ذهنم نمانده است. ناصر آلادپوش و متقی هم آمدند، نمایندگان دادستانی در دوره قدوسی که در کتاب خاطرات از آنها به عنوان محمدی و سعیدی نام برده است و امیرانتظام گفت همیشه خاطره خوب از آنها در ذهنم هست. یک روز هم در پمپبنزین یکی آمد و امیرانتظام را بغل کرد که عباس خیلی سرد برخورد کرد. پرسیدم که بود، گفت نمیدانی چه بازجویی بود! میگوید من را حلال کن… یک بار هم غفارپور، معاون قدوسی در دادستانی، همراه با عبدالمجید معادیخواه و فاضل میبدی و دو نفر از برادران هاشم صباغیان آمدند. غفارپور گفت از همان ابتدا قدوسی به این نتیجه رسید که شما بیگناه هستید و هیچگونه ادله و سندی که نشان دهد شما به نظام خیانت کردهاید، وجود نداشت. امیرانتظام گفت هرچه بود گذشت».
نظر شما