- ماجرای صدای تیراندازی در شهرک غرب چه بود؟
- پیام جدید ظریف
- مهاجری: اگر نماینده ای گفت سیم کارت سفید ندارم... / برخی برای خانوادههایشان هم گرفتهاند!
- بگو و مگوی توئیتری وزرای خارجه ایران و لبنان/ کنایه یوسف راجی به ولایتی: می خواهد به ما بگوید چه چیزی در کشور ما مهم است!
- دستور بازبینی گرینکارت مهاجران ایرانی صادر شد
- افزایش احتمال تعطیلی تهران در شنبه 8 آذر 1404 به دلیل تشدید آلودگی هوا
- پاسخ رهبر انقلاب به نامه نوه سردار حاجی زاده
- محسن رضایی از روز موعود خبر داد
- پرواز جنگندههای اسرائیل نزدیکی مرزهای ایران هشدار جنگ است؟
- پیام جدید علی شمخانی
ترس صادق زیبا کلام از تتلو ها!
من از «تتلو» ها میترسم و هر بار که آنها را میبینم ترس و دلهرهام بیشتر می شود.

من از «تتلو» ها میترسم و هر بار که آنها را میبینم ترس و دلهرهام بیشتر می شود.
به گزارش نواندیش، صادق زیبا کلام در کانال تلگرامی خود با ذکر این نکته نوشت: نخستین بار«تتلو» ها را پنج سال پیش دیدم. مراسم تشییعجنازه «مرتضی پاشایی» بود. صدها هزار دهه شصتی و هفتادی آرام و در سکوت جنازه را تشییع میکردند. در چشمانشان آمیزه ای از بغض و کینه، گرهخورده با عصیان موج میزد. بیاختیار به یاد شعار دوران انقلاب بعد از کشتار هفده شهریورافتادم: «مشت گرهکرده ما فردا مسلسل میشود».
آن روزها نه اینستا بود، نه غول بی شاخ و دم فضای مجازی و نه عضویت چهل و پنج میلیون ایرانی در تلگرام. اما امواج حیرتآور «تتلو» ها در تشییعجنازه مرتضی پاشایی ایران را تکان داد.
بار دوم آنها را در ناآرامیهای دیماه نودوشش دیدم. اینباردیگرسکوت نکرده بودند. چند ماه بعد تب جام جهانی فوتبال کشور را در خود فروبرد. احساسات «تتلو» ها برای تیم ملی غریب بود. هیچکس دیگر را حاضر نبودند در میان خودشان بپذیرند. گویی تیم ملی فقط به آنها تعلق داشت.
هنوز تب فوتبال فروکش نکرده بود که «وحید مرادی» را در زندان کشتند. اگر یک نفر از کره مریخ بزرگداشت و تجلیل از وحید مرادی را در فضای مجازی میدید تصور میکرد یک اسطوره و قهرمان ملی ازمیانرفته. «تتلو»-ای بنام «مائده هژبری» که در فضای مجازی ویدئو رقصیدنش دستبهدست شده بود، در تلویزیون گریست که فریبش داده بودند و پشیمان است و تتلوها به حمایت ازش برخاستند. بعد سوختن «دخترآبی» تتلوها را بسیج کرد. بعد «تتلو»ی دیگری از طرفدارانش خواست که برایش دوازده میلیون کامنت بگذارند و پیروان هم لبیک گفتندو...
از صمیم قلب میخواهم اشتباه کرده باشم و به قول متخصصین آمار «هیچ رابطه معناداری» میان مرتضی پاشایی، حمایت از تیم ملی فوتبال، ناآرامیهای دی ماه نود و شش، وحید مرادی، مائده هژبری، دخترآبی، امیرتتلو و.. نباشد.
امیدوارم هیچ بغض و کینه و نفرتی در دهه هفتادیها و بهتدریج هشتادیها، نهفته نشده باشد و ترس من از آنها بیمورد باشد. آنها همه ارزشها، باورها، نُرمها و هنجارهای ما را پذیرفته باشند و تنها مشکل نسلیشان با ما آن باشد که عواطف، علاقه و احساسا تشان را نسبت به ما نمیدانند چگونه بروز دهند. برای آینده کشور امیدوارم اینگونه باشد و ترس من از تتلوها بیمورد بوده باشد.
به گزارش نواندیش، صادق زیبا کلام در کانال تلگرامی خود با ذکر این نکته نوشت: نخستین بار«تتلو» ها را پنج سال پیش دیدم. مراسم تشییعجنازه «مرتضی پاشایی» بود. صدها هزار دهه شصتی و هفتادی آرام و در سکوت جنازه را تشییع میکردند. در چشمانشان آمیزه ای از بغض و کینه، گرهخورده با عصیان موج میزد. بیاختیار به یاد شعار دوران انقلاب بعد از کشتار هفده شهریورافتادم: «مشت گرهکرده ما فردا مسلسل میشود».
آن روزها نه اینستا بود، نه غول بی شاخ و دم فضای مجازی و نه عضویت چهل و پنج میلیون ایرانی در تلگرام. اما امواج حیرتآور «تتلو» ها در تشییعجنازه مرتضی پاشایی ایران را تکان داد.
بار دوم آنها را در ناآرامیهای دیماه نودوشش دیدم. اینباردیگرسکوت نکرده بودند. چند ماه بعد تب جام جهانی فوتبال کشور را در خود فروبرد. احساسات «تتلو» ها برای تیم ملی غریب بود. هیچکس دیگر را حاضر نبودند در میان خودشان بپذیرند. گویی تیم ملی فقط به آنها تعلق داشت.
هنوز تب فوتبال فروکش نکرده بود که «وحید مرادی» را در زندان کشتند. اگر یک نفر از کره مریخ بزرگداشت و تجلیل از وحید مرادی را در فضای مجازی میدید تصور میکرد یک اسطوره و قهرمان ملی ازمیانرفته. «تتلو»-ای بنام «مائده هژبری» که در فضای مجازی ویدئو رقصیدنش دستبهدست شده بود، در تلویزیون گریست که فریبش داده بودند و پشیمان است و تتلوها به حمایت ازش برخاستند. بعد سوختن «دخترآبی» تتلوها را بسیج کرد. بعد «تتلو»ی دیگری از طرفدارانش خواست که برایش دوازده میلیون کامنت بگذارند و پیروان هم لبیک گفتندو...
از صمیم قلب میخواهم اشتباه کرده باشم و به قول متخصصین آمار «هیچ رابطه معناداری» میان مرتضی پاشایی، حمایت از تیم ملی فوتبال، ناآرامیهای دی ماه نود و شش، وحید مرادی، مائده هژبری، دخترآبی، امیرتتلو و.. نباشد.
امیدوارم هیچ بغض و کینه و نفرتی در دهه هفتادیها و بهتدریج هشتادیها، نهفته نشده باشد و ترس من از آنها بیمورد باشد. آنها همه ارزشها، باورها، نُرمها و هنجارهای ما را پذیرفته باشند و تنها مشکل نسلیشان با ما آن باشد که عواطف، علاقه و احساسا تشان را نسبت به ما نمیدانند چگونه بروز دهند. برای آینده کشور امیدوارم اینگونه باشد و ترس من از تتلوها بیمورد بوده باشد.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.
