- لباس رامینا ترابی مدل ایرانی در جشنواره کن جنجالی شد (عکس)
- مهسا حجازی و هوتن شکیبا در پشت صحنه تاسیان (عکس)
- استایل و پوشش یکتا ناصر و ستاره پسیانی در اکران یک فیلم در عمان (عکس)
- قاب خانوادگی بهنوش طباطبایی در تولد ۴۴ سالگیاش(عکس)
- ژست هنری الناز شاکردوست در یک کافه زیبا
- درباره «عشق ابدی»ِ ۳۰ هزار دلاریِ پرستو صالحی!
- انتقاد تند روزنامه اصولگرا از اکبر عبدی و مجید مظفری: به چه قیمت تن به این کار سخیف دادید؟/ احسان علیخانی چرا به این حد از مبتذل سازی رسیده؟
- ماجرای بیرون کردن مخاطبان فاضل نظری از نمایشگاه کتاب چه بود؟
- حسن جویره درگذشت
واکنش شفیعیکدکنی به یک شایعه
محمدرضا شفیعی کدکنی گفت: « چیزهایی را به عنوان شایعه در مملکت رایج میکنند. مثلاً برای خودم میگویم. کی من را به دانشگاه تهران راه ندادند؟ اصلاً چنین چیزی نبود.»
محمدرضا شفیعی کدکنی گفت: « چیزهایی را به عنوان شایعه در مملکت رایج میکنند. مثلاً برای خودم میگویم. کی من را به دانشگاه تهران راه ندادند؟ اصلاً چنین چیزی نبود.»
روزنامه خراسان نوشت: نیمه دی ماه ۹۷ و زمان امتحانات پایان ترم دانشجویان، خبر عجیبی منتشر شد: «استاد شفیعی کدکنی را به دانشگاه تهران راه ندادند». منبع خبر هم مطلب دکتر میلاد عظیمی بود. او بر اساس پیغامهای دانشجویان در کانال تلگرامیاش نوشت: استاد را به دلیل همراه نداشتن کارت پرسنلی به دانشگاه راه ندادهاند؛ اما چند ساعت بعد در مطلبی دیگر آن را تکذیب کرد: «دو دوست بسیار موثق پیام دادند که موضوع چنان نبوده که مطرح شده است.
ماجرا از این قرار بود آن دری که استاد با خودرو از آن وارد دانشگاه میشوند، بسته بود و اصلاً در آن لحظه دربانی حاضر نبوده که از استاد کارت مطالبه کند یا نکند. استاد وقتی با در بسته مواجه شدند، برگشتند و به خیابان انقلاب رفتند». با این حال، این تکذیب چندان دیده نشد و اکثریت به همان شایعه استناد میکردند.
هفته گذشته، استاد شفیعی کدکنی در کلاس ۲۳ مهر، وقتی درباره قطعیت یا عدم قطعیت انتساب احادیث صحبت میکرد، گفت: «همیشه چیزهایی را به عنوان شایعه در مملکت رایج میکنند. مثلاً برای خودم میگویم. کی من را به دانشگاه تهران راه ندادند؟ اصلاً چنین چیزی نبود. من هفته قبلش به بچهها گفتم ترم تمام شد و هفته دیگر نمیآیم. با این همه آمدم، گفتم شاید بچههایی از شهرستان آمده باشند. برای این که آنها منتظر نشوند، من خواستم بیایم. دیدم دری که با خودرو وارد میشدیم، بسته است؛ من دیدم مدتی است کتاب فروشیهای روبهروی دانشگاه را نرفتهام. دلم خواست از پشت شیشه کتاب فروشی نگاه کنم ببینم کتاب تازه چی هست. رفتم آن جا. بعد شایعه کردند آقای شفیعی کدکنی را به دانشگاه تهران راه ندادند. کجا راه ندادند؟
الان هم توی اینترنت نگاه کنید این خبر را باز هم نقل میکنند. من دارم درس اجتماعی میدهم به شما. بسیاری از موارد، ما گول شایعات را میخوریم و دنبال یک امر موهوم میرویم و زندگیمان تباه میشود. اولین کاری که در هر امری میکنیم، این است که یاد بگیریم دنبال یک امر قطعی و یقینی هستیم، نه یک احتمال و شایعه».
روزنامه خراسان نوشت: نیمه دی ماه ۹۷ و زمان امتحانات پایان ترم دانشجویان، خبر عجیبی منتشر شد: «استاد شفیعی کدکنی را به دانشگاه تهران راه ندادند». منبع خبر هم مطلب دکتر میلاد عظیمی بود. او بر اساس پیغامهای دانشجویان در کانال تلگرامیاش نوشت: استاد را به دلیل همراه نداشتن کارت پرسنلی به دانشگاه راه ندادهاند؛ اما چند ساعت بعد در مطلبی دیگر آن را تکذیب کرد: «دو دوست بسیار موثق پیام دادند که موضوع چنان نبوده که مطرح شده است.
ماجرا از این قرار بود آن دری که استاد با خودرو از آن وارد دانشگاه میشوند، بسته بود و اصلاً در آن لحظه دربانی حاضر نبوده که از استاد کارت مطالبه کند یا نکند. استاد وقتی با در بسته مواجه شدند، برگشتند و به خیابان انقلاب رفتند». با این حال، این تکذیب چندان دیده نشد و اکثریت به همان شایعه استناد میکردند.
هفته گذشته، استاد شفیعی کدکنی در کلاس ۲۳ مهر، وقتی درباره قطعیت یا عدم قطعیت انتساب احادیث صحبت میکرد، گفت: «همیشه چیزهایی را به عنوان شایعه در مملکت رایج میکنند. مثلاً برای خودم میگویم. کی من را به دانشگاه تهران راه ندادند؟ اصلاً چنین چیزی نبود. من هفته قبلش به بچهها گفتم ترم تمام شد و هفته دیگر نمیآیم. با این همه آمدم، گفتم شاید بچههایی از شهرستان آمده باشند. برای این که آنها منتظر نشوند، من خواستم بیایم. دیدم دری که با خودرو وارد میشدیم، بسته است؛ من دیدم مدتی است کتاب فروشیهای روبهروی دانشگاه را نرفتهام. دلم خواست از پشت شیشه کتاب فروشی نگاه کنم ببینم کتاب تازه چی هست. رفتم آن جا. بعد شایعه کردند آقای شفیعی کدکنی را به دانشگاه تهران راه ندادند. کجا راه ندادند؟
الان هم توی اینترنت نگاه کنید این خبر را باز هم نقل میکنند. من دارم درس اجتماعی میدهم به شما. بسیاری از موارد، ما گول شایعات را میخوریم و دنبال یک امر موهوم میرویم و زندگیمان تباه میشود. اولین کاری که در هر امری میکنیم، این است که یاد بگیریم دنبال یک امر قطعی و یقینی هستیم، نه یک احتمال و شایعه».
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.