- قطعنامه شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران تصویب شد / کدام کشورها موافق، مخالف و ممتنع رای دادند؟ + اسامی
- همنشینی پزشکیان و مولوی عبدالحمید وایرال شد (تصاویر)
- تکذیب اقدام کیهان از سوی عضو دفتر رهبری
- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
ماجراى خواستگارى هاشمى رفسنجانى براى ماندلا
انتخاب: يادداشت هاى روزانه آيت الله هاشمى در ٢٣ شهريور ١٣٧٥:
طلوع فجر بيدار شدم و ديگر نخوابيدم. خاطرات را نوشتم و گزارشها را خواندم. پيام مستقيم راديويى به مسلمانان آفريقاى جنوبى دادم. سران و شخصيتهاى مسلمان از دانشمندان و ارباب جرايد و ائمه جماعات و سران گروهها آمدند. يكى از رؤساى دانشگاه اسلامى خيرمقدم گفت و من هم دربارة ارزش همكارى مسلمانها در مبارزات ضدآپارتايد و ضرورت همكارى در رفع تبعيضات اقتصادى صحبت كردم. سپس با همه آنها مصافحه كردم و در جمع خانمها هم عكس گرفتند.
به مقر رياست جمهورى رفتيم. ابتدا مذاكره خصوصى با آقاى ماندلا داشتيم. مقدارى از خودش دفاع كرد و در مورد روابط با دولتهاى استكباري گفت، با دوستان دوران مبارزه صميمىتر است و حاضر نيست، تحميلهاى آنها را بپذيرد. به او گفتم چرا در بحث حقوق بشر در سال گذشته عليه ايران رأى دادهاند؛ منكر شد، ولى وزير خارجهاش قبول كرد و قرار شد امسال جبران كنند.
با توضيح هزينههاى تبليغات حزبى، براى مخارج حزب از ما كمك خواست و گفت در سفر قبلي به منطقه، از عربستان 15 ميليون دلار، از امارات 10 ميليون، از مالزي 15 ميليون و از اندونزى 10 ميليون دلار آمريكا كمك گرفته و اكنون 40 ميليون دلار مقروض است. از ما كمك خواست. در گذشته يك ميليون دلار گرفته بود. معمولاً تشكر علنى مىكند؛ رد نكردم. قرار شد در سفرى كه به همين منظور خواهد داشت، جواب بدهيم.
در سر ميز شام، ديشب از من خواست كه نامهاى به بيوه سامورا ماشل بنويسم و بخواهم كه با ازدواج با ايشان موافقت كند. به آقاى [محمد شریف] مهدوى، [سفیر ایران درآفریفای جنوبی] گفتم، اگر جدى است، خواستگارى كند. به جلسه مذاكرات وزراى دو طرف رفتيم. وزيرخارجهاش گزارش داد و من و آقاى ماندلا، هر يك صحبت كوتاهى در اهميت همكارى دو كشور داشتيم. سپس با خواست من موافقت كرد كه خبرنگاران بيايند. همكاران او مخالف بودند. آمدند و چند سئوال مطرح كردند؛ بيشتر از ايشان و جوابها هم به نفع ايران و مواردى عليه آمريكا در عدم توجه به خواست آمريكا در مورد همكارى با ايران بود؛ صراحت خوبى داشت.
ظهر براى اقامه جمعه به مسجد رفتم. دو نفر خيرمقدم گفتند و از انقلاب و من صحبت كردند. من هم صحبت كوتاهى كردم. آقاى مهدوى هم صحبت كرد. اذان و خطبهها در نمازجمعه، هر يك را يكى از آنها انجام داد و مقيد بودند كه ساعتى بعد از ظهر نماز بخوانند.
عصر چندين ملاقات با سران احزاب داشتم. سران حزب سفيدپوستهاى حاكم قبلى آمدند. ضمن اعتراف به سوءعمل خود در گذشته، از انتقال به دموكراسى اظهارخوشحالى كردند، ولى از نحوه عمل حزب حاكم انتقاد داشتند و به همين جهت از دولت بيرون رفتهاند و به اپوزیسيون تبديل شدهاند. پرسيدم با توجه به اقليت سفيدها، آيا اميدوارند كه در آينده حاكم بشوند؛ گفتند در درازمدت به خاطر سوءاعمال اين حكومت، آرای آنها زياد خواهد شد.
سران حزب راديكال سياهها آمدند. از عملكرد حزب ماندلا كه حاضر نيستند اصلاحات ارزى و تقسيم ثروت كنند، انتقاد داشتند و به صورت اغراقآميزى از تأثير انقلاب اسلامى بر مردم آفريقاى جنوبى گفتند، با ايجاد اميد و تعاون و سپس پيروزى. سران حزب اينكاتا آمدند كه ریيس آن وزير كشور است. آنها هم از عملكرد حزب ماندلا انتقاد داشتند و گفتند، آقاى دكلبرك از آنها خواسته كه با هم از دولت بيرون بروند كه نپذيرفته است. شرح مبسوطى از مواضع حزبش داد. من هم به او گفتم كه مصلحت نيست با خروج از دولت، نهضت سياهان را تضعيف كنيد. همه آنها افرادى از هندىها و رنگىها را با خود آورده بودند.
رهبر حزب مخالف پان افريكن آمد. از وضع حقوق بشر در ايران هم سئوال داشت. نخست وزير ايالت خالته آمد. گزارشى از وضع ايالات و مجلس و دولت محلى به مركزيت ژوهانسبورگ دادند. به تدريج كارها را از سفيدها مىگيرند. سپس در جمع خبرنگاران رفتيم و به سئوالات فراوان آنها پاسخ دادم؛ خسته شدم.
به شهر ژوهانسبورگ رفتيم. در مسير، آقاى مهدوى توضيحات مىداد. ساختمانى كه انگليسىها براى رضاشاه تهيه كرده بودند و سپس دولت [ایران] خريده، 12 هزار مترمربع زمين دارد؛ جاى خوبى است. دو اتاق مخصوص و حمامى كه در آن [رضاشاه] مُرده است و ايوانى كه قدم مىزده و القاب اعليحضرت قدرقدرت را به مسخره مىگفته، بازديد هم كرديم. نماز خوانديم و شام خورديم. جمعى از ايرانيان مقيم اينجا هم بودند. به مقرمان در پروتوريا برگشتيم.
در ملاقات با سران احزاب دو نكته جالب بود: 1 - اينكه همه آنها احترام و اهميت براى ايران قایل بودند كه مواضع خودشان را براى قانع كردن من توضيح بدهند. 2 - همگى با حزب A.N.C آقاى ماندلا مخالفت دارند. 3- سرانجام اينكه آزادى واقعى هم اينجا محسوس است.