- استاندار سمنان انتخاب شد: محمد جواد کولیوند کیست!؟
- با این قانون، دختر سردار سلیمانی هم نمی تواند پست بگیرد!
- دادگاه رسیدگی به پرونده چای دبش برگزار شد: اتهامات مقام ارشد دو وزارتخانه دولت رئیسی طرح شد
- 8 نکته درباره سخنان جدید لاریجانی / منتظر " برجام ترامپی " باشیم؟
- نماینده مجلس: بسیجیان بختیاری برای ورود به منزل نتانیاهو و گالانت و بازداشت آنها اعلام آمادگی کردند (ویدئو)
- پس از ۲ سال وقفه در مذاکرات هسته ای؛ ژنو، میزبان هیات های مذاکره کننده ایران و اروپا
- زیدآبادی خطاب به رسایی: عضو تیم مذاکرات بشو تا کسی هم تو را «مای شیخ حمید» صدا بزند!
- اجرای سرود سلام فرمانده توسط جنگ زدگان لبنانی در محفل قرآنی زینبیه دمشق (ویدئو)
- رسایی: فضائلی سخنگوی دفتر رهبری نیست/ قالیباف: صحبتهای او در مورد نقل قول از رهبری مورد تائید است
با طرح مجلس دانش روابط بینالملل و حقوق بینالملل تعطیل شده است
ايران - مریم سالاری: نحوه تعامل میان نمایندگان مجلس یازدهم و دستگاه سیاست خارجی و روند موضعگیری قانونگذاران نسبت به موضوعات مهم و حساس کشور، این روزها به بروز اختلاف نظر پیرامون خوانش واحد از منافع ملی و سیاست رسمی در عرصه سیاست خارجی انجامیده است. حملات متعدد بهارستان به دستگاه دیپلماسی و تدوین طرحهای فاقد استراتژی و تاکتیکهای روشن و خلاف روندهای جاری برای حل و فصل بحرانها در سطح بینالملل از جمله نتایج چنین نزاع فکری بیحاصلی است. در همین راستا طرح اخیر مجلسیها که با عنوان «اقدام متقابل ایران در برابر ترور شهید قاسم سلیمانی» اعلام وصول شده انتقادات زیادی را در پی داشته است. مکلف کردن دولت به نابودی رژیم صهیونیستی، تکلیف به دولت و وزارت خارجه برای خروج امریکا از منطقه و جرمانگاری هرگونه مذاکره دو یا چندجانبه با امریکا مهم ترین محورهای این طرح است. ممنوع کردن هرگونه مذاکره با امریکا در حالی است که تأکید ایران بر این نکته بوده که اگر امریکاییها به برجام برگردند در قالب 1+5 با آنها گفتوگو میکنیم.
در گفتوگو با مهدی ذاکریان، استاد دانشگاه و صاحبنظر مسائل بینالملل این تمایل بهارستان برای مسدود کردن مسیر دیپلماسی و طرح بحث برانگیز نمایندگان را به بحث گذاشتیم که در ادامه میخوانید.
ورود نمایندگان مجلس یازدهم به عرصه سیاست خارجی و ارائه طرحهای متعدد و تعیین خط مشی جدید که با هدف تغییر جهتگیری کشور در عرصه سیاست خارجی انجام میشود، به محملی مناقشهبرانگیز میان دولت که مجری سیاستهای رسمی کشور است و مجلس شورای اسلامی تبدیل شده است. جایگاه مجلس در صحنه سیاستگذاری و اجرای رویکردهای سیاست خارجی کجاست؟
آنچه در جمهوری اسلامی ایران باید حرف اول و آخر را بزند قانون اساسی کشور است. در قانون اساسی هم تفکیک قوا مورد تأکید قرار گرفته به این معنا که قوه مقننه، اجرائیه و قضائیه نباید در امور یکدیگر دخالت کنند. روابط خارجی هم طبق قانون اساسی بر پایه اولویتهای همسایگی، کشورهای اسلامی و کشورهای غیرمتخاصم مورد تأکید قرار گرفته است. این قانون روشن کرده است که روابط ایران با سایر کشورها باید به چه صورتی تنظیم شود. قوه مجریه در حال حاضر باید تمام تلاش خود را به کار ببرد تا آنچه را که در قانون اساسی تصویب شده، محقق کند. من فکر میکنم دستگاه تقنینی کشور میتواند در این زمینه کمک کننده دستگاه مجریه باشد. بهطور معمول نمایندگان مجالس و پارلمانها سعی میکنند راه اجرای سیاست خارجی کشور خود را بهتر و سریعتر تسهیل کنند که مشکلات برای مردم ساده شود و از بین رود.
سیاست خارجی کشور در دوره آقای روحانی تا زمانی که ترامپ خروج از برجام را اعلام کرد در راستای تقویت معیشت و تقویت اقتدار و قدرت ایران در منطقه و نظام بینالملل بود. توافقی که در وین به سال 2015 صورت گرفت عصبانیت سه دولت را به دنبال داشت؛ عربستان، رژیم اسرائیل و امارات که دولت امریکا به رهبری ترامپ هم به این مثلث پیوست و مربعی را شکل دادند. این 4 دولت از معدود بازیگرانی بودند که در دنیا علیه ایران فعالیت میکردند.
امروز سردمدار و حامی اصلی آن مربع به فنا رفته است. او دیگر در قدرت نیست. بنابراین امکان اینکه دوباره وضعیت، معیشت و زندگی مردم شکل متفاوتی به خود بگیرد، فراهم شده است. این به معنای چشم دوختن به جهان خارج نیست؛ بلکه به دلیل اقتصاد مقاومتی در داخل و دیپلماسی هوشمندانه دولت است. رعایت این دو اصل از سوی دولت و حمایت ملت ایران، سبب شدند در نهایت سیاستهای ترامپ به انزوای امریکا بینجامد. اگر در این راستا، نمایندگان مجلس طرحی دارند یا کمکی دارند که سببسازبهتر شدن زندگی و معیشت مردم شود بسیار خوب است. باید به آن خوشامد گفت، ولی اگر اقدامی در راستای قانون اساسی نباشد یا در راستای تضعیف وضعیت موجود مردم باشد، باید تجدید نظر شود.
نمایندگان مجلس اخیراً به مناسبت سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی طرح اقدام متقابل ایران در برابر این اقدام تروریستی را ارائه کردند و خواستار پیگیری سیاست خارجی عزتمندانه و اجرای انتقام سخت با اخراج امریکا از منطقه شدند. این طرح همچنین با انجام هرگونه مذاکرات دوجانبه یا چند جانبه با امریکا مخالفت کرده است. مضاف بر اینکه دولت را مکلف به نابودی رژیم صهیونیستی هم کرده است. ارزیابی شما از این طرح چیست؟
این طرح با مختصات دانش روابط بینالملل و حقوق بین الملل هماهنگ و همگام نیست. در ادبیات حقوق بینالملل و ادبیات روابط بینالملل آنچه برجسته است «مسئولیت» است. اگر کشوری عملی انجام میدهد دارای مسئولیت است و اگر از مسئولیت خود تخلف کند باید از طریق دیوان دادگستری بینالمللی، شورای امنیت یا همکاری با سایر کشورهای منطقه مورد پیگرد قرار گیرد.
عنوان «طرح اخراج امریکا» از منطقه و ماده یک آن نشان میدهد که دانش روابط بینالملل و حقوق بینالملل تعطیل شده است. هر کشور مستقلی حق تصمیم درباره سیاستهای دفاعی و امنیتی خود را دارد. مختار است با هر کشوری پیمان دفاعی یا امنیتی منعقد کند. حتی فصل هشتم و ماده 52 منشور این همکاریها را تا حد ترتیبات منطقهای همانند ناتو مورد تأیید و تشویق قرار میدهد. با این توصیف، وقتی خود کشورهای منطقه، میزبان امریکا هستند چگونه میخواهیم سنتکام را مجبور به خروج کنیم.
در واقع طرح نمایندگان به گونهای تنظیم شده است که اگر هم ایران تا زمان پیش از تدوین این طرح راهکارهایی برای انزوای بیشتر و پاسخگویی بیشتر امریکا در مجامع بینالمللی داشت همانها را هم ناکام میکند چرا که این طرح میتواند بهانهای باشد برای دیگر کشورها که جمهوری اسلامی در همکاری دفاعی و امنیتی ما با سایر کشورها تعیین تکلیف میکند! اما وقتی شما بگویید کشورها باید به مسئولیت بینالمللی خود پایبند باشند، امریکا مسئولیت خود را با ترور نقض کرده است و باید جواب بدهد و عاملان آن را برای محاکمه معرفی کند و خسارات معنوی و مادی را جبران نماید، این خواسته مورد پذیرش قرار میگیرد. اینکه بنا به دلایل حقوقی و سیاسی حضور سنتکام به نفع منطقه نیست ، باید با زبان حرفهای و مشروع به پیش برد.
نظام جهانی امروز، نظام عمل به مسئولیت و محاکمه و پاسخگویی است؛ یعنی به عنوان مثال محاکمه مسئولان و مسببان عملیات ترور در روابط بینالملل مورد توجه است اما در تبیین اهداف طرح مجلس، از اخراج امریکا سخن گفته میشود. اخراج امریکا اگر به تنهایی توسط ایران قابل اجرا بود که در دورههای قبل میتوانست اتفاق بیفتد. به هر روی ما به عنوان یک کشور منطقه به تنهایی نمیتوانیم برای همه کشورهای منطقه تصمیم بگیریم. اگر به همین سادگی باشد، عربستان هم چنین رویکردی در پیش میگیرد و با ادعای اینکه یکی از کشورهای بزرگ منطقه است به تنهایی درباره دیگر مسائل منطقه تصمیمگیری میکند. بنابراین، ما تنها نیستیم و دیگرانی هم هستند. شما ممکن است بتوانید برای اصلاح درون خانه خود تصمیم بگیرید ولی وقتی میخواهید وارد کوچه شوید باید نظر سایر همسایگان را برای اصلاح امور آن کوچه بخواهید. بله موقعی هست که سایر همسایگان شما در آن کوچه میخواهند تغییراتی را دهند که به ضرر شما و منزل شماست، شما میتوانید اعتراض کنید اما اگر اعتراض شما و شیوه اعتراض شما به گونهای باشد که سایر همسایگان شما در آن کوچه با یک همسایه متجاوز همراه شوند، دست شما خالی میشود و تنها میشوید. طرحی که مجلس الان داده است، طرحی نیست که دیگران را با ما همراه کند. همچنین در این طرح پیگیری سیاست خارجی عزتمندانه عنوان شده اما مشخص نکرده که مصداق عمل به آن چگونه است. این نمایندگان که این طرحها را آماده میکنند همان کسانی هستند که در 8 سال قبل در دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، مشابه همین شعارها را میدادند و نتیجه این شده بود که اورانیوم در خارج از ایران مثلاً برزیل، ترکیه، روسیه یا جایی دیگر غنیسازی شود که البته مورد توافق نظام هم نبود، یعنی سیاستهایی را دنبال میکردند که نقض حاکمیت ملی ایران بود.
در حقیقت شما این طرح را اجرایی نمیدانید؟
ما میگوییم باید حاکمیت ملی مورد احترام باشد. اگر میخواهیم این کار انجام شود همه کشورهای منطقه باید همفکر ما باشند که عمل ترور را محکوم کنند ولی این طرح میگوید که جمهوری اسلامی ایران با هر کشوری که تروریستهای فوق را مجبور به خروج بکند، در صورت درخواست دولت میزبان و حصول توافق بر سر هزینهها آماده همکاری دفاعی حداقل به مدت ۵ سال در محدوده قوانین خود خواهد بود. یا این طرح در جاهای دیگر حرف از اختصاص درآمد حاصل از صادرات بخش دولتی به عراق پس از رسیدن به این هدف را مطرح کرده است که اصلاً عجیب و نادرست است. امریکا باید برود. این در حالی است که رژیم اسرائیل کمترین هزینه را در منطقه میکند و از دنیا پول هم میگیرد و کشورهای دیگر اعم از آلمان و امریکا و دیگران به آن پول میدهند، آن وقت ما تازه میخواهیم به کشورهای منطقه پول دهیم یا هزینه کنیم که امریکا از منطقه برود؟
امریکا عمل ترور را انجام داده و باید از این منطقه برود. دیپلماسی این است که ما بتوانیم فهم مشترک و عملی به وجود بیاوریم با کمترین هزینه. دیپلماسی یعنی تبیین اینکه رفتار امریکا نادرست است و امریکا منزوی شود. کاری که آقای دکتر ظریف قبل از این طرح انجام داد و برخی نه تنها خوشحال نشدند گو اینکه ناراحت هم بودند که قطعنامه امریکا برای تحریم تسلیحاتی ایران فقط دو رأی آورد و با فضاحت رد شد. لذا ما باید کاری کنیم که همه این مسأله را بپذیرند، راهکار آن حمایت از وزارت خارجه و دولت است که در مجامع بینالمللی تلاش حقوقی و دیپلماتیک به عمل بیاورند که عمل امریکا خلاف است.
به علاوه، نابلدی در روابط بینالملل میتواند گاه به زیان ما و به نفع دشمنان ما باشد. برای مثال ماده 5 این طرح «دولت مکلف به نابودی اسرائیل تا 1420» از جمله این نابلدیهاست. این ماده نقض صریح و آشکار بند 4 ماده 2 منشور ملل متحد است که کلیه اعضا از تهدید به زور یا استفاده از آن علیه کشوری منع میشوند. این ماده هدیه بزرگ این طرح به اسرائیل است تا به دنیا بگوید ببینید ایران قصد نابودی ما را دارد لذا به من کمک مالی بیشتری کنید، سلاح بدهید و اگر هم مخفیانه در دیامونا بمب میسازم حق دارم.
اشاره شما به لزوم حمایت مجلس از دولت در حالی است که طرح مجلس در بحبوحه تحولات حساس توافق هستهای، هرگونه مذاکره دوجانبه و چند جانبه با امریکا را ممنوع اعلام میکند. حال آنکه مقامات کشورمان شرط بازگشت امریکا به برجام را گفتوگو با ایران درباره نحوه این بازگشت اعلام کردهاند.
خب ما برای اینکه خود امریکا را پاسخگو کنیم چه کار باید کنیم؟ باید بنشینیم در خانه خودمان سؤال بنویسیم و بگوییم امریکا! شما غلط کردید که این کار را کردید؟ ما باید پشت میز بنشینیم و به آنها بگوییم شما اشتباه کردید و باید جواب ما را بدهید. نمایندگان مجلس در ماده 3 طرح خود آوردهاند که هرگونه مذاکره ممنوع است پس ما چطور به امریکا بگوییم که اشتباه کرده است؟ چگونه به وزیر خارجه امریکا بگوییم شما غلط کردید مقام رسمی ما را ترور کردید و باید پاسخ دهید. ما حرف خود خطاب به امریکا را به چه کسی بگوییم و آنها به چه کسی بگویند؟ ما باید بالاخره به شکلی با هم حرف بزنیم. چنانکه مواضع رسمی جمهوری اسلامی هم تأکید بر این نکته است که اگر امریکا به برجام برگشت در قالب 1+5 با او گفتوگو میکنیم.
در همین زمینه مسائلی در تاریخ روابط بینالملل وجود داشت که منجر به فجایع و خسارتهای بزرگی برای جامعه بشری شد؛ به عنوان مثال آلمان شرقی و غربی همین مسأله را داشتند و با یکدیگر اصلاً مذاکره نمیکردند. این عدم گفتوگو منجر به از دست رفتن جان هزاران نفر شده بود. یک بار توپ کودکی در رودخانهای پرت میشود که کودک برای برداشتن توپش مجبور بود که از مرز آلمان غربی رد شود و وارد آبهای آلمان شرقی شود. وقتی توپ در آب افتاد و کودک به دنبال توپ میرفت، آن دو نفر نیروی کنار مرز چون با هم ارتباط نداشتند نتوانستند به هم بگویند که این کودک وارد حریم دیگری شده و طرف دیگر او را نجات دهد و همین مسأله باعث شد که این بچه جان خود را از دست بدهد. همین اتفاق سبب شد که یک خط تلفنی به وجود بیاید به نام خط قرمز یا Red line که در این طور مواقع به هم زنگ بزنند و بگویند این اتفاق افتاده است و با هم حرف بزنند. این گفتوگو میتوانست این کودک را نجات دهد.
مباحث مطرح شده در این طرح مباحثی نیست که با دانش حقوق بشر و حقوق بینالملل همراهی و هماهنگی داشته باشد. در مثالی دیگر در ماده دوم این طرح به لزوم مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجویانه و تروریستی امریکا در منطقه اشاره شده است. خب نقض حقوق بشر که نمیتواند همینطور کلی باشد، باید مشخص شود در چه مواردی نقض حقوق بشر از سوی دولت امریکا صورت گرفته است. چه مواردی به مثابه نقض حقوق بشر هست؟ یا گفته میشود وزارت خارجه موظف است در چارچوب منافع ملی عمل کند، مگر وزارت خارجه در چارچوب چه هدفی عمل میکند؟ در چارچوب منافع ضد ملی عمل میکند؟ اینها جملات عجیبی است، یعنی بسیار عجیب است که قانون بگذاریم که وزارت خارجه یا وزارت اقتصاد اصلاً خود مجلس موظف است که در راستای منافع ملی عمل کند اینکه معنی نمیدهد. من فکر میکنم مسئولیت نمایندگی اقتضا می کند به گونهای عمل کنند که مردم راحتتر زندگی کنند. اگر الان شهید سلیمانی زنده بود تلاش میکرد که ایران بیشتر امتیاز بگیرد و مردم بهتر زندگی کنند. اصلاً او خود با افراط گرایی مخالف بود و یک دیپلمات بود. لذا باید دقت شود درباره چنین طرحهایی که فوری آماده نشود و نگاه کارشناسی وجود داشته باشد.
چقدر از این موضعگیریها علیه مذاکره را با هدف ناکامی دولت آقای روحانی و تحت تأثیر انتخابات ریاست جمهوری میبینید؟ چون به نظر میرسد که برخی لغو تحریمها را یک دستاورد جناحی تلقی میکنند که باید به هر قیمتی شده صرفاً به نام خود به ثبت برسانند. مسأله این است که این گروهها نگاه خود برای موفقیت در مذاکرات احتمالی را ناظر به چه مؤلفههایی میدانند؟
ما سابقه و ریشه این جریانها و گروهها را هم داریم و مشخص است که اتفاقاً خود این جریانهای سیاسی هستند که بر رابطه با امریکا اصرار دارند و اتفاقاً جناح چپ که امروز اصلاحطلب نامیده میشوند، از مخالفین رابطه با امریکا بودند. به نظر من هر دو گروه اشتباه میکردند یعنی هم جناح چپ در آن موقع اشتباه میکرد و هم گروهی که الان هم میگویند مذاکره اشتباه است. همان موقع مرحوم آیتالله مهدوی کنی میگفت همین نمایندگانی که در مجلس شعار میدهند و میگویند نباید با امریکا مذاکره کنیم، میکروفون جلویشان امریکایی است.
اصل مذاکره مهم نیست؛ مهم این است پس از مذاکره شما چه دستاوردی برای کشور به دست میآورید یعنی باید دید نتایج مذاکره چیست. ما شاهد بودیم که در عمل این فرصت در مسائل سیاست خارجی 8 سال در اختیار گروهی بوده است اما حاصلی جز تحریم و مشکل قطعنامهها برای ایران نداشته است. این مسائل در دوره آقای روحانی حل شد و امریکاییها خلاف کردند و دنیا هم حرف ما را تأیید کرد. خود امریکاییها هم پذیرفتند خلاف کردند و مهم این است که خسارت بدهند حالا که میخواهند خسارت دهند این دسته میگویند که با امریکا مذاکره نکنید. خب پس چکار کنیم؟ ما باید حق و حقوق خود را بگیریم. وقتی شما میگویید مذاکره حتی در سطح چندجانبه ممنوع است پس چطور در دیوان و شورای امنیت و کمیسیون حل اختلاف شکایت کنیم؟ این ممنوعیت به این معناست که شما در عمل حقوق خودتان را نگیرید یعنی شما خودتان را از دریافت حقوق خودتان محروم کنید. مثل اینکه به من بگویند شما حق ندارید با دانشجویان خود صحبت کنید خب من اگر این کار را نکنم دیگر استاد دانشگاه نیستم.
مخالفان مذاکره با امریکا بر لزوم تقویت روابط با کشورهایی مانند چین و روسیه تأکید دارند چنانکه در همین طرح هم به این موضوع اشاره کردهاند. آیا اقتضای منافع ملی این است که روابط را محدود با چند کشور کنیم؟
کشورها در روابط بینالملل به این درک و فهم رسیدند که بهره آنها از رابطه با کشورهای دیگر منوط به این است که آن کشور قدرتمند و دارای اقتصاد قوی باشد. بنابراین، وقتی مقام و رتبه اول صادرات چین در دنیا کشور امریکا است، در انتخابش میان ایران و امریکا، کدام کشور را انتخاب میکند؟ روسیه سعی میکند برای پیشبرد قدرت سیاسی خود در دنیا از ابزارها و بحرانها استفاده کند تا بتواند برای خود امتیاز بگیرد. به نظر میرسد نوع نگاه این گروههای داخلی به روسیه یا چین یا کشورهای منطقه یا هر کشور دیگری اشتباه است. نگاه باید براساس حاکمیت ملی و استقلال کشور باشد. در عین حال رابطه ما با همه کشورهای دنیا باید مسالمتآمیز باشد. اینکه شما فکر کنید میتوانید از اختلاف میان روسیه و امریکا نمدی برای خود بسازید، یک برداشت غیرعلمی، غیر حرفهای و متوهمانه است. ببینید در دوره 8 ساله آقای احمدی نژاد، روسیه و چین به چند تا قطعنامه علیه ایران رأی منفی دادند؟ هیچ کدام. این دو کشور به همه قطعنامهها رأی مثبت دادند. تنها موردی که همه کشورها در دنیا برای اولین بار به امریکا پاسخ منفی دادند در دوره وزارت خارجه آقای ظریف بود. برای اولین بار در تاریخ روابط بینالملل و تاریخ سازمان ملل همه کشورهای عضو شورای امنیت غیر از دومینیکن به قطعنامه پیشنهادی امریکا رأی مثبت ندادند یعنی آبروی امریکا رفت. ما چنین کارهای بزرگی انجام دادیم اما به جای اینکه این اقدامات مورد تشویق قرار گیرد، با روندهایی روبهرو میشود که اثر آنها را از بین ببرد. من نمیگویم با روسیه و چین تعامل اقتصادی نداشته باشیم؛ خیر روسیه و چین هم جزو کشورهایی هستند که باید با آنها رابطه داشته باشیم. باید با همه رابطه داشته باشیم اما لزوم اولویت بخشی به این روابط درست نیست.
باید واقع بین باشیم و ببینیم در دنیا محور اقتصاد قوی کجاست و به سمت کشورهای صنعتی بزرگ حرکت کنیم تا صنعت و اقتصاد ما مستقل و مؤثر باشد. ما باید روزی را ببینیم که خودمان ژاپن شویم نه اینکه وضعیت ما مشابه ونزوئلا و سوریه باشد.
پیگیری این طرحها و مانع تراشیها در شرایط حساس کنونی تا چه اندازه میتواند برای تحقق منافع ملی هزینه ساز باشد؟ بویژه اقداماتی که به نظر میرسد به بنبست کشاندن اجرای برجام یا مسدود کردن راه دیپلماسی را هدف قرار داده است؟
نمایندگان توجه به قانون کنند. برجام قانون است و قبلاً به تصویب رسیده و به عنوان یک موضوع پذیرفته شده وجود دارد و این امریکاییها بودند که آن را نقض کردند.
اگر مجلس محترم تردید دارد و معتقد است مردم از نظر رئیس جمهوری و وزارت خارجه در مسائل سیاست خارجی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور رویگردان شدهاند، میتوانند این موضوعات را به رفراندوم بگذارند. مخالفان دولت به مردم بگویند چه طرحهایی دارند و دولت چه اقداماتی میکند و معتقدند دولت به نتیجه نرسیده و مسیر مورد نظر آنها بهتر است بنابراین یک رفراندوم ملی برگزار کنند و مردم خودشان مسیر را انتخاب کنند. این کار خیلی ساده است. درغیر این صورت اگر ما به خواست ملت ایران توجه نکنیم به خود ملت ایران خسارت زدهایم. اینجاست که بهتر است همه ما به خواست مردم برگردیم.