- ادعای رسانههای عبری مبنی بر ترور یک مقام ارشد سپاه در سوریه
- تائید شهادت سیدهاشم صفی الدین (پدر همسر زینب سلیمانی) جانشین سیدحسن نصرالله
- تصاویری از مسعود پزشکیان در کنار الواح هخامنشی بازگردانده شده به ایران
- کنایه تند به پزشکیان از تریبون مجلس
- آقای وزیر کشور طرح پیامک و توقیف خودرو برای حجاب را متوقف کنید
- واشنگتن: اسرائیل حق دارد به ایران پاسخ دهد
- ادعای نیویورک تایمز: به نظر میرسد تل آویو پس از بحثهای طولانی، هدف قرار دادن سایتهای هستهای ایران را به تعویق انداخته
- داریوش خواننده لس آنجلسی درباره حمله احتمالی اسرائیل به ایران چه گفت!؟
كاظم اكرمى: سفره حداقلی دغدغه شده است / «جراحی اقتصادی» بدون حضور جراح كاربلد انجام مى شود
نوانديش - سعيد شمس: دولتیهای دولتِ سیزدهم وارد یازدهمین ماه دولتداری شدهاند و مثل هر دولت دیگری در این چند مدت بالا و پایینهای زیادی دیدهاند و با بایدها و نبایدهای زیادی هم مواجه شدهاند. چیزی که عیان است، این است که اصلیترین وعدهشان که «ترمیم فضای اقتصای» بود، مغفول مانده است.حالا اینکه این ناکامی چه دلیل یا دلیلهایی دارد و اساساً حل مسالههایی اقتصادی بر اساس واقعیت موجود چقدر ممکن است و چه الزامهایی را میطلبد و ... سئوالهایی است که این روزها بهطور جدی مطرح هستند.
کاظم اکرمی که در دولت میرحسین موسوی عهدهدار وزارت آموزش و پروش بود، در گفتوگویی با «نواندیش» به پرسشهای طرح شده پاسخ گفته است:
*حذف ارز تدریجی تبعات زیادی را در پی داشته است. بهنظر شما دولتیها قبل از اجرایی کردن این تصمیم میدانستند چه شرایطی بهوجود خواهد آمد؟
مساًله اصلی چیزی جز این نیست که دولتیها در آستانهِ یکسالگی باید پاسخی قانعکننده به افکار عمومی بدهند. بههرحال این دولت با شعار «رفع گرانی» از مردم راًی گرفت و حالا که مشکلی از مشکلات کم نشده است، باید به مردم بگویند چه کارهایی کردهاند و چرا کارهایشان نتیجه نداده است؟ اما درباره سئوال شما باید بگویم، حذف ارز تدریجی یا هر تصمیمی که گرفته میشود، برای اینکه به نتیجه برسد به نیروهایی نیاز دارد که هم با حوزه کاریشان آشنایی کافی داشته باشد و هماینکه از تخصص لازم برخوردار باشند. یعنی دولتیها در حالی «جراحی اقتصادی» را در دستور کار دادهاند که ما در بدنه دولت جراح کاربلدی نداریم. دقیقاً بههمین دلیل وزیر کشور از گران شدن فقط 4 کالا خبر داده بود، اما چیزی که ما میبینیم این است که گرانی به سراغ کالاهای بیشتری رفته است. این نشان از عدم آگاهی کافی از شرایط موجود در کشور و همچنین عدم شناختِ لازم از ارز تدریجی است. اساساً ریشه همه مشکلات در این ندانمکاریها دارد.
*به انجام رسیدن پرداخت یارانه نقدی و کالابرگی به چه الزامهایی نیاز دارد؟
این را باید در نظر گرفت که بسترهای لازم را برای اعطای کالابرگ الکترونیک در کشور نداریم. البته باید گفت این تصمیم مثل همهِ تصمیمهای دیگر هم فرصت دارد و هم تهدید. اینکه مردم هر کدامشان کارتهای بانکی در دست دارند، میتواند باعث ارتباط گرفتنشان با این طرح باشد. اما نمیتوان این را نادیده گرفت که پرداخت یارانه، چه الکترونیکی و چه به شکلهای دیگر مستلزم بودجه لازم و البته برنامهریزی بسیار دقیق است. همچنین باید دید، شهرهای کوچک و البته روستاها آمادگی کنار آمدن با این طرح را دارند یا خیر؟
* يارانه نقدی 300 یا 400 هزار تومانی گرانى ناشی از حذف تدریجی را جبران میکند؟
این بستگی به اِلمانهای زیادی دارد. اما این را باید قبول کنیم که اساساً پایین آمدنِ قیمتهایی که به هر دلیل گرانی را تجربه کردهاند، سخت است. با این حال اینکه مردم در این روزهای دشوار مبلغی را بهعنوان یارانه بگیرند به این شرط که این کار با ساز و کارهای منطقی انجام بگیرد، فینفسه خوب است. ببینید! مردم این روزها فشارهای معیشتی را با همه وجود حس میکنند. حتی کار بهجایی رسیده است که «سفره حداقلی دغدغه شده است». پیام این حالت چیزی جز این نمیتواند باشد که همه باید همهِ هموغممان را بهکار بگیریم تا بلکه از شرِ گرانی خلاص شویم.
*ظاهراً تصمیمهای اقتصادی دولت را راهگشا نمیدانید؟
دولت با شعار باز کردن گرههای اقتصادی از مردم رای گرفت. آنهم در حالی که ابراهیم رئیسی در کوران تبلیغات انتخاباتی بهطور بسیار پررنگی مشکلات دولت قبل را برجسته کرد و وعده ترمیم اقتصاد را داد. بهنظر من مشکل همینجا است. یعنی بدون اینکه شرایط را بشناسند و به الزامهای ترمیم اقتصادی آگاه باشند، وعده و وعید دادند و گمان نمیکردند در همان ماههای ابتدایی دولتداری باید پاسخی قانعکننده برای مردم داشته باشند. دولت سیزدهم تا بهامروز هیچکارهای انجام نداده است که نشانهای از «اصلاح» در آن دیده شود. در نتیجهِ ندانمکاریها مردم امیدی برای بهبود وضعیت ندارند که این خیلی بد است.
*در مدیریت اقتصادی دولت شاهد موازیکاری هستیم. این موضوع چقدر در ماندگاری تهدیدها سهم دارد؟
قانونی نانوشته اینطور حکم میکند که تصمیمسازی و اجرایی کردن برنامهها باید در پروسهای منظم و با برنامهریزی دقیق انجام شود. اینکه وزیر اقتصاد، معاون اول و معاون اقتصادی رئیسجمهوری هر کدام نظری دارند و نظرشان را هم نظرِ صحیح میدانند، به خودیِ خود مشکلزا است. توصیهام به رییس دولت چیزی جز این نمیتواند باشد که به تیم اقتصادی نظم بدهد و با در نظر گرفتن اینکه شاخصهای اقتصادی ملاک اصلی کارآمدی یا عدم کارآمدی دولت است، از تحلیلگران اقتصادی با هر سلیقه و نگاهی کمک بگیرد. عِلمِ اقتصاد علمی بسیار پیچیده و حساس است و بههمین دلیل نمیتوان تصمیمهایی در این حوزه گرفت که با واقعیت همخوان نباشند. نمیدانم مشکل کجاست که آقایان برای اصلاح وضعیت اقتصادی حمیتِ لازم را ندارند. شاید هم مسایلی در میان است که ما از آن خبر نداریم.
*مثلاً چه مسایلی؟
نمیتوانم نظری صریح در اینباره بدهم. اما این را میدانم که تا مشکلات ما با نظام بینالملل حل نشود، نمیتوانیم به بازشدن گرههای اقتصادی امیدی داشته باشیم. واقعیت این است که مذاکرات هستهای را الان کسانی در دست دارند که تا قبل از 28 خرداد 1400 مخالفتی صریح و رک با برجام و اساساً هر نوع مذاکرهای داشتند. آنها حتماً میدانند بدون برجام هیچ مشکلی حل نمیشود و بههمين دلیل توقعِ مهم این است که مذاکرات را جدیتر بگیرند که ظاهراً این بنا را ندارند. شاید هم فکر میکنند با رابطه بر قرار کردن با کشورهای منطقه میتوانند شکوفایی اقتصادی را رقم بزنند که این فکر، فکری غلط است.
*دولت اقتصاد را از سیاستخارجی جدا کرده است؟
من در دولت نیستم و نمیتوانم نظری دقیق بدهم. اما آنچه مشاهدات نشان میدهد این است که دولت در یکسال اخیر کوچکترین قدمی در راستای برجام برنداشته است. البته هرگونه توافقی لازمهاش این است که طرفین و البته آمریکا مطالبههایی معقول داشته باشند. اما اینکه دولت اقتصاد را از سیاستخارجی جدا کرده است باید بگویم، این کار بسیار خطرناک است.
*ممنون؛ حرفی مانده است؟
دولت هیچ مانعی را نمیتواند برای مانایی مشکلات مطرح کند. چرا که واقعبینی و سپردن امور به دست شایستهها میتواند هر گره کوری را باز کند.