- تقویم ماه شهریور ۱۴۰۴ + مناسبت ها و تعطیلات
- شما یک نتانیاهو یا ترامپ در جیبتان دارید!
- آقای پزشکیان! کشور را از دست تندروها خارج کنید
- دکتر محمد صدر: ابراهیم رییسی توسط اسرائیل ترور شد
- افشاگری نشریه سپاه: در جنگ ۱۲ روزه ریزپرندهها از عراق به ایران شلیک شدند / آسمان عراق معبر جنگندههای اسرائیل بود
- تحلیل کیهان از بیانیه جبهه اصلاحات: مقدمه ورود به قیام مسلحانه و خنجر از پشت!
- رهبر انقلاب: یک روز پس از حمله اسرائیل برای تعیین حکومت بعدی جلسه گذاشتند و پادشاه هم تعیین کردند / سپر پولادین اتحاد مردم و مسئولان و نیروهای مسلح نباید خدشه دار شود / باید از خدمتگزاران کشور بویژه رئیس جمهور پرکار و پرتلاش حمایت شود
خداحافظى چهره مشهور از سياست
احمد زيدآبادى فعال سياسي و روزنامه نگار داراى گرايش ملى - مذهبى در كانال خود نوشت:
این لحظه، لحظۀ خداحافظی من با سیاستی است که میخواهد با این شیوه و روش پیش برود. من این صحنه را ترک میکنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانهام.
بازتاب مطلبی که خطاب به حامد اسماعیلیون نوشتم، مرا نسبت به آیندۀ این کشور از هر جهت روشن کرد؛ گرچه پیش از آن هم، برایم کم و بیش روشن بود.
از فحاشی چارپاداری تا تهدید به قتل و تجاوزِ جنسی، بخشی از واکنش افرادی بود که در فضای مجازی و غیرمجازی به حمایت از آقای اسماعیلیون نثارم کردند.
من این سرزمین را سرزمین عطار و سنایی و مولوی و خیام و حافظ و سعدی میدانستم. هرگز فکر نمیکردم بخشی از مردم این سرزمین روزی به این نقطه برسند. حالا که رسیدهاند، دیگر جای حضور من نیست. به هر حال، من هم از پوست و گوشت و خون و عصب ساخته شدهام. فشارها از همه سوست و من چنان تنها و غریب ماندهام که مرگ را بر هموطنی با چنین افرادی ترجیح میدهم.
این لحظه، لحظۀ خداحافظی من با سیاستی است که میخواهد با این شیوه و روش پیش برود. من این صحنه را ترک میکنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانهام.
از این به بعد، بر نوشتن کتابهایم متمرکر میشوم و در این کانال نیز فقط در بارۀ تاریخ و امور انتزاعی مینویسم و کلامی از آنچه در این کشور میگذرد و خواهد گذشت، نخواهم نوشت. این تصمیم برگشتناپذیر است.
اگر ممنوعالخروج نبودم و پاسپورت داشتم، برای مدتی به یاد دوران شکوفایی فرهنگ ایران، به سمرقند یا بخارا میرفتم و یا راهی عراق میشدم و به یادِ لحظههای غربت و مظلومیت علی در جوار مسجد کوفه ساکن میشدم.
با این همه، من عاشق وطنم هستم. برایش دعای خیر میکنم و این تنها کاری است که فعلاً از دستم برمیآید.


چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را»

