- عذرخواهی تلویزیون بهخاطر پخش یک صحنه مستهجن
- محمد جولانی در کنار همسرش لطیفه دروبی در کاخ ریاست جمهوری (عکس)
- تصمیم سه کشور عربی در صورت حمله آمریکا به ایران
- دروغ سیزده یا دروغ اول آوریل چگونه مرسوم شد؟!
- آمریکا: ترامپ حاضر به دستیابی به توافق با ایران است اما اگر…
- علی لاریجانی: اگر حمله کنید ایران را به سمت بمب سوق داده اید
- ترامپ دوباره ایران را تهدید کرد
- گرينلند به محور مقاومت پیوست
- رقصِ هیجان انگیز سفیر عربستان در کنسرت امید حاجیلی! (ویدئو)
- نامه پزشکیان جعلی است
خدا را شکر، استخر فرح تعطيل شد!
غلامرضا بني اسدي در جمهورى اسلامى نوشت:
ساختمان بلند مرتبه و مهندسي ساز و پايدار را با انفجار نابود کرد و بعد از کلي مشکلات به جايش يک ساحتمان معمولي ساخت و کلي هم اُرد ميداد که ببينيد چه کردهام! مهندسان بايد بيايند و ياد بگيرند! مردم، البته به چنين شخصي ميخندند و سري تکان ميدهند و از برابر او و صداي بلندش به ادعا ميگذرند. جز گذاشتن و گذشتن و رفتن چه ميتواند بکنند؟
حالا قصه برخي آقايان از همين قسم است. رابطه ساختارمند و آباد با فلان کشور را با سفارت پيمايي و معرکه گيري، به نابودي کشاندهاند و کلي هزينه روي دست ملت گذاشتهاند اما حالا که قوه عاقله به رفع مشکل همت کرده، طلبکارانه به ميدان آمدهاند و نداشتههاي خود را داشته فرض ميکنند و ميخواهند درس ديپلماسي هم بدهند.
يادشان رفته حافظه مردم را. اينقدر هم کوتاه مدت نيست. تازه آرشيو سخنان و تيترها، فراموش شدهها را هم يادآور ميشود. البته مهم هم نيست حرفهايشان چنان که پيش از اين هم ارزشي نداشت تيترهايي که ميزدند. فقط خدا را شکر که همه به مدار عقلانيت برگشتهاند. کساني که - دروغ بزرگِ استخر فرح را باور و به تهمت آلوده بر زبان ميآوردند - در راهپيماييهاي "خودجوش!" پارچه نوشته بالاميبردند و فرياد ميزدند "اي آن که مذاکره شعارت/ استخر فرح در انتظارت" هم طرفدار مذاکره شدهاند. همان راهپيماييهاي خودجوشي که بايد تابلوها را به فلان جا تحويل ميدادند که به جوششان آورده بودند! کساني هم مدعي بودند که بايد توي دهانِ کساني زد که بعد از شهيد سليماني از مذاکره حرف بزند، همانها هم الآن طرفدار مذاکره شدهاند.
الحمدلله همه دارند به مدار عقلانيت برميگردند. به منافع کلان ملي فکر ميکنند. اين در جاي خود يک معجزه است که بايد قدرش را دانست. حتي کساني که از اين جماعت مذمت و نکوهش ديدند و توهين و اتهام شنيدند هم امروز دست در آسمان دعا ميزنند و به شکر سر بر سجده مينهند که همه دارند اهل گفتگو ميشوند. اين آن قدر خوب است و انشاالله آنقدر برکت دارد که به زبان و دست و قلمي که بوي سنگ ميداد توجه نکنيم حتي اگر امروز مدعي تدريس ديپلماسي باشند و ديگران را به "ياد گرفتن" از اين شيوه بخوانند.
بايدشان گفت، تو راست ميگوئي، ما گذشتهات را فراموش ميکنيم به حرمت امروز فقط فردا دوباره توپخانه کلمات و تيترهايت روشن نشود روي منافع ملي! دوباره رگ گردنتان متورم نشود به سخن گفتن که مردم از هر نوع تورمي، بيزارند. همه کمک کنيم تا کارها به سامان شود. اين انقلابيترين و مليترين کاري است که به عنوان يک واجب سياسي بايد بدان التزام داشته باشيم...