- دیدار صمیمانه پزشکیان و مولوی عبدالحمید (عکس)
- ظفرقندی: اوایل انقلاب تند و تیز بودیم، فکر میکردیم اگر یک نفر ۹ تا صفت خوب دارد یک صفت بد باید از قطار انقلاب پیاده بشود؛ الان این طور فکر نمیکنم
- بازی هوشمندانه پزشکیان با سعید جلیلی
- این زن وزیر آموزش ترامپ میشود: لیندا مک من در رینگ کشتی کج! (فیلم)
- اعلام تعداد موشک های شلیک شده موفق اسرائیل به ایران
- تصاویر تجمع پرشمار معلمان و فرهنگیان بازنشسته مقابل مجلس
- پیامک گروهی به نمایندگان مجلس: ظریف جاسوس است!
- یک ایرانی همکار ایلان ماسک شد؛ محمودرضا بانکی کیست!؟
خدا را شکر، استخر فرح تعطيل شد!
غلامرضا بني اسدي در جمهورى اسلامى نوشت:
ساختمان بلند مرتبه و مهندسي ساز و پايدار را با انفجار نابود کرد و بعد از کلي مشکلات به جايش يک ساحتمان معمولي ساخت و کلي هم اُرد ميداد که ببينيد چه کردهام! مهندسان بايد بيايند و ياد بگيرند! مردم، البته به چنين شخصي ميخندند و سري تکان ميدهند و از برابر او و صداي بلندش به ادعا ميگذرند. جز گذاشتن و گذشتن و رفتن چه ميتواند بکنند؟
حالا قصه برخي آقايان از همين قسم است. رابطه ساختارمند و آباد با فلان کشور را با سفارت پيمايي و معرکه گيري، به نابودي کشاندهاند و کلي هزينه روي دست ملت گذاشتهاند اما حالا که قوه عاقله به رفع مشکل همت کرده، طلبکارانه به ميدان آمدهاند و نداشتههاي خود را داشته فرض ميکنند و ميخواهند درس ديپلماسي هم بدهند.
يادشان رفته حافظه مردم را. اينقدر هم کوتاه مدت نيست. تازه آرشيو سخنان و تيترها، فراموش شدهها را هم يادآور ميشود. البته مهم هم نيست حرفهايشان چنان که پيش از اين هم ارزشي نداشت تيترهايي که ميزدند. فقط خدا را شکر که همه به مدار عقلانيت برگشتهاند. کساني که - دروغ بزرگِ استخر فرح را باور و به تهمت آلوده بر زبان ميآوردند - در راهپيماييهاي "خودجوش!" پارچه نوشته بالاميبردند و فرياد ميزدند "اي آن که مذاکره شعارت/ استخر فرح در انتظارت" هم طرفدار مذاکره شدهاند. همان راهپيماييهاي خودجوشي که بايد تابلوها را به فلان جا تحويل ميدادند که به جوششان آورده بودند! کساني هم مدعي بودند که بايد توي دهانِ کساني زد که بعد از شهيد سليماني از مذاکره حرف بزند، همانها هم الآن طرفدار مذاکره شدهاند.
الحمدلله همه دارند به مدار عقلانيت برميگردند. به منافع کلان ملي فکر ميکنند. اين در جاي خود يک معجزه است که بايد قدرش را دانست. حتي کساني که از اين جماعت مذمت و نکوهش ديدند و توهين و اتهام شنيدند هم امروز دست در آسمان دعا ميزنند و به شکر سر بر سجده مينهند که همه دارند اهل گفتگو ميشوند. اين آن قدر خوب است و انشاالله آنقدر برکت دارد که به زبان و دست و قلمي که بوي سنگ ميداد توجه نکنيم حتي اگر امروز مدعي تدريس ديپلماسي باشند و ديگران را به "ياد گرفتن" از اين شيوه بخوانند.
بايدشان گفت، تو راست ميگوئي، ما گذشتهات را فراموش ميکنيم به حرمت امروز فقط فردا دوباره توپخانه کلمات و تيترهايت روشن نشود روي منافع ملي! دوباره رگ گردنتان متورم نشود به سخن گفتن که مردم از هر نوع تورمي، بيزارند. همه کمک کنيم تا کارها به سامان شود. اين انقلابيترين و مليترين کاري است که به عنوان يک واجب سياسي بايد بدان التزام داشته باشيم...