- انتخاب سه نفر برای جانشینی رهبری صحت دارد؟
- گوسفند عاشق نوشیدن چای را ببینید! (ویدئو)
- آهنگ ای دریغا - محسن چاوشی (موزیک ویدئو)
- غزاله اکرمی بازیگر نقش سوجان در سریال سوجان کیست!؟
- آنچه باید درباره پدر موشکی ایران بدانید؛ شهید حسن تهرانی مقدم چه کرد!؟
- کلیپ مبتذل و نامتعارف گیلان چرا تولید و پخش شد؟
- ساعت پخش و تکرار سریال «سوجان» از شبکه یک
- تصاویر حضور شاه در خلیجفارس +اظهاراتش درباره نیروی دریایی ایران
"العفوالعفو" گفتن پس از بردن آبروی فرد معنا ندارد
گفت و گو با آیت الله موسوی بجنوردی
آیتا... موسویبجنوردی از مقامات باسابقه کشور است که در زمره نزدیکترین
یاران امام خمینی(ره) است که وی نام او در صدر قرار دارد. در بسیاری از
پاسخهایی که وی به سوالات آرمان داد، رگههایی از افکار و اندیشههای
بنیانگذار انقلاب اسلامی قابل لمس بود بهویژه در بخش لزوم حفظ کرامت
انسانها که موسویبجنوردی میگوید نباید با اقداماتی نسنجیده سبب شد تا
سرهای نیازمندان به زیر انداخته شود. او که ریاست دانشگاه الهیات را برعهده
دارد، از آنچه به عنوان اقتصاد اسلامی مطرح میشود هم گلایه دارد و تاکید
میکند اقتصاد یک علم است و اسلامی پسوند آن، پس اقتصاد اسلامی را نباید
جدا از اقتصاد بررسی کرد. او در موضوعات فرهنگی هم بهروز است و از قوه
قضائیه میخواهد با ازدواجهای سفید نهایت مقابله را داشته باشد چراکه
برخلاف اسلام و سدی در برابر ازدواج است.
متن گفتوگوی آرمان با آیتا... موسویبجنوردی در ادامه آمده است که میخوانید:
قبلا عنوان داشتید موافق آنچه نیستید که بهنام اقتصاد اسلامی مطرح است. تعریف شما از این موضوع و دلیل مخالفتتان چیست؟
اقتصاد یک علم است و تعریف خاص خودش را دارد مانند فیزیک، شیمی، جبر و... که تعارف خاصی دارند. این اقتصاد با آن تعریف، اگر قرار باشد در جامعه اسلامی پیاده شود، این «اسلامی» برای آن یک ظرف و نه یک قید است. ببینید، ظرف یعنی اعمال اقتصاد در جامعه اسلامی اما اگر اقتصاد اسلامی در اینجا قید گرفته شود، این را قبول ندارم چون قید نیست و ظرف است یعنی اقتصاد در ظرف جامعه اسلامی است یا اقتصاد در ظرف جامعه سوسیالیستی، اقتصاد در ظرف جامعه سرمایهداری. این بدان معنا نیست که اقتصاد را تقسیم کنیم و بگوییم یک اقتصاد سوسیالیستی و یک اقتصاد سرمایهداری داریم و یک اقتصاد اسلامی هم وجود دارد؛ این تقسیمات اصلا درست نیست چون اقتصاد معنای خاص خودش را دارد و جریان این اقتصاد به همان مفهوم خودش در جامعه سوسیالیستی به یک نحو در جامعه سرمایهداری به یک روش اجرا میشود و در جامعه اسلامی که نظام اسلامی بر اساس عدالت اجتماعی است به یک شکل اعمال میشود پس وقتی میگوییم اقتصاد اسلامی باید دانست که اسلامی نباید قیدی برای اقتصاد باشد بلکه باید ظرف باشد.
نام «اقتصاد اسلامی» برای امروز و دیروز نیست و سالهاست مطرح میشود. اصلا چه شد که این دو کلمه مطرح شد و جا افتاد؟
تاریخ آن برای من مهم نیست. به عقیده من همین حرف را میخواهند بگویند. اگر اهل فن باشند، میدانند اقتصاد یک تعریف علمی است و یک تعریف خاصی دارد. مثلا شما فیزیک را درنظر بگیرید و به این سوال پاسخ دهید که اگر من آن را به جامعه اسلامی آوردم با فیزیک در جامعه ماتریالیستی دو نوع است؟ فیزیک علمی است که تعریف خودش را دارد اما اگر در جامعه اسلامی بخواهم قواعد فیزیک را اجرا کنم، در اینجا جامعه اسلامی ظرفی برای آن علم میشود و نه قید چون قید نیست. اگر قید باشد یک اصطلاح جدید میشود مثلا اقتصاد اسلامی در برابر خود اقتصاد میشود. یکی از علوم، علم اقتصاد است. در موضوع اقتصاد در ابتدا به همان مفهوم خود در ابعاد مختلف بحث میکنند و سپس در موقع گرایشها میگویند این اقتصاد در جامعه سوسیالیستی چگونه پیاده میشود، همین اقتصاد در جامعه سرمایهداری به چه نحوی است و همین اقتصاد در جامعه اسلامی چگونه اجرا میشود. این بدان معنا نیست که تعدد علم اقتصاد است.
منظور من این بود که چنین تقسیماتی برای برخی مسئولان ذیربط در امر اقتصاد در راستای توجیه تصمیمات اشتباهشان نبوده است؟
نه، اینطور نیست. من عرض میکنم که مقداری اشتباه میشود. مثالی میزنم تا بهتر درک شود. میگویند مردمسالاری دینی که این غلط است. مردمسالاری همان دموکراسی است و دموکراسی دینی و غیر دینی ندارد. دموکراسی تعریف خاص خودش را دارد و در اینجا دینی ظرف است یعنی دموکراسی در جامعه دینی، دموکراسی در جامعه ماتریالیستی و دموکراسی را در جامعه سوسیالیستی تعریف میکنند اما معنایش این نیست که تعریف دموکراسی را دقیق میکند. دموکراسی و مردمسالاری یک معنای مخصوص خودشان را دارد و وقتی میگویند دینی نباید این کلمه را قید بگیریم بلکه باید ظرف بگیریم. عین همین موضوع در اقتصاد هم صدق میکند. وقتی میگوییم اقتصاد اسلامی، اقتصاد یک ظرف است، اقتصاد سوسیالیستی و اقتصاد سرمایهداری هم ظرف هستند. معتقدم بخشی از این اقدامات یعنی همان چسباندن پسوند اسلامی به موضوعات از روی ناآگاهی است و نوعا افرادی که چنین موضوعاتی را مطرح میکنند، بعضا توجهی به این معنا ندارند که این یک علمی است که تعریف خود را دارد و زمانی که پسوند اسلامی به آن میزنند، این قید نیست بلکه ظرف است. مثلا میگوییم اقتصاد سرمایهداری، اقتصاد سوسیالیستی و اقتصاد... و درنهایت می گوییم اقتصاد بر 6 قسم است اما باید دانست اقتصاد یک علم است و تعریف خودش را دارد. وقتی اقتصاد را معنا میکنید، یک تعریف خاصی برای آن میکنند و همین مفهوم اگر در جامعه اسلامی پیاده شود، ظرف میشود و اگر در جوامع سوسیالیستی و سرمایهداری پیاده شود هم ظرف است و این ظرفها در واژه تعدد نمیآورد و در حقیقت علم، تغییر ایجاد نمیکند بلکه نحوه پیاده شده آن در جامعه به اعتبار آن جامعه است والا علم اقتصاد همان است.
اقتصادی که در کشور ما پیاده میشود، شباهت بیشتری به اقتصاد سوسیالیستی دارد تا اقتصاد سرمایهداری. درست است؟
نه؛ ببینید در برخی جاها جنبه سرمایهداری در اقتصاد کشور دیده میشود و دربرخی جاهای دیگر سوسیالیستی است. خود اسلام یک نظامی برای خود است. اسلام نظامی دارد و براساس عدالت اجتماعی است و آن ضوابط مانند احترام به مالکیت خصوصی و احترام به مالکیت، احترام به سرمایه، احترام کار و نتیجه کار در اسلام است. وقتی خداوند میفرماید «لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعى» یعنی برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست. هرکس سعی و کوشش کند برای خودش است و تا حدی این موضوع اهمیت دارد که شاعر میگوید نابرده رنج گنج میسر نمیشود، مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. این امر فطری است، این فطری انسان است که هرکس کاری انجام دهد و پدیدهای را به وجود آورد که در آن سود باشد برای طرف خودش است. وقتی بنده کاری را بهوجود آوردم برای خود بنده است و فطرت انسان هم این را میگوید. درست نیست بنده چیزی را بهوجود بیاورم و برای شما شود، شما که دخالتی نداشتید و کار من بوده است.
وضعیت نامناسب اقتصادی کشور به چه میزان در افزایش آسیبهای اجتماعی نقش داشته است؟
این موضوع به اقتصاد ربطی ندارد بلکه مربوط به نحوه اداره است. اگر تدبیر در توزیع ثروت، کار و دادن امتیازات درست باشد مشکلی پیش نخواهد آمد. اگر تبعیض کردیم که به یک عده خاص امتیازاتی بدهیم و آنها ثروتهای سرسامآور برای خودشان مهیا کنند و به یک عده هیچ امتیازی ندهیم که برای امکانات اولیه خودشان محتاج هستند، طبیعی است که مشکل بهوجود بیاید. اساس حکومت باید عدالت اجتماعی داشته باشد و عدالت باید اینگونه باشد که دردادن امتیازات و تسهیلات به افراد تبعیض نشود چون این تبعیض باعث مشکلات میشود. اگر بنا باشد حکومت در دادن امتیازات تبعیض نکند بلکه همه را یکسان ملاحظه کند، این حکومتی است که بر اساس عدل اسلامی و عدالتی است که پیرو خط مولا امیرالمومنین(ع) است اگر ما پیرو او هستیم، او در مقام حاکمیت و حکومت عین عدالت را رعایت میکرد و فرقی بین برادر خودش و پایینترین فرد نمیگذاشت. فردی آمده بود و میگفت سابقه من در اسلام قدیمیتر است و امتیازات بیشتری میخواست که مولا فرمود امتیارات در کار نیست همه در مقابل بیتالمال مساوی هستند و فرقی نمیکند. اگر واقعا حکومت در دادن امتیازات و دادن تسهیلاتی که موجب کار و ثروت میشود، تبعیضی میان این گروه و آن گروه قائل نشود، این جامعه بر اساس عدالت اجتماعی اداره میشود.
بیش از 35 سال از انقلاب گذشت اما بعضا مشاهده میشود این تبعیض وجود دارد. دلیل ریشهکن نشدن آن چیست؟
دولتی میتواند موفق باشد که تمام کارهایش بر اساس عدالت اجتماعی باشد. اگر قرار باشد بر اساس عدالت اجتماعی عمل نکند، این دولت موفق نیست. حکومتی موفق است که سرلوحه کار و عملش عدالت اجتماعی باشد و این موضوعی است که اسلام میخواهد.
آقای احمدینژاد هم به همه به یک میزان یارانه میداد! این نمونهای از عدالت اجتماعی مدنظر شماست؟
من اساسا با ارائه یارانه مخالف هستم.یارانه چیست؟ یارانه باید درجهت پایین آوردن تورم و رفع عوامل گرانی باشد اما اگر قرار باشد وسایل گران باشد، دادن یارانه شخصیت مردم را پایین میآورد، مردم حقوق از دولت میگیرند و این به عنوان کمک، شخصیت افراد را خرد میکند. به اعتقاد من با دادن یارانه، شخصیت افراد خرد میشود. شما باید بهجای دادن یارانه کاری کنید که افراد نیاز به یارانه نداشته باشند. اگر تورم را پایین آوریم و تسهیلات به مردم بدهیم، این به درد مردم میخورد و کمک به آنهاست. یارانه تورم ایجاد میکند. وقتی اسکناس زیاد باشد سبب پدید آمدن تورم میشود و کمکی به مردم نیست. یارانه دادن یک ظاهرسازی است. باید ریشه این موضوع را درست کنیم.
ریشه را چه میدانید که باید اصلاح شود؟
آن ریشه اساسی این است که سعی کنیم تورم را پایین آوریم، اشتغال در کشور راه بیندازیم و کسی بیکار نباشد. باید این کارها انجام شود والا دادن یارانه به مردم شخصیت مردم را پایین میآورد. بهعنوان کمک، پول دادن چه بخواهیم و چه نخواهیم شخصیت فرد را پایین میآورد. اگر کاری کردیم که نتیجه یارانه بدون اینکه به او بدهید، حاصل شود آنگاه کار مفید کردهاید. مسئولان باید کاری کنند شخصیت مردم محفوظ بماند و در عین حال اشتغال در جامعه راه بیندازیم و رفاه عمومی باشد. تبعیض هم نباشد که یکی از امتیاز استفاده کند و یکی دیگر استفاده نکند، این انشقاق بین مردم درست میکند. همه مردم باید در رفاه باشند و همه مردم باید در زندگی خودشان احساس آرامش کنند و کسی خودش را محتاج نبیند بلکه هر کسی برای خودش شخصیت دارد و وقتی بیاییم و بگوییم این نیاز دارد و این نیاز ندارند، این موضوع شخصیت افراد را خرد میکند.
ازدواج سفید رو به افزایش است. دلیل پیدایش این موضوع هم ریشه اقتصادی دارد؟
به نظر من پدیده نامبارک و بدی که الان وجود دارد مساله ازدواج سفید است. باید با تمام نیرو با ازدواج سفید مقابله کرد و یک انحراف بزرگی در جامعه است. چنین پدیده شومی جلوی ازدواجها را میگیرد و اسلام تاکید بر ازدواج دارد. مردم باید ازدواج کنند، ازدواج سفید یعنی چی؟ یک دختر و پسر جایی را کرایه کنند و بگویند این ازدواج است؟ اولا کلمه ازدواج در اینجا غلط است. منظورت از سفید چیست؟ این ازدواج نیست. ازدواج سفید یعنی ازدواجی که در آن عقد نیست. اینکه ازدواج نیست چون معنای ازدواج این است که باید عقد در آن خوانده باشد. کلمه ازدواج سفید، مسخره است. به عقیده من قوه قضائیه در مبارزه یا این مساله وظیفه سنگینی دارد و باید با آن برخورد شدیدی بکند. ازدواج سفید آفت اجتماع است چون جامعه را به فساد میکشاند. معنایش رواج روابط غیرمشروع و جلوگیری از ازدواج است که فرهنگ ازدواج را پایین میآورد و خسارت بزرگی برای کشور است که جای ازدواج را بگیرد.
درست است اما چه موضوعی باعث پدیدآمدن این پدیده شوم شد؟
تمام سعی ما این است که ازدواج را رواج دهیم و شئونات تشریفات را کم کنیم. کاری کنیم که هر فرد بتواند ازدواج کند. الان چند فرهنگ باطل آمده است. یکی این است که میگویند پدر دختر جهاز کامل بدهد اما پدر دختر از کجا بیاورد که جهیزیه کامل بدهد؟ کسی که حقوق بگیرید، تلاشش برای است که خودش را اداره کند پس این فرهنگ غلط است. فرهنگ اشتباه دیگر این است که پسر باید تالار برای عروسی بگیرد، این فشار چه نتیجهای دارد. پدر دختر وقتی ندارد، دخترش را شوهر نمیدهد و پسر هم نمیرود زن بگیرد درنتیجه این فسادها درست میشود و همین حرفها مثل ازدواج سفید زیاد میشود. اصلا جهیزیه یعنی چه؟ پدر دختری که حقوق میگیرد از کجا پول خرید جهیزیه بیاورد و حداقل 100 میلیون برای خرید جهاز بدهد پس در نتیجه هر خواستگاری که میآید رد میکند. دختر هم مثل میوه میماند یعنی تا یک زمانی طراوت دارد بعد هم اگر قرار باشد خواستگار را رد کنند، سن دختر بالا میرود که ظلم به دختر است. جامعهای میتواند جامعهای سالم باشد که ازدواج در آن رواج پیدا کند. همه احساس نیاز به ازدواج کنند، دخترها شوهر کنند، پسرها زن بگیرند و تشکیل خانواده بدهند؛ این برای ما مهم است. ازدواج سفید جنایت است، ظلم به جامعه است. قوه قضائیه باید با تمام توان جلوی این مساله را بگیرد. همه باید سعی و تلاش کنیم فرهنگ ازدواج را راه بیندازیم. چرا باید ازدواج کم باشد؟این احساس در همه باید قوی باشد که پسرها زن بگیرند و دخترها شوهر کنند و تشکیل خانواده دهند. باید تسهیلات برای آنها فراهم کنیم. دولت وظیفه دارد که برای جهیزیه و ازدواجها تسهیلات دهد و برنامههایی راه بیندازد تا فرهنگ ازدواج را در جامعه نهادینه کند. دولت وظیفه دارد که تسهیلاتی برای خانواده پیشبینی کند تا اینگونه نباشد پدر دختر برای اینکه پول ندارد، دخترش را شوهر ندهد بلکه باید شرایطی برای این پدر مهیا شود تا وقتی خواستگار آمد بلافاصله دخترش را شوهرش دهد. این موضوع برای ما خیلی مهم است.
از آن طرف هم متاسفانه با افزایش طلاق مواجهیم و زن مطلقه افزایش یافته است.
درست است؛ باید ریشه طلاقها را پیدا کنیم و جلوی آن را بگیریم و ببینیم ریشه آن، فقر، ازدواجهای ناخواسته یا موضوع دیگری است. باید به دنبال اینها برویم. هیچوقت به زور نباید دختری را به یک پسر داد. در اسلام تاکید شده که باید زن و مرد عاشق و معشوق باشند. عشق باید بین زن و مرد باشد و ازدواج صحیح این است. قرآن تعبیر بسیار زیبایی دارد و میگوید زن و مرد مایه کمال وجودی همدیگر هستند. زن موجب کمال وجودی مرد و مرد موجب کمال وجودی زن است. خداوند بین زن و مرد، عشق و دوستی و محبت قرار داده است و این ارزش دارد. باید دنبال این باشیم و جامعه را به سمت این فرهنگ سوق دهیم. باید تلاش شود تا همه نسبت به تشکیل خانواده احساس خوبی داشته باشند و ازدواج کنند. دولت وظیفه دارد برنامه برای این موضوع درنظر بگیرد چون مساله مهمی است و در فرهنگ جامعه دخالت مستقیم دارد. کثرت ازدواج و نماندن دختران در خانه بسیار مهم است.
حالا چه زمانی قرار است این فرهنگ درست اجرا شود!
ما داریم درد را میگوییم و متصدیان امور اگر احساس وظیفه میکنند باید برای رفع این درد به صحنه بیایند. دکتر روحانی که میگویند دولت تدبیر و امید، یکی از تدبیرهای مهم در جامعه باید رواج ازدواج باشد. اگر بخواهیم جامعه سالم داشته باشیم باید به این مقوله یعنی کثرت ازدواج کمک کنیم. رواج ازدواج منجر به چه میشود؟ ابتدا باید فرهنگ ازدواج را درست کنیم و بعد به پدر دخترها برای تهیه جهیزیه کمک شود و برای پسر تسهیلاتی درنظر گرفته شود . به خدا قسم با ازدواج، جلوی فساد و تباهی گرفته و جامعه، سالم میشود. خیلی مهم است که مساله ازدواج و فرهنگ ازدواج را شیوع دهیم و این دولت تدبیر و امید یکی از وظایف مهمش این است که به دنبال این مساله باشد.
از ابتدای انقلاب در مناصب خیلی مهمی بودید، جنابعالی برای رفع مشکلات اجتماعی چه کردید؟
همین پدیده ازدواج مدنظر بود و معتقد بودم این پدیده باید رواج داده شود. همچنین سعی میکردم که آمار طلاق کاهش پیدا کند. دنبال این بودیم که ببینیم علل طلاق چیست و مانع آن شویم. طوری نشود برای یک موضوع کوچک طلاق واقع شود. طلاق بسیار امر ناپسندی است و در مقابل، ازدواج امر نیکویی در اسلام است و یک حکومت و دولت وظیفه مهیا کردن شرایط آن را دارد. باید فرهنگ طلاق را تا آنجا که امکان دارد، کم کنیم و فرهنگ ازدواج را رواج و تسهیلات بدهد. دولت باید برنامههایی پیشبینی کند تا ازدواج در جامعه فراوان شود تا گرفتار ازدواج سفید نشویم.
از این مباحث که بگذریم یکی از مشکلات دیگر که گریبانگیر جامعه شده، بیاحترامی به بزرگان و رواج تهمت و دروغ است. اگر حل مساله ازدواج وظیفه دولت است، رفع این معضل وظیفه کدام بخش تعریف شده است؟
برخی نمیدانند دروغ و تهمت ضربه به حقوق مردم است. دروغ گفتن، تهمت زدن و آبروی کسی را بردن بدترین عملی است که از انسان صادر میشود. ابتدا باید رسانههای عمومی خود را اصلاح کنیم، آنها به نحوی برخی مسائل را مطرح نکنند که دروغگویی و تهمتزدن را یاد بدهند. مردم به رسانههایشان نگاه میکنند. الان هم طوری شده برخی رسانهها بهراحتی به افراد تهمت میزنند، دروغ میگویند و بهراحتی آبروی افراد را میبرند و بهراحتی افراد را زیر سوال میبرند. اکنون شخصیتها و بزرگان هیچ مصونیتی در برابر این تهمتها ندارند. طبیعتا جامعه هم اینها را میبیند و به این سمت کشانده میشوند.
چه باید کرد؟
مسئولان باید تدبیری بیندیشند که رسانهها این فرهنگ تهمت زدن و افترا و آبروبردن یا دروغ گفتن را ترک کنند. در کشور اسلامی، این از وظایف اولیه است. شما خیال میکنید در حکومت علی ابنابیطالب کسی میتوانست به کسی دروغ بگوید با تهمت برند؟ اصلا این حرفها نبود. واقعا مسئولان باید تمام سعی خود را معطوف به این کنند که این فرهنگ را باطل کنند و از بین ببرند. فرهنگ دروغ، افترا و آبروی افراد را مثل آبخوردن، بردن و هزار تا موضوعات ناپسند دیگر خلاف شرع و تعدی به حقوق مردم است. اگر شما آبروی یک نفر را بردید، تا فردا العفوالعفو هم بگویید به درد نمیخورد و باید رضایت طرف را جلب کند.
همه این رفتارهای ناپسند ریشه در عملکرد رسانهها دارد و به وضوح شاهدیم برخی رقابتها برای رسیدن به قدرت هم سهمی در این بیاخلاقیها دارد.
بله؛ فرقی نمیکند. من میگویم این فرهنگ تهمت زدن، دروغ گفتن و آبروبردن و... را باید از بین برد. سعدی میگوید «سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل، بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران». وقتی بناست یک فرهنگ باطل و غیراسلامی وارد جامعه شود، منتظر نباشید که بتوان یک شبه آن را از بین برد بلکه باید کار شود، بهتدریج این فرهنگ باطل از بین برود . همه هم وظیفه دارند فرهنگهای زشت و ناپسند را از جامعه اسلامی ریشهکن کنند.
چرا اختلاس و فساد مالی به این میزان درکشور افزایش یافته است؟
دلیلش ضعف نظارت است. باید باور کنیم که با افزایش فسادهای ملی، قبح آن هم کم میشود. اگر از ابتدا سخت بگیرند، جرات پیدا نمیشود که وارد این مسائل شوند. تسامح و تساهل در این مسائل سبب تسری آن میشود و اساس آن هم ریشه در اعتقادات افراد دارد. هرکس اعتقادش به مبدا، معاد و به خدا ضعیف شد، به سمت این کارها میرود درحالیکه اگر کسی از خدا بترسد، یک ریال هم نمیتواند اختلاس کند. اختلاس از ضعف ایمان است یعنی ایمان اگر ضعیف شد انسان به کارهای خلاف از جمله اختلاس روی میآورد. مانند همان مثل است که اولش تخممرغ دزد است و کمکم شتردزد میشود و بالاتر میدزدد. باید از ابتدا کاری فرهنگی کرد. اساس دین اسلام، کارهای فرهنگی است و فکر نکنید با شلاق و با کتک مسائل حل میشود چون نتیجه عکس خواهد داشت. باید فرهنگسازی کنیم و مسئولان وظیفه دارند و باید فرهنگ جامعه را اسلامی و متعالی کرد. اسلامی به معنای این است که نباید دروغ، تهمت، غیبت، بردن آبروی افراد و دزدی و ... باشد. باید فرهنگ اسلامی را در جامعه حاکم کرد.
نکته قابل تامل این است که برخی از افراد که بهراحتی دروغ میگویند و تهمت میزنند ادعای ارزشمداری دارند.
این هم یک دروغ است . کسی که ارزشمدار است، تهمت به کسی نمیزند و دروغ نمیگوید بلکه خودش باید الگوی دیگران باشد. فرهنگ را باید از دروغ و تهمت و افترا و غیبت و ... خالی کنیم و مسئولان وظیفه دارند و در رسانهها باید در مورد این موضوعات کار شود البته یکشبه مشکلی حل نمی شود. دروغ و تهمت و فرهنگهای ناپسند اینچنینی که بهتدریج آمدند به تدریج هم باید بروند. مسئولان وظیفه دارند و باید تمام سعی خود را بکنند که فرهنگ جامعه را فرهنگ متعالی کنند.
متن گفتوگوی آرمان با آیتا... موسویبجنوردی در ادامه آمده است که میخوانید:
قبلا عنوان داشتید موافق آنچه نیستید که بهنام اقتصاد اسلامی مطرح است. تعریف شما از این موضوع و دلیل مخالفتتان چیست؟
اقتصاد یک علم است و تعریف خاص خودش را دارد مانند فیزیک، شیمی، جبر و... که تعارف خاصی دارند. این اقتصاد با آن تعریف، اگر قرار باشد در جامعه اسلامی پیاده شود، این «اسلامی» برای آن یک ظرف و نه یک قید است. ببینید، ظرف یعنی اعمال اقتصاد در جامعه اسلامی اما اگر اقتصاد اسلامی در اینجا قید گرفته شود، این را قبول ندارم چون قید نیست و ظرف است یعنی اقتصاد در ظرف جامعه اسلامی است یا اقتصاد در ظرف جامعه سوسیالیستی، اقتصاد در ظرف جامعه سرمایهداری. این بدان معنا نیست که اقتصاد را تقسیم کنیم و بگوییم یک اقتصاد سوسیالیستی و یک اقتصاد سرمایهداری داریم و یک اقتصاد اسلامی هم وجود دارد؛ این تقسیمات اصلا درست نیست چون اقتصاد معنای خاص خودش را دارد و جریان این اقتصاد به همان مفهوم خودش در جامعه سوسیالیستی به یک نحو در جامعه سرمایهداری به یک روش اجرا میشود و در جامعه اسلامی که نظام اسلامی بر اساس عدالت اجتماعی است به یک شکل اعمال میشود پس وقتی میگوییم اقتصاد اسلامی باید دانست که اسلامی نباید قیدی برای اقتصاد باشد بلکه باید ظرف باشد.
نام «اقتصاد اسلامی» برای امروز و دیروز نیست و سالهاست مطرح میشود. اصلا چه شد که این دو کلمه مطرح شد و جا افتاد؟
تاریخ آن برای من مهم نیست. به عقیده من همین حرف را میخواهند بگویند. اگر اهل فن باشند، میدانند اقتصاد یک تعریف علمی است و یک تعریف خاصی دارد. مثلا شما فیزیک را درنظر بگیرید و به این سوال پاسخ دهید که اگر من آن را به جامعه اسلامی آوردم با فیزیک در جامعه ماتریالیستی دو نوع است؟ فیزیک علمی است که تعریف خودش را دارد اما اگر در جامعه اسلامی بخواهم قواعد فیزیک را اجرا کنم، در اینجا جامعه اسلامی ظرفی برای آن علم میشود و نه قید چون قید نیست. اگر قید باشد یک اصطلاح جدید میشود مثلا اقتصاد اسلامی در برابر خود اقتصاد میشود. یکی از علوم، علم اقتصاد است. در موضوع اقتصاد در ابتدا به همان مفهوم خود در ابعاد مختلف بحث میکنند و سپس در موقع گرایشها میگویند این اقتصاد در جامعه سوسیالیستی چگونه پیاده میشود، همین اقتصاد در جامعه سرمایهداری به چه نحوی است و همین اقتصاد در جامعه اسلامی چگونه اجرا میشود. این بدان معنا نیست که تعدد علم اقتصاد است.
منظور من این بود که چنین تقسیماتی برای برخی مسئولان ذیربط در امر اقتصاد در راستای توجیه تصمیمات اشتباهشان نبوده است؟
نه، اینطور نیست. من عرض میکنم که مقداری اشتباه میشود. مثالی میزنم تا بهتر درک شود. میگویند مردمسالاری دینی که این غلط است. مردمسالاری همان دموکراسی است و دموکراسی دینی و غیر دینی ندارد. دموکراسی تعریف خاص خودش را دارد و در اینجا دینی ظرف است یعنی دموکراسی در جامعه دینی، دموکراسی در جامعه ماتریالیستی و دموکراسی را در جامعه سوسیالیستی تعریف میکنند اما معنایش این نیست که تعریف دموکراسی را دقیق میکند. دموکراسی و مردمسالاری یک معنای مخصوص خودشان را دارد و وقتی میگویند دینی نباید این کلمه را قید بگیریم بلکه باید ظرف بگیریم. عین همین موضوع در اقتصاد هم صدق میکند. وقتی میگوییم اقتصاد اسلامی، اقتصاد یک ظرف است، اقتصاد سوسیالیستی و اقتصاد سرمایهداری هم ظرف هستند. معتقدم بخشی از این اقدامات یعنی همان چسباندن پسوند اسلامی به موضوعات از روی ناآگاهی است و نوعا افرادی که چنین موضوعاتی را مطرح میکنند، بعضا توجهی به این معنا ندارند که این یک علمی است که تعریف خود را دارد و زمانی که پسوند اسلامی به آن میزنند، این قید نیست بلکه ظرف است. مثلا میگوییم اقتصاد سرمایهداری، اقتصاد سوسیالیستی و اقتصاد... و درنهایت می گوییم اقتصاد بر 6 قسم است اما باید دانست اقتصاد یک علم است و تعریف خودش را دارد. وقتی اقتصاد را معنا میکنید، یک تعریف خاصی برای آن میکنند و همین مفهوم اگر در جامعه اسلامی پیاده شود، ظرف میشود و اگر در جوامع سوسیالیستی و سرمایهداری پیاده شود هم ظرف است و این ظرفها در واژه تعدد نمیآورد و در حقیقت علم، تغییر ایجاد نمیکند بلکه نحوه پیاده شده آن در جامعه به اعتبار آن جامعه است والا علم اقتصاد همان است.
اقتصادی که در کشور ما پیاده میشود، شباهت بیشتری به اقتصاد سوسیالیستی دارد تا اقتصاد سرمایهداری. درست است؟
نه؛ ببینید در برخی جاها جنبه سرمایهداری در اقتصاد کشور دیده میشود و دربرخی جاهای دیگر سوسیالیستی است. خود اسلام یک نظامی برای خود است. اسلام نظامی دارد و براساس عدالت اجتماعی است و آن ضوابط مانند احترام به مالکیت خصوصی و احترام به مالکیت، احترام به سرمایه، احترام کار و نتیجه کار در اسلام است. وقتی خداوند میفرماید «لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعى» یعنی برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست. هرکس سعی و کوشش کند برای خودش است و تا حدی این موضوع اهمیت دارد که شاعر میگوید نابرده رنج گنج میسر نمیشود، مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد. این امر فطری است، این فطری انسان است که هرکس کاری انجام دهد و پدیدهای را به وجود آورد که در آن سود باشد برای طرف خودش است. وقتی بنده کاری را بهوجود آوردم برای خود بنده است و فطرت انسان هم این را میگوید. درست نیست بنده چیزی را بهوجود بیاورم و برای شما شود، شما که دخالتی نداشتید و کار من بوده است.
وضعیت نامناسب اقتصادی کشور به چه میزان در افزایش آسیبهای اجتماعی نقش داشته است؟
این موضوع به اقتصاد ربطی ندارد بلکه مربوط به نحوه اداره است. اگر تدبیر در توزیع ثروت، کار و دادن امتیازات درست باشد مشکلی پیش نخواهد آمد. اگر تبعیض کردیم که به یک عده خاص امتیازاتی بدهیم و آنها ثروتهای سرسامآور برای خودشان مهیا کنند و به یک عده هیچ امتیازی ندهیم که برای امکانات اولیه خودشان محتاج هستند، طبیعی است که مشکل بهوجود بیاید. اساس حکومت باید عدالت اجتماعی داشته باشد و عدالت باید اینگونه باشد که دردادن امتیازات و تسهیلات به افراد تبعیض نشود چون این تبعیض باعث مشکلات میشود. اگر بنا باشد حکومت در دادن امتیازات تبعیض نکند بلکه همه را یکسان ملاحظه کند، این حکومتی است که بر اساس عدل اسلامی و عدالتی است که پیرو خط مولا امیرالمومنین(ع) است اگر ما پیرو او هستیم، او در مقام حاکمیت و حکومت عین عدالت را رعایت میکرد و فرقی بین برادر خودش و پایینترین فرد نمیگذاشت. فردی آمده بود و میگفت سابقه من در اسلام قدیمیتر است و امتیازات بیشتری میخواست که مولا فرمود امتیارات در کار نیست همه در مقابل بیتالمال مساوی هستند و فرقی نمیکند. اگر واقعا حکومت در دادن امتیازات و دادن تسهیلاتی که موجب کار و ثروت میشود، تبعیضی میان این گروه و آن گروه قائل نشود، این جامعه بر اساس عدالت اجتماعی اداره میشود.
بیش از 35 سال از انقلاب گذشت اما بعضا مشاهده میشود این تبعیض وجود دارد. دلیل ریشهکن نشدن آن چیست؟
دولتی میتواند موفق باشد که تمام کارهایش بر اساس عدالت اجتماعی باشد. اگر قرار باشد بر اساس عدالت اجتماعی عمل نکند، این دولت موفق نیست. حکومتی موفق است که سرلوحه کار و عملش عدالت اجتماعی باشد و این موضوعی است که اسلام میخواهد.
آقای احمدینژاد هم به همه به یک میزان یارانه میداد! این نمونهای از عدالت اجتماعی مدنظر شماست؟
من اساسا با ارائه یارانه مخالف هستم.یارانه چیست؟ یارانه باید درجهت پایین آوردن تورم و رفع عوامل گرانی باشد اما اگر قرار باشد وسایل گران باشد، دادن یارانه شخصیت مردم را پایین میآورد، مردم حقوق از دولت میگیرند و این به عنوان کمک، شخصیت افراد را خرد میکند. به اعتقاد من با دادن یارانه، شخصیت افراد خرد میشود. شما باید بهجای دادن یارانه کاری کنید که افراد نیاز به یارانه نداشته باشند. اگر تورم را پایین آوریم و تسهیلات به مردم بدهیم، این به درد مردم میخورد و کمک به آنهاست. یارانه تورم ایجاد میکند. وقتی اسکناس زیاد باشد سبب پدید آمدن تورم میشود و کمکی به مردم نیست. یارانه دادن یک ظاهرسازی است. باید ریشه این موضوع را درست کنیم.
ریشه را چه میدانید که باید اصلاح شود؟
آن ریشه اساسی این است که سعی کنیم تورم را پایین آوریم، اشتغال در کشور راه بیندازیم و کسی بیکار نباشد. باید این کارها انجام شود والا دادن یارانه به مردم شخصیت مردم را پایین میآورد. بهعنوان کمک، پول دادن چه بخواهیم و چه نخواهیم شخصیت فرد را پایین میآورد. اگر کاری کردیم که نتیجه یارانه بدون اینکه به او بدهید، حاصل شود آنگاه کار مفید کردهاید. مسئولان باید کاری کنند شخصیت مردم محفوظ بماند و در عین حال اشتغال در جامعه راه بیندازیم و رفاه عمومی باشد. تبعیض هم نباشد که یکی از امتیاز استفاده کند و یکی دیگر استفاده نکند، این انشقاق بین مردم درست میکند. همه مردم باید در رفاه باشند و همه مردم باید در زندگی خودشان احساس آرامش کنند و کسی خودش را محتاج نبیند بلکه هر کسی برای خودش شخصیت دارد و وقتی بیاییم و بگوییم این نیاز دارد و این نیاز ندارند، این موضوع شخصیت افراد را خرد میکند.
ازدواج سفید رو به افزایش است. دلیل پیدایش این موضوع هم ریشه اقتصادی دارد؟
به نظر من پدیده نامبارک و بدی که الان وجود دارد مساله ازدواج سفید است. باید با تمام نیرو با ازدواج سفید مقابله کرد و یک انحراف بزرگی در جامعه است. چنین پدیده شومی جلوی ازدواجها را میگیرد و اسلام تاکید بر ازدواج دارد. مردم باید ازدواج کنند، ازدواج سفید یعنی چی؟ یک دختر و پسر جایی را کرایه کنند و بگویند این ازدواج است؟ اولا کلمه ازدواج در اینجا غلط است. منظورت از سفید چیست؟ این ازدواج نیست. ازدواج سفید یعنی ازدواجی که در آن عقد نیست. اینکه ازدواج نیست چون معنای ازدواج این است که باید عقد در آن خوانده باشد. کلمه ازدواج سفید، مسخره است. به عقیده من قوه قضائیه در مبارزه یا این مساله وظیفه سنگینی دارد و باید با آن برخورد شدیدی بکند. ازدواج سفید آفت اجتماع است چون جامعه را به فساد میکشاند. معنایش رواج روابط غیرمشروع و جلوگیری از ازدواج است که فرهنگ ازدواج را پایین میآورد و خسارت بزرگی برای کشور است که جای ازدواج را بگیرد.
درست است اما چه موضوعی باعث پدیدآمدن این پدیده شوم شد؟
تمام سعی ما این است که ازدواج را رواج دهیم و شئونات تشریفات را کم کنیم. کاری کنیم که هر فرد بتواند ازدواج کند. الان چند فرهنگ باطل آمده است. یکی این است که میگویند پدر دختر جهاز کامل بدهد اما پدر دختر از کجا بیاورد که جهیزیه کامل بدهد؟ کسی که حقوق بگیرید، تلاشش برای است که خودش را اداره کند پس این فرهنگ غلط است. فرهنگ اشتباه دیگر این است که پسر باید تالار برای عروسی بگیرد، این فشار چه نتیجهای دارد. پدر دختر وقتی ندارد، دخترش را شوهر نمیدهد و پسر هم نمیرود زن بگیرد درنتیجه این فسادها درست میشود و همین حرفها مثل ازدواج سفید زیاد میشود. اصلا جهیزیه یعنی چه؟ پدر دختری که حقوق میگیرد از کجا پول خرید جهیزیه بیاورد و حداقل 100 میلیون برای خرید جهاز بدهد پس در نتیجه هر خواستگاری که میآید رد میکند. دختر هم مثل میوه میماند یعنی تا یک زمانی طراوت دارد بعد هم اگر قرار باشد خواستگار را رد کنند، سن دختر بالا میرود که ظلم به دختر است. جامعهای میتواند جامعهای سالم باشد که ازدواج در آن رواج پیدا کند. همه احساس نیاز به ازدواج کنند، دخترها شوهر کنند، پسرها زن بگیرند و تشکیل خانواده بدهند؛ این برای ما مهم است. ازدواج سفید جنایت است، ظلم به جامعه است. قوه قضائیه باید با تمام توان جلوی این مساله را بگیرد. همه باید سعی و تلاش کنیم فرهنگ ازدواج را راه بیندازیم. چرا باید ازدواج کم باشد؟این احساس در همه باید قوی باشد که پسرها زن بگیرند و دخترها شوهر کنند و تشکیل خانواده دهند. باید تسهیلات برای آنها فراهم کنیم. دولت وظیفه دارد که برای جهیزیه و ازدواجها تسهیلات دهد و برنامههایی راه بیندازد تا فرهنگ ازدواج را در جامعه نهادینه کند. دولت وظیفه دارد که تسهیلاتی برای خانواده پیشبینی کند تا اینگونه نباشد پدر دختر برای اینکه پول ندارد، دخترش را شوهر ندهد بلکه باید شرایطی برای این پدر مهیا شود تا وقتی خواستگار آمد بلافاصله دخترش را شوهرش دهد. این موضوع برای ما خیلی مهم است.
از آن طرف هم متاسفانه با افزایش طلاق مواجهیم و زن مطلقه افزایش یافته است.
درست است؛ باید ریشه طلاقها را پیدا کنیم و جلوی آن را بگیریم و ببینیم ریشه آن، فقر، ازدواجهای ناخواسته یا موضوع دیگری است. باید به دنبال اینها برویم. هیچوقت به زور نباید دختری را به یک پسر داد. در اسلام تاکید شده که باید زن و مرد عاشق و معشوق باشند. عشق باید بین زن و مرد باشد و ازدواج صحیح این است. قرآن تعبیر بسیار زیبایی دارد و میگوید زن و مرد مایه کمال وجودی همدیگر هستند. زن موجب کمال وجودی مرد و مرد موجب کمال وجودی زن است. خداوند بین زن و مرد، عشق و دوستی و محبت قرار داده است و این ارزش دارد. باید دنبال این باشیم و جامعه را به سمت این فرهنگ سوق دهیم. باید تلاش شود تا همه نسبت به تشکیل خانواده احساس خوبی داشته باشند و ازدواج کنند. دولت وظیفه دارد برنامه برای این موضوع درنظر بگیرد چون مساله مهمی است و در فرهنگ جامعه دخالت مستقیم دارد. کثرت ازدواج و نماندن دختران در خانه بسیار مهم است.
حالا چه زمانی قرار است این فرهنگ درست اجرا شود!
ما داریم درد را میگوییم و متصدیان امور اگر احساس وظیفه میکنند باید برای رفع این درد به صحنه بیایند. دکتر روحانی که میگویند دولت تدبیر و امید، یکی از تدبیرهای مهم در جامعه باید رواج ازدواج باشد. اگر بخواهیم جامعه سالم داشته باشیم باید به این مقوله یعنی کثرت ازدواج کمک کنیم. رواج ازدواج منجر به چه میشود؟ ابتدا باید فرهنگ ازدواج را درست کنیم و بعد به پدر دخترها برای تهیه جهیزیه کمک شود و برای پسر تسهیلاتی درنظر گرفته شود . به خدا قسم با ازدواج، جلوی فساد و تباهی گرفته و جامعه، سالم میشود. خیلی مهم است که مساله ازدواج و فرهنگ ازدواج را شیوع دهیم و این دولت تدبیر و امید یکی از وظایف مهمش این است که به دنبال این مساله باشد.
از ابتدای انقلاب در مناصب خیلی مهمی بودید، جنابعالی برای رفع مشکلات اجتماعی چه کردید؟
همین پدیده ازدواج مدنظر بود و معتقد بودم این پدیده باید رواج داده شود. همچنین سعی میکردم که آمار طلاق کاهش پیدا کند. دنبال این بودیم که ببینیم علل طلاق چیست و مانع آن شویم. طوری نشود برای یک موضوع کوچک طلاق واقع شود. طلاق بسیار امر ناپسندی است و در مقابل، ازدواج امر نیکویی در اسلام است و یک حکومت و دولت وظیفه مهیا کردن شرایط آن را دارد. باید فرهنگ طلاق را تا آنجا که امکان دارد، کم کنیم و فرهنگ ازدواج را رواج و تسهیلات بدهد. دولت باید برنامههایی پیشبینی کند تا ازدواج در جامعه فراوان شود تا گرفتار ازدواج سفید نشویم.
از این مباحث که بگذریم یکی از مشکلات دیگر که گریبانگیر جامعه شده، بیاحترامی به بزرگان و رواج تهمت و دروغ است. اگر حل مساله ازدواج وظیفه دولت است، رفع این معضل وظیفه کدام بخش تعریف شده است؟
برخی نمیدانند دروغ و تهمت ضربه به حقوق مردم است. دروغ گفتن، تهمت زدن و آبروی کسی را بردن بدترین عملی است که از انسان صادر میشود. ابتدا باید رسانههای عمومی خود را اصلاح کنیم، آنها به نحوی برخی مسائل را مطرح نکنند که دروغگویی و تهمتزدن را یاد بدهند. مردم به رسانههایشان نگاه میکنند. الان هم طوری شده برخی رسانهها بهراحتی به افراد تهمت میزنند، دروغ میگویند و بهراحتی آبروی افراد را میبرند و بهراحتی افراد را زیر سوال میبرند. اکنون شخصیتها و بزرگان هیچ مصونیتی در برابر این تهمتها ندارند. طبیعتا جامعه هم اینها را میبیند و به این سمت کشانده میشوند.
چه باید کرد؟
مسئولان باید تدبیری بیندیشند که رسانهها این فرهنگ تهمت زدن و افترا و آبروبردن یا دروغ گفتن را ترک کنند. در کشور اسلامی، این از وظایف اولیه است. شما خیال میکنید در حکومت علی ابنابیطالب کسی میتوانست به کسی دروغ بگوید با تهمت برند؟ اصلا این حرفها نبود. واقعا مسئولان باید تمام سعی خود را معطوف به این کنند که این فرهنگ را باطل کنند و از بین ببرند. فرهنگ دروغ، افترا و آبروی افراد را مثل آبخوردن، بردن و هزار تا موضوعات ناپسند دیگر خلاف شرع و تعدی به حقوق مردم است. اگر شما آبروی یک نفر را بردید، تا فردا العفوالعفو هم بگویید به درد نمیخورد و باید رضایت طرف را جلب کند.
همه این رفتارهای ناپسند ریشه در عملکرد رسانهها دارد و به وضوح شاهدیم برخی رقابتها برای رسیدن به قدرت هم سهمی در این بیاخلاقیها دارد.
بله؛ فرقی نمیکند. من میگویم این فرهنگ تهمت زدن، دروغ گفتن و آبروبردن و... را باید از بین برد. سعدی میگوید «سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل، بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران». وقتی بناست یک فرهنگ باطل و غیراسلامی وارد جامعه شود، منتظر نباشید که بتوان یک شبه آن را از بین برد بلکه باید کار شود، بهتدریج این فرهنگ باطل از بین برود . همه هم وظیفه دارند فرهنگهای زشت و ناپسند را از جامعه اسلامی ریشهکن کنند.
چرا اختلاس و فساد مالی به این میزان درکشور افزایش یافته است؟
دلیلش ضعف نظارت است. باید باور کنیم که با افزایش فسادهای ملی، قبح آن هم کم میشود. اگر از ابتدا سخت بگیرند، جرات پیدا نمیشود که وارد این مسائل شوند. تسامح و تساهل در این مسائل سبب تسری آن میشود و اساس آن هم ریشه در اعتقادات افراد دارد. هرکس اعتقادش به مبدا، معاد و به خدا ضعیف شد، به سمت این کارها میرود درحالیکه اگر کسی از خدا بترسد، یک ریال هم نمیتواند اختلاس کند. اختلاس از ضعف ایمان است یعنی ایمان اگر ضعیف شد انسان به کارهای خلاف از جمله اختلاس روی میآورد. مانند همان مثل است که اولش تخممرغ دزد است و کمکم شتردزد میشود و بالاتر میدزدد. باید از ابتدا کاری فرهنگی کرد. اساس دین اسلام، کارهای فرهنگی است و فکر نکنید با شلاق و با کتک مسائل حل میشود چون نتیجه عکس خواهد داشت. باید فرهنگسازی کنیم و مسئولان وظیفه دارند و باید فرهنگ جامعه را اسلامی و متعالی کرد. اسلامی به معنای این است که نباید دروغ، تهمت، غیبت، بردن آبروی افراد و دزدی و ... باشد. باید فرهنگ اسلامی را در جامعه حاکم کرد.
نکته قابل تامل این است که برخی از افراد که بهراحتی دروغ میگویند و تهمت میزنند ادعای ارزشمداری دارند.
این هم یک دروغ است . کسی که ارزشمدار است، تهمت به کسی نمیزند و دروغ نمیگوید بلکه خودش باید الگوی دیگران باشد. فرهنگ را باید از دروغ و تهمت و افترا و غیبت و ... خالی کنیم و مسئولان وظیفه دارند و در رسانهها باید در مورد این موضوعات کار شود البته یکشبه مشکلی حل نمی شود. دروغ و تهمت و فرهنگهای ناپسند اینچنینی که بهتدریج آمدند به تدریج هم باید بروند. مسئولان وظیفه دارند و باید تمام سعی خود را بکنند که فرهنگ جامعه را فرهنگ متعالی کنند.
لینک کپی شد
نظر شما
قابل توجه کاربران و همراهان عزیز: لطفا برای سرعت در انتشار نظرات، از به کار بردن کلمات و تعابیر توهین آمیز پرهیز کنید.